بایسنقر میرزا پسر شاهرخ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بایسنقر میرزا
فرزند شاهرخ
پسر تیمور، امیرزادهی نامور و هنرپرور گورکانی بودهاست.
جایگاه او در زندگی و پس از
مرگ (۷۹۹-۷ جمادیاول ۸۳۷ق/۱۳۹۷-۲۰ دسامبر ۱۴۳۳م) چنان بود که - با آنکه به مرتبه ولیعهدی شاهرخ نرسید - تاریخنویسان از وی با عنوانها و القابی چون پادشاه، سلطان، غیاثالدین و الدنیا، و غیاثالسلطنه یاد کرده، و او را به سبب داشتن منشهای پسندیده به شیوهای گزافهآمیز ستودهاند.
بایسنقر میرزا در زندگی کوتاه مدت خود نقش مهمی در کار مملکتداری برعهده داشت. او سومین
پسر از ۷ پسر شاهرخ بود و هنگام به پادشاهی رسیدن پدرش تنها ۸
سال داشت.
در ۸۱۳ق/۱۴۱۰م که شاهرخ از
هرات برای سرکوب شورش
ماوراءالنهر بدانجا لشکر کشید، بایسنقر را در هرات بهجای خود نشاند.
بدینسان، او از ۱۴ سالگی وارد میدان کشورداری شد. در ۸۱۷ق شاهرخ او را به
حکومت تمامی
خراسان و بخشهای شرقی آن برگزید.
پس از طغیان امیرزاده بایقرا (۸۱۸ق/۱۴۱۵م) و تصرف
شیراز و گسترش آشوب در
فارس و
کاشان و
قم، شاهرخ خود عازم شیراز شد و به امیرزادگان دیگر از جمله بایسنقر دستور داد با سپاهیان خود به سرکوب بایقرا روند. چون شیراز به محاصره درآمد، بایقرا ناچار به بایسنقرمیرزا متوسل شد و با پایمردی او موردبخشش شاهرخ قرار گرفت
و آشوبی که میرفت
خاندان تیمور را در یک
جنگ خانگی درگیر کند، فرونشست. در ۸۱۹ق بایسنقر میرزا به سِمت پراهمیت «امیر دیوان» منصوب شد.
برگزیدن این امیرزاده ۲۰ ساله به منصبی که به قول
حافظ ابرو باید «داد دادخواهان و انصاف مظلومان از ظالمان بدهد و بستاند»،
درخور توجه است.
از ۸۲۰ق/۱۴۱۷م به بعد بایسنقر میرزا به مأموریتهای متعدد جنگی از سوی شاهرخ فرستاده شد: تاخت به سوی هزاره در همان سال،
تعقیب و دستگیری امیرزاده قیدو بهادر در ۸۲۱ق،
همراهی با پدرش شاهرخ در حمله به
آذربایجان در ۸۲۳ق، و ادامه لشکرکشی با عبور از رود ارس و رفتن به گنجه برای سرکوب طغیان یاراحمد قرامان در ۸۲۴ق،
در شمار این مأموریتهای جنگی است. در ۸۳۰ق او همراه
پدر و برادرش جوکی بهادر برای یاری رساندن به الغبیگ و فرونشاندن فتنه براق به سوی سمرقند رفت؛ اما در میانه راه به دستور شاهرخ از
بلخ به هرات بازگشت.
بایسنقر در دومین لشکرکشی شاهرخ به آذربایجان در ۸۳۲ق/ ۱۴۲۹م برای سرکوب اسکندر بن قرایوسف والی آذربایجان که قلعه سلطانیه، ابهر،
زنجان و
قزوین را گرفته بود، نقشی مهم به عهده داشت.
بایسنقر پس از بازگشت از این
سفر در ۸۳۳ق در بسطام بیمار شد و این
بیماری به مدت ۴۰ روز ادامه یافت.
در واپسین سالهای عمر او نشانهای از فعالیتهای سیاسی و نظامی دیده نمیشود و میتوان گمان برد که او
سلامت خود را از دست داده بوده است.
بایسنقر میرزا به عنوان یک شاهزاده هنرمند و هنرمندپرور در تاریخ
ایران شهرت بسیار دارد. دولتشاه سمرقندی مینویسد که او به «شش قلم خط نوشتی»
و متأخران او را نه تنها در شمار استادان طراز اول
خوشنویسی قلمهای محقق و ثلث، بلکه از «ارکان اربعه کاخ خطوط» دانستهاند.
اما بین شهرت او در خوشنویسی و آثار باقیمانده از او تناسبی نیست. تنها اثر رقمدار منسوب به او کتیبهای به قلم ثلث بر پیش طاق ایوان
مسجد گوهرشاد مشهد با رقم «بایسنقر بن شاهرخ بن تیمور گورکانی فی ۸۲۱» است.
بخش بزرگی از این شهرت مدیون نسبت متواتر قرآنی در اندازه ۱۷۷ئ۱۰۱ سانتیمتر به قلم محقق جلی عالی شامل ۷ سطر در هرصفحه به اوست. این اثر عظیمترین نسخه خطی قرآنی است که خوشنویسان
مسلمان در سدههای گذشته بر کاغذ کتابت کردهاند.
بر هیچ یک از اوراق موجود این
قرآن عظیم رقم یا نشانی که گویای کتابت آن به دست بایسنقر میرزا باشد، دیده نمیشود و در هیچ یک از مآخذ همزمان و پس از او تا
سده ۱۳ق به این نسبت اشاره نشده است. نسبت شاعری نیز به او دادهاند و در تذکرهها ابیاتی از وی آمده است.
تأسیس کتابخانهای که مکتب نگارگری و کتابآرایی هرات در آن به اوج تکامل رسید، یکی از مهمترین عوامل شهرت پایدار بایسنقر میرزا است. دولتشاه سمرقندی مینویسد: گویند ۴۰ کاتب خوشنویس در این کتابخانه مشغول کتابت بودند.
پیداست که این گزارش نیز از گزافهنویسی به دور نیست، زیرا پس از کوشش مصطفی عالی درگردآوری نام آنها، شمار این خوشنویسان از ۱۷ تن فراتر نرفت،
و بیانی با اشرافی که بر احوال خوشنویسان داشته، تنها توانسته است نام ۲۵ تن را ثبت کند.
آنچه مسلم است این شاهزاده تیموری توانست شمار بسیاری از برجستهترین هنرمندان تمام شاخههای هنری
عصر خویش را از جمله نگارگران، خوشنویسان، مذهبان، جلدسازان و دیگر هنرمندانی که در کار کتابآرایی استاد بودند، در کتابخانه خود گرد آورد.
ریاست کتابخانه او را فریدالدین جعفر تبریزی بایسنقری بر عهده داشت که برکار دیگر هنرمندان در کتاب آرایی نظارت میکرد.
بایسنقر میرزا یکی از بزرگترین حامیان هنر کتابسازی و کتاب آرایی است که
جهان به خود دیده است و از اینرو، از کتابدوستان نامور هم عصر و سدههای بعد از خود نامی برتر دارد.
امروزه کمتر موزه یا کتابخانه معتبری را در جهان میتوان یافت که نسخهای از کتابهای نفیس کتابخانه او را در خود نداشته باشد.
از مشهورترین این آثار باید از شاهنامه بایسنقری نام برد که در کتابخانه کاخ گلستان
تهران نگاهداری میشود. این نسخه را جعفر بایسنقری در ۸۳۳ق کتابت کرده، و دارای ۲۲ نگاره پر کار، جلد معرق و آرایههای بسیار زیباست.
اظهارنظر کارشناسان نامدار
هنر ایران در پیرامون این نسخه نفیس، گویای ارزش والای آن است. بازیلگری بر آن است که درخشش رنگها و ترکیببندی نگارهها به ویژه ترسیم نیم رخها در این نسخه شگفتآور است
بینیِن در توصیف این اثر که برای نخستینبار در نمایشگاه هنر ایران در ۱۹۳۱م در لندن به نمایش گذاشته شد، مینویسد: این اثرِ شکوهمند پراهمیتترین نسخه خطی در میان همه آثاری است که پیشتر از این در
اروپا ناشناخته مانده بود
نسخههای شناخته شده مهم دیگری نیز از کتابخانه او برجاست.
بایسنقر نسبت به شعرا، موسیقیدانان، تاریخنگاران و دیگر صاحبان
دانش علاقهمند بود و با آنان همنشینی داشت
و نسبت به
فرهنگ و هنر و
آداب و رسوم دیگر ملتها اشتیاق نشان میداد. فرستادن غیاثالدین نقاش به همراه ایلچیان پدرش شاهرخ به «خطا» و سفارش نوشتن سفرنامه به او
نشانه این علاقهمندی است.
بایسنقر میرزا در ۳۷ سالگی بر اثر
افراط در
شرابخوارگی در
باغ سفید هرات درگذشت و پیکرش را در مدرسه گوهرشاد هرات به خاک سپردند.
(۱) محمدحسن اعتمادالسلطنه، مطلع الشمس، تهران، ۱۳۶۱ش.
(۲) عبدالمحمد ایرانی، پیدایش خط و خطاطان، تهران، ۱۳۴۵ش.
(۳) مهدی بیانی، احوال و آثار خوشنویسان، تهران، ۱۳۵۸ش.
(۴) عبدالله حافظ ابرو، زبده التواریخ، به کوشش کمال حاج سید جوادی، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۵) غیاثالدین خواندمیر، حبیبالسیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۶) دولتشاه سمرقندی، تذکره الشعراء، به کوشش محمد رمضانی، تهران، ۱۳۳۸ش.
(۷) محمدحسن سمسار، کاخ گلستان، به کوشش کریم امامی، تهران، ۱۳۷۹ش،.
(۸) شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
(۹) مصطفیعالی، مناقب هنروران، استانبول، ۱۹۲۶م.
(۱۰) عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، به کوشش محمد شفیع، لاهور، ۱۳۶۵ق/۱۹۴۶م.
(۱۱) علیشیر نوایی، مجالس النفائس، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، ۱۳۲۳ش.
(۱۲) احمد فصیح خوافی، مجمل فصیحی، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
(۱۳) قاضی احمد قمی، گلستان هنر، به کوشش احمد سهیلی خوانساری، تهران، ۱۳۵۲ش.
(۱۴) احمد گلچین معانی، راهنمای گنجینه قرآن، مشهد، ۱۳۴۷ش.
(۱۵) The Arts of Islam، Hayward Gallery ۸ April - ۴ July ۱۹۷۶، London، ۱۹۷۶.
(۱۶) Binyon، L et al، Persian Miniature Painting، New York، ۱۹۷۱.
(۱۷) Gray، B، Persian Painting، Geneva، ۱۹۷۷.
(۱۸) Martin، F R، The Miniature Painting and Painters of Persia، India and Turkey from ۸th to the ۱۸th Century، London.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بایسنقر میرزا»، شماره۴۴۵۹.