باسک
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
باسْک، یا بَشْکُنِش، ایالتی در
شمال اسپانیا میباشد و این منطقه که امروزه واسکونگاداس نامیده میشود؛ در این مقاله به موقعیت جغرافیایی،
جمعیت،
زبان،
صنعت، کشاورزی و پیشینه تاریخی آن قبل و بعد از فتوح اسلامی اشاره میشود.
باسْک، یا بَشْکُنِش، ایالتی در
شمال اسپانیا میباشد.
این منطقه که امروزه واسکونگاداس نامیده میشود، از شمال به خلیج بیسکی، از
شرق به
فرانسه، و از
جنوب و
غرب به مرزهای کاستیل کهن منتهی میشود
باسک با ۲۶۱، ۷کم۲ وسعت، جمعیتی بیش از دو میلیون نفر را در خود جای داده است. در این میان ۳ شهر بزرگ آن به نامهای آلوه، ویثکایا و گیپوثکوا از تراکم بیشتری برخوردارند. بیشتر ساکنان آن را باسکها تشکیل میدهند که به
زبان باسکی سخن میگویند.
بیلبائو مرکز ایالت، و بزرگترین بندر آن است. باسک منطقهای کوهستانی است که رشتهکوههای پیرنه را به شمال سلسله جبال کانتابریان متصل میسازد و قلههای آن تا ۴۷۵، ۱ متر ارتفاع دارد
این سرزمین با برخورداری از آب و هوایی دریایی، سراسر پوشیده از جنگلهای انبوه است و به سبب سرسبزی مراتع از استعداد خاصی برای پرورش دام برخوردار است، چنانکه عمدهترین صادر کننده
پشم به
اروپا به شمار میرود
باسک از مهمترین مناطق صنعتی اسپانیاست که تقریباً یک ششم کل ارزش صادرات این
کشور را به خود اختصاص میدهد. میزان تولید سنگ آهن آن سالیانه به ۶ میلیون تن میرسد.
همچنین صنعت فولادسازی آن
رشد چشمگیری دارد، چنانکه یک سوم از حجم تولید فولاد اسپانیا را در بر میگیرد. وجود معادن زغالسنگ، مس و روی و تولید چدن و قلع در این منطقه موجبات شکوفایی صنایع فلزکاری، ماشینسازی، کشتیسازی، کاغذسازی، نساجی و شیمیایی را فراهم آورده است.
تولید تجهیزات راهآهن، تجهیزات الکتریکی، تسلیحات و فرآوردههای غذایی از دیگر صنایع آنجاست.
افزون بر آن ماهیگیری در سواحل دریای سانسباستیان رونق دارد. همچنین کشاورزی به ویژه کاشت غلات و انواع درختان میوه از منابع مهم درآمد اهالی، محسوب میشود.
واژه باسک از نام قومی کهن که در زبان اسپانیایی واسکوس نامیده میشود،
مشتق شده است
در
زبان عربی به این منطقه بَشْکُنس اطلاق گردیده است
این نام که بیگمان از واژه لاتینی واسکونس گرفته شده، در منابع موجود، گاه به شکلهای بُشکُنس
و بَشکُنش
نیز آمده است.
ساکنان این منطقه هر چند اقوامی کوچک
و از تمدن بیبهره بودند،
اما به
شجاعت و دلاوری
شهرت داشتند. آنان پیوسته
استقلال خود را حفظ کردند و با متجاوزان رومی و ویزیگوتی درآویختند
از این رو، در طول
تاریخ در برابر هیچ
قدرت بیگانه، نه
فرنگان، نه مملکت
لئون (جلیقیه) و نه حکام اسلامی
قرطبه سر تسلیم فرو ننهادند.
در زمان فتح اسلامی این ناحیه چون دیگر نواحی به دست
موسی بن نُصیر گشوده شد.
بقایای لشگر گوتها از برابر
سپاه اسلام به مناطق باسک گریختند و بعدها شورشهایی را در آنجا برانگیختند. در آغاز برپایی دولت اسلامی در
اندلس، مردم باسک به انعقاد
پیمان صلح با
مسلمانان تن دادند، اما این منطقه کوهستانی، همواره کانون
فتنه و عصیان بود.
والیان مسلمان اندلس همواره آشوبهای محلی را فرو میکوفتند. اقدامات
حر بن عبدالرحمان ثقفی در ۹۸ق/۷۱۷م و
عبدالملک بن قَطَن فهری در ۱۱۵ق/۷۳۳م از آن جمله بود. سرانجام
عقبة بن حجاج اموی گروهی از مسلمانان را در پامپلونا (مرکز ناحیه باسک) مستقر ساخت
در ۱۳۸ق مردم باسک پیمان صلح را شکستند و با پادشاه
لئون متحد شدند. آنان لشکری را که
یوسف فهری بدانجا گسیل داشت، منهزم ساختند.
در ایام زمامداری
عبدالرحمان اول کشمکشهایی در شمال اندلس رخ داد. گروهی از عصیانگران مسلمان برضد حکومت مرکزی قرطبه شوریدند و برای تقویت پایههای قدرت خود از پادشاه فرنگ یاری خواستند. او در مسیر خود به بلاد باسک تاخت و پامپلونا را به
تصرف خویش درآورد. در این میان مردم باسک در
ذیقعده ۱۶۱/ اوت ۷۷۸ به یاری مسلمانان در گذرگاه رُنسوو (به عربی بابالشیزورا یا باب الشزری) واقع در ۲۰ کیلومتری پامپلونا بر فرنگان هجوم بردند و آنان را سخت فرو کوفتند.
عبدالرحمان اول در ۱۶۵ق/۷۸۲م برای فرونشاندن آتش فتنه به باسک لشکر کشید و اهالی آنجا را به
اطاعت خویش درآورد.
با این همه، بعدها اهالی باسک از تسلیم در برابر حکومت مرکزی قرطبه سرباز زدند و در زمان
هشام بن عبدالرحمان علم عصیان برافراشتند. هشام سپاهی به آنجا گسیل داشت که باسکها به یاری مسیحیان مجاور، حملات مسلمانان را دفعکردند.
اما سپاهیان اسلام بار دیگر در ۱۷۹ق به آنجا تاختند و به پیروزی دست یافتند.
در حدود سال ۱۸۲ق/۷۹۸م باسکهای پامپلونا اتحاد خود را با مسلمانان گسستند و خراجگزار آلفونسوی دوم پادشاه
لئون شدند. این اقدام با مخالفت
غرسیة بن ونقو، یکیاز رؤسای باسک (که به واسطه
ازدواج نوهاش با عبدالله اموی جد عبدالرحمان سوم محسوب میشد) مواجه گشت.
هر چند باسکها درپی تقویت پیوند خویشاوندی با
مسلمانان بودند،
اما از هیچ خصومتی با امویان خودداری نمیکردند.
آنگاه که در ۲۰۸ق/۸۲۳م پادشاه فرنگ به باسک حمله کرد، آنان از متحدان دیرین خود یاری طلبیدند. از این رو، حاکم تطیله با موافقت دولت مرکزی به یاری باسکها شتافت. در نتیجه آنان بر
سپاه فرنگیان ظفر یافتند.
اما باسکها به این همه تلاش و
حسن نیت مسلمانان اعتنایی نداشتند و همواره به نواحی مرزی آنان میتاختند. این
جنگ و گریزها که گاه به پیروزی و گاه به شکست سپاه مسلمانان میانجامید، سالها ادامه یافت
تا آنکه عبدالرحمان دوم در ۲۲۸ق/۸۴۳م به باسک تاخت، پامپلونا را ویران ساخت و فرمانروایان آن در برابر حملات سهمگین مسلمانان ناچار به
صلح تن دادند. هدف زمامداران اموی از این حملات آن بود تا
رعب در دل باسکها افکنند و ضمن تحلیل قوایشان از شدت حملات آنان به سرحدات کشور اسلامی بکاهند
در ۲۹۲ق/۹۰۵م گروهی از باسکها به رهبری سانچو گارثس اول، دولت ناوارا (در منابع عربی
نبره) را بنیاد نهادند.
در این زمان ناوارا به صورت مملکتی مستقل درآمد و این دولت نوپا بر آن شد تا پیوند دوستی خود را با سرزمینهای اسلامی همجوارش، تثبیت کند. این وضعیت دیری نپایید و این اتحاد به دست بنی قیس گسسته شد. پس از آن جنگهای خونینی در ۲۹۴- ۲۹۸ق/۹۰۷-۹۱۱م میان آنان درگرفت.
سرانجام
عبدالرحمان سوم که از تهاجمات پادشاه باسک به
تطیله به
خشم آمده بود، در
محرم ۳۱۲ به پامپلونا تاخت و دژهای آنجا را گشود. استمداد باسکها از همسایگان مسیحی خود سودی نبخشید و پیش از رسیدن قوای کمکی، مسلمانان شکست سختی به آنان وارد ساختند.
هرچند پس از آن خطوط مرزی اسلام تا حدودی از آسیب باسکها در امان ماند، اما بعدها بر اثر ضعف دولت مرکزی مورد تاخت و تاز مجدد قرار گرفت.
سرانجام پادشاهی باسک در
سده ۷ق/۱۳م به قلمرو
کاستیل ملحق شد، اما مردم آنجا
آزادی پیشین خود را حفظ کردند.
(۱) ابن ابار محمد، الحلة السیراء، به کوشش حسین مونس، قاهره، ۱۹۶۳م.
(۲) ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، بیروت، ۱۹۸۳م.
(۳) ابن حیان حیان، المقتبس، به کوشش عبدالرحمان علی حجی، بیروت، ۱۹۶۵م.
(۴) ابن حیان حیان، المقتبس، ج ۵، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۱۹۷۹م.
(۵) ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
(۶) ابن خطیب محمد، اعمال الاعلام، به کوشش لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۵۶م.
(۷) ابن عذاری احمد، البیان المغرب، به کوشش کولن و لوی پرووانسال، لیدن، ۱۹۵۱م.
(۸) اخبار مجموعه، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، ۱۴۱۰ق/۱۹۸۹م.
(۹) اصطخری ابراهیم، مسالک و ممالک، ترجمه کهن فارسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۰ش.
(۱۰) الامامة و السیاسة، منسوب به ابن قتیبه، به کوشش طه محمد زینی، بیروت، دارالمعرفه.
(۱۱) بستانی بطرس، دائرةالمعارف، بیروت، دارالمعرفه.
(۱۲) دوزی ر، تاریخ مسلمی اسبانیا، ترجمه حسن حبشی، به کوشش جمال محرز و مختار عبادی، قاهره، ۱۹۶۲م.
(۱۳) عنان محمد عبدالله، دولة الاسلام فی الاندلس، قاهره، مؤسسه خانجی.
(۱۴) مقری احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۸م.
(۱۵) Americana.
(۱۶) Britannica، ۱۹۷۸.
(۱۷) Colier's Encyclopedia، New York، ۱۹۸۶.
(۱۸) EI ۲.
(۱۹) Funk and Wagnalls New Encyclopedia، New York، ۱۹۷۲.
(۲۰) Grand Larousse.
(۲۱) GSE.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، ص۴۳۵۱، برگرفته از مقاله «باسْک».