باران در قرآن و روایات
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از واژههایی که در
قرآن و
روایات به آن پرداخته شده
باران میباشد، در قرآن واژه
باران با عبارتهای مختلفی بیان شده است.
در
قرآن «مَطَر» و هم ریشههای آن پانزده
بار، «
غیث» و همریشههای آن شش
بار، «وابل» به معنای
باران درشت و سنگین دوبار و «طَلّ» به معنای
باران سبک و کم یک
بار، «وَدْق» به معنای
باران مستمر دوبار، «صَیِّب» به معنای
باران یا
ابر باران زا یک
بار، «ماء» بیش از سی
بار، و نیز
سحاب بیش از شش
بار، «مُزْن» به معنای
ابر یا
ابر باران زا یا
ابر سفید یک
بار و «مُعصِرات» به معنای بادهای برانگیزاننده
ابر (الرّیاح التّی تثیرالسحاب) یا
ابر یک
بار میباشد. به مناسبت بحث از
باران به کار رفته است. «الحیاء» به معنای
بارانی که
زمین را زنده میکند نیز در حدیث نبوی
ذکر شده است.
کاربرد قرآنی مطر جز در آیه ۱۰۲ سوره نساء و آیه ۲۴ سوره احقاف جنبه منفی دارد و در آیات حاوی آن، از
بارانهای زیانبار و هلاک کننده و سنگبارانهای آسمانی سخن رفته است، همچنانکه برای
بارانهای سودبخش کلمه غیث به کار رفته است.
شماری از لغت شناسان و
مفسّران نیز نوشتهاند که غیث به
باران سودمند یا
بارانی که در پی کم آبی میبارد گفته میشود، امّا مطر نام عامّ
باران است و برای
بارانهای مفید کمتر به کار میرود.
در آیات قرآن به نقش
باران در زنده کردن زمین (فَیُحْیی به الاَ رضَ بَعْدَ موتِها)،
روزی رساندن به انسانها از طریق رویاندن گیاهان (فأَخرجَ به مِنَ الثَّمراتِ رزقاً لَکُم)،
فراهم آوردن آب آشامیدنی (منهُ شرابٌ)،
پاک کنندگی (وَ أنْزَلْنا مِنَ السّماءِ ماءً طَهوراً)
و برکت
زا بودن (وَ نَزَّلنا مِنَ السّماءِ ماءً مُبارَکاً)
اشاره شده است. همچنین قرآن
باران را نعمتی خداداد و نشانی از
قدرت خدا معرّفی کرده و
بارها منکران
خدا و
معاد را به توجّه به این آیه فرا خوانده است (أَمَّنْ خَلَقَ السَّمو'اتِ والاَرضَ و أَنْزَلَ لَکُم مِن السَّماءِ ماءً).
قرآن درباره منشأ و چگونگی پدید آمدن
باران بصراحت سخن نگفته و فقط در آیات مختلف به جایی که
باران از آنجا فرو میبارد اشاره میکند. بنابر ظاهرِ بیشتر این آیات،
باران از آسمان فرو میبارد.
«مزن»
«مُعصرات»
و «سحاب»
نیز مبدأ
باران اند.
کوههایی هم در
آسمان هستند که تگرگ از آنها میبارد.
نظر مفسّران در توضیح این آیات یکسان نیست طبری (متوفی ۳۱۰) و
شیخ طوسی (متوفی ۴۶۰) در تفسیر بیشتر آیات، همان ظاهر الفاظ را پذیرفته و آسمان را مبدأ
باران دانسته اند. مثلاً
طبری در تفسیر آیات ۲۲ و ۱۶۴ بقره، ۹۹ انعام، ۵۷ اعراف، ۵ و ۶۳ حج مینویسد که
باران از آسمان میبارد و در توضیح آیه ۱۸ سوره مؤمنون همین بیان را از
ابن جُرَیج نقل میکند (ماءً هو مِنَ السّماء). امّا از بیان او در تفسیر آیه ۴۸ فرقان و نیز از آنچه در تفسیر آیه ۴۳ نور از عَمرو بن عُبید لیثی نقل کرده
برمیآید که
ابرها منشأ
باراناند و منظور از «سماء» همان «سحاب» است. شیخ طوسی نیز در مواضع مختلف التبیان (مثلاً ذیل «وأَنْزَلن'ا مِنَ السّماءَ ماءً» و تعبیرات مشابه) آسمان را مبدأ
باران (لانَّ السّماءَ ابتداءُ الاءنزالِ بِالْمَطَر) میداند
و یک
بار این نظر را که مراد از «سماء» در آیات
باران همان «سحاب» است، نه در مقام قبول، آورده است.
توضیح طبری و طوسی درباره کوههای تگرگ (و ینزّل مِن السَّماءِ مِنْ جبالٍ فیها مِنْ بَرَدٍ)، که در حقیقت نقل قول فرّاء، متوفی ۲۰۷
است، نشان میدهد که نظر غالب نزد بیشتر مفسران
آن بوده که
باران منشأ آسمانی دارد.
زمخشری (متوفی ۵۳۷) نیز در تفسیر آیه ۴۳ نور، همان سخن فرّاء را آورده و در تفسیر آیه ۲۱ زمر و ۱۴ نبأ (المُعْصِرات)، ضمن نقل چند احتمال از مفسران قدیم، مانند
قتاده و
مجاهد، توضیحاتی میدهد که التزام او را به دیدگاه مشهور مفسران اثبات میکند.
طبرسی (متوفی ۵۴۸)، هر چند گاهی مبدأ
باران را آسمان معرفی میکند،
در توضیح بیشتر آیات، مقصود از «سماء» را «سحاب» میداند و، از آن بالاتر، به نظریّه طبیعت شناسان، که
ابر را حاصل بخارات متصاعد از زمین میدانند، اشاره و از علی بن عیسی رمّانی (۲۹۶ـ۳۸۴) نقل میکند که گرچه این نظریه قطعی نیست، دلیل عقلی و سمعی بر ردّ آن نداریم.
بیضاوی نیز «سماء» را در آیات راجع به
باران به
ابرها یا فلک یا عوامل آسمانی تبخیرکننده اجزای مرطوب زمین تفسیر میکند؛ ولی معتقد است که، بنابر ظواهر آیات قرآن،
باران از آسمان به
ابرها و از آنجا به زمین فرو میبارد
در میان مفسران بیش از همه
فخررازی (متوفی ۶۰۶) در تبیین مقصود آیات
باران کوشیده است. به عقیده او طبق آیات قرآن، خدا
باران را در
آسمان میآفریند، سپس آن را بر
ابرها و از آنجا بر
زمین فرو میباراند.
به گفته او ابوعلی جُبّائی نیز همین نظر را داشته و تأویل آیات قرآن را برخلاف ظاهر آنها فقط در صورتی جایز میشمرده است که بر امتناع نزول
باران از آسمان دلیل اقامه شود.
به عقیده فخررازی، اثبات این امتناع فقط با نفی فاعل مختاربودن خدا و اثبات قدم عالم ممکن است. او همچنین بر کسانی که منظور از «سماء» را «سحاب» و در حقیقت حاصل تبخیر بخشی از آبهای درون زمین و دریاها
میدانند خرده میگیرد و دلیلی بر تأویل نصّ قرآن نمیبیند
با اینهمه، در تفسیر آیه ۳۲ ابراهیم همین نظر را به دلیل مشاهدات خارجی پذیرفته و نزاع را در مسئله بیفایده خوانده است.
مجلسی در تفسیر آیات
باران غالباً نظر رازی را با تلقی مثبت نقل، و دوگانگی دیدگاه تفسیری او را در این باره یادآوری کرده است.
برای فهم درست دیدگاه مفسران قدیم درباره
باران، باید پدیدههای
ابر ، باد ،
رعد و برق و آسمان از دیدگاه قرآن بررسی شوند.
مفسران قرن اخیر بیشتر به تفسیر آیات قرآن بر اساس نظریه معروف
علوم طبیعی گرایش دارند. در
تفسیر المنار،
از کسانی که منبع
باران را در آسمان میدانند شدیداً انتقاد و تصریح شده است که تعبیرات موجز قرآن، خصوصاً آیه ۴۸ روم، دقیقاً با دیدگاههای علوم طبیعی سازگار است. در این تفسیر، ضمن بیان چگونگی
تبخیر آبهای زمین، توضیح داده شده است که پدیده
باران از امور حسّی است و به استدلال نقلی یا عقلی نیاز ندارد. در حقیقت، انکارناپذیر بودن این واقعیّت از نظر مؤلف سبب رها کردن ظاهر آیات قرآن و کوشش بر تطبیق آنها با نظریههای علمی شده است.
طنطاوی بن جوهری «سماء» را کنایه از
ابرها دانسته و تکوّن
باران را مطابق نظریه مشهور طبیعی توضیح میدهد.
طباطبایی نیز در تبیین آیات
باران همین نظر را برگزیده و دیدگاه قدما را، که آسمان را کرهای ناقص و محیط بر
کره زمین میدانستند، با استناد به نظریات علمی جدید نفی میکند. بنابر توضیح او، آیه ۲۲ سوره حجر به این نکته که آبهای زمین به
باران تبدیل میشود اشاره دارد. او همچنین تعبیر کوههای تگرگ را کنایه از زیادی و تراکم و «سماء» را اشاره به لحاظ علّو میداند.
آلوسی، بر خلاف معاصران خود، ترجیح میدهد که همان قول مشهور مفسران پیشین را بپذیرد و دلیل قاطع بر نفی آن نمیبیند، هر چند قول دانشمندان علوم طبیعی را نقل و به سازگاری آن با ظاهر آیات قرآن اشاره میکند.
مهدی بازرگان در بخش اوّل باد و
باران در قرآن به توضیح علمی پدیدههای جوّی، اقسام
باد و
ابر و
باران و پیوند این سه پدیده با یکدیگر میپردازد و در بخش دوم به استناد برخی از واژههای موجود در آیات قرآن و نیز با توجه به سیاق عبارات قرآن از نظر تقدیم و تأخیر مطالب، میکوشد تا انطباق مقصود این آیات را بر نظریات و اکتشافات جدید علمی اثبات کند. مثلاً در بیشتر آیات راجع به این موضوع، به مقدمه و شرط بودن بادها برای تشکیل
ابر توجه شده است،
یا تعبیرات «تصریف الرّیاح»،
«تُثیر»،
«اَقلَّتْ»،
«لَواقح»
و «معصرات»
برای باد و
ابر به کار رفته که بر نظرگاههای علمی گوینده سخن دلالت دارد. حتّی در برخی آیات، نکاتی مطرح شده که تشخیص آنها فقط با مشاهدات و اکتشافات علمی ممکن است. از جمله در آیات ۱۹ بقره، ۱۳ رعد، ۴۰ و ۴۳ نور از مقارنات و مشخصات توفانهای شدید رگباری سخن به میان آمده است و در آیه ۴۳ نور (جبالٍ فیها من بَرَدٍ) به
ابرهای متشکّل و مستور از سوزنهای یخ اشاره شده است، همچنانکه در برخی از نوشتههای علمی اخیر نیز از این
ابرها به «کوههای
ابر» و «کوههایی از برف» تعبیر شده است. به عقیده بازرگان، این نکته، با توجه به آنکه سرزمین عربستان کمتر از بیشتر نقاط دنیا توفان و بوران و رگبار دارد
و بشر بعد از اختراع هواپیما و امکان پروازهای بلند به وجود این
ابرها پی برده، حایز اهمیّت است. نویسنده همچنین از ترکیب مضامین دو آیه ۴۸ روم و ۴۳ نور، خصوصاً به قرینه واژههای به کار رفته در آن دو، مراحل تشکیل
ابرها و
بارانهای جبههای (الگوی بِیرکناس) را نشان میدهد. اهمیت و مداخله هوای پیرامون زمین در پدید آمدن آثار جوّی در پژوهشهای علمی دهههای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. نویسنده کتاب، هر چند در آیات قرآن اشاره صریح به این مطلب نیافته است، احتمال میدهد که نسبت دادن منشأ
باران و
توفان به آسمان از آن دریافت علمی ناشی باشد.
این نکته نیز در آغاز کتاب
یادآوری شده است که قرآن طبعاً در مقام تدوین اصول و قوانین فیزیک یا هواشناسی نیست. موریس بوکای نیز در بحث اشارات علمی قرآن به بررسی برخی از آیات که در آنها از
باران یادشده و تعبیرات موجود در آنها از قبیل «أَرْسَلْنا الرِیاحَ لَواقِحَ» (بادها را در حالیکه بارور کننده اند، روانه کردیم) پرداخته و بر تفاوت آشکار این مضامین با دیدگاه علمی رایج در روزگار نزول قرآن تأکید کرده و هماهنگی آنها را با یافتههای علمی امروز میپذیرد.
در احادیث، علاوه بر
دعا برای نزول
باران و توصیههای علمی راجع به
باران،
مسایل طبیعی
باران نیز مطرح شده است. بیشتر این قبیل روایات را مجلسی در بحارالانوار، «کتاب السماء و العالم»، باب «السحاب و المطر و الشهاب» گرد آورده است.
از این روایات نمیتوان دیدگاه روشن و قطعی حاصل کرد. بنابر برخی از آنها
دریایی در زیر عرش
هست که به اراده و مشیّت خدا
باران (یا تگرگ) از آن به طبقات آسمان فرو میبارد تا به نزدیکترین آسمان (السّماء الدنیا) و از آنجا به
ابرها میرسد؛ آنگاه
ابرها، که غربال
باران اند، آن را به قطرات تبدیل میکنند (یا تگرگ را ذوب میکنند) و اگر
ابرها نباشند، زمین بر اثر فرو ریختن یکباره
باران ویران میشود.
در عوض، روایت دیگری هست که، طبق آن،
ابرها در کنار آبهای دریا جای دارند و
باران بر اثر بالا رفتن و فشرده شدن آنها به وسیله باد پدید میآید.
علیّ بن ابراهیم قمی، در تفسیر آیه ۴۳ نور، همین نظر را برگزیده و مهدی بازرگان نیز همین حدیث و چند حدیث دیگر را در تأیید برداشتهای خود آورده است
امّا مجلسی بیشتر به نظر اوّل تمایل دارد و وجود کوههای تگرگ را در آسمان به دلیل ظواهر اخبار پذیرفته و مدّعی است که دلیل قاطع بر نفی آن در دست نیست.
او گزارش شاهدانی را که در قلّه کوههای بلند نه
ابر و نه
باران و نه
آب میدیدهاند اما همزمان در سطح زمین
باران میباریده است نفی نمیکند
و برای سازش دادن میان این مشاهدات و ظاهر احادیث احتمالی میدهد، از جمله آنکه
باران از دو منبع فراهم میشود: یکی از آسمان و دیگری از بخار آبهای زمین.
همچنین امکان تأویل اخبار را بر اساس نظریات فلسفی (به معنای عامّ کلمه) مطرح میکند.
از نکات دیگری که در روایات به چشم میخورد باید به نسبت
برق و ریزش
باران،
تفاوت
ابرهای سیاه و سفید از نظر نوع
باران و پدید آمدن لؤلؤ بر اثر قرار گرفتن آب
باران در دل صدفهای دریا
اشاره کرد. دعا برای نزول
باران، خصوصاً در شرایط بی آبی در متون حدیثی سفارش شده و احکام
نماز باران در کتب فقهی آمده است.
(۱) علاوه بر قرآن.
(۲) محمود بن عبدالله آلوسی، روح المعانی، قاهره ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت.
(۳) ابن بابویه، معانی الاخبار، قم ۱۳۶۱ ش.
(۴) ابن حجر عسقلانی، فتح الباری بشرح صحیح البخاری، بیروت ۱۴۰۲.
(۵) ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، چاپ عبدالسلام هارون، قم ۱۴۰۴.
(۶) ابن منظور، لسان العرب، بیروت ۱۹۵۵ـ۱۹۵۶.
(۷) مهدی بازرگان، باد و
باران در قرآن، قم ۱۳۴۴ ش.
(۸) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱.
(۹) عبدالله بن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل، در مجمع التفاسیر، استانبول ۱۴۰۴.
(۱۰) عبدالملک بن محمد ثعالبی، فقه اللغة و سرّالعربیة، دمشق ۱۹۸۹.
(۱۱) محمدرشید رضا، المنار فی تفسیر القرآن، مصر ۱۳۷۳.
(۱۲) محمود بن عمر زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، چاپ علی محمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۹۴۵ ـ ۱۹۴۸.
(۱۳) محمود بن عمر زمخشری، الکشّاف، قاهره ۱۳۷۳.
(۱۴) محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت ۱۳۹۳ ـ ۱۳۹۴.
(۱۵) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، چاپ عارف زین، صیدا ۱۳۳۳ ـ ۱۳۵۶.
(۱۶) محمدبن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، قاهره ۱۳۲۸، چاپ افست بیروت.
(۱۷) طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، بیروت (بی تا).
(۱۸) محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، نجف ۱۹۵۷، چاپ افست بیروت.
(۱۹) محمد بن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، تهران ۱۳۶۳ش.
(۲۰) یحیی بن زیاد فرّاء، معانی القرآن، چاپ احمد یوسف نجاتی و محمد علی نجّار، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ ش.
(۲۱) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاِ َحکام القرآن، قاهره ۱۹۶۷.
(۲۲) محمد باقر بن محمد تقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «باران در قرآن و روایات»، شماره۱۳۷.