بارابه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بارابه، نام
قوم و نیز دشتی در ناحیه نووُ سیبیرسک در جمهوری فدرال
روسیه بین ۵۲ و ۵۷ عرض شمالی میباشد؛ در این مقاله به موقعیت جغرافیایی، آب و هوا، جمعیت،
دین و زمان ورود
اسلام به بارابه،
مذهب و اشتغال آنها پرداخته میشود.
بارابه، نام
قوم و نیز دشتی در ناحیه نووُ سیبیرسک در جمهوری فدرال
روسیه بین ۵۲ و ۵۷ عرض شمالی که بلندیهای سواحل رودهای ایرتیش و اُب آن را از
مشرق و
مغرب دربر میگیرد.
مساحت این دشت ۰۰۰، ۱۱۷ کم۲، و شامل تپه ماهورهای بسیاری به ارتفاع ۱۰۰-۱۵۰ متر است
با آنکه دشت باتلاقی است، اما دارای زمینهای حاصلخیز بسیاری است و دامپروری در آنجا رواج دارد.
دشت بارابه دارای دریاچههای فراوانی است که اغلب آنها شورند. بزرگترین آنها دریاچه چانی است که سرریز ندارد و تخلیه نمیشود و آبش در قسمت شرقی شیرین است.
آب و هوای دشت بارابه بری و سرد است. حداقل دمای آن در
زمستان ۲۰- و حداکثر آن در
تابستان ۱۸ سانتیگراد است. این دشت یکی از مهمترین مراکز دامپروری و کشت غلات و ذرت و کتان است
جمعیت دشت بارابه در ۱۹۴۹م/۱۳۲۸ش بالغ بر ۵۰۰ هزار نفر و تراکم آن ۶ تا ۹ نفر در کم۲ در بخشهای مرکزی و جنوبی، و ۱ تا ۸/۱ نفر در کم۲ در
شمال بوده است.
بیشتر این جمعیت را روسها و اوکرائینیها تشکیل میدادند. اقلیتی از اقوام
تاتار که روسها آنها را بارابینتسی مینامیدند، در این دشت سکنی داشتند
این تاتارها با تاتارهای تومِن و توبولسک قرابت داشتند.
به نظر میرسد که تاتارهای بارابه از اقوام اوگری - فنلاندی (اوگروفین) باشند
که به سبب ارتباط با اقوام
ترک،
زبان ترکی را پذیرفتند.
گرایش تاتارهای بارابه به زبان ترکی در
قرون ۱۶ و ۱۷م ادامه داشت و با مهاجرت تاتارهای ولگای وسطی به این سو، در
سده ۱۹م تکمیل شد.
گویش تاتارهای بارابه که هنوز درباره آن تحقیقات درستی به عمل نیامده است، از نظر آوا شناختی دارای ویژگیهایی بوده است. این گویش کم کم با زبان تاتارهای قازان و نیز
زبان روسی آمیخته شد.
دشت بارابه از زمان غلبه روسها بر خانات سیبریایی
مغول در زمان
ایوان چهارم (مخوف) و تا زمان پترکبیر، روسیه را از سرزمین قلموقها (کلموکها) جدا کرد. منطقه مرزی بین شهر تارا (واقع در ساحل رود ایرتیش) و شهر تُمسک (در شرق رود اُب) به ولایت بارابه معروف بوده است.
در سده ۱۸م شمار بسیاری از تبعیدشدگان قسمت اروپایی روسیه به این سرزمین آمدند و بارابهایها به سوی زمینهای
لم
یزرع رانده شدند و از آن پس جمعیت آنها کاستی پذیرفت. در حالحاضر آنان در دهکدههای واقع در نزدیکی دریاچههای سَبرالی، یورتوش، منگیش و در حوضه رودهای اُم و تارا و در کنار ریزابههای رود ایرتیش، به ویژه در منطقه کویبیشف۳ در طول راهآهن سرتاسری سیبری سکنی دارند.
در سده ۱۰ق/۱۶م،
اسلام توسط بازرگانان و مبلغان مسلمانی که از طریق رود ایرتیش به سیبری راه یافتند، وارد آسیای مرکزی (
خوارزم و
بخارا) شد و در میان مردم دشت بارابه رواج یافت.
اما آرنولد عقيده دارد كه روحانيان بخارايى و بازرگانان قازان به طور مداوم فعاليتهاي تبليغاتى اسلامى خود را در سيبري دنبال كردند، بنابراين، در ۱۷۴۵م اسلام راه خود را در ميان قبايل تاتار منطقه بارابه باز نمود، هرچند تا اوايل سده ۱۳ق/۱۹م اكثر آنان هنوز
بت پرست مانده بودند.
احتمال دارد مردم این منطقه پس از
مهاجرت تاتارهای قازان در سده ۱۹م به اسلام روی آورده باشند.
مردم بارابه
حنفی مذهبند.
گفته شده است: در آن منطقه سالخوردگانی دیده شدهاند که پدران خود را که همانند مردم آلتایی برای بتها
قربانی میکردند، به یاد دارند.
تاتارها و روسهای دشت بارابه معاش خود را از راه کشاورزی، دامپروری و ماهیگیری میگذرانند
از ۱۹۵۴م/۱۳۳۳ش بسیاری از زمینهای بایر بارابه به صورت
مزروع درآمد.
در اواخر سده ۱۹م به هنگام ساخته شدن راه آهن سرتاسری سیبری، این دشت کمکم به دست روسها و اوکرائینیهای مهاجر آباد شد.
یک شاخه خط آهن به طول ۱۲ کم بارابینسک را به کوی بیشف متصل میکند
(۱) آرنولد، توماس، تاریخ گسترش اسلام، ترجمه ابوالفضل عزتی، تهران، ۱۳۵۸ش.
(۲) آکینر، شیرین، اقوام مسلمان اتحاد شوروی، ترجمه محمدحسین آریا، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۳) گلیزواره، غلامرضا، جغرافیای تاریخی و سیاسی آسیای مرکزی، قم، ۱۳۷۳ش.
(۴) W W، X Raboty po istorichesko o geografii n، Sochineniya، Moscow، ۱۹۶۵، vol III.
(۵) Brockhaus، Entsiklopedicheski o slovar'، St Petersbourg، ۱۸۹۱.
(۶) EI ۲.
(۷) Grand Larousse.
(۸) Kratkaya geograficheskaya entsiklopediya، Moscow، ۱۹۶۲.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱، ص۴۳۲۲، برگرفته از مقاله «بارابه».