• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بادیه‌نشینان و محمد (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و بادیهنشینان اطراف مدینه در چند آیه در مورد وظایف‌شان نسبت به پیامبر خداوند متذکر شده است که به بررسی آنها می‌پردازیم.



ما کان لاهل المدینة ومن حولهم من الاعراب ان یتخلفوا عن رسول الله ولایرغبوا بانفسهم عن نفسه... «سزاوار نیست که اهل مدینه و بادیهنشینانی که اطراف آنها هستند از رسول خدا تخلف جویند، و برای حفظ جان خویش از جان او چشم بپوشند، این به خاطر آن است که هیچ تشنگی به آنها نمی‌رسد، و نه خستگی، و نه گرسنگی در راه خدا، و هیچ گامی که موجب خشم کافران شود برنمی‌دارند، و ضربه‌ای از دشمن نمی‌خورند، مگر اینکه به واسطه آن عمل صالحی برای آنها نوشته می‌شود، زیرا خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌کند.» (ظاهر آیه اخبار، اما معنای آن نهی از سرپیچی است.).


ما کان لاهل المدینة ومن حولهم من الاعراب ان یتخلفوا عن رسول الله ولایرغبوا بانفسهم عن نفسه ذلک بانهم لایصیبهم ظما ولا نصب ولا مخمصة فی سبیل الله ولایطـون موطئا یغیظ الکفار ولاینالون من عدو نیلا الا کتب لهم به عمل صــلح ان الله لایضیع اجر المحسنین• ... لیجزیهم الله احسن ما کانوا یعملون. ...«و هیچ مال کوچک یا بزرگی را (در این راه) انفاق نمی‌کنند و هیچ سرزمینی را (به سوی میدان جهاد و یا در بازگشت) نمی‌پیمایند، مگر اینکه برای آنها نوشته می‌شود تا خداوند آن را به عنوان بهترین اعمالشان پاداش دهد.»


ما کان لاهل المدینة ومن حولهم من الاعراب ان یتخلفوا عن رسول الله ولایرغبوا بانفسهم عن نفسه...
ما کان لاهل المدینة و من حولهم من الاعراب... ما کانوا یعملون
کلمه (رغبت) میل خاصی است از تمایلات نفسانی، و رغبت در هر چیز میل کردن به طرف آن به منظور طلب نفع است، و رغبت از هر چیز به معنای دوری و بی‌میلی از آن و ترک آن است، و حرف (باء) در (بانفسهم عن نفسه) برای سببیت است، و معنای جمله را چنین می‌کند (و ایشان را حقی نیست که بخاطر اشتغال به خود از آن جناب صرفنظر نموده، در مواقع خطر در جنگ‌ها و در سختی‌های سفر ترکش گویند، و خود سرگرم لذائذ زندگی گردند).
کلمه (ظما) به معنای عطش، و کلمه (نصب) به معنای تعب، و کلمه (مخمصة) به معنای گرسنگی، و (غیظ) به معنای شدت غضب، و (مؤ طاء) به معنای زمینی است که مسیر راه باشد و بر آن بگذرند.
این آیه، حق تخلف از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را از اهل مدینه و اعرابی که در اطراف آن هستند سلب نموده، سپس خاطرنشان می‌سازد که خداوند در مقابل این سلب حق، برای ایشان در برابر مصیبتی که در جهاد ببینند از قبیل گرسنگی و عطش و تعب و در برابر هر سرزمینی که بپیمایند و بدان وسیله کفار را به شدت خشم دچار سازند، و یا هر بلائی که بسر آنان بیاورند، یک عمل صالح در نامه عملشان می‌نویسد، چون در این صورت نیکوکارند و خدا اجر محسنین را ضایع نمی‌سازد، این معنای (ذلک بانهم لا یصیبهم ظما) است.


ما کان لاهل المدینة ومن حولهم من الاعراب ان یتخلفوا عن رسول الله ولایرغبوا بانفسهم عن نفسه... ان الله لایضیع اجر المحسنین.
معنای آیه این است که راضی نشوند، خود در خوشی و آسایش بسر برند و رسول خدا در گرما و سختی باشد، بلکه باید جان خود را سپر جان آن حضرت قرار دهند. «ذلک بانهم...» و این نهی از تخلف بدان‌جهت است که ایشان را تشنگی و رنجی در بدن و گرسنگی سختی در راه اطاعت خدا نرسد...
«و لا یطؤن موطئا یغیظ الکفار» و گام در جایی ننهند که کفار بخشم آیند یعنی میدان جنگ، زیرا انسان وقتی ببیند کسی قدم در جای او نهاده خشمگین و غضبناک می‌شود.... . «و لا ینالون من عدو نیلا...» و قتل و جراحت و یا صدمه مالی دیگری و یا پیش آمد غم انگیز و خشمگین کننده‌ای از مشرکان بدان‌ها نرسد، جز اینکه عمل صالح و طاعت نیکو و پر ارزشی برای آنها نوشته شود. «ان الله لا یضیع اجر المحسنین» که خدا اعمال کسانی را که کارهای نیک انجام می‌دهند و بدان شایسته مدح و ثواب گردند ضایع نمی‌کند، و این جمله برای تشویق و تحریص بجهاد و اعمال خیر و نیکو است.


سیقول لک المخلفون من الاعراب شغلتنا امولنا واهلونا فاستغفر لنا یقولون بالسنتهم ما لیس فی قلوبهم قل فمن یملک لکم من الله شیـا ان اراد بکم ضرا او اراد بکم نفعا بل کان الله بما تعملون خبیرا. «به زودی متخلفان از اعراب بادیهنشین (عذرتراشی کرده) می‌گویند: حفظ اموال و خانواده، ما را به خود مشغول داشت (و نتوانستیم در سفر حدیبیه تو را همراهی کنیم) برای ما طلب آمرزش کن، آنها به زبان خود چیزی می‌گویند که در دل ندارند! بگو: چه کسی می‌تواند در برابر خداوند از شما دفاع کند هرگاه زیانی برای شما بخواهد و یا اگر نفعی اراده کند (مانع گردد) و خداوند به تمام اعمالی که انجام می‌دهید آگاه است.». («سیقول لک» پاسخ دعوت پیامبر: صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در سال ششم هجری است، همان سالی بود که سفر پیامبر: صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و مؤمنان در آن سال به مکه، به صلح حدیبیه منجر گردید که گروهی از بادیهنشینان منافق، از دستور پیامبر: صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم برای عزیمت به مکه تخلف نمودند. ).


وممن حولکم مـن الاعراب منـفقون ومن اهل المدینة مردوا علی النفاق لاتعلمهم نحن نعلمهم...
«و ممن حولکم من الاعراب منافقون» از اعراب بادیه نشین که در اطراف شهر شما هستند مردمان منافقی هستند که بظاهر ادعای ایمان می‌کنند و کفر باطنی خود را می‌پوشانند، و برخی گفته‌اند: اینان قبائل جهینه و مزینه و اسلم و اشجع و غفار بودند که در اطراف مدینه سکونت داشتند.
«و من اهل المدینة» یعنی و از مردم مدینه نیز منافقانی هستند. «مردوا علی النفاق» فراء گفته: یعنی بر نفاق سخت و دلیر گشته‌اند. و ابن زید و ابان بن تغلب گفته‌اند: یعنی بر آن پا بر جا و ثابت گشته‌اند و مانند دیگران توبه نکرده‌اند، و ابن اسحاق گفته: یعنی در نفاق خود اصرار ورزند و دست بردار نیستند. «لا تعلمهم نحن نعلمهم» که تو‌ ای محمد آنها را نمی‌شناسی ولی ما می‌شناسیمشان. «سنعذبهم مرتین» ما آنان را دو بار عذاب می‌کنیم.


سیقول المخلفون اذا انطـلقتم الی مغانم لتاخذوها ذرونا نتبعکم یریدون ان یبدلوا کلـم الله قل لن تتبعونا کذلکم قال الله من قبل فسیقولون بل تحسدوننا بل کانوا لایفقهون الا قلیلا. «هنگامی که شما در آینده برای به دست آوردن غنائمی حرکت کنید متخلفان می‌گویند: بگذارید ما هم از شما پیروی کنیم (و در این جهاد شرکت نمائیم!) آنها می‌خواهند کلام خدا را تغییر دهند، بگو: هرگز نباید به دنبال ما بیایید، اینگونه خداوند از قبل گفته است، اما به زودی می‌گویند: شما نسبت به ما حسد می‌ورزید ولی آنها جز اندکی نمی‌فهمند!».

۷.۱ - ابلاغ تهدید خداوند

سیقول لک المخلفون من الاعراب شغلتنا امولنا واهلونا فاستغفر لنا یقولون بالسنتهم ما لیس فی قلوبهم قل فمن یملک لکم من الله شیـا ان اراد بکم ضرا او اراد بکم نفعا بل کان الله بما تعملون خبیرا. «به زودی متخلفان از اعراب بادیهنشین (عذرتراشی کرده) می‌گویند: حفظ اموال و خانواده، ما را به خود مشغول داشت (و نتوانستیم در سفر حدیبیه تو را همراهی کنیم) برای ما طلب آمرزش کن، آنها به زبان خود چیزی می‌گویند که در دل ندارند! بگو: چه کسی می‌تواند در برابر خداوند از شما دفاع کند هرگاه زیانی برای شما بخواهد و یا اگر نفعی اراده کند (مانع گردد) و خداوند به تمام اعمالی که انجام می‌دهید آگاه است».


ما کان لاهل المدینة ومن حولهم من الاعراب ان یتخلفوا عن رسول الله ولایرغبوا بانفسهم عن نفسه...
در این جا هم معنای آیه این است که برای مردم مدینه و بادیهنشینان اطراف آن جایز نیست که در جنگ تبوک و غیر آن جنگ بدون عذر از رفتن با پیغمبر تخلف کنند، و برخی گفته‌اند: منظور قبائل مزینة و جهینة و اشجع و غفار و اسلم بوده‌اند.
«و لا یرغبوا بانفسهم عن نفسه» یعنی بر آنها و بر همه مؤمنان جایز نیست که نفع خود را خواسته و جان خود را حفظ نکنند، و این فریضه‌ای است که خدای تعالی بر ایشان واجب فرموده روی حقی که رسول خدا - صلی الله علیه و آله- بر آنها دارد از نظر اینکه آنها را هدایت فرموده و از ظلمت کفر بنور ایمان راهنمایی شده‌اند. و برخی گفته‌اند: معنای آیه این است که راضی نشوند، خود در خوشی و آسایش بسر برند و رسول خدا در گرما و سختی باشد، بلکه باید جان خود را سپر جان آن حضرت قرار دهند.


۱. توبه/سوره۹، آیه۱۲۰.    
۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۲۳.    
۳. آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ج۶، ص۴۳.    
۴. توبه/سوره۹، آیه۱۲۰ - ۱۲۱.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۱۸۵.    
۶. توبه/سوره۹، آیه۱۲۰.    
۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۹، ص۵۴۸.    
۸. توبه/سوره۹، آیه۱۲۰.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۴۱.    
۱۰. فتح/سوره۴۸، آیه۱۱.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۹۰.    
۱۲. توبه/سوره۹، آیه۱۰۱.    
۱۳. فتح/سوره۴۸، آیه۱۵.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۵۷.    
۱۵. فتح/سوره۴۸، آیه۱۱.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۴۸.    
۱۷. توبه/سوره۹، آیه۱۲۰.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۴۱.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۶۷، برگرفته از مقاله «بادیهنشینان و محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله».    






جعبه ابزار