بابانورالدین رشی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بابانورالدّینِ رِشی (۷۷۹-۸۴۲ق/۱۳۷۷- ۱۴۳۸م)، عارف و شاعر کشمیری که به «شیخ نورالدین ولی» نیز مشهور است.
اجداد او از فرمانروایان هندو، و ساکن کشتوار بودند و پدرش بعدها در کشمیر به دست
سید حسین سمنانی - یا به قولی یاسمن رشی -
اسلام آورد
و گویا از این زمان سالار الدین نام گرفت.
نورالدین در روستای کیمو در جنوب شرقی سرینگر در ۷۷۹ق، یا به قولی در ۷۵۷ق
زاده شد.
نورالدین بیشتر تحت تأثیر تعالیم زاهدانه سادهو۱ها و حکمای هندو بود، تا عارفان و علمای
مسلمان ، و به همین سبب، هندوها او را «نانداریشی۲» و «نوندهریشی» (ریشی (یا رشی) در سنسکریت به معنی حکیم و فرزانه است،میخواندند.
اما برخی او را از عارفان
طریقت کبرویه و مرید
میرمحمد همدانی ، فرزند
سیدعلی همدانی (د ۷۸۶ق/۱۳۸۴م)، یا به اشتباه، از مریدان خود
سیدعلی همدانی دانستهاند
اما رضوی با توجه به اختلاف نظر و طریقت بابانورالدین با طریقه کبرویه، در وجود چنین ارتباطی بین آنها، تردید کرده است.
ظاهراً لَلَّه دد، عارفه مشهورکشمیر، درتربیت او تأثیری بسزا داشته است
برخیازپیروانبابانورالدین، او را اویسی گونه، مرید
پیامبر اکرم (ص) دانسته، و گفتهاند که از روح پیامبر (ص) استمداد میکرده است.
شیخ نورالدین در حدود سال ۸۰۹ق در ۳۰ سالگی به
زهد و ریاضت و عزلت گرایش یافت و در غاری در نزدیکی کیمو به
عبادت و
تفکر و ریاضتهای سخت پرداخت
آنگاه به نشر اسلام و تربیت مریدان همت گمارد.
از مشهورترین شاگردان او باید از شیخ بامالدین، شیخ زینالدین و
شیخ لطفالدین یاد کرد که هر ۳تن به دست خود شیخ، اسلام آوردند.
بابا نورالدین در ۶۳سالگی درگذشت و در روستای شرار شریف، واقع در جنوب غربی سرینگر، دفن شد.
وی در کشمیر میان مسلمانان و هندوها محترم بود.
آرامگاه او، همواره زیارتگاه مشتاقان و علاقهمندان است.
بعد از درگذشت شیخ، مریدانش طریقه و اندیشههای او را دنبال کردند و به زهد و
ریاضت و تحمل سختیها بیش از کسب دانش گرایش یافتند.
آنانگوشتنمیخوردند و تنها بهگیاهان خودرو، قناعتمیکردند و همواره به خدمت مردم میپرداختند.
اساس زندگانی متفکرانه آنها بر «پاس انفاس» مبتنی بود.
هر چند در هفت اقلیم
از اهل و عیال ریشیان سخن به میان آمده، اما آنان تجرد را ترجیح میدادند، زیرا برآن باور بودند که تأهل سد بزرگی در نیل به زندگی زاهدانه است.
در توزک جهانگیری در وصف آنان آمده است که گرچه علمی و معرفتی ندارند، لیکن هیچ کس را بد نمیگویند، زبان خواهش و پای طلب کوتاه دارند، گوشت نمیخورند و
زن نمیخواهند و پیوسته
درخت میوه در صحرا مینشانند، به این نیت که مردم از آن بهرهور شوند و خود از آن تمتع نمیگیرند ابوالفضل، شیخ زینالدین از مریدان نورالدین، برای تمایز ریشیان، شنل پشمی منقوش به رنگهای سیاه و سفید را، زیّ خاص آنان قرار داد.
بابانورالدین صاحب تألیف نبود، اما اشعاری به او نسبت داده، و او را در زمره نخستین شعرای کشمیر دانستهاند و
اشعار او را در کنار اشعار لله دد، آوردهاند
شماری از اشعار او توسط کول۱جمعآوری و تصحیح شده است.
به گفته طالب اشعار و سخنان او در کتاب رشینامه (ریشینامه) ذکر شده، لیکن وی در انتساب تمامی اشعار به شیخ نورالدین تردید کرده، و معتقد است که برخی از آن سرودهها متعلق به نویسندگان بعد از اوست.
اشعار بابانورالدین نشانگر شیفتگی و عشق او به خداست و همواره سعی کرده در پرتو این عشق، به رازهای نهفته دست یابد.
او نیز مانند سایر عارفان، علمای ظاهر را مورد انتقاد قرار داده است.
بهاءالدین متو کتابی منظوم به فارسی به نام رشی نامه (ریشینامه) در شرح احوال بابانورالدین، پیروان و دراویش رشی، نگاشته است کتاب دیگری نیز با عنوان نورنامه (یا رشی نامه) به
زبان فارسی به قلم بابا نصیب کشمیری (د ۱۰۴۷ق) در شرح احوال شیخ، وجود دارد.
برخی احتمال دادهاند که اثر اخیر از نورنامه بهاءالدین متو اقتباس شده باشد.
(۱) محمود آزاد، تاریخ کشمیر، مظفرآباد، ۱۹۹۰م.
(۲) محمود آزاد، تذکره اولیاء کشمیر، مظفرآباد، ۱۹۹۳م.
(۳) ظهورالدین احمد، پاکسان مین فارسی ادب، لاهور، ۱۹۷۷م.
(۴) توزک جهانگیری، به کوشش محمد هاشم، تهران، ۱۳۵۹ش.
(۵) نورالدین داوود، محنة فی الفردوس، بغداد، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
(۶) امین احمد رازی، هفت اقلیم، به کوشش جواد فاضل، تهران، ۱۳۴۰ش.
(۷) حسامالدین راشدی، تذکرة شعرای کشمیر، لاهور، ۱۳۴۶ش.
(۸) محمد ریاض، احوال و آثار واشعار میر سید علی
همدانی، اسلام آباد، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
(۹) غلام سرور لاهوری، خزینةالاصفیاء، لکهنو، ۱۲۹۰ق.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بابانورالدین رشی»، ج۱۱، ص۴۲۶۳.