ایمان و علم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ایمان و
علم مراد، مسئلهای است درباره چگونگی رابطه
علم و
ایمان و اینکه آیا با یکدیگر همساز و هماهنگاند یا ناسازگارند.
از
تعالیم عهد عتیق این است که
علم و
ایمان با یکدیگر سازگاری ندارند.
شجره ممنوعه بنابر آنچه در تورات آمده است، همان
دانش و معرفت است و
آدم و
حوا با نافرمانی
خداوند بدان دست یافتند.
تاریخ تمدن ۲۵۰۰ ساله اروپا را نیز بدین روی به دو عصر
ایمان و
علم تقسیم کردهاند و این دو را رویاروی یکدیگر گذاشتهاند. اما بنابر آموزه
های قرآنی، خداوند، خود به آدم علیهالسّلام دانش آموخت و آن گاه فرشتگان را فرمان داد تا بر او
سجده کنند.
بزرگان
دین اسلام نیز مراد از شجره ممنوعه را
حرص و
طمع دانستهاند نه
علم و دانش.
مراد از مسئله
علم و
ایمان این است که
علم،
ایمان انسان را نفی میکند یا آن را پشتیبانی میکند و آیا
ایمان آدمی را به سویی میبرد و
علم به سویی دیگر و سرانجام آنکه آیا
علم و
ایمان مکمل یکدیگرند یا علیه یکدیگر. در نظرگاه اسلامی،
علم روشنایی میبخشد و توانایی میآفریند و
ایمان،
عشق میآورد و
امید میدهد.
علم ابزار میسازد و
ایمان، مقصد میآفریند.
علم سرعت میدهد و
ایمان جهت را مینماید و...
امام خمینی معتقد است
ایمان، مجرد
علم داشتن به چیزی نیست، بلکه
ایمان از حالت مفهومی بیرون آمده و به صورت حقیقت
علم و حقیقت نفس درمیآید.
پس
ایمان، تحصیل شدنی است و انسانها باید به دنبال کسب
ایمان باشند.
ایمان به عنوان یکی از ویژگی
های نظام عقلانی با شرح و تفصیل خاصی، با رویکرد و روش نظریه
فطرت، از سوی امام خمینی در کتاب چهل حدیث و شرح حدیث جنود عقل و جهل مطرح شده است. ایشان در آثار خویش دو مفهوم
ایمان و
علم را توضیح داده و معتقد است،
ایمان غیر از
علم و ادراک است؛ زیرا که
علم و ادراک، حظ عقل است و
ایمان حظ
قلب.
ازاینرو مراد از
ایمان، این است که قلب درحقیقت نقش الهی و عمل الهی بوده و برای خدا خالص باشد.
به باور امام خمینی
ایمان واقعی که به همراه خشوع و انقیاد است، برتر از اعتقاد است و اعتقاد، نوعی ادراک عقلی است و در
ایمان باید این ادراک، با مجاهدت به قلب برسد.
ایمان واقعی و حقیقی که بالاتر از اسلام و فراتر از
علم است و به عنصری دیگر غیر از
علم نیاز دارد و آن عنصر قلبی است. به باور ایشان حقیقت
ایمان همان
علم صحیح عقلی و مطابق با واقع است که از مرتبه عقل و حوزه مفاهیم، به حیطه قلب وارد میشود، بهگونهای که افزون بر تصدیق عقل، قلب انسان نیز آن مطلب
علمی و معتقد عقلی را میپذیرد و با آن متحد میشود. لکن
علم به یک چیز نظیر
معاد،
عذاب، با
ایمان به آن چیز برابر نیست؛ بلکه
علم، تصدیق عقلی و
ایمان، باور و تسلیم قلبی به همان امر است چنانکه ممکن است شخصی
علم به وجود خداوند، داشته باشد؛ ولی به او باور نداشته باشد برای نمونه خداوند در قرآن شیطان را با اینکه
علم به وجود خداوند و انبیاء و معاد داشت کافر خوانده است.
میان
علم و
ایمان، تضادی نیست و بلکه مکمل و همراه و یار یکدیگرند.
علم و
ایمان- هر دو- از نیازهای بنیادی انساناند و هیچ یک بر جای دیگری نمیتواند نشست. در
تاریخ انسان، جدایی
علم و
ایمان زیان
های هنگفتی به بار آورده است.
ایمان در پرتو
علم، قدر مییابد و از
خرافه و خیالپردازی و
گزافه و
تحجر و تصلب در
امان میماند.
علم نیز بدون
ایمان تیغ دست زنگی مست میشود و ابزار هوا و
هوس و بزهکاری و تبه کاری.
بدین سان،
علم و
ایمان در آیین اسلام جدایی ناپذیرند و هماهنگ و همساز با یکدیگر.
•
فرهنگ شیعه، ج۱، ص۱۴۸، برگرفته از مقاله«ایمان و علم». •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.