ایمان بلقیس (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ملکه سبا بعد از دیدن
قدرت مافوق بشری
حضرت سلیمان،
زبان به
اعتراف گشود به خدای احد و واحد
ایمان آورد.
انی وجدت امراة تملکهم... • ... قالت رب انی ظـلمت نفسی واسلمت مع سلیمـن لله رب العــلمین.
«من زنی را دیدم که بر آنها
حکومت میکند و همه چیز در
اختیار داشت (مخصوصا) تخت عظیمی دارد... به او گفته شد: داخل
حیاط (قصر) شو!» هنگامی که نظر به آن افکند، پنداشت نهر آبی است و ساق پاهای خود را
برهنه کرد (تا از آب بگذرد؛ امّا
سلیمان) گفت: (این
آب نیست) بلکه قصری است از بلور صاف!» (
ملکه سبأ) گفت: «پروردگارا! من به خود
ستم کردم؛ و (اینک) با سلیمان برای خداوندی که پروردگار عالمیان است
اسلام آوردم!».
از ظاهر سیاق برمی آید که این جمله، تتمه کلام ملکه سباء باشد، بنابراین، وضع چنین بوده که وقتی ملکه تخت را میبیند، و درباریان سلیمان از آن تخت از وی میپرسند، احساس کرده که منظور آنان از این پرسش این است که: به وی تذکر دهند که متوجه
قدرت خارق العاده
سلیمان علیهالسّلام باش، لذا چون از سوال آنان، این اشاره را فهمیده، در پاسخ گفته است: ما قبلا از چنین
سلطنت و قدرتی خبر داشتیم، یعنی احتیاجی به این اشاره و تذکر نیست، ما قبل از دیدن این
معجزه، از قدرت او و از این حالت خبر داشتیم و
تسلیم او شده بودیم و لذا در
اطاعت و فرمان او سر فرود آورده
ایم.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۲۸۳، برگرفته از مقاله «ایمان بلقیس».