• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ایرج اسکندری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ایرج اسکندری در ۲۱ شهریور ۱۲۸۷ در تهران متولد شد.
[۱] دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، فرهنگ ناموران معاصر ایران، ج۲، ص۵۲۰، تهران، سوره مهر، سال ۱۳۸۴ ش.
پدرش یحیی میرزا اسکندری از شاهزادگان مشروطه‌خواه عصر قاجاریه بود.
[۲] طبری، احسان، گژراهه، ص۲۷۳، چاپخانه‌ی سپهر تهران، ۱۳۶۶.
جزء فعالان کمونیستی در ایران بود، و با کسب اجازه از دولت شوروی حزب توده را در ایران بنیان نهاد و خودش جزو کمیته‌ی مرکزی گردید.



اسکندری تحصیلات مقدماتی خود را در تهران شروع کرد و از مدرسه‌ی علوم سیاسی دانشنامه گرفت. بعد از اتمام دوره ابتدایی و متوسطه در سال ۱۳۰۴ برای ادامه تحصیل به فرانسه و شهر گرونیل رفت و در رشته‌ی حقوق مدرک لیسانس گرفت. در آنجا با یک دانشجوی بلغاری به نام کیسیوف آشنا شد. کیسیوف دانش و اطلاعات زیادی درباره‌ی مارکسیسم داشت و باعث شد که اسکندری نیز به مارکسیسم و عقائد کمونیستی علاقه‌مند شود.
[۳] دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، فرهنگ ناموران معاصر ایران، ج۲، ص۵۲۱، تهران، سوره مهر، سال ۱۳۸۴ ش.
اسکندری توسط عموی خود سلیمان اسکندری با تعدادی از دانشجویان ایرانی دانشگاه برلین آلمان شرقی؛ از جمله تقی ارانی و مرتضی علوی ارتباط یافت. اسکندری نامه‌ای به مرتضی علوی نوشت و او متعاقب جواب نامه به منظور ملاقات ایرج اسکندری راهی پاریس شد. اسکندری از این گروه به عنوان «کمونیست‌های برلین» نام برده است.
[۴] اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۵۱ و ۵۲۴، تهران، مؤسسه ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲.
[۵] اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۵۲۴، تهران، مؤسسه ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲.
همکاری اسکندری با این فرقه۲ سال طول کشید. در آن زمان از طرف کمونیست‌های ایران مقیم آلمان روزنامه «پیکار» و مجله «ستاره‌ی سرخ» منتشر می‌شد و آنها روزنامه را برای ایرج می‌فرستادند تا بین ایرانیان مقیم فرانسه پخش کند. او در این مدت تعدادی از دانشجویان ایرانی که در فرانسه مشغول تحصیل بودند را به طرف این گروه جذب کرد تا جایی که اداره‌ی سرپرستی، ارتباط داشتن دانشجویان ایرانی را با او منع کرد.


هنگامی‌ که تیمورتاش وزیر دربار شاه به اروپا سفر کرد، کمونیست‌های مقیم آلمان اعلامیه‌ای بر علیه او تنظیم کرده، اسکندری را موظف به انتشار آن اعلامیه نمودند. سفارت ایران با جستجوی بسیار عامل اصلی انتشار این اعلامیه؛ یعنی ایرج اسکندری را شناسائی کرده و به دستور تیمورتاش کمک هزینه‌ی تحصیلی او قطع شد و اسکندری به سبب مشکلات مالی نتوانست دوره‌ی دکتری را به پایان برساند و در سال ۱۳۱۰ به ایران بازگشت و از آنجا که به علت همان اعلامیه تحت نظر بود تا یک هفته از خانه خارج نشد تا اینکه پرونده‌اش به وسیله‌ی شوهر عمه‌اش فضل‌الله بهرامی‌ که رئیس تامینات بود، از بین رفت. اسکندری پس از مدتی کارش را در دادگستری شروع کرد و در سال ۱۳۱۱ به معاونت دادگستری تهران با کفالت رتبه‌ی ۹ منصوب شد.
[۶] اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۵۱، تهران، مؤسسه ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲.
[۷] اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۵۳۸، تهران، مؤسسه ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲.
[۸] اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۵۴، تهران، مؤسسه ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲.
پس از چندی اسکندری با تقی ارانی روابط دوستانه‌ای را آغاز کرد و با هم به انتشار مجله‌ی «دنیا» پرداختند.
[۹] بزرگ علوی، مجتبی، خاطرات بزرگ علوی، ص۱۵۴.
اسکندری مجمع «فارغ‌التحصیلان فرانسه» و «انجمن حقوق‌دانان» را تاسیس کرد. در اردیبهشت ۱۳۱۶، اسکندری به اتهام داخل شدن در فرقهی کمونیستی به همراه چند نفر دستگیر شد.
[۱۰] فرزانه، حسین، پرونده‌ی ۵۳ نفر، ص۳۷۳، تهران، نگاه، ۱۳۷۲.
در ۲۴ آبان ۱۳۱۷ در دادگاه محاکمه شد و بر اساس رای دادگاه ایرج اسکندری به سبب عضویت در فرقهی اشتراکی در ایران به ۵ سال حبس محکوم شد؛
[۱۱] گل محمدی، احمد، ایران بین دو انقلاب، ص۳۶۶، چاپ غزال، ۱۳۷۷.
ولی اتهام او مبنی بر تبلیغ مرام اشتراکی در دادگاه ثابت نشد.
[۱۲] اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۵۴۷، تهران، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲.
البته در طول مدت حبس به هیچ وجه شکنجه نشد، چرا که عمویش عیسی اسکندری سرهنگ شهربانی بود و ملاحظه او را می‌کردند.
[۱۳] اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۵۲، تهران، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲.
در ۲۸ شهریور سال ۱۳۲۰ پس از استعفای رضاشاه به دلیل عفو عمومی‌ آزاد شد
[۱۴] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۱، ص۱۱۹، نشر گفتار ونشر قلم، چاپ اول، ۱۳۸۰.
و به کارهای خود علیه دولت ادامه داد.


وی پس از آزادی از زندان به فعالیت‌های کمونیستی خود ادامه داد و پس از مدتی با کسب اجازه از دولت شوروی حزب توده را در ایران بنیان نهاد و خودش جزو کمیته‌ی مرکزی گردید.
[۱۵] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۱، ص۱۱۹، نشر گفتار ونشر قلم، چاپ اول، ۱۳۸۰.
عده‌ای از اعضا به ترکیب مؤسسان حزب توده اعتراض کردند؛ چون تمام اعضا کمونیست نبودند و به نظر معترضان این قضیه موجب دور شدن از هدف اصلی که تاسیس حزب کمونیست بود، می‌شد. برای حل این مشکل در کنار حزب یک مرکز مخفی کمونیستی ایجاد شد تا تمام امور را اداره کند و اسکندری عضو آن بود.
ایرج اسکندری به همراه مصطفی فاتح که از مدیران شرکت نفت ایران و انگلیس بود، روزنامه‌ی مردم را چاپ کرد که هیئت تحریریه‌ی ۵ نفره به ریاست اسکندری روزنامه را اداره می‌کرد. (این روزنامه خیلی زود توقیف شد لذا جزء روزنامه‌های مطرح ذکر نگردید)
[۱۶] اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۱۳۶-۱۳۵، تهران، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲.
پس از مدتی اسکندری روزنامه‌ی دیگری به نام «رهبر» را به چاپ رسانید که خودش صاحب امتیاز و سردبیر بود. (در کتاب ذکر شده مقداری بحث در مورد این روزنامه ذکر شده است)
[۱۷] خامه‌ای، انور، خاطرات سیاسی، ص۲۹۰، تهران، گفتار و علم، ۱۳۷۲.
سال ۱۳۲۲
[۱۸] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۱، ص۱۱۹، نشر گفتار ونشر قلم، چاپ اول، ۱۳۸۰.
در انتخابات مجلس چهاردهم، اسکندری با ۵۲۰۰ رای از حوزه‌ی انتخابی ساری روانه‌ی مجلس شد.
[۱۹] زیبائی، علی، کمونیسم در ایران یا تاریخ مختصر فعالیت‌های کمونیست‌ها در ایران، ص۲۴۶.
حزب توده در مجلس فراکسیونی ۸ نفره تشکیل داد؛ ولی به نظر عده‌ای نتوانستند کارنامه‌ی مورد قبولی دریافت کنند؛ اما به نظر اسکندری عملکرد فراکسیون بسیار مثبت بود.
[۲۰] اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۱۶۳، تهران، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲.

ایرج اسکندری سرپرستی هیئتی از شورای متحده‌ی مرکزی کارگران را که تحت نظارت حزب توده بود، در همایش بین‌المللی کار در پاریس بر عهده داشت.
[۲۱] لاجوردی، حبیب‌الله، اتحادیه‌های کارگری و خودکامگی در ایران، ص۹۷، ترجمه‌ی ضیاء صدقی، تهران، نشر نو، ۱۳۶۹.
در مرداد ۱۳۲۵ اسکندری در کابینه‌ی قوام، به وزارت بازرگانی و پیشه و هنر منضوب شد.
[۲۲] گل محمدی، احمد، ایران بین دو انقلاب، ص۳۷۲، چاپ غزال، ۱۳۷۷.
به نظر اسکندری این سمت پیروزی بزرگی بود تا حزب توده بتواند بسیاری از شعارهای خود را به مرحله‌ی عمل برساند.
[۲۳] اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۲۲۶، تهران، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲.
عمر حضور اعضای توده در دولت قوام ۲ ماه و نیم بیشتر نبود و پس از شکست پیشه‌وری در آذربایجان دیگر نیازی به آنها در کابینه نبود؛ لذا اسکندری نیز برکنار شد. پس از این جریان دولت برخلاف چند ماه قبل، به حزب توده فشار آورده اسکندری را متهم کرد که قصد داشته است با کمک شوروی، جمهوری جدیدی به نام جمهوری طبرستان را تاسیس کند.
[۲۴] اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۲۴۲، تهران، مؤسسه ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲.
سرانجام اسکندری با کمک شوروی مخفیانه از ایران خارج شد و به باکو رفت و از آنجا به پاریس مراجعت کرد.
[۲۵] دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، فرهنگ ناموران معاصر ایران، ج۲، ص۵۲۲، تهران، سوره مهر، سال ۱۳۸۴ ش.
در سال ۱۹۴۸م در فرانسه به تحصیل پرداخت و در آنجا دکترای خود را در رشته‌ی اقتصاد سیاسی گرفت.
[۲۶] دائرة المعارف، ایرانیکا، ص۶۰۵.
با وجود تمام انتقادها از رهبران پیشین حزب توده در دومین کنگره‌ی حزب، ایرج اسکندری، به عضویت کمیته‌ی مرکزی حزب توده برگزیده شد.


در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ در دانشگاه تهران به جان محمدرضا شاه سوءقصد شد و در پی آن سران و رهبران حزب توده دستگیر شدند. چندی بعد عده‌ای از رهبران حزب توده از جمله ایرج اسکندری که در خارج از ایران بودند از طرف دادستانی نظامی‌ تهران احضار شدند.
[۲۷] زیبائی، علی، کمونیسم در ایران یا تاریخ مختصر فعالیت‌های کمونیست‌ها در ایران، ص۴۸۷.
سرانجام ایرج اسکندری و سه نفر دیگر در حالی که در ایران نبودند، محکوم به مرگ شدند. پس از چندی اسکندری از فرانسه به پراگ و از آنجا به شوروی رفت. در سال ۱۳۴۰ در پلنوم نهم قرار بر این بود که ایرج به ریاست حزب توده برسد؛ اما باز هم رادمنش به دبیر کلی رسید.
[۲۸] مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چپ در ایران به روایت اسناد ساواک دبیر اول حزب توده، ص۴۱، تهران، سال ۱۳۸۲، شماره سند: ۹۶۸/ ک/ ۱۷/ ۷/۴۰ – ۳۲۸/ ۳۱۵، تاریخ ۲/۸/۴۰.
در آذر ۱۳۴۸ رضا رادمنش از دبیرکلی حزب توده برکنار شد و بنا بر پیشنهاد غلام یحیی دانشیان، ایرج اسکندری به مدت ۷ سال دبیر حزب توده شد.
[۲۹] مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، سیاست و سازمان حزب توده از آغاز تا فروپاشی، ج۱، ص۱۵۵- ۱۵۶، تهران، ۱۳۷۰.
در پلنوم چهاردهم حزب وی به همراه عبدالصمد کام بخش به عنوان دبیران کمیته مرکزی انتخاب شدند.
[۳۰] مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چپ در ایران به روایت اسناد ساواک دبیر اول حزب توده، ص۲۰۰، تهران، سال ۱۳۸۲، شماره سند: ۳۶۱۰ ۳/۱۱/۴۹.
در ۲۳ دی ۱۳۵۷ اسکندری از دبیر اولی حزب برکنار شد و نورالدین کیانوری جای او را گرفت.
[۳۱] کیانوری، نورالدین، خاطرات، ص۴۹۴، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۲.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، اسکندری به ایران آمد و در مصاحبه‌ای جنجالی با مجله‌ی «تهران مصور» از بعضی مواضع حزب توده انتقاد کرد.
[۳۲] دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، فرهنگ ناموران معاصر ایران، ج۲، ص۵۲۳، تهران، سوره مهر، سال ۱۳۸۴ ش.
حزب توده سخنان اسکندری را رد کرد و در نهایت تحت فشار حزب توده سخنانش را پس گرفت و از ایران خارج شد.
[۳۳] کیانوری، نورالدین، خاطرات، ص۵۱۵، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۲
بعد از مدتی دچار بیماری سرطان شد و مابقی عمرش را با این بیماری به سر برد و سرانجام در شهریور سال ۱۳۶۴ش به سبب همین بیماری در کشور آلمان شرقی بدرود حیات گفت.


۱. دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، فرهنگ ناموران معاصر ایران، ج۲، ص۵۲۰، تهران، سوره مهر، سال ۱۳۸۴ ش.
۲. طبری، احسان، گژراهه، ص۲۷۳، چاپخانه‌ی سپهر تهران، ۱۳۶۶.
۳. دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، فرهنگ ناموران معاصر ایران، ج۲، ص۵۲۱، تهران، سوره مهر، سال ۱۳۸۴ ش.
۴. اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۵۱ و ۵۲۴، تهران، مؤسسه ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲.
۵. اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۵۲۴، تهران، مؤسسه ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲.
۶. اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۵۱، تهران، مؤسسه ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲.
۷. اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۵۳۸، تهران، مؤسسه ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲.
۸. اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۵۴، تهران، مؤسسه ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲.
۹. بزرگ علوی، مجتبی، خاطرات بزرگ علوی، ص۱۵۴.
۱۰. فرزانه، حسین، پرونده‌ی ۵۳ نفر، ص۳۷۳، تهران، نگاه، ۱۳۷۲.
۱۱. گل محمدی، احمد، ایران بین دو انقلاب، ص۳۶۶، چاپ غزال، ۱۳۷۷.
۱۲. اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۵۴۷، تهران، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲.
۱۳. اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۵۲، تهران، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲.
۱۴. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۱، ص۱۱۹، نشر گفتار ونشر قلم، چاپ اول، ۱۳۸۰.
۱۵. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۱، ص۱۱۹، نشر گفتار ونشر قلم، چاپ اول، ۱۳۸۰.
۱۶. اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۱۳۶-۱۳۵، تهران، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲.
۱۷. خامه‌ای، انور، خاطرات سیاسی، ص۲۹۰، تهران، گفتار و علم، ۱۳۷۲.
۱۸. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۱، ص۱۱۹، نشر گفتار ونشر قلم، چاپ اول، ۱۳۸۰.
۱۹. زیبائی، علی، کمونیسم در ایران یا تاریخ مختصر فعالیت‌های کمونیست‌ها در ایران، ص۲۴۶.
۲۰. اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۱۶۳، تهران، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲.
۲۱. لاجوردی، حبیب‌الله، اتحادیه‌های کارگری و خودکامگی در ایران، ص۹۷، ترجمه‌ی ضیاء صدقی، تهران، نشر نو، ۱۳۶۹.
۲۲. گل محمدی، احمد، ایران بین دو انقلاب، ص۳۷۲، چاپ غزال، ۱۳۷۷.
۲۳. اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۲۲۶، تهران، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲.
۲۴. اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۲۴۲، تهران، مؤسسه ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲.
۲۵. دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، فرهنگ ناموران معاصر ایران، ج۲، ص۵۲۲، تهران، سوره مهر، سال ۱۳۸۴ ش.
۲۶. دائرة المعارف، ایرانیکا، ص۶۰۵.
۲۷. زیبائی، علی، کمونیسم در ایران یا تاریخ مختصر فعالیت‌های کمونیست‌ها در ایران، ص۴۸۷.
۲۸. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چپ در ایران به روایت اسناد ساواک دبیر اول حزب توده، ص۴۱، تهران، سال ۱۳۸۲، شماره سند: ۹۶۸/ ک/ ۱۷/ ۷/۴۰ – ۳۲۸/ ۳۱۵، تاریخ ۲/۸/۴۰.
۲۹. مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، سیاست و سازمان حزب توده از آغاز تا فروپاشی، ج۱، ص۱۵۵- ۱۵۶، تهران، ۱۳۷۰.
۳۰. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چپ در ایران به روایت اسناد ساواک دبیر اول حزب توده، ص۲۰۰، تهران، سال ۱۳۸۲، شماره سند: ۳۶۱۰ ۳/۱۱/۴۹.
۳۱. کیانوری، نورالدین، خاطرات، ص۴۹۴، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۲.
۳۲. دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، فرهنگ ناموران معاصر ایران، ج۲، ص۵۲۳، تهران، سوره مهر، سال ۱۳۸۴ ش.
۳۳. کیانوری، نورالدین، خاطرات، ص۵۱۵، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۲



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ایرج اسکندری» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۴/۲۲.    






جعبه ابزار