ایرانیان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ایرانیان از اعلام غیر مصرّح
قرآن کریم است.
مفسران بسیاری ذیل آیات ۵۴
مائده ؛ ۱۳۳
نساء ؛ ۳۹
توبه ؛ ۲۹
روم و برخی آیات دیگر از آنها یاد کرده و این آیات را بر آنان تطبیق دادهاند.
واژه ایرانیان برگرفته از «آریاییان»
یا «آریانا»
و بر پایه قولی دیگر، از «أئیریَّنَ وَئجَه-ایران ویج» سرزمین اولیه آریاییها گرفته شده
و ایی رِیا یا أئیریّن نام قوم ایران بوده که به تدریج به آران و ایران مبدل شده است.
برخی منابع اسلامی آنها را از نسل
یافث بن نوح ،
ایرَج، ایران بن أفریدون
و فارِس بن باسور (یاسور) بن سام بن نوح (علیه السلام)،
و مطابق قولی از فرزندان
اسحاق بن ابراهیم (علیهما السلام) دانستهاند.
ایرانیان که در منابع اسلامی از آنها به «فُرْس» تعبیر میشود به ساکنان سرزمین ایران (ایرانشهر) اطلاق میشود.
این سرزمین قبل از ورود اسلام شامل فلات وسیع ایران بود که از شرق به رود سند (در پاکستان کنونی)، از غرب به جلگه
بینالنهرین (
عراق )، از شمال به دریای خزر، از شمال شرق به رود جیحون و ازجنوب به
خلیج فارس محدود میشد.
آنها شاخهای از نژاد سفید آریایی (آریانها) محسوب میشوند که قبل از مهاجرت به مناطق دیگر، با دیگر همنژادان خود (هند و اروپایی) احتمالاً در سرزمینهای آسیای مرکزی، میزیستند؛ اما به عللی به مناطق جنوبیتر کوچ کرده،
سپس شاخهای از آنها وارد سرزمینی شدند که از این پس آن را بر اثر ورود ایشان «ایران» نامیدند. این اقوام در سه گروه متمایز «ماد»، «پارْس» و «پارْت»، غرب، جنوب و شرق ایران را فرا گرفتند. تازهواردان در گذر تاریخ به تدریج با غلبه بر بومیان با آنان درآمیختند و نژاد امروزین آفریده این تاریخ دیرپای است.
با مهاجرت قوم آریایی به ایران در هزاره اول قبل از میلاد
یک طایفه از آنان به نام مادها متشکل از ۶ تیره، نخستین دولت آریایی را در اوایل قرن هفتم قبل از میلاد در نیمه غربی ایران به پایتختی هگمتانه (همدان) تأسیس کردند.
پس از سقوط ماد در ۵۵۰ قبل از میلاد،
طایفه دیگر آریایی به نام «پارسها» به رهبری کوروش که برخی مفسران
ذوالقرنین در آیه ۸۳
کهف را بر وی تطبیق کردهاند
با فایق آمدن بر دولتهای بابل، لیدیه و
مصر ، بزرگترین امپراتوری آسیا (
هخامنشیان ۳۳۰-۵۵۰ قبل از میلاد) یا وسیعترین و پر جمعیتترین ساخت سیاسی آنروز
را که حدود آن از شرق به رود سند و از غرب تا مصر میرسید، بنیاد کردند.
ایرانیان در این دوره با بهرهمندی از دستاوردهای تمدنی ملل مغلوب، شالوده تمدن بزرگی را پی ریزی کردند که تشکیلات منظم اداری، پست، ضرب سکه و ساختن راهها و بناهایی چون تخت جمشید و کاخ آپادانا از مظاهر آن به شمار میآید.
پس از سقوط هخامنشیان به دست رقیب قدرتمندشان اسکندر،
جانشینان وی با نام «سُلوکیان» بر ایرانیان حکم راندند (۲۵۰-۳۱۲م) آنان همه تلاش خود را برای نفوذ فرهنگ هِلنی (یونانی) به کار بستند؛ اما توفیق چندانی نیافتند.
شاخهای دیگر از آریاییهای ساکن شمال شرق ایران با براندازی دولت سلوکیان، حکومت پارت (اشکانیان) را در حدود سال ۲۵۰ قبل از میلاد تأسیس کردند
که پیروزی در جنگهای متمادی بر رومیان و یونانی زدایی از شاخصههای آن بود.
ساسانیان، آخرین دودمان حاکم بر ایران قبل از
اسلام بودند. مدت فرمانروایی این سلسله پس از ساقط کردن اشکانیان از سال ۲۲۴ تا ۶۵۲ میلادی ادامه داشت و از سوی عرب مسلمان برچیده شد.
در این زمان جامعه ایران از لحاظ اجتماعی، به دو طبقه اکثریت و اقلیت تقسیم شده بود و انتقال افراد یک طبقه به طبقه دیگر غیرممکن بود. این تقسیم بندی موجب انحصار مالکیت در نجبا و نارضایتی توده مردم از آنان شده بود.
از نظر دینی هجوم دیانت بودایی و مسیحی از شرق و غرب به قلمرو دیانت زرتشتی و ظهور مانی و مزدک موجب پیدایش یک بحران دینی فراگیر در ایران شد و کوشش روحانیون زردشتی و اقدامات انوشیروان در سرکوب مزدکیان سودی نبخشید.
از لحاظ سیاسی هر چند به ظاهر حکومت ساسانی، به خصوص در روزگار خسروپرویز (۵۹۰-۶۲۸میلادی) که حکومتش همزمان با ظهور اسلام بود، قدرتمند مینمود و وسعت قلمرو ایران به زمان هخامنشیان رسیده بود و پیروزی ایران بر روم، استمرار سلطه بر یمن، حضور در سواحل جنوبی خلیج فارس و تجارت با شرق و غرب نویدبخش بود؛ اما سیاست نابخردانه و توسعهطلبانه خسرو در نقض صلح با روم
و شروع مجدد جنگهای خانمانسوز (۶۲۷-۶۰۳ میلادی) و پیامدهای آن، از جمله شورش سپاهیان،
بستن مالیاتهای گزاف بر طبقه محروم و بحران دینی، جامعه ایران را به سوی هرج و مرج سوق داد و موجب نارضایتی عمومی گردید
که از نتایج آن شکست ایران از روم و کشته شدن خسرو بود. حکومت پسرش شیرویه (۶۲۸میلادی)
دولت مستعجل بود و کودتاهای پیاپی و فرمانروایی زنان، آشکارا از فرسودگی حکومت ساسانیان خبر میداد.
تلاش بزرگان ایران و سلطنت یزدگرد جوان
هم سودبخش نبود و این زمانی رخ داد که اسلام در جزیرة العرب قوت میگرفت و سرانجام حکومت ساسانی به دست
عرب نو مسلمان برچیده شد.
با ظهور اسلام نخستین فرد ایرانی که به اسلام گروید
سلمان فارسی بود که نزد رسول خدا و مسلمانان مقام ارجمندی یافت.
پس از آن در سال ششم هجرت، پیامبر (صلی الله علیه و آله) پادشاه وقت ایران، خسروپرویز را به اسلام فراخواند؛ اما او مغرورانه نامه حضرت را درید. در پی آن، خسروپرویز به حاکم خود در یمن (باذان) دستور داد تا پیامبر را دستگیر کند. او نیز دو تن از ایرانیان مقیم یمن را بدین منظور روانه مدینه کرد.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) ضمن پیشگویی خبر قتل خسروپرویز، باذان بن ساسان را به اسلام فرا خواند و به وی وعده داد که چنانچه اسلام بیاورد در مقام خود ابقا شود.
با اسلام باذان به پیروی از او دیگر ایرانیان ساکن
یمن نیز مسلمان شدند. در منابع اسلامی از آنها به «ابناء» یاد شده است.
شهر بن باذان پس از مرگ پدر از جانب رسول خدا، در یمن به قدرت رسید و در جنگ با اسود عَنْسی از پیامبران دروغین به شهادت رسید،
آنگاه ایرانیان مقیم یمن به ریاست فیروز و به فرمان رسول خدا مأمور جنگ با اسود شده، او را کشتند.
بحرینیها نیز از دیگر ایرانیان بودند که در زمان رسول خدا اسلام آوردند.
پیروزیهای اولیه عرب در دوره
ابوبکر به ویژه سقوط حیره (شهری در نزدیکی کوفه، در مجاورت صحرای عربستان)
در سال ۱۲ هجری
راه را برای پیشروی در قلمرو ایران هموار کرد.
جنگهای پیاپی مسلمانان چون نبرد جِسْر در سال ۱۳ هجری،
قادسیه در سال ۱۵ یا ۱۶
، فتح مداین در سال ۱۶
، جلولا در سال ۱۶
و فتح نهاوند یا فتح الفتوح در سال ۲۱ یا ۲۲
فرصت چارهاندیشی را از یزدگرد گرفت و در مدتی کوتاه شهرهای ایران پیاپی فتح شد و با قتل یزدگرد در سال ۳۱ هجری، دولت ساسانی سقوط کرد.
مسلمانان عرب در برخورد با ایرانیان بر اساس قاعده و رفتار با اهل کتاب عمل کردند.
ایرانیان نومسلمان توانستند پس از یک قرن فتح اسلامی نقش قابل توجهی در ارکان دولت و تمدن اسلامی ایفا کنند.
سادگی و روشنی مبانی اسلام و مناسبت
عقاید این دین با مذاهب اهل کتاب، اختلاط و آمیزش عرب با ایرانیان و مهاجرتشان به این سرزمین، زمینه مساعدی برای رواج اسلام در میان آنها فراهم کرد. امید ایرانیان برای رهایی از اختلاف شدید طبقاتی و دستیابی به مساوات بین ضعفا و اقویا و گرایش به یک شریعت آسان، نیز رفتار خوب مسلمانان با ایرانیان قبل از چیرگی
بنی امیه بر دستگاه خلافت و مخیر ساختن آنان به پذیرش اسلام یا پرداخت جزیه از دیگر عوامل گرایش این ملت به دین مبین اسلام بود.
سهم ایرانیان در همه ابعاد علوم اسلامی آنچنان آشکار است که هیچکس را یارای انکار آن نیست.
ابنخلدون برای ایرانیان در علم و تمدن و صنعت اسلام، سهم وافری قائل است.
بسیاری از مهمترین علمای اسلامی در رشتههای
فقه ،
حدیث ، ریاضیات،
فلسفه ، قرائت، تفسیر و... از ایرانیان هستند. مؤلفان ۶ مجموعه رسمی حدیث
اهل سنت و بیشتر حافظان قرآن، راویان حدیث، مفسران، فقیهان و دانشمندان ایرانی بودند.
به اعتقاد ادوارد براون اگر از آنچه علم عربی نامیده میشود، کارهایی که ایرانیان کردهاند برداشته شود بهترین قسمتهای آن از میان میرود. همو سهم ایرانیان در ادبیات عرب را بسیار قابل توجه و از حدود ۴۴ تن برجستگان در ادبیات عرب، حدود ۳۰ آنان را ایرانی دانسته است.
در نهضت ترجمه، خاندانهای بزرگ ایرانی در دستگاه خلافت، چون بَرْمَکیان، بنی سهل، بنو نوبخت و آلبختیشوع سهم فراوانی داشتند. حتی هسته اصلی کتابخانه مرکزی بغداد (زمان مأمون عباسی) که «بیتالحکمه» نام گرفت به دست ایرانیان پدید آمد.
گسترش اسلام در میان مردمان مناطق جنوب شرقی آسیا و شمال آفریقا نیز مرهون فعالیتهای ایرانیان است که از طریق دریانوردی و بازرگانی و غیره اسلام را به دورترین نقاط آسیا رسانیدند.
در تفسیر بزرگانی چون ضحاک بن مزاحم بلخی خراسانی (متوفای ۱۰۵ قمری)، حسن بصری(متوفای ۱۱۰ قمری)، عطاء بن ابی مسلم میسره خراسانی (متوفای ۱۳۵ قمری)، مُقاتل بن حیان بلخی(متوفای ۱۵۰ قمری)، مُقاتل بن سلیمان بلخی (متوفای ۱۵۰ قمری)، ابن فریس رازی (متوفای ۲۹۴ قمری)، عبدالله بن محمد دینوری (متوفای ۳۰۸ قمری)، محمد بن مسعود عیاشی (متوفای ۳۲۰ قمری)، کاتب اصفهانی (متوفای ۳۳۲ قمری)، ابوبکر محمد بن عزیر سجستانی (متوفای ۳۳۰ قمری)، ابن حبیب نیشابوری (متوفای ۴۰۶ قمری)؛
نیز سلیمان بن مهران اعمش (متوفای ۱۵۰ قمری)، فراء، علی بن ابراهیم قمی،
شیخ طوسی ، طبرسی، طبری،
زمخشری ، فخر رازی، نظام نیشابوری، بیضاوی، ابوالفتوح رازی و میبدی از مفسران برجسته ایرانی تبارند.
در قرائت، ۴ یا ۵ تن از قراء معروف هفتگانه: عاصم (متوفای ۱۲۸ قمری)، نافع (متوفای ۱۶۹ قمری)، ابنکثیر (متوفای ۱۲۰ قمری) و کسائی (متوفای ۱۸۹ قمری) منشأ ایرانی دارند.
خلیل بن احمد دانشمند بصری و در اصل ایرانی، نخستین کسی است که همزه و تشدید و رَوْم و اِشْمام را وضع کرد.
ابوحاتم سجستانی نیز از ایرانیانی بود که رسالهای درباره
رسم الخط قرآن نگاشته که بخشهایی از آن هنوز موجود است؛
نیز یحیی بن یَعْمُر از قرای معروف بصره، ایرانی بود.
در ترجمه قرآن نیز ایرانیان بیش و پیش از همه مسلمانان اقوام دیگر به آن اهتمام کردند و ترجمههای کهن و متعدد از قرون سوم، چهارم و پنجم هجری قمری به فارسی مانده که ترجمه تفسیر طبری نمونهای از آنهاست و ترجمههای موجود در تفاسیر کهن مانند تفسیر ابوالفتوح رازی، کشف الاسرار میبدی، تاج التراجم از همین منابع و ذخایر است. در برخی فرهنگنامههای قرآنی، بیش از ۱۴۰ ترجمه کهن فراهم آمده است.
مطابق برخی نظرها آغاز ترجمه فارسی قرآن کریم به سلمان فارسی باز میگردد که وی با مشورت پیامبر (صلی الله علیه و آله) یا فرمان آن حضرت به آن اقدام کرد.
در علوم قرآنی از دیگر کسان میتوان به ابن ابی داود سجستانی (متوفای ۳۱۶ قمری)، ابو معاذ فضل بن خالد مَرْوزی (متوفای ۲۱۱ قمری)، ابن مهران نیسابوری (متوفای ۳۸۱ قمری)، ابوحفص طبری (متوفای ۳۵۱قمری)، ابوالحسن الرازی (متوفای ۴۱۰ قمری)
و راغب اصفهانی (متوفای ۴۲۵ قمری) اشاره کرد.
۱. مشهور در میان مفسران آن است که آیات آغازین سوره روم پس از آن نازل گشت که مسلمانان از شنیدن خبر پیروزی ایرانیان بر رومیان شگفت زده و غمگین شدند، زیرا آنها از پیروزی
مجوس (زرتشتیان) بر
اهل کتاب (مسیحیان) کراهت داشتند. در مقابل، مشرکان خوشحال شده، به شماتت مسلمانان پرداختند و از این حربه برای تضعیف روحیه مسلمانان بهره جستند.
در این شرایط، آیات «الم/ غُلِبَتِ الرّوم/ فی اَدنَی الاَرضِ و هُم مِن بَعدِ غَلَبِهِم سَیَغلِبون/ فی بِضعِ سِنینَ لِلّهِ الاَمرُ مِن قَبلُ و مِن بَعدُ و یَومَئِذ یَفرَحُ المُؤمِنون/ بِنَصرِ اللّهِ یَنصُرُ مَن یَشاءُ و هُوَ العَزیزُ الرَّحیم/ وَعدَ اللّهِ لا یُخلِفُ اللّهُ وَعدَهُ و لکِنَّ اَکثَرَ النّاسِ لا یَعلَمون» (روم : ۱- ۶)
نازل شد. برخی مفسران ذیل این آیات به تفصیل درباره جنگهای دو ابرقدرت آن روز (ایران و روم) سخن گفته، نزول آیات یاد شده را برای تسلیت خاطر مسلمانان دانستهاند. در این آیات، خداوند از شکست ایرانیان از رومیها در آینده نزدیک خبر داده و وعده الهی را تخلفناپذیر دانسته است. فاصله زمانی پیروزی ایرانیان تا هزیمت ایشان از رومیها را کمتراز ۱۰ سال ذکر کردهاند.
مفسران «بِضعِ سِنینَ» را در روایتی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) از سه تا ۹ سال شمردهاند.
«فی اَدنَی الاَرضِ» نیز در آیات یاد شده بر محلی به نام اَزْرُعات شام تطبیق شده که رومیها در آنجا از ایرانیان شکست خوردند.
بنا به نقل قتاده با نزول آیات مذکور، مسلمانان گفته پروردگار را تصدیق کردند تا اینکه خبر شکست ایران در سال ششم هجرت در جریان
صلح حدیبیه به مؤمنان رسید و آنها شاد شدند.
بنا به گزارشهای دیگری مسلمانان در آغاز هجرت
یا در سال دوم هجرت و روز
بدر از این حادثه مطلع شدند.
گویند: پیامبر پیروزی رومیها بر ایرانیان را در
مکه به مسلمانان نوید داده و فرموده بود: «اِن الروم ستغلب فارساً».
علت آغاز جنگهای ایرانیان و رومیها در عصر ظهور اسلام، بهانه قتل امپراتوری روم بود که حامی خسروپرویز در دستیابی به سلطنت بود. وی به این بهانه به روم حمله کرد.
در این نبردها دو سردار ایرانی (شَهْر بُراز و فَرُّخان) فتوحات
بسیاری کرده، تقریباً همه متصرفات آسیای بیزانس و مصر (۶۱۹ میلادی) را فتح کردند. حتی قسطنطنیه پایتخت بیزانس در خطر سقوط قرار گرفت؛ اما طولانی شدن جنگ و لجاجت خسروپرویز بر ادامه آن، سپاه بیزانس را آماده تلافی کرد. آنان از سال ۶۲۲ میلادی هجومهای تعرضی خود را بر ضدّ ایرانیان آغاز کردند. در این حملات آذربایجان و ارمنستان غارت شد و سپاهیان روم بر بین النهرین تسلط یافتند.
۲. بنا به نقل برخی مفسران رسول خدا پیروزی مسلمانان بر ایرانیان و روم را در
غزوه خندق (سال پنجم هجری) یا هنگام
فتح مکه (سال هشتم هجری) نوید داد. منافقان آن را بعید دانسته، گفتند: آیا مکه و
مدینه برای محمّد کافی نیست که در ملک فارس و روم طمع کرده است؟ در این باره آیه «قُلِ اللَّهُمَّ ملِکَ المُلکِ تُؤتی المُلکَ مَن تَشاءُ و تَنزِعُ المُلکَ مِمَّن تَشاءُ ...
بگو بارالها مالک حکومتها تویی. به هرکس بخواهی حکومت میبخشی و از هر کس بخواهی حکومت را میگیری...» نازل شد. مطابق روایتی دیگر، این آیه پس از آن نازل گشت که پیامبر از خداوند خواست تا مُلک فارس و روم را برای امتش قراردهد.
۳. بنا به نقل مفسران
شیعه و
سنی هنگامی که آیه ۱۳۳ نساء نازل شد: «اِن یَشَأ یُذهِبکُم اَیُّهَا النّاسُ و یَأتِ بِاخَرینَ و کانَ اللّهُ عَلی ذلِکَ قَدیرا ... ای مردم اگر او بخواهد شما را از میان میبرد و افراد دیگری را به جای شما میآورد و خدا بر این کار تواناست»،
پیامبر (صلی الله علیه و آله) دست بر پشت سلمان زد و فرمود: آنها عجم و فارس، قوم سلمان هستند.
۴. در آیه «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا مَن یَرتَدَّ مِنکُم عَن دینِهِ فَسَوفَ یَأتِی اللّهُ بِقَوم یُحِبُّهُم و یُحِبّونَهُ اَذِلَّة عَلَی المُؤمِنینَ اَعِزَّة عَلَی الکفِرینَ یُجهِدونَ فی سَبیلِ اللّهِ و لا یَخافونَ لَومَةَ لائِم ...» ای کسانی که ایمان آوردهاید هر کسی که از شما از آیین خود باز گردد
خدا زیانی نمیرساند و خداوند در آینده جمعیتی را میآورد که آنان را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند. در برابر مؤمنان، فروتن و در برابر کافران نیرومندند. آنها در راه خدا جهاد میکنند و از ملامت سرزنش کنندگان هراسی ندارند ...»،
روی سخن با مرتدانی است که طبق پیشبینی قرآن از آیین اسلام روی بر میگردانند. خداوند در این آیه به مسلمانان عرب هشدار میدهد که اگر شما از دین باز گردید خدا به جای شما گروهی را میآورد که دارای صفاتی ممتاز بوده، دین خدا را یاری خواهند کرد. برخی مفسران اهلسنت
و تشیع
مقصود از آن قوم را ایرانیان دانسته و نوشتهاند: چون این آیه نازل شد، یاران رسول خدا از آن حضرت پرسیدند: آنها چه کسانی هستند که اگر ما باز گردیم خدا آنان را جایگزین ما میکند؟ در آن هنگام، سلمان فارسی نزد رسول خدا بود. پیامبر (صلی الله علیه و آله) دست خود را بر دوش او نهاد و فرمود: این و کسان او (هذا و ذووه) یا مردمی که این از آنان است. سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفت: اگر دین در ستاره ثریا باشد، هر آینه مردانی از فارس به آن دست خواهند یافت.
۵. در تفسیر آیه «اِلاّ تَنفِروا یُعَذِّبکُم عَذابًا اَلیمًا و یَستَبدِل قَومًا غَیرَکُم و لا تَضُرّوهُ شیًا و اللّهُ عَلی کُلِّ شَیء قَدیر ... اگر (به سوی میدان
جهاد ) حرکت نکنید، شما را مجازات دردناکی میکند و گروه دیگری غیر از شما را به جای شما قرار میدهد و هیچ زیانی به او نمیرسانید و خداوند بر هر چیزی تواناست».
از سعید بن جبیر نقل شده که مراد از قوم دیگر، ابنای فارس هستند.
۶. بخش پایانی آیه ۳۸ محمد: «و اِن تَتَوَلَّوا یَستَبدِل قَومًا غَیرَکُم ثُمَّ لا یَکونوا اَمثلَکُم»
هشداری است به عرب مسلمان که اگر قدردان نعمت پاسداری از آیین پاک اسلام نباشند و از آن روی برگردانند خداوند این مأموریت را به گروه دیگری خواهد سپرد که در
ایثار و فداکاری و نثار جان و مال در راه خدا به مراتب از آنان برترند. آوردهاند که پس از نزول این آیه، برخی صحابه از رسول خدا پرسیدند: مقصود از این گروهی که خداوند به آنان اشاره کرده چه کسانی هستند؟ در آن هنگام سلمان کنار پیامبر بود. آن حضرت دستش را بر ران او زد و فرمود: سوگند به خدایی که جانم در دست اوست او و قومش اگر ایمان به ثریا آویخته باشد آنها بدان دست خواهند یافت.
امام صادق (علیه السلام) نیز آنان را غیر عرب و از موالی دانسته است.
بنا به نقل برخی مفسران با نزول این آیه پیامبر خدا خوشحال شد و فرمود: «هی أحب إلیّ من الدنیا ... این برای من محبوبتر است از دنیا».
۷. مطابق قولی از ابنعباس و مجاهد، در تفسیر آیه «قُل لِلمُخَلَّفینَ مِنَ الاَعرابِ سَتُدعَونَ اِلی قَوم اولی بَأس شَدید تُقتِلونَهُم اَو یُسلِمونَ ... به بازماندگان از اعراب بگو: به زودی از شما دعوت میشود که به سوی قومی نیرومند و جنگجو بروید و با آنان پیکار کنید تا اسلام بیاورند ...»
مراد از قوم نیرومند و با صلابت، ایرانیان هستند.
اقوال دیگری نیز در این خصوص ذکر شده است. طبرسی تفسیر مناسب آیه را همه اقوامی میداند که رسول خدا در زمان حیاتشان با آنان جنگید؛ مانند اهل حنین،
طائف ، مؤته و ...
۸. مسلم در صحیح خود از ابوهریره روایت کرده است که گفت: ما نزد پیامبر بودیم که
سوره جمعه نازل شد: «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمّیّینَ رَسولاً ... او کسی است که در میان مردم بیسواد رسولی از جنس خودشان مبعوث کرد ...».
آن حضرت آن را تلاوت کرد تا به آیه «و ءاخَرینَ مِنهُم لَمّا یَلحَقوا بِهِم ... (و همچنین) رسول بر گروه دیگری که هنوز به آنها ملحق نشدهاند...»
رسید. یکی از صحابه از آن حضرت پرسید: مقصود از کسانی که هنوز به ما نپیوستهاند کیاناند؟ رسول خدا دست مبارکشان را بر سلمان که در جمع ما حضور داشت، نهاد و فرمود: اگر ایمان در ثریّا باشد، هر آینه مردانی از آنها (ایرانیان) بدان دست خواهند یافت.
مانند این روایت به طرق دیگر نیز از قیس بن سعد بن عباده و ... نقل شده است.
سیوطی این روایت را از برخی کتب حدیث، از جمله صحیح بخاری، صحیح مسلم و ... از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است.
قرطبی بهترین تفسیرِ «وَآخَرینَ مِنهُم» را ایرانیان میداند؛
شاید به این اعتبار که دانشمندان فراوانی از میان آنها برخاستهاند.
۹. مفسران، کلمه «مجوس» در آیه ۱۷
حجّ را معتقدان به دیانت زرتشتی میدانند که مصداق بارز آن ایرانیان بودند: «اِنَّ الَّذینَ ءامَنوا و الَّذینَ هادوا و الصّبِینَ و النَّصری و المَجوسَ...».
حاکمان اسلامی پس از فتح ایران به پیروی از پیامبر (صلی الله علیه و آله)، مردم آن را در زمره اهل کتاب قلمداد کرده، مطابق با آنان رفتار کردند،
چنانکه از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) نقل شده که مجوس، پیامبر و کتاب آسمانی داشتهاند.
۱۰. برخی مفسران چون میبدی، آلوسی و رشیدرضا ذیل آیه «فَاِن یَکفُر بِها هؤُلاءِ فَقَد وکَّلنا بِها قَومًا لَیسوا بِها بِکفِرین»
مقصود از قومی را که در راه کفر گام برنمیدارند و در برابرحق تسلیمند ایرانیان دانستهاند
که به زودی اسلام را پذیرفته، در پیشرفت آن، با تمام قوا کوشیدند و دانشمندان آنها در فنون مختلف اسلامی کتابهای فراوانی تألیف کردند.
برخی ذیل این آیه روایتی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) آوردهاند که آن حضرت
قریش را بهترین عرب و فارس را بهترین عجم معرفی کرد.
۱۱. به موجب روایتی،
امام صادق (علیه السلام) هنگامی که آیه «فَاِذا جاءَ وَعدُ اُولهُما بَعَثنا عَلَیکُم عِبادًا لَنا اولی بَأس شَدید ...»
را تلاوت فرمود، از آن حضرت پرسیده شد: مراد از قوم رزمنده و پیکارجو در این آیه کیاناند؟ فرمود: به خدا سوگند آنان اهل
قم هستند.
الاتقان فی علوم القرآن؛ اخبار الزمان؛ الاخبار الطوال؛ اسباب النزول، واحدی؛ اطلس تاریخ اسلام؛ ایران از آغاز تا اسلام؛ ایران در زمان ساسانیان؛ ایران قدیم؛ ایران و تمدن ایرانی؛ ایرانیان در قرآن و روایات؛ بحار الانوار؛ البدایة و النهایه؛ تاج التراجم فی تفسیر القرآن للاعاجم؛ التاج فی اخلاق الملوک؛ تاریخ ادبی ایران؛ تاریخ ادبیات در ایران؛ تاریخ الامم و الملوک، طبری؛ تاریخ ایران؛ تاریخ ایران از آغاز تا انقراض قاجاریه؛ تاریخ ایران باستان؛ تاریخ ایران زمین؛ تاریخ تمدن؛ تاریخ تمدن اسلام؛ تاریخ التراث العربی فی علوم القرآن و الحدیث؛ تاریخ خلیفة بن خیاط؛ تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران؛ تاریخ شاهنشاهی هخامنشی؛ تاریخ قرآن؛ تاریخ المدینة المنوره؛ تاریخ مردم ایران؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تجارب الامم؛ تفسیر روح البیان؛ تفسیر القرآن العظیم، ابنکثیر؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر المنار؛ تفسیر نمونه؛ تفسیر نورالثقلین؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی؛ دائرةالمعارف بستانی؛ دائرةالمعارف فارسی، مصاحب؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ روض الجنان و روح الجنان؛ سبل الهدی و الرشاد؛ السیرة النبویه، ابن هشام؛ صحیح مسلم با شرح سنوسی؛ الطبقات الکبری؛ علوم قرآنی؛ فتوح البلدان؛ فرهنگ نامه قرآنی؛ کارنامه اسلام؛ الکامل فی التاریخ؛ الکشاف؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ کلیات تاریخ و تمدن ایران پیش از اسلام؛ لغت نامه؛ مؤلفات جرجی زیدان الکامله؛ المبسوط؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مجموعه آثار، استاد مطهری؛ المحبر؛ مروج الذهب و معادن الجوهر؛ مسند ابی یعلی الموصلی؛ المعارف؛ معجم البلدان؛ مقدمةابنخلدون؛
المنمق فی اخبار قریش؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ نخبة الدهر فی عجائب البر و البحر؛ النکت و العیون، ماوردی؛ وسائل الشیعه؛ وفیات الاعیان و ابناء ابناء الزمان.
دانشنامه موضوعی قرآن کریم، برگرفته از مقاله «ایرانیان».