اهمیت امانتداری (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
امانتداری فرمان
خداوند به
اهل ایمان، ملاکی برای ارزشیابی افراد، قرار گرفتن در زمره نیکوکاران و از
اوصاف متقین است.
امانتداری، فرمان
خداوند به
اهل ایمان است:
۱. «ان اللـه یامر کم ان تؤدوا الامانات الی
اهلها واذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل ان اللـه نعما یعظکم به ان اللـه کان سمیعا بصیر ا: خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبانش بدهید! و هنگامی که میان مردم داوری میکنید، به
عدالت داوری کنید! خداوند، اندرزهای خوبی به شما میدهد! خداوند، شنوا و بیناست.»
۲. «یا ایها الذین آمنوا لا تخونوا اللـه والر سول وتخونوا اماناتکم وانتم تعلمون: ای کسانی که ایمان آوردهاید! به خدا و
پیامبر خیانت نکنید! و (نیز) در امانات خود خیانت روا مدارید، در حالی که میدانید (این کار،
گناه بزرگی است)! »
امانتداری، از مصادیق
وفای به عهد: «
ومن اهل الکتاب من ان تامنه بقنطار یؤده الیک
ومنهم من ان تامنه بدینار لا یؤده الیک الا ما دمت علیه قائما ذلک بانهم قالوا لیس علینا فی الامیین سبیل ویقولون علی اللـه الکذب وهم یعلمون: و در میان
اهل کتاب، کسانی هستند که اگر ثروت زیادی به رسم امانت به آنها بسپاری، به تو باز میگردانند؛ و کسانی هستند که اگر یک دینار هم به آنان بسپاری، به تو باز نمیگردانند؛ مگر تا زمانی که بالای سر آنها ایستاده (و بر آنها مسلط) باشی! این بخاطر آن است که میگویند: «ما در برابر امیین
غیر یهود ، مسؤول نیستیم.» و بر خدا دروغ میبندند؛ در حالی که میدانند (این سخن دروغ است). »
«بلی من اوفی بعهده واتقی فان اللـه یحب المتقین: آری، کسی که به
پیمان خود
وفا کند و پرهیزگاری پیشه نماید، (خدا او را دوست میدارد؛ زیرا) خداوند پرهیزگاران را
دوست دارد.»
((قنطار)) همان گونه که در
تفسیر آیه ۱۴ همین سوره گفته شد در اصل به معنى چیز محکم است سپس به مال زیاد نیز گفته شده ، پل را به خاطر استحکامش قنطره ، و اشخاص با هوش را ((قنطر)) مى گویند چون داراى تفکر محکمى هستند،منظور از ((قنطار)) در این آیه همان مال فراوان است ، و منظور از دینار، مال اندک .به هر حال
قرآن مجید به خاطر غلط کارى گروهى از آنها، همه آنها را محکوم نمیکند، ضمنا نشان مى دهد آن گروهى که خود را در تصرف و غصب اموال دیگران مجاز و ماذون میدانستند هیچ منطقى جز منطق زور، و سلطه را پذیرا نیستند، سپس در ادامه همین آیه
منطق این گروه را در مورد
غصب اموال دیگران بیان مى کند، مى فرماید: این به خاطر آن است که آنها مى گویند ما در برابر امیین (غیر
اهل کتاب مسؤ ول نیستیم (ذلک بانهم قالوا لیس علینا فى الامیین سبیل ).((امیین )) به معنى افراد درس نخوانده و بى سواد است ، ولى منظور آنها
مشرکان عرب و اعراب بود که معمولا از خواندن و نوشتن آگاهى نداشتند و یا اینکه منظور آنها تمام کسانى بود که از خواندن
تورات و
انجیل بى بهره بودند.آرى آنها با این خود برتربینى و امتیاز دروغین به خود حق میدادند که اموال دیگران را به هر اسم و عنوان ، تملک کنند.بى
شک این منطق از اصل خیانت آنها در امانت ، به مراتب بدتر و خطرناک تر بود، زیرا اگر افراد خائن ، کار خود را غلط بدانند لااقل مرتکب یک گناه اند اما اگر در این کار خود را صاحب حق بدانند گناه بزرگترى مرتکب شده اند.
امانتداری نزد
خداوند متعال امری ارجمند است:
۱. «
ومن اهل الکتاب من ان تامنه بقنطار یؤده الیک
ومنهم من ان تامنه بدینار لا یؤده الیک الا ما دمت علیه قائما ذلک بانهم قالوا لیس علینا فی الامیین سبیل ویقولون علی اللـه الکذب وهم یعلمون: و در میان
اهل کتاب، کسانی هستند که اگر
ثروت زیادی به رسم
امانت به آنها بسپاری، به تو باز میگردانند؛ و کسانی هستند که اگر یک
دینار هم به آنان بسپاری، به تو باز نمیگردانند؛ مگر تا زمانی که بالای سر آنها ایستاده (و بر آنها مسلط) باشی! این بخاطر آن است که میگویند: «ما در برابر
امیین (غیر یهود)، مسؤول نیستیم.» و بر خدا
دروغ میبندند؛ در حالی که میدانند (این سخن دروغ است). »
از آن جا که خداوند درصدد ستایش از گروهی
اهل کتاب است که اگر حجم سنگینی از مال در اختیارشان گذاشته شود، به رسم امانت باز میگردانند، استفاده میشود که امانتداری، امر پسندیدهای است.
۲. «بلی من اوفی بعهده واتقی فان اللـه یحب المتقین: آری، کسی که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری پیشه نماید، (خدا او را دوست میدارد؛ زیرا) خداوند پرهیزگاران را دوست دارد.»
یعنى معیار برترى
انسان و مقیاس شخصیت و ارزش آدمى ، وفاى به عهد و عدم خیانت در امانت و تقوا و پرهیزکارى به طور عام است ، آرى خداوند چنین کسانى را دوست دارد، نه دروغگویان خائنى که هر گونه غصب حقوق دیگران را براى خود مجاز مى دانند بلکه آن را به خدا نسبت مى دهند.
و مراد از عهد خدا - بطورى که آیه بعدى مى فرماید: ((ان الذین یشترون بعهد اللّه ...)) آن پیمانى است که خداى عزوجل از بندگان خود گرفته است که عبارت است از: ((تنها او را بپرستند و به او ایمان آورند)) و یا مراد از آن ، مطلق عهد است که عهد خدا هم یکى از مصادیق آن است .
امانتداری، از اوصاف
مؤمنان:
۱. «قد افلح المؤمنون:
مؤمنان رستگار شدند؛»
درباره معناى ((فلاح )) و ((ایمان واقعى ))
راغب در مفردات مى گوید: کلمه ((فلح )) - به فتحه فاء و سکون لام - به معناى شکافتن است و لذا مى گویند ((الحدید بالحدید یفلح :
آهن با آهن شکافته مى شود)) و کلمه ((فلاح )) به معناى ظفر یافتن و به دست آوردن و رسیدن به آرزو است . و این به دو نحو است : یکى دنیوى ، و دیگرى اخروى ، اما ظفر دنیوى رسیدن به سعادت زندگى است ، یعنى ، به چیزى که زندگى را گوارا سازد. و آن در درجه اول بقاء و سپس توانگرى و عزت است . و ظفر اخروى در چهار چیز خلاصه مى شود: بقایى که فناء نداشته باشد، غنایى که دستخوش فقرن شود، عزتى که آمیخته با ذلت نباشد و علمى که مشوب با جهل نباشد، و به همین جهت گفته اند: ((عیشى جز عیش آخرت نیست ))
۲. «والذین هم لاماناتهم وعهدهم ر اعون: و آنها که امانتها و
عهد خود را رعایت میکنند؛»
در تفسیر این آیه مفهوم وسیع امانت ، امانتهاى خدا و پیامبران الهى و همچنین امانتهاى مردم جمع است ، نعمتهاى مختلف خدا هر یک امانتى از امانات او هستند، آئین حق ،
کتب آسمانى ، دستورالعملهاى پیشوایان راه حق و همچنین اموال و فرزندان و پستها و مقامها، همه امانتهاى اویند که مؤ منان در حفظ و اداى حق آنها مى کوشند تا در حیاتند از آن پاسدارى مى کنند و به هنگام ترک
دنیا آنها را به نسلهاى برومند آینده خود مى سپارند، و چنین نسلى را براى پاسدارى آن تربیت مى کنند.دلیل بر عمومیت مفهوم امانت در اینجا علاوه بر گستردگى و اطلاق لفظ، روایات متعددى است که در تفسیر امانت وارد شده ، گاهى امانت به معنى امامت ((امامان معصوم )) که هر امام آن را به امام بعد از خود مى سپارد تفسیر شده و گاه به مطلق ولایت و حکومت .جالب اینکه ((
زراره)) که از شاگردان بزرگ
امام باقر (علیه السلام ) و
امام صادق (علیه السلام ) است چنین مى گوید: ((منظور از جمله ان تؤ دوا الامانات الى
اهلها این است که
ولایت و
حکومت را به اهلش واگذارید))!.
امانتداری، از اوصاف
اهل تقوا:
«
ومن اهل الکتاب من ان تامنه بقنطار یؤده الیک
ومنهم من ان تامنه بدینار لا یؤده الیک الا ما دمت علیه قائما ذلک بانهم قالوا لیس علینا فی الامیین سبیل ویقولون علی اللـه الکذب وهم یعلمون: و در میان
اهل کتاب، کسانی هستند که اگر ثروت زیادی به رسم امانت به آنها بسپاری، به تو باز میگردانند؛ و کسانی هستند که اگر یک دینار هم به آنان بسپاری، به تو باز نمیگردانند؛ مگر تا زمانی که بالای سر آنها ایستاده (و بر آنها مسلط) باشی! این بخاطر آن است که میگویند: «ما در برابر امیین
غیر یهود ، مسؤول نیستیم.» و بر خدا دروغ میبندند؛ در حالی که میدانند (این سخن دروغ است). »
«بلی من اوفی بعهده واتقی فان اللـه یحب المتقین: آری، کسی که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری پیشه نماید، (خدا او را دوست میدارد؛ زیرا) خداوند پرهیزگاران را دوست دارد.»
امانتداری، از نشانههای نمازگزاران:
۱. «الا المصلین: مگر نمازگزاران،»
۲. «والذین هم لاماناتهم وعهدهم ر اعون: و آنها که امانتها و عهد خود را رعایت میکنند»
امانتداری، ملاک قرار گرفتن در زمره نیکوکاران:
«وقال الملک ائتونی به استخلصه لنفسی فلما کلمه قال انک الیوم لدینا مکین امین: پادشاه گفت: «او
یوسف را نزد من آورید، تا وی را مخصوص خود گردانم! » هنگامی که (
یوسف نزد وی آمد و) با او صحبت کرد، (
پادشاه به
عقل و
درایت او پی برد؛ و) گفت: «تو امروز نزد ما جایگاهی والا داری، و مورد
اعتماد هستی! » »
«قال اجعلنی علی خزائن الار ض انی حفیظ علیم: (یوسف) گفت: «مرا سرپرست خزائن سرزمین (
مصر) قرار ده، که نگهدارنده و آگاهم! » »
«وکذلک مکنا لیوسف فی الار ض یتبوا منها حیث یشاء نصیب بر حمتنا من نشاء ولا نضیع اجر المحسنین: و این گونه ما به یوسف در سرزمین (مصر) قدرت دادیم، که هر جا میخواست در آن منزل میگزید (و تصرف میکرد)! ما
رحمت خود را به هر کس بخواهیم (و شایسته بدانیم) میبخشیم؛ و
پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکنیم! »
امانتداری، ملاکی برای ارزشیابی افراد است:
۱. «
ومن اهل الکتاب من ان تامنه بقنطار یؤده الیک
ومنهم من ان تامنه بدینار لا یؤده الیک الا ما دمت علیه قائما ذلک بانهم قالوا لیس علینا فی الامیین سبیل ویقولون علی اللـه الکذب وهم یعلمون: و در میان
اهل کتاب، کسانی هستند که اگر ثروت زیادی به رسم امانت به آنها بسپاری، به تو باز میگردانند؛ و کسانی هستند که اگر یک دینار هم به آنان بسپاری، به تو باز نمیگردانند؛ مگر تا زمانی که بالای سر آنها ایستاده (و بر آنها مسلط) باشی! این بخاطر آن است که میگویند: «ما در برابر امیین(غیر یهود)، مسؤول نیستیم.» و بر خدا دروغ میبندند؛ در حالی که میدانند (این سخن دروغ است). »
۲. «بلی من اوفی بعهده واتقی فان اللـه یحب المتقین: آری، کسی که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری پیشه نماید، (خدا او را دوست میدارد؛ زیرا) خداوند پرهیزگاران را دوست دارد.»
۳. «قال اجعلنی علی خزائن الار ض انی حفیظ علیم: (یوسف) گفت: «مرا سرپرست خزائن سرزمین (مصر) قرار ده، که نگهدارنده و آگاهم! » »
۴. «قالت احداهما یا ابت استاجر ه ان خیر من استاجر ت القوی الامین: یکی از آن دو (
دختر) گفت: «پدرم! او را
استخدام کن، زیرا بهترین کسی را که میتوانی استخدام کنی آن کسی است که قوی و
امین باشد (و او همین مرد است)! » »
امانتداری و کاردانی، دو اصل مهم در واگذاری مسؤولیتها به اشخاص: «قال اجعلنی علی خزائن الار ض انی حفیظ علیم: (یوسف) گفت: «مرا سرپرست خزائن سرزمین (مصر) قرار ده، که نگهدارنده و آگاهم! » »
امانتداری، از ملاکهای استخدام اجیر و به کارگیری افراد:
«قالت احداهما یا ابت استاجر ه ان خیر من استاجر ت القوی الامین: یکی از آن دو (دختر) گفت: «پدرم! او را استخدام کن، زیرا بهترین کسی را که میتوانی استخدام کنی آن کسی است که قوی و امین باشد (و او همین
مرد است)! » »
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۴، ص۲۳۳، برگرفته از مقاله «اهمیت امانتداری».