انواع برهان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن کریم برای
تبیین مسائل مورد نظر از گونههای متفاوت
برهان بر حسب
تناسب موضوع و سطح فکر مخاطبان و
سهولت یا
صعوبت مطلب استفاده کرده است.
در مواردی که با عموم مردم و تودههای
بیسواد یا کمسواد ولی
بیداردل بی
تعصّب سخن میگوید، از راه انتقال از
معلول به
علّت که در
اصطلاح «
دلیل » یا «
برهان انّی » نامیده میشود، وارد شده، مطلب را برای آنها تبیین میکند؛ مانند آیاتی که با ارائه نشانههای
خداوند در
آفاق و
انفس حقانیت خداوند را بیان و بر آن تأکید کرده است. نمودار این گونه
آیات در بیانی کلّی
آیه ۵۳
سوره فصّلت است که تأکید میکند: ما آیات و نشانههای خود را در جای جای
عالم و افقهای دور و نزدیک و در وجود خود انسانها بدیشان خواهیم نمود تا برایشان روشن گردد که حقّ فقط خداوند است (و بس و جز او در
حقیقت سرابی بیش نیست): «سَنُریهِم ءایتِنا فِیالاَفاقِ و فی اَنفُسِهِم حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُماَنَّهُالحَقُّ».
در این بخش از آیه مناسب با فهم عموم مردم و متوسطان جامعه سخن گفته شده است؛ ولی در بخش بعدی روی سخن با خواصّ افراد و طبقه بالای جامعه است، ازاینرو نحوه استدلال تغییر میکند و از دلالت نشانهها بر خداوند سخنی به میان نمیآید، بلکه برعکس، از خداوند که علّت اشیاست بر وجود معلولهایش استدلال میشود: «اَو لَم یَکفِ بِرَبِّکَ اَنَّهُ عَلی کُلِّ شَیء شَهید»
امّا خود خداوند از آن رو که بدیهی و غیر قابل
تردید است: «اَفِی اللّهِ شَکٌّ فاطِرِ السَّموتِ والاَرضِ»
از
اثبات و
استدلال بینیاز است، بلکه این خود اوست که به
حقّ بر خویش دلالت کرده: «شَهِدَ اللّهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ»،
شاهد وجود ظلّی دیگر اشیا نیز هست و از همین رو در برخی ادعیه، خداوند به اسم «برهان» خوانده شده است: «اللهم إنّی أسئلک باسمک یا حنّان یا دیّان یا برهان...».
استدلال بر
ذات خداوند به وسیله خود ذات که برهانی شبه لمّی است با استدلال سابق که برهانی انّی یا دلیل بود متفاوت است، چنانکه استدلال بر اشیا به وسیله ذات خدا که برهانی لمّی است با هر دو نوع استدلال یاد شده فرق میکند. استدلال پیشین استدلال متعارف و معمولی است که عموم مردم توان درک آن را دارند، برخلاف دو استدلال اخیر که فهم آن دو نیازمند به نوعی معرفت متعالی و فوق معمول است، ازاینرو
اهل عرفان و
حکمت متعالیه برهانی را که با آن از ذات واجب تعالی به ذات او میرسند برهان «صدّیقین» که انسانهایی فوق متعارفاند نامیدهاند. به گفته برخی بیان قسمت پایانی آیه ۵۳
سوره فصلت ویژه خواصّ است که به وسیله ذات خداوند بر وی
استشهاد میکنند و از همین رو خداوند
خطاب موجود در پایان آیه را متوجّه
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) کرده و فرموده است: آیا اینکه پروردگار تو بر همه چیز شاهد و گواه است کافی نیست؟!
تفسیر مشهور دیگر در آیه یاد شده این است که آیه
ناظر به
اعجاز قرآن و حقانیّت دعوی
رسالت پیامبراسلام (صلیاللهعلیهوآله) است.
برهان، لمّی باشد یا انّی یا دلیل، از اقسام پنج گانه
قیاس است و قیاس بر دو گونه است:
اقترانی و
استثنایی ، ازاینرو میتوان برهان را بهیکی از این دو صورت ارائه کرد.
خداوند در برخی موارد براهین را مناسب با قیاسهای استثنایی مطرح کرده است، چنان که میگوید: اگر در آسمان و زمین جز خدای یگانه خدایانی میبود هرآینه به آن دو
فساد راه مییافت، (لیکن به آن دو فساد راه نیافته است، بنابراین جزخدای یگانه خدایانی در
آسمان و
زمین وجود ندارند): «لَو کانَ فیهِما ءالِهَةٌ اِلاَّ اللّهُ لَفَسَدَتا»
و اگر (چنانکه اینان میگویند) با خدای یکتا خدایان دیگری وجود میداشت هرآینه آنها به سوی صاحب
عرش و
مالک نظام هستی راه یافته، او را از سلطنتش
عزل میکردند؛ (لیکن حقیقت امر چنین نیست، پس با خدای یکتا خدایان دیگری نیستند): «لَو کانَ مَعَهُ ءالِهَةٌ کَما یَقولونَ اِذًا لاَبتَغَوا اِلی ذِی العَرشِ سَبیلا»
و اگر با خدای یگانه خدایان دیگری میبود هرآینه هر کدام به سوی مخلوقهای خود روی آورده، بعضی از آنها بر بعضی دیگر برتری میجست؛ (لیکن واقع امر اینگونه نیست، پس با خدای یگانه خدایان دیگری وجود ندارند): «و ما کانَ مَعَهُ مِن اِله اِذًا لَذَهَبَ کُلُّ اِله بِما خَلَقَ ولَعَلا بَعضُهُم عَلیبَعض»
و در برخی دیگر از موارد، مناسب با قیاسهای اقترانی؛ مانند: «فَلَمّا اَفَلَ قالَ لا اُحِبُّ الاَفِلین»
که آن را به یکی از دو صورت زیر میتوان ارائه کرد: ۱. این
اجرام آسمانی غروب میکنند و هرچیزی که غروب میکند نمیتواند پروردگار باشد، پس این
اجرام نمیتوانند پروردگار باشند. ۲. این اجرام چون غروب میکنند محبوب نیستند و پروردگار باید
محبوب باشد، پس این اجرام
پروردگار نیستند.
امام خمینی یکی از راههای اثبات وجود خداوند را
برهان صدیقین میداند و معتقد است آیه
(شَهِدَ اللَّهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلَّا هُوَ) از جمله آیاتی است که بر اثبات توحید حق دلالت دارد.
همچنین ایشان با استناد به روایت
«اعْرِفُوا اللَّهَ بِاللَّهِ»، آن را دلیل بر برهان صدیقین میداند و معتقد است معرفت خدا با خدا تنها با سیر علمی و معنوی میسر و ممکن است که انتهایش به خلع تمام تعینات وجودی و عدمی منجر میشود.
امام شهادت ذاتیه را همان شهادت وجودی میداند با استناد به برخی آیات الهی معتقد است خداوند خود را بهعنوان شاهد و گواه مطرح میکند؛ یعنی خداوند خود بر وجود و توحیدش شهادت و گواهی میدهد؛ زیرا که صرف وجود،
احدیت ذاتیه دارد و در طلوع یوم القیامه ظهور وحدت تامه میکند، پس شهادت ذاتی که نفس کمال وجود است، خود دلیل بر وحدت است.
به اعتقاد امام قرین شدن شهادت اهل علم بر شهادت خداوند در این برهان، خود فضیلت عظیمی برای
اهل علم است، بنابراین برای اولوالعلم نیز مقام صرافت وجود ثابت است و این کمالی است که فوق آن کمالی نیست.
امام خمینی برهان صدیقین را خالی از مقدمات فلسفی میداند و تنها در مقام تعبیر و گزارش با الفاظ از برهان فلسفی استفاده میشود.
الاشارات والتنبیهات؛ انوار درخشان در تفسیر قرآن؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ البلدالامین والدرع الحصین؛ بیان السعادة فی مقامات العباده؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تفسیرالبصائر؛ تفسیر جامع؛ تفسیر شریف لاهیجی؛ تفسیر الصافی؛ تفسیر غریب القرآن الکریم؛ التفسیر الکاشف؛ تفسیر مخزن العرفان فی علوم القرآن؛ تفسیر المراغی؛ تفسیر منهج الصادقین؛ تفسیر نمونه؛ تقریب القرآن الی الاذهان؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ دائرةالفرائد در فرهنگ قرآن؛ دانشنامه جهان اسلام؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روض الجنان و روحالجنان؛ الشفاء (منطق)؛ کشف الحقایق عن نکت الآیات والدقایق؛ لسان العرب؛ لغتنامه؛ مجمعالبیان فی تفسیر القرآن؛ مفردات الفاظ القرآن؛ منتهی الارب فی لغة العرب؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ مواهبعلیّه (تفسیر حسینی)؛ النجاة فی الحکمة المنطقیه والطبیعة والالهیه.
•
دائرةالمعارف قرآن کریم، مقاله برهان. •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.