• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

انقلاب اسلامی ایران

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





انقلاب اسلامی، عبارت است از حرکتی بنیادین و تحولی اساسی در اوضاع و احوال سیاسی جامعه بر اساس آموزه‌های اسلامی به منظور جایگزین نمودن نظامی مبتنی بر اصول و احکام اسلامی. «اسلامی‌ بودن» فصل ممیز انقلاب اسلامی از سایر انقلابهای جهان است. از این‌رو، در این انقلاب، عنصر فرهنگی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و انحراف در مسیر چنین انقلابی از همین کانال امکان‌پذیر خواهد بود.
انقلاب اسلامی ایران نیز که نمونه‌ای از این‌گونه انقلاب‌هاست، در نوع خود منحصر به فرد است؛ چراکه با پیروی از حرکت انبیای الهی، به ابعاد معنوی انسان‌ها توجه نمود. بر این اساس توجه به ابعاد فرهنگی، اهمیت به انتخاب آگاهانه، تلاش در تحکیم عقاید حقه، تاکید بر تبیین دقیق اهداف، فراگیری انقلاب، عدم اتکا به بیگانگان، ثبات قوانین و مقررات، رعایت مصالح متغیّر، برخورداری حاکمیت از پشتوانه ثابت، بهره‌مندی از امدادهای غیبی، و اموری از این قبیل، از مؤلفه‌های جدایی‌ناپذیر انقلاب اسلامی محسوب می‌گردند.



تعادل در جامعه زمانی وجود خواهد داشت که تمام یا اکثریت افراد جامعه منافع عضویّت در جامعه خود را بیشتر از زیان‌های آن بدانند. در غیر این صورت، عواملی دست به دست هم خواهد داد تا این تعادل جای خود را به بحران اجتماعی دهد و ثبات جامعه را بر هم ریزد.
از نظر اسلام، در آینده جامعه جهانی، روند رو به تکاملی را شاهد خواهیم بود که در آن مؤمنان حقیقی حاکمان زمین می‌گردند. بدیهی است که یکی از ابزار تحقق این آرمان، انقلابی است که بر اساس آرمان‌های اسلامی شکل گرفته باشد. بر همین اساس شهید مطهری درباره انقلاب اسلامی در ایران چنین می‌گوید: «در ایران انقلابی رخ داده است که همه معادلات را به هم ریخته، حساب‌های به اصطلاح علمی و جامعه‌شناسانه را نقش بر آب کرده است. کسی باور نمی‌کرد که انقلابی رخ بدهد که خاستگاه آن مساجد باشد، در حالی که هیچ تشکیلاتی هم در میان مردم وجود نداشته باشد و مردم هیچ نوع تمرین حزبی و انقلابی هم نداشته باشند. به هر حال می‌بینیم که غربی‌ها هم این انقلاب را پدیده نوظهوری می‌دانند.»


انقلاب به معنای تحوّل سریع، شدید و بنیادین ناشی از وقوع طغیان عموم مردم در اوضاع و احوال سیاسی جامعه و در نتیجه، جایگزینی یک نظام سیاسی، حقوقی و اقتصادی به‌جای نظام دیگر می‌باشد. با توجه به این تعریف از انقلاب و نیز با عنایت به این مطلب که مراد از اسلام، به عنوان یک دین، مجموعه‌ای از معارف است که از طرف خداوند برای هدایت و استکمال انسان‌ها نازل گردیده و به‌وسیله رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به نوع بشر ابلاغ شده است، به آسانی می‌توان به تعریفی از انقلاب اسلامی دست یافت. هرچند که تعریف‌های ارایه شده در این زمینه، از حیث عبارت، تفاوت‌هایی را با یکدیگر دارند؛ لیکن بنای اکثر این تعاریف بر آن مفهومی از دو واژه «انقلاب» و «اسلام» استوار شده است که در بالا اشاره گردید.

کلیم صدیقی در تعریف انقلاب اسلامی می‌نویسد: «انقلاب اسلامی عبارت است از حرکت امّت مسلمان در جهت تغییر نظام غیر اسلامی موجود و جایگزین نمودن یک نظام جامع و کامل اسلامی به‌جای آن؛ همچنین تلاش برای اجرای مقررات، قوانین و برنامه‌های اسلامی در کلیه شؤون زندگی خویش (یعنی امت)».
[۲] کلیم صدیقی، نهضت‌های اسلامی و انقلاب اسلامی ایران، ص۴۹.

شهید مرتضی مطهری نیز معتقد است که: «انقلاب اسلامی راهی است که هدف آن، اسلام و ارزش‌های اسلامی می‌باشد و انقلاب و مبارزه، تنها برای برقراری ارزش‌های اسلامی انجام می‌گیرد. در این صورت انقلاب اسلامی متفاوت با اسلام انقلابی خواهد بود، زیرا در صورت اخیر، انقلاب و مبارزه هدف خواهد بود و نه وسیله، برخلاف صورت نخست که مبارزه و انقلاب، وسیله است نه هدف».


شناسایی ماهیت انقلاب اسلامی و تشخیص فصل ممیّز آن از سایر انقلاب‌ها مشکل به نظر نمی‌رسد و تفاوت این انقلاب با سایر انقلابهای دنیا، در اسلامی بودن آن است. بنابراین، اگر نظامی، آن فصل ممیز و آن مشخصه ماهوی خود را همچنان حفظ کند، می‌توان ادعا کرد که هنوز ماهیت خود را از دست نداده است. ولی اگر این فصل ممیز حفظ نگردد، باید اعتراف کرد که این انقلاب از مسیر اصلی خود خارج و دچار آسیب شده است.
از آن‌جا که تنها دینی که برای تمام شؤون انسان‌ها، اعم از شؤون فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی، برنامه دارد، اسلام است، تنها انقلابی نیز که قادر است که جمیع مصالح مردم را تامین و تضمین کند و خود، مسایل و مشکلات جدیدی پدید نیاورد، انقلاب اسلامی است؛ یعنی انقلابی که در همه ابعاد و وجوه خود، بدون استثنا، از جهان‌بینی و ارزش‌گذاری دین مقدس اسلام مایه بگیرد و تغذیه کند. ازاین‌رو، رهبران این انقلاب، برخلاف رهبران سایر انقلاب‌ها، نه برای تامین مقاصد انقلاب، از هر عقیده‌ای، و اگرچه باطل و خلاف واقع، بهره می‌گیرند و نه با تحریک و تهییج شدید احساسات و عواطف مردم، عوامل غیر عقلانی را بر فعالیت‌ها و کارهای آنان حاکم می‌سازند؛ بلکه احساسات و عواطف مردم را محکوم و تابع احکام و ادراکات عقل و آرای صحیح می‌گردانند و آن‌گاه از آن‌ها برای کامیاب ساختن انقلاب و محقق کردن اهدافِ آن سود می‌برند. به همین دلیل، ترویج و اشاعه بینش‌ها و ارزش‌های اسلامی، که هم صحیح و مطابق واقعند و هم آمادگی شگرفی برای ایثار، فداکاری و جان‌فشانی در مردم پدید می‌آورند، از جمله برنامه‌های رهبران این انقلاب است.

بنابراین اگر عنصر فرهنگ، اساسی‌ترین عنصر اسلام تلقی شود، بزرگ‌ترین بُعد پیروزی انقلاب اسلامی نیز بُعد فرهنگی آن خواهد بود. ازاین‌رو، استفاده‌کنندگان اصلی این نعمت نیز در درجه اول، اقشار فرهنگی جامعه خواهند بود که مصداق بارز آن‌ها حوزه‌ها و دانشگاه‌ها هستند. بنابراین، وظیفه این اقشار، از اقشار دیگر جامعه بسیار سنگین‌تر است. ازاین‌رو، تردیدی نیست که ماهیت انقلاب اسلامی ـ یعنی عنصر اسلامی بودن آن ـ که یک عنصر فکری و فرهنگی است، با تغییر مسؤولین تغییر نمی‌کند. معیار بقای این انقلاب، بقای فکر و‌ اندیشه آن است، نه بقای تفکرات اشخاصی که در زمان انقلاب از انقلابیون به‌شمار می‌آمدند. چه بسا با تغییر نسل‌ها، اشخاص دیگری جایگزین شوند، لیکن تفکر انقلابی و ماهیت آن پابرجا باشد. بنابراین ملاک اصلی برای ارزیابی چنین انقلابی، بررسی سلامت یا بیماری ریشه فکری و عنصر فرهنگی آن است.
قوام انقلاب ایران که با پسوند اسلامی شناخته شده است، به اقامه ارزش‌ها و باورهای اسلامی است. ازاین‌رو، اگر ما در تمام ابعاد انقلاب پیروز گردیم؛ لیکن در این بُعد با شکست مواجه شویم، در واقع ماهیت انقلاب تغییر کرده است. اگر تنها هدف ما پیروزی، اگرچه به قیمت دست کشیدن از آرمان‌های اسلامی باشد، دیگر این انقلاب، انقلاب اسلامی نخواهد بود. اسلامی بودن این انقلاب به این است که همه چیز فدای مکتب شود. تنها در این صورت می‌توان این انقلاب را انقلاب اسلامی نامید.


انقلابی را می‌توان اسلامی نامید که مؤلفه‌های زیر در آن وجود داشته باشد. فقدان حتی یکی از این موارد می‌تواند دلیلی بر این باشد که چنین انقلابی بی‌جهت نام اسلامی را بر خود گرفته است:

۴.۱ - توجه ویژه به ابعاد فرهنگی

انقلاب اسلامی، بیش و پیش از هر چیز، یک انقلاب فرهنگی است؛ نه یک انقلاب ‌سیاسی، حقوقی، و اقتصادی. البتّه این به معنای نفی خصلت‌های سیاسی، حقوقی و اقتصادی این‌ انقلاب نیست؛ به عبارت دیگر، انقلاب اسلامی، در عین حال که، به هیچ‌روی از سهم و تاثیر عواملی همچون فقر مادّی و اقتصادی، ظلم اجتماعی و حقوقی، و از دست دادن شان و حیثیّت بین‌المللی و جهانی در فساد و نابه‌هنجار ساختن زندگی انسان‌ها غفلت یا تغافل ندارد، بیشتر دل‌نگران محروم ماندن مردم از استکمالات معنوی و اخلاقی است؛ و اگر با پدیده‌های اجتماعی‌ای مانند فقر و ظلم هم مبارزه می‌کند، به علّت‌ تاثیر منفی‌ای است که هر یک از این پدیده‌ها در استکمال معنوی و اخلاقی بشر می‌تواند داشت.

۴.۲ - اهمیت به انتخاب آگاهانه

چون هدف اصلی و نهایی این انقلاب استکمال معنوی انسان‌ها است و این هدف جز بر اثر افعال ‌اختیاری آنان حاصل نمی‌شود، رهبران این انقلاب برای اینکه تعداد بیشتری از مردم را به صفوف‌ انقلابیّون ملحق سازند، هرگز به شیوه‌های مجبورکننده، تحمیلی، و قهری متوسّل نمی‌شوند؛ بلکه‌ می‌کوشند تا خود مردم به مقاصد انقلاب ایمان آورند و آگاهانه و آزادانه به انقلابیون بپیوندند و از جان‌ و دل، سقوط و انهدام نظام فاسد و استقرار نظام انقلابی را بخواهند.
از این رو رهبران این انقلاب، نه به کتمان حقایق و نه به نشر اکاذیب می‌پردازند و اساساً از هرگونه اغفال و فریب‌کاری و نیرنگ‌بازی روی می‌گردانند. در واقع آنان وظیفه خود می‌دانند که آگاهی‌های مردم، رشد فکری، عقلانی، و فرهنگی آنان را افزایش دهند.

۴.۳ - تلاش در تحکیم عقاید حقه

به‌منظور استکمال معنوی آدمیان، انقلابیون، نخست سعی در ایجاد یا تحکیم و تقویت عقاید حقّه در مردم می‌کنند و سپس از آن ‌عقاید حقّه در جهت مقاصد انقلاب بهره می‌جویند. رهبران این انقلاب، برخلاف رهبران سایر انقلاب‌ها، از هر عقیده‌ای، اگرچه نادرست و خلاف واقع، برای خدمت به انقلاب، استفاده‌ نمی‌کنند. آنان با تحریک و تهییج شدید، احساسات و عواطف غیر عقلانی مردم را بر فعّالیّت‌های خود حاکم نمی‌سازند؛ بلکه احساسات و عواطف را محکوم و تابع احکام، ادراکات عقل و آرا و عقاید صحیح می‌گردانند و آن‌گاه از آنها برای کامیاب ساختن انقلاب و محقّق کردن اهداف آن سود می‌برند. به همین دلیل، ترویج و اشاعه بینش‌ها و ارزش‌های اسلامی، که هم صحیح و مطابق واقعند و هم‌ آمادگی شگرفی برای ایثار، فداکاری، و جان‌فشانی در مردم پدید می‌آورند، از جمله برنامه‌های رهبران‌ این انقلاب است.

۴.۴ - تاکید بر تبیین دقیق اهداف

رهبران انقلاب اسلامی، همچنین، بر تعیین صریح و دقیق اهداف و مقاصد انقلاب، تاکید آشکاری‌ دارند. از این‌رو، همواره اعلام می‌کنند که اغراض ملّت‌گرایانه، وطن‌پرستانه، نژادپرستانه و از این قبیل‌ را دنبال نمی‌کنند و فقط در پی حقّ و عدالتند، و حال آنکه رهبران سایر انقلاب‌ها چه ‌بسا اهداف و مقاصد خود را در پرده ابهام و ایهام پوشیده می‌دارند، تا به‌این وسیله هیچ دسته‌ای از مردم را از خود نرانند و همه را با خود و در کنار خود داشته باشند و نظام حاکم را سریع‌تر و زودتر ساقط کنند و انقلاب را به پیروزی ‌رسانند. رهبران انقلاب اسلامی، در عین حال که خیرخواه همه مردم هستند و منافع و مصالح جمیع افرادجامعه را، در تمام ابعاد و وجوهش، می‌خواهند؛ اهداف خود را به‌صورت آشکار صریحاً معلوم می‌دارند تا ارزش‌های‌ حقّ و ارزش‌های باطل برآمیخته نگردد و مردم به گمراهی و بیراهه نیفتند.

۴.۵ - فراگیری انقلاب

انقلابیون برای این‌که همه عناصر و نیروهای کارآمد و سودمند را بشناسند و جذب کنند، بسیارجدی هستند چراکه انقلاب را برای به قدرت رسیدن یک فرد یا گروه یا قشر نمی‌خواهند، بلکه مقصود آنان این است که جمیع افراد، گروه‌ها، و قشرها رشد یابند و به مصالح حقیقی خود برسند. البتّه، برای ‌جذب عناصر و نیروهای مؤثّر و مفید، از هیچ‌یک از اصول و مبانی شریف انقلاب نیز عدول نمی‌کنند.

۴.۶ - عدم اتکا به بیگانگان

افراد انقلابی هرگز به بیگانگان اتّکا و اتّکال ندارند (مقصود از «بیگانه» در این‌جا، فقط جامعه‌ها، کشورها، اقوام و مللی هستند که با دین اسلام و اهداف و مقاصد والای انقلاب ‌اسلامی دشمنی و ستیز دارند)، زیرا تبرّی از دشمنان اسلام، درست مانند تولّی با دوستان این دین مقدّس، از اصول ایدئولوژی این مکتب است. از این‌رو، این انقلاب فقط بر عناصر و نیروهای خودی و دوست تکیه دارد و قائم به خود و مستقلّ ‌است.

۴.۷ - ثبات قوانین و مقررات

چون این نوع انقلاب مبتنی بر اسلام است که دارای یک سلسله قوانین و احکام ارزشی و حقوقی ثابت و لایتغیّر است، نیاز ندارد که در هر مساله و مشکلی از مردم یا صاحب‌نظران و کارشناسان، ‌رای‌جویی و نظرخواهی کند. از این‌رو، هیچ فرد یا گروه یا قشری، نمی‌تواند در این انقلاب طمع داشته باشد که با تغییر احکام و مقرّرات حقوقی و اجتماعی منافع خصوصی خود را تامین و تضمین کند. این دو عامل در حفظ ثبات و بقای انقلاب، پس از پیروزی آن، سخت مؤثّرند.

۴.۸ - رعایت مصالح متغیّر

ثبات ارزش‌ها و قوانین بنیادی به هیچ‌روی، مانع از تامین مصالح متغیّر و موسمی نمی‌شود، بلکه بر اساس همان ارزش‌های ثابت، مقررات خاص و جزئی وضع می‌شود و به‌وسیله آن مصلحت‌ها و نیازهای متغیّر تامین می‌گردد.

۴.۹ - برخورداری حاکمیت از پشتوانه ثابت

حاکمیّت رهبر و زمامدار این انقلاب، به‌ویژه از دیدگاه مذهب تشیّع، شعاعی ازحاکمیّت ولیّ اعظم الهی، و در مرتبه بالاتر، شعاعی از حاکمیّت خدای متعال است؛ و این امر ثبات و بقای دستگاه حاکمه را ضمانت می‌کند.

۴.۱۰ - بهره‌مندی از امدادهای غیبی

این مؤلفه از همه ویژگی‌های پیش‌گفته مهم‌تر است و با محاسبات علمی و تجربی، محاسبه نمی‌شود. بر اساس این مؤلفه خدای متعال امدادهای غیبی خود را بر کسانی که صادقانه و مخلصانه این‌ انقلاب را یاری کنند، فرومی‌فرستد و آنان را شکست‌ناپذیر می‌گرداند.


ویژگی منحصر به فرد انقلاب اسلامی که آن را از سایر انقلاب‌ها ممتاز می‌سازد، همانا پیروی از حرکت انبیای الهی است. حرکت انبیا نیز دارای ویژگی‌های منحصر به فردی بوده است که از آن جمله می‌توان به برتری دادن عقاید حق بر عقاید باطل اشاره کرد. بر اساس این دیدگاه باید نسبت به شناخت حق تلاش نمود، برای اثبات و ترویج آن، اقدامات لازم را انجام داد و ذره‌ای نسبت به افکار باطل، روی خوش نشان نداد. از این‌روست که حرکت انبیا، در ویژگی‌ها، در خط‌مشی‌ها و نیز در روش‌ها، با سایر حرکت‌ها، تحولات و انقلابهای اجتماعی تفاوت دارد.
مهم‌ترین ویژگی حرکت انبیا، و به تبع آن انقلاب اسلامی ایران، توجه دادن انسان به ابعاد معنوی اوست. همین ویژگی است که این حرکت را نسبت به حرکت‌های دیگر به‌طور کامل متمایز می‌سازد و انسانیت انسان را مورد توجه قرار می‌دهد. ویژگی دیگر حرکت انبیا این است که هرگز به فردگرایی، خودخواهی و خودگزینی بها نمی‌دهد؛ چرا که اموری از این قبیل، لازمه مادی‌گرایی و دنیاگروی است که انبیا همواره در مسیری خلاف آن قدم برمی‌داشتند. ایشان همواره تلاش می‌کردند تا تمام انسان‌ها از برکات خداوند متعال بهره‌مند شوند و در جهت سیر الی الله و تقرب به‌سوی او گام بردارند. ایجاد وحدت میان اقشار مختلف جامعه، یکی دیگر از ویژگی‌های حرکت انبیا است که در جهت نیل به سعادت حقیقی انسان‌ها صورت پذیرفته ‌است.
باید به مطلب نیز توجه داشت که این وعده الهی است که سرانجام، پیروزی نهایی با انبیا است: «وَلَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِینَ• اِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ• وَاِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُون؛ و قطعاً فرمان ما درباره بندگان فرستاده ما از پیش (چنین) رفته است که آنان (بر دشمنان خودشان) حتماً پیروز خواهند شد و سپاه ما هرآینه غالب خواهند آمد.»

ولی بر اساس آنچه که در مورد تاریخ گذشتگان به دست ما رسیده است، در گذشته تاریخ مواردی که بشر در اثر اطاعت از انبیا به سعادت کاملی در این دنیا رسیده باشد، زیاد نبوده است و در عمل، موارد مخالفت، عصیان و عذاب، بیشتر از موارد سعادتی بوده که در سایه اطاعت از انبیا به دست می‌آمده است. در تاریخ ۱۴۰۰ ساله مسلمین، چنین جهشی یک‌بار در عصر رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) واقع شد و حکومت‌هایی با چندین هزار سال سابقه منقرض گردیدند. ازاین‌رو می‌توان ادعا کرد که بعد از جهشی که در تاریخ زندگی مسلمین در زمان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پدید آمد، جهش دیگر، جهشی است که به واسطه رهبری یکی از فرزندان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و با همّت مردان خداپرست و عاشق حق، با پیروزی انقلاب اسلامی ایران تحقق پیدا کرد. این انقلاب، دومین نمونه از بزرگ‌ترین جهش‌های الهی است که در طول تاریخ اسلام و ادیان الهی دیگر می‌توان جست‌وجو کرد.
عظمت این انقلاب ناشی از برچیده شدن یک رژیم، روی کار آمدن رژیمی دیگر و جایگزین شدن دستگاه حاکمی به جای دستگاه حاکم پیشین نیست؛ چرا که جایگزین شدن یک قدرت به‌جای قدرتی دیگر و یک حکومت به‌جای حکومتی دیگر، همواره در طول تاریخ وجود داشته و خواهد داشت. بنابراین راز عظمت انقلاب اسلامی ایران فقط جایگزینی حکومتی با حکومت دیگر و یا تغییرات نخبگان حاکم نیست. همچنین منشا عظمت انقلاب در برچیدن سلسله‌ ۲۵۰۰ ساله رژیم سلطنتی بر کشور نیست زیرا در واقع با پیروزی انقلاب، رژیم سلطنتی جای خود را به رژیم دیگری به‌نام جمهوری داد، اما این‌گونه تحولات منحصر به ایران نبوده، در کشورهای دیگر نیز سابقه داشته است؛ لیکن هیچ یک از این انقلاب‌ها نمی‌تواند در شکوه و عظمت با انقلاب اسلامی ایران رقابت کند. بنابراین منشا عظمت این انقلاب در جایگزین شدن حکومت الهی مبتنی بر عدالت به جای حکومت‌های مبتنی بر ظلم، خودمحوری، خودگزینی و قدرت‌طلبی است. برقراری حکومت الهی و حاکمیت قانون عدل الهی در روی زمین هدف تمامی انبیا، اوصیا، اولیا و مجاهدان الهی، در طول هزاران سال بوده که با انقلاب اسلامی ایران محقق گردید.


در صحنهٔ انقلاب، بیش از همه، سه عاملِ رهبری، مردم و مکتب تاثیرگذار بوده‌اند. در هر نهضتی، رهبر باید دارای ویژگی‌های خاصی باشد که در صورت فقدان آن‌ها، نهضت به سر منزل مقصود نخواهد رسید. این اوصاف و ویژگی‌ها، به‌طور کامل، در مورد بنیان‌گذار انقلاب اسلامی صادق بوده و ایشان، علاوه بر برخورداری از فضایل علمی در حوزههای مختلف و نیز برخورداری از فضایل معنوی در تمام ابعاد زندگی، نسبت به مسایل پیرامون خود کاملاً آگاه و هوشیار بود و با شجاعت کم‌نظیر و تدبیر همیشگی خویش، این انقلاب را به سرانجام رساند. عامل رهبری بدون در نظر گرفتن عواملی هم‌چون مکتب متعالی اسلام و مردم قادر به پیش بردن انقلاب نبوده است.
در دوران رژیم پهلوی، به دلیل ترس آن رژیم از حضور مردم متدین و مذهبی، تنها نخبگان شیفتهٔ غرب‌ در اداره کشور نقش داشتند و این رژیم به نیروی مردم باور نداشت. برخلاف این تصور، امام خمینی (رحمه‌الله) معتقد بود که باید در حرکت اجتماعی خود از مردم بهره گیرد و نمی‌توان به گروه‌های سیاسی و احزاب مخالف رژیم برای ایجاد تغییرات امیدوار بود. برقراری الفت میان مؤمنان و نیز پایبندی آنان به احکام شریعت اسلامی، موجب بهره‌مندی آنان از امدادهای غیبی گردید و خداوند متعال به برکت این وحدت، رژیم پهلوی را سرنگون ساخت. تنها روح توحید و خداپرستی است که عامل وحدت پایدار در جامعه است و هرگونه وحدتی، بدون اتکا به این اصل، دوام نخواهد آورد. مکتب متعالی تشیع نیز در پیروزی انقلاب اسلامی نقشی اساسی داشته است و در تمام جنبه‌های انقلابی امام خمینی (رحمه‌الله) و مردم این امر مشهود بوده است.


پیروزی انقلاب اسلامی، که مرهون رهبری‌های مدبرانهٔ امام خمینی (رحمه‌الله)، حضور یکپارچهٔ مردم متدین، و آموزه‌های پویای مکتب تشیع بوده است، تاثیر فراوانی بر تحولات داخلی، منطقه‌ای و جهانی داشته است، به‌طوری که با‌اندک تاملی می‌توان به این دستاوردها پی برد.
انقلاب اسلامی، در عرصه‌های داخلی و بین‌المللی دستاوردهای فراوانی را به همراه داشته است که شناخت آن‌ها می‌تواند حقایق پیش و پس از انقلاب را بهتر نمایان سازد. در عرصهٔ داخلی، انقلاب اسلامی موجب تحقق آرمان‌های اسلامی گردید و اختناق را از سر اکثریت مردم کشور برطرف ساخت. در عرصهٔ بین‌الملل و در ارتباط با شیعیان، انقلاب اسلامی موجب شد تا شیعیان از اتهامات نسبت داده شده به آنان در قبل از انقلاب رهایی یابند و احساس عزّت نمایند. همچنین با وقوع انقلاب اسلامی امید شیعیان به ظهور حضرت حجت (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) افزایش یافت. مهم‌ترین دستاورد انقلاب اسلامی، دستاوردهای فرهنگی بوده است، از این‌رو در ارزیابی پیشرفت انقلاب تنها باید به عوامل فرهنگی و فکری توجه داشت و رشد انسان‌ها در حوزههای گوناگون را نیز باید در سایهٔ رشد فرهنگی و پای‌بندی به باورها و ارزش‌های اسلامی، مورد تحلیل و ارزشیابی قرار داد.


هر انقلابی که دستاوردهای بزرگی را به همراه دارد، می‌تواند آسیب‌های جدی‌ای را نیز در برابر خود داشته باشد. بنابراین پرداختن به بحث آسیب‌شناسی انقلاب اسلامی، می‌تواند موجب حفظ دستاوردهای عظیم انقلاب اسلامی گردد. قبل از هر سخنی پیرامون آسیب‌شناسی انقلاب باید به پیش‌فرضهای آن نیز توجه داشت؛ اولین پیش‌فرض این است که انقلاب، به سان یک موجود پویا و بالنده است و هدف مطلوبی دارد که باید به آن سمت حرکت کند و موانع را پشت سر گذارد. دیگر آن‌که انقلاب، برای رسیدن به هدف مطلوب، باید از اصول و ضوابط خاصّی متناسب با هدف پیروی کند و هرگونه انحراف از مسیر صحیح، انقلاب را بیمار و آفت‌زده می‌کند. آفات نظامی، اقتصادی، اخلاقی و عقیدتی، آسیب‌هایی هستند که از بیرون مرزها، نظام اسلامی را با تهدید مواجه می‌سازند.
مهم‌ترین آسیب‌هایی که می‌تواند از درون، نظام اسلامی را با مشکل مواجه سازد، عبارت‌اند از: جهل به حقایق اسلام و ضعف ایمان انقلابیون، تهاجم فرهنگی، غرور و رخوت در میان انقلابیون، اختلافات درونی، جنون ثروت و مقام مسؤولین و کارگزاران، و ترور و خشونت. ضعف نهادها و ارگان‌های نظام، از جملهٔ آفت‌های داخلی متوجه نظام اسلامی است که ممکن است ناشی از آسیب‌پذیری و ضعف نهادهای فرهنگی، امنیتی، اقتصادی، ازدواج، و تعلیم و تربیت باشد.


برای حفظ و تداوم انقلاب اسلامی، که به سبب دستاوردهای بزرگ آن، مواجه با تهدیدات بزرگی نیز هست، باید راهکارها و تدابیری‌ اندیشیده شود. ملت انقلابی ایران که در این دوران، از بزرگ‌ترین نعمت‌های الهی برخوردار گردیده است، بزرگ‌ترین تکلیف تاریخ را هم بر دوش دارد و از این رو، باید بیش از هر ملت دیگری به راهکارهای حفظ آن بیندیشد. برداشت‌های مختلفی از مفهوم «استمرار انقلاب» وجود دارد، لیکن برداشت صحیح این است که افراد انقلابی، از دسیسه‌های متوجه نظام، غفلت نورزند و اجازه ندهند آثار و نتایج زیانبار فعالیت‌های مخرب، دامنگیر جامعه و انقلاب شود. تحکیم باورها و ارزش‌های اسلامی، اهتمام نسبت به مسایل فرهنگی، تقویت و برتری نظامی، حفظ وحدت کلمه، و حفظ شور و نشاط انقلابی، از جمله راهکارهایی اساسی است که برای حفظ و استمرار انقلاب اسلامی ضرورت دارد.


۱. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، پیرامون انقلاب اسلامی، ج۲۴، ص۳۶۳.    
۲. کلیم صدیقی، نهضت‌های اسلامی و انقلاب اسلامی ایران، ص۴۹.
۳. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، پیرامون انقلاب اسلامی، ج۲۴، ص۱۷۲.    
۴. صافات/سوره۳۷، آیه۱۷۱-۱۷۳.    



مصباح یزدی، محمد تقی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، ص۸۳-۹۹.    






جعبه ابزار