انتظار حداقلی بشر از دین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
انتظار حداقلی
از دین نقش
دین را تنها بهبود رابطه
انسان با
خدا میداند و
رسالت انبیاء را آباد ساختن
آخرت میشمارد. در این دیدگاه
دین در عرصههایی که به نوعی به روابط انسانها با هم و پیریزی نظامهای اقتصادی اجتماعی و غیره مرتبط است وارد نمیگردد.
بطلان این دیدگاه که انعکاسی
از سکولاریسم و جدایی
دین از سیاست است با تامل در هدف
نبوت آشکار میگردد. چرا که آبادانی آخرت انسان با بیتوجهی به شئون سیاسی، فرهنگی، تربیتی، اقتصادی جامعه ممکن نیست. تعالی افراد در محیطهایی با آبشخور
توحید فراهم میگردد.
از اینرو تشکیل
جامعه توحیدی دغدغه
پیامبران و
معصومین بوده است که عباراتی دال بر چگونگی مدیریت فرهنگ یا
اقتصاد یا روابط بین الملل جوامع اسلامی وارد شده است.
هدف
از بحث «
انتظار بشر از دین »این است که حوزهها و سطح نیاز
انسان به
دین تبیین شود.
نظریات مختلف در این بحث در واقع پا سخهایی به این پرسشها هستند: آیا
دین تنها عهدهدار ارتباط انسان با
خدا و آباد ساختن
آخرت اوست؟
و یا اینکه در حوزههای گوناگون علمی و زمینههای اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و بهطور کلی
علوم انسانی نیز اظهار
نظر میکند؟ آیا
دین به
علوم طبیعی همچون
طب،
فیزیک،
شیمی،
نجوم و غیره وارد شده است؟
و اگر پاسخ مثبت است دخالت
دین در این موارد به شکل مستقیم است یعنی تک تک جزییات و گزارههای این علوم در آن مطرح شده است یا اینکه تنها به شکل غیرمستقیم و بسنده کردن به بیان کلیات و اشاره به اصول وارد این مسائل شده است؟
در پاسخ به این سوالات هم عالمان مسلمان و هم دانشمندان غیرمسلمان اظهار
نظر کردهاند. بهطور خلاصه میتوان مهمترین واکنشها به این موضوع را در سه گروه
انتظار حداقلی
از دین،
انتظار حداکثری
از دین و
انتظار اعتدالی
از دین گنجاند.
طبق این دیدگاه قلمرو
دین به مسائل عبادی و تنظیم رابطه انسان با خدا محدود است. بنابراین
دین در عرصههای تدبیر رابطه انسان با انسان و انسان با طبیعت دخالتی ندارد. تمام دستورهای
دین برای آباد ساختن آخرت است و هدف دیگری همچون تامین نیازهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و غیره ندارد. در میان دانشمندان مغرب زمین این دیدگاه رواج دارد و علت آن نیز کاستیهای
دین مسیحیت و حتی تناقضات آن با
عقل و
علم است.
گالیله (۱۵۶۴-۱۶۴۲) یکی
از کسانی است که با اختراع تلسکوپ و به کارگیری آن میان یافتههای علم و آموزههای
کتاب مقدس چالشهای فراوان دید و
از سر علاقه به کتاب مقدس در صدد برآمد به نحوی این چالشها را مرتفع کند. او برای حل این تعارض راههایی را پیشنهاد داد، که یکی
از آنها این بود که قلمرو
دین از قلمرو علم جدا شود، زیرا کتاب مقدس نه
از معارف علمی بلکه تنها
از حقایق معنوی سخن میگوید.
اگر مطالب علمی را در کتاب مقدس میبینیم عرضی
دین تلقی شده و نباید شناخت واقع را
از آنها
انتظار داشت. روشن است که دغدغه گالیله در اثر تعارضات کتاب مقدس با علم حاصل شد و قابل تسری به تمام
ادیان از جمله
اسلام نیست.
کانت نیز به دلایلی که بیان خواهد شد به
انتظار حداقلی
از دین متمایل شد. او در زمانی وارد جهان علم شد که
هیوم و سایر طرفداران
اصالت تجربه استدلالهای عقلی و فلسفی را بیارزش تلقی کردند. کانت با تاثیر
از ایشان سعی در حل مشکل علم نمود و به گمان خود تنها توانست
ریاضیات و علوم طبیعی را یقینی سازد و علوم مابعدالطبیعی و مسائل
دین و
الهیات را غیر قابل اثبات دانست.
او خدا را تنها اصل موضوع برای حل الزامات اخلاقی دانست و معتقد شد رسالت
دین فقط راهنمایی و روشنگری اخلاقی است و کشف جهان طبیعت و رفع نیازهای فردی و اجتماعی انسان بر عهده علم است. قلمرو
دین تنها اعتقاد به خدایی است که ضمانت اجرایی اخلاق و قوانین را فراهم میکند.
مهمترین اشکال این دیدگاه به مبانی دستگاه معرفتی کانت وارد است که در جای خود بحث شده است.
اما در میان متفکران مسلمان نیز برخی
انتظار بشر از دین را حداقلی میدانند.
اقبال لاهوری در کتاب «
احیای فکر دینی در اسلام»
و
محمد مبارک در کتاب «
نظام الاسلام»، گرچه نقش
دین در آبادانی دنیا را انکار ننمودند ولی طرح برنامهریزی
توسعه و
ایدئولوژی دنیاسازی بر اساس
دین را نفی کردند.
مهندس بازرگان نیز قلمرو
دین را به مسائل معنوی و تنظیم رابطه انسان با خدا محدود دانسته و
دین را در تدبیر رابطه انسان با انسان و انسان با طبیعت دخیل نمیداند.
تلقی
دکتر سروش از دخالت
دین در عرصههای گوناگون نخست حداقلی و بعد بالعرض است. یعنی تمام آموزههای
دینی اولا و بالذات برای آباد ساختن آخرت ما بیان شده و هدف دیگری
از جمله توصیههای بهداشتی، روانی، نیازهای اقتصادی، فرهنگی و غیره ندارد.
۱:
سعادت و شقاوت اخروی انسان متاثر
از اعمال فردی و اجتماعی او در این دنیاست. زیرا آخرت که تجسم اعمال انسان در این دنیاست پیوند وثیقی با شئون دنیوی انسان دارد.
از سوی دیگر عقل بر تاثیر روابط اجتماعی و انسانی بر تربیت انسانها تاکید میکند یعنی تربیت
بشر را با فساد نظامهای آموزشی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و غیره، غیرقابل جمع میداند بنابراین تنها زمانی میتوان
از تربیت و تعالی انسانی سخن گفت که این حوزهها نیز با بهرهگیری
از نور
وحی سلامت و صیانت داشته باشند. در نتیجه نپرداختن
دین به اموردنیوی اعم
از فردی و اجتماعی به منزله نادیده گرفتن سرنوشت اخروی انسان است که با هدف اصلی آن سازگار نیست.
۲: ریشه این اعتقاد در اندیشه
سکولاریسم است که دارای مبانی انسانشناختی، هستیشناختی و معرفتشناختی باطلی است که نقد آن در همین عنوان آمده است.
۳: ادله درون
دینی اسلامی بیانگر اهتمام
دین به سرنوشت اقتصادی، فرهنگی، تربیتی و غیره انسانها. است. همچنین حضور
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
امامان (علیهالسّلام) در عرصههای گوناگون سیاسی اجتماعی پیوند میان دنیا و
دین را نشان میدهد.
آیات و
روایات فروانی که در زمینههای متعدد زندگی
بشری و نیازهای مادی او وارد شده را نمیتوان بالعرض دانست.
از جمله:
عدالت اقتصادی
استقلال و قدرت اقتصادی
و انبوه
احکام و آداب
معاملات سالم و ناسالم در
فقه اقتصادی.
اهداف تربیت اسلامی:
رشد،
حیات طیبه،
طهارت،
هدایت،
عبادت،
و غیره نیازهای روحی و معنوی انسان،
گرایشهای فطری انسان:
خداگرایی،
جمالگرایی،
عزتطلبی،
خلودگرایی.
الهی بودن
حکومت،
گسترش
عدالت،
نفی
استکبار،
ویژگیهای حاکم و حقوق و تکالیف او، رابطه مردم و حکومت و غیره.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «انتظار حداقلی بشر از دین»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۷/۲۰.