• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

امیر چوپان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



امیر چوپان از امیران مغول و بانی آثاری در مکه و مدینه می‌باشد. وی مدفون در بقیع است.



امیر چوپان سلدوزی (م. ۷۲۸ق.) منسوب به قبیلۀ سلدوز از قبایل مغول
[۱] جامع التواریخ، ج۱، ص۱۷۸.
همراه هلاکو (حک: ۶۵۴-۶۶۳ق.) به ایران آمد و بعدها به خدمت ارغون (حک: ۶۸۳-۶۹۰ق.) درآمد و پس از او کنار غازان خان ایلخانی (حک: ۶۹۴-۷۰۳ق) قرار گرفت.
[۲] تاریخ نگارستان، ص۲۱۱.
[۳] منتخب التواریخ، ص۱۱۱.
[۴] منتخب التواریخ، ص۱۳۶.
[۵] منتخب التواریخ، ص۱۴۰.
[۶] ظفرنامه، ج۱، ص۱۸۶.
امیر چوپان در دوران اولجایتو سلطان محمد خدابنده (حک: ۷۰۳-۷۱۷ق) از فرماندهان سپاه او شد و مورد لطف وی قرار گرفت
[۷] منتخب التواریخ، ص۱۱۴.
و با دو دختر او، یکی در پی دیگری، ازدواج کرد.
[۸] تاریخ اولجایتو، ص۷۳.
در پی مرگ اولجایتو، وی اداره امور حکومت ابوسعید (حک: ۷۱۷-۷۳۶ق.) نوجوان را بر عهده گرفت و بدین ترتیب، قدرت واقعی قلمرو ایلخانان در دست او نهاده شد و فرزندان او در نواحی گوناگون اداره امور را به دست گرفتند.
[۱۰] تاریخ حبیب السیر، ج۳، ص۱۹۸.





۲.۱ - شورش بدخواهان

قدرت فزاینده امیر چوپان و خانواده اش که حسادت بدخواهان را برانگیخته بود، پس از چند رخداد با مشکل رویارو شد. نخست شورش فرزندش تیمورتاش فرمانروای روم، بر ضد حکومت مرکزی ایلخانیان بود که با درایت امیر چوپان برطرف شد.
[۱۱] السلوک، ج۲، ص۲۶۳-۲۶۴.
او، خود، با اجازه ابوسعید به مقابله با پسرش رفت و با گفت‌وگو او را وادار به تسلیم کرد و دست بسته نزد ابوسعید برد و پس از دستگیری و کشتن کسانی که در تحریک او نقش داشتند، از سلطان ایلخانی پوزش خواست. ابوسعید نیز با بخشودن تیمورتاش، او را در مقامش باقی نهاد.
[۱۲] السلوک، ج۲، ص۲۶۴.
[۱۳] صبح الاعشی، ج۳، ص۲۶۵.


۲.۲ - قتل پسر امیر توسط ابوسعید

رخداد دیگر، رفتار دمشق خواجه، پسر دیگر امیر چوپان، بود که افزون بر نفوذ فراوان در دربار و حسادت و سعایت درباریان، سخنانی ناشایست بر ضد ابوسعید می‌گفت
[۱۴] مطلع السعدین، ص۶۵-۶۶.
و سرانجام به سال ۷۲۷ق. به دستور وی کشته شد.
[۱۶] مطلع السعدین، ص۶۶.
[۱۸] تاریخ حبیب السیر، ج۳، ص۲۱۰-۲۱۱.


۲.۳ - ماجرای دختر امیر چوپان

ماجرای دیگر که زمینه ساز قتل امیر چوپان شد، علاقه مندی ابوسعید به بغداد خاتون، دختر امیر چوپان، بود که به ازدواج یکی از فرماندهان ایلخانی به نام شیخ حسن جلایری درآمده بود. بر پایه سنت مغول‌ها، اگر زنی مورد پسند خان قرار می‌گرفت، می‌بایست شوهرش او را طلاق می‌داد تا آن زن به همسری خان درآید.
[۱۹] تاریخ حبیب السیر، ج۳، ص۲۰۹.
[۲۰] مطلع السعدین، ص۶۰.
ابوسعید با یادآوری این سنت از یاد رفته، در اندیشه به دست آوردن بغداد خاتون بود. از این رو، خواسته خود را با امیر چوپان در میان نهاد. او ضمن مخالفت با سلطان، داماد و دخترش را از وی دور کرد. این کار خشم ابوسعید را در پی داشت.
[۲۱] تاریخ حبیب السیر، ج۳، ص۲۰۹.
[۲۲] مطلع السعدین، ص۶۰.
[۲۳] مجمع الانساب، ص۲۹۵.
سرانجام ابوسعید شیخ حسن جلایری را ناچار کرد تا بغداد خاتون را طلاق دهد و او را به همسری خود درآورد.
[۲۵] تاریخ حبیب السیر، ج۳، ص۲۱۵.


۲.۴ - عوامل دیگر

این جریان در کنار بدگویی درباریان درباره قدرت فزاینده فرزندان امیر چوپان در دستگاه حکومت ایلخانی، رویگردانی ابوسعید از آنان را در پی داشت و به فرمان کشتن یکی از پسران امیر چوپان به نام دمشق خواجه و سپس خود او انجامید. امیر چوپان نزد غیاث الدین حاکم هرات پناه برد؛ اما او به دستور ابوسعید، امیر چوپان را به سال ۷۲۸ق. کشت.
[۲۶] تاریخ گزیده، ص۶۱۹.
[۲۷] ذیل جامع التواریخ، ص۱۳۳.



امیر چوپان به عنوان نماینده حکومت ایلخانی به ویژه در دوران ابوسعید، کارهایی چند در مکه و مدینه انجام داد. او در مکه مدرسه و حمامی ساخت که اهمیتی بسزا داشت؛ زیرا پیشتر در مکه حمام نبود. از مهم‌ترین کارهای وی، آب رسانی به مکه بود.
[۳۰] مطلع السعدین، ص۷۸.
[۳۱] الدرر الکامنه، ج۱، ص۵۴۱.
افزایش شمار حاجیان در این شهر و کمبود آب، مشکلاتی را برای آنان ایجاد کرده بود. مردم آب را به بهای گزاف تهیه می‌کردند. امیر چوپان با هزینۀ فراوان و به کارگیری کارگران بسیار، برای رفع این مشکل کوشید. او برای هر روز کار، سه درهم می‌پرداخت. از این رو، کارگران بسیار و حتی زنان مشغول به کار شدند و سرانجام در پی چهار ماه با هزینه ۱۵۰ هزار درهم در جمادی الاول ۷۲۶ق. آب را از عرفات به مکه رسانید.
[۳۲] اتحاف الوری، ج۳، ص۱۸۱-۱۸۲.
[۳۳] السلوک، ج۲، ص۲۷۴- ۲۷۵.
این کار امیر چوپان بدون اجازه سلطان مصر بود و ناراحتی او را در پی داشت.
[۳۴] السلوک، ج۲، ص۲۷۴.
برخی از بازسازی چشمه بازان به دست او به سال ۷۲۶ق. و رساندن آب آن به مکه در دهه آخر جمادی الاول آن سال خبر می‌دهند.
[۳۷] العقد الثمین، ج۳، ص۴۴۷.

به گفته برخی، امیر چوپان که از سنیان متعصب بود، با هدف افزایش نفوذ ایلخانیان در حجاز برای کاهش نفوذ شیعیان تلاش می‌کرد. او ضمن تلاش برای بیرون راندن زیدیان از مسجدالحرام، کوشید تا مانع شکل گیری اجتماع آنان شود. اما در این راه موفق نشد.
[۳۸] تشیع و تصوف، ص۸۰.

امیر چوپان در مدینه نیز کارهایی انجام داد. او نزدیک باب الرحمه مدرسه‌ای ساخت و در آن محلی نیز برای دفن خود در نظر گرفت.
[۳۹] اتحاف الوری، ج۳، ص۱۸۵.
[۴۰] العقد الثمین، ج۳، ص۴۷۷.
[۴۱] الدرر الکامنه، ج۱، ص۵۴۱-۵۴۲.
برخی از این بنا با عنوان چوپانیه یاد کرده
[۴۲] صبح الاعشی، ج۷، ص۲۹۶.
[۴۳] تاریخ ابن الوردی، ج۲، ص۲۸۰.
و از ساختن حمامی به دست او در این شهر خبر داده‌اند.
به سال ۷۲۶ق. شایع شد که امیر چوپان همراه ده هزار تن از سپاهیان خود قصد رفتن به حج را دارد. این در حالی بود که امیر ارغون، نایب سلطان مصر، همراه فرزندش ناصرالدین محمد در همان سال رهسپار حج شده بود. سلطان مصر از بیم این که امیر چوپان نقشه‌ای در سر داشته باشد، مانع او شد و به حاکم شام دستور داد تا به یاری ارغون بشتابد. پس از مدتی شایع شد که امیر چوپان از رفتن به حج منصرف شده است. به گفته مقریزی، همه این‌ها شایعه بود و سلطان مصر هدفی خاص را دنبال می‌کرد.
[۴۵] السلوک، ج۲، ص۲۷۷-۲۷۸.



پس از کشته شدن امیر چوپان، به وصیت وی، تابوت او را همراه کاروان حاجیان به حجاز بردند. ابوسعید نیز به سبب آن که بغداد خاتون به همسری او درآمده بود، افزون بر پرداخت هزینه کفن و دفن او، ۴۰ هزار دینار همراه کاروان فرستاد.
[۴۶] تاریخ حبیب السیر، ج۳، ص۲۱۳.
تابوت امیر چوپان را در سراسر مناسک حج حمل کردند و حاجیان در روز عید قربان بر آن نماز خواندند و در پی طواف در مسجدالحرام، آن را به مدینه بردند و در بقیع، کنار امام حسن مجتبی علیه‌السلام به خاک سپردند.
[۴۷] تاریخ حبیب السیر، ج۳، ص۲۱۳.
[۴۸] مطلع السعدین، ص۷۸.
البته نخست می‌خواستند بر پایه وصیتش
[۴۹] ذیل جامع التواریخ، ص۱۳۴.
[۵۰] تاریخ حبیب السیر، ج۳، ص۲۱۳.
او را در مدرسه‌ای که خود ساخته بود، به خاک بسپارند.
[۵۱] اتحاف الوری، ج۳، ص۱۸۵.
[۵۲] العقد الثمین، ج۳، ص۴۴۷.
به گزارش منابع، به دلیل آن که بنایی که او ساخته بود، در سمت قبلۀ مسجد نبوی قرار داشت
[۵۴] مطلع السعدین، ص۷۸.
و کندن قبر در آن جا بی احترامی به پیامبر بود، او را در بقیع دفن کردند.
[۵۵] مطلع السعدین، ص۷۸.
[۵۶] ذیل جامع التواریخ، ص۱۳۴.
برخی نیز از جلوگیری حکومت از دفن او در آن مدرسه خبر داده‌اند.
[۵۷] الدرر الکامنه، ج۱، ص۵۴۲.



اتحاف الوری: عمر بن محمد بن فهد (م. ۸۸۵ق.)، به کوشش شلتوت، جده، دار المدنی؛ تاریخ ابن الوردی: عمر بن مظفر ابن الوردی (م. ۷۴۹ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق؛ تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (م. ۸۰۸ق.)، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق؛ تاریخ اولجایتو: عبدالله بن محمد الکاشانی، به کوشش مهین همبلی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۸ش؛ تاریخ حبیب السیر: غیاث الدین خواند امیر، به کوشش یساقی، تهران، خیام، ۱۳۶۲ش؛ تاریخ گزیده: حمدالله مستوفی، به کوشش ادوارد براون، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۱ش؛ تاریخ نگارستان: احمد بن محمد غفاری (م. ۹۷۵ق.)، به کوشش مرتضی مدرس گیلانی، تهران، حافظ، ۱۴۱۴ق؛ تشیع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجری: کامل مصطفی الشیبی و علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران، امیر کبیر، ۱۳۸۵ش؛ الدرر الکامنه: ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ ذیل جوامع التاریخ: عبدالله بن لطف الله حافظ ابرو (م. ۸۳۳ق.)، تهران، چاپخانه علمی، ۱۳۱۷ش؛ رحلة ابن بطوطه: ابن بطوطه (م. ۷۷۹ق.)، به کوشش التازی، الرباط، المملکة المغربیه، ۱۴۱۷ق؛ السلوک لمعرفة دول الملوک: المقریزی (م. ۸۴۵ق.)، به کوشش مصطفی زیاده، جامعة القاهره؛ شفاء الغرام: محمد الفاسی (م. ۸۳۲ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق؛ صبح الاعشی: احمد بن علی القلقشندی (م. ۸۲۱ق.)، به کوشش محمد حسین، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۷ق؛ ظفرنامه: شرف الدین علی یزدی (م. ۸۵۸ق.)، به کوشش میر محمد صادق و نوایی، تهران، کتابخانه مجلس شورای اسلامی، ۱۳۸۷ش؛ العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین: محمد الفاسی (م. ۸۳۲ق.)، به کوشش فؤاد سیر، مصر، الرساله، ۱۴۰۶ق؛ مجمع الانساب: محمد بن علی شبانکاره‌ای (م. ۷۳۳ق.)، به کوشش محدث، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۳ش؛ مطلع السعدین: عبدالرزاق سمرقندی (م. ۸۸۷ق.)، به کوشش نوایی، تهران، کتابخانه طهوری، ۱۳۵۳ش؛ منتخب التواریخ: معین الدین نطنزی (م. قرن۹ق.)، به کوشش استخری، تهران، اساطیر، ۱۳۸۳ش؛ النجوم الظاهره: ابن تغری بردی الاتابکی (م. ۸۷۴ق.)، مصر، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.


۱. جامع التواریخ، ج۱، ص۱۷۸.
۲. تاریخ نگارستان، ص۲۱۱.
۳. منتخب التواریخ، ص۱۱۱.
۴. منتخب التواریخ، ص۱۳۶.
۵. منتخب التواریخ، ص۱۴۰.
۶. ظفرنامه، ج۱، ص۱۸۶.
۷. منتخب التواریخ، ص۱۱۴.
۸. تاریخ اولجایتو، ص۷۳.
۹. تاریخ ابن خلدون، ج۵، ص۴۹۷.    
۱۰. تاریخ حبیب السیر، ج۳، ص۱۹۸.
۱۱. السلوک، ج۲، ص۲۶۳-۲۶۴.
۱۲. السلوک، ج۲، ص۲۶۴.
۱۳. صبح الاعشی، ج۳، ص۲۶۵.
۱۴. مطلع السعدین، ص۶۵-۶۶.
۱۵. رحلة ابن بطوطه، ج۲، ص۷۰.    
۱۶. مطلع السعدین، ص۶۶.
۱۷. رحلة ابن بطوطه، ج۲، ص۷۱.    
۱۸. تاریخ حبیب السیر، ج۳، ص۲۱۰-۲۱۱.
۱۹. تاریخ حبیب السیر، ج۳، ص۲۰۹.
۲۰. مطلع السعدین، ص۶۰.
۲۱. تاریخ حبیب السیر، ج۳، ص۲۰۹.
۲۲. مطلع السعدین، ص۶۰.
۲۳. مجمع الانساب، ص۲۹۵.
۲۴. رحلة ابن بطوطه، ج۲، ص۷۲.    
۲۵. تاریخ حبیب السیر، ج۳، ص۲۱۵.
۲۶. تاریخ گزیده، ص۶۱۹.
۲۷. ذیل جامع التواریخ، ص۱۳۳.
۲۸. النجوم الزاهره، ج۹، ص۲۷۲.    
۲۹. رحلة ابن بطوطه، ج۲، ص۷۲.    
۳۰. مطلع السعدین، ص۷۸.
۳۱. الدرر الکامنه، ج۱، ص۵۴۱.
۳۲. اتحاف الوری، ج۳، ص۱۸۱-۱۸۲.
۳۳. السلوک، ج۲، ص۲۷۴- ۲۷۵.
۳۴. السلوک، ج۲، ص۲۷۴.
۳۵. شفاء الغرام، ج۱، ص۴۴۹-۴۵۰.    
۳۶. البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۱۲۳.    
۳۷. العقد الثمین، ج۳، ص۴۴۷.
۳۸. تشیع و تصوف، ص۸۰.
۳۹. اتحاف الوری، ج۳، ص۱۸۵.
۴۰. العقد الثمین، ج۳، ص۴۷۷.
۴۱. الدرر الکامنه، ج۱، ص۵۴۱-۵۴۲.
۴۲. صبح الاعشی، ج۷، ص۲۹۶.
۴۳. تاریخ ابن الوردی، ج۲، ص۲۸۰.
۴۴. تاریخ ابن الوردی، ج۲، ص۲۷۴.    
۴۵. السلوک، ج۲، ص۲۷۷-۲۷۸.
۴۶. تاریخ حبیب السیر، ج۳، ص۲۱۳.
۴۷. تاریخ حبیب السیر، ج۳، ص۲۱۳.
۴۸. مطلع السعدین، ص۷۸.
۴۹. ذیل جامع التواریخ، ص۱۳۴.
۵۰. تاریخ حبیب السیر، ج۳، ص۲۱۳.
۵۱. اتحاف الوری، ج۳، ص۱۸۵.
۵۲. العقد الثمین، ج۳، ص۴۴۷.
۵۳. تاریخ ابن الوردی، ج۲، ص۲۸۱.    
۵۴. مطلع السعدین، ص۷۸.
۵۵. مطلع السعدین، ص۷۸.
۵۶. ذیل جامع التواریخ، ص۱۳۴.
۵۷. الدرر الکامنه، ج۱، ص۵۴۲.
۵۸. تاریخ ابن خلدون، ج۵، ص۴۹۸.    



حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «امیر چوپان».    




جعبه ابزار