• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

امپریالیسم فرهنگی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



امپریالیسم فرهنگی گونه‌ای از امپریالیسم است که می‌توان آن را به این صورت تعریف کرد: کاربرد قدرت سیاسی و اقتصادی برای پراکندن ارزش‌ها و عادت‌های فرهنگ متعلق به آن قدرت در میان مردمی دیگر و به زیان فرهنگ آن مردم. امپریالیسم فرهنگی می‌تواند یاری‌دهنده‌ی امپریالیسم سیاسی و اقتصادی باشد. چنانکه، مثلاً فیلم‌های آمریکایی برای فراورده‌های امرکایی تقاضا پدید می‌آورند.



واژه "Imperialism"، از کلمه قدیمی‌تر "Empirer" (امپراتوری)، گرفته شده است که ‌در دهه ۱۸۹۰ در انگلستان رواج یافت.
[۱] آشوری، داریوش، دانش‌نامه سیاسی، ص۳۶، تهران، مروارید، ۱۳۷۳، چاپ سوم.
امپریالیسم در لغت به‌معنای جهان‌جویی، جهان‌گشایی، امپراطوری‌گرایی، سلطه‌گرایی، جهان‌خواری و جهان‌سالاری است.
[۲] آریان‌پور، منوچهر و دیگران، فرهنگ انگلیسی به فارسی، ج۱، ص۱۱۳۲، تهران، جهان‌رایانه، ۱۳۸۵، چاپ ششم.
فرهنگ هم عبارت است از مجموعه رفتارهای اکتسابی و ویژگی اعتقادی اعضا یک جامعه معین.
[۳] کوئن، بروس، مبانی جامعهشناسی، ص۵۶، غلامعباس توسلی و رضا فاضل، تهران، سمت، ۱۳۸۸، چاپ بیست و دوم.

امپریالیسم، در اصطلاح ‌عنوانی است برای قدرتی (یا دولتی) که بیرون از حوزه ملی خود به تصرف سرزمین‌های دیگر پردازد و مردم آن سرزمین‌ها را به زور وادار به فرمان‌برداری از خود کند و از منابع اقتصادی و مالی و انسانی آن‌ها به سود خود بهره‌برداری کند.
[۴] آشوری، داریوش، دانش‌نامه سیاسی، ص۳۷، تهران، مروارید، ۱۳۷۳، چاپ سوم.

امپریالیسم فرهنگی، واژه‌ای ترکیبی است که بار معنایی امپریالیسم و فرهنگ هر دو را با معنایی نوین که حاصل ترکیب آن‌هاست در خود دارد. امپریالیسم فرهنگی را می‌توان به این صورت تعریف کرد: «کاربرد قدرت سیاسی و اقتصادی برای پراکندن ارزش‌ها و عادت‌های فرهنگ متعلق به آن قدرت در میان مردمی دیگر و به زیان فرهنگ آن مردم».
[۵] آشوری، داریوش، دانش‌نامه سیاسی، ص۳۶_ ۳۸، تهران، مروارید، ۱۳۷۳، چاپ سوم.

امپریالیسم به‌ معنای تشکیل امپراتوری از آغاز تاریخ بشر وجود داشته است.
[۶] آشوری، داریوش، دانش‌نامه سیاسی، ص۳۷، تهران، مروارید، ۱۳۷۳، چاپ سوم.
لکن ورود ادبیات گفتمانی درباره امپریالیسم فرهنگی به حوزه اجتماعی و سیاسی، مربوط به دهه ۱۹۷۰ است که نویسنده‌هایی چون اوانز، کر، بلتران، ماتلارت و شیلر به بحث امپریالیسم فرهنگی پرداخته‌اند،
[۷] ابو، بوسا، امپریالیسم سایبر، ص۶۷-۶۵، پرویز علوی، تهران، ثانیه، ۱۳۸۵، چاپ اول.
و بحث از آن در دهه ۱۹۸۰ و در خلال نخستین میزگرد مک‌براید به اوج می‌رسد.
[۸] ابو، بوسا، امپریالیسم سایبر، ص۳۶۲، پرویز علوی، تهران، ثانیه، ۱۳۸۵، چاپ اول.



گالتونگ بر مبنای نوع رابطه‌ بین امپریالیسم و کشور توسعه‌نیافته و به تعبیری بین "مرکز" و "پیرامون" پنج نوع امپریالیسم
[۹] ازکیا، مصطفی و غفاری، غلامرضا، جامعهشناسی توسعه، ص۲۴۴-۲۴۵، تهران، کیهان، ۱۳۸۶، چاپ ششم.
را از یکدیگر تفکیک می‌کند:
۱) اقتصادی، که ابزارهای تولید در کشورهای مرکز توسعه می‌یابند بدون اینکه این ابزارها در پیرامون توسعه یابند.
۲) سیاسی، وجود یک موقعیت تثبیت‌شده در مرکز و به تبع آن و به‌طور نسبی در پیرامون.
۳) نظامی، تولید ابزارهای مخرب نظامی در مرکز و عدم تولید آن در پیرامون.
۴) ارتباطات، که به‌طور گسترده در مرکز توسعه یافته، ولی در پیرامون توسعه‌نیافته است.
۵) فرهنگی، آموزش اعتماد به نفس و خوداتکایی در قالب برنامه‌های آموزشی در مرکز و آموزش احساس وابستگی و عدم اعتماد به نفس در پیرامون».


ج. ا.‌هابس مورخ انگلیسی امپریالیسم را تلاش برای استیلا یافتن بر اقوام دیگر و تحت انقیاد در آوردن آن‌ها، که استعمار قدیم یکی از شکل‌های آن است می‌داند. تحلیل‌های لنین و‌هابسن از استعمار، مربوط به این دوره است. اما در عصر حاضر این تبیین امپریالیستی به‌عنوان نظامی بر پایه سلطه حکومت امپراتوری دیگر توجیهی ندارند؛ زیرا امپراتوری‌های استعماری کهن، ‌ مانند امپراتوری بریتانیا، کم و بیش به طور کامل از میان رفته‌اند و عملاً‌ همه نواحی مستعمراتی قدیم به‌صورت کشورهای مستقل درآمده‌اند.
[۱۰] گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ص۵۷۰-۵۶۹، منوچهر صبوری، تهران، نی، ۱۳۷۷، چاپ چهارم.
اینجاست که از نظر برخی پژوهشگران، دوره جدید امپریالیسم پس از جنگ به شکل اسلوب‌مند آغاز می‌شود و نهادهایی چون صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی به‌عنوان یک ردای مبدل بر قامت امپریالیسم تبدیل شده است که برای بهره‌مندی از نیروی کار ارزان و معافیت‌های مالیاتی، در کشورهای جهان سوم استقرار می‌یابند
[۱۱] گریفیتس، مارتین، دانش‌نامه روابط بین‌الملل و سیاست جهان، ص۹۸، علیرضا طیب، تهران، نی، ۱۳۸۸، چاپ اول.
و با وجود رژیم‌های فاسد، وابسته، و مرتجع در این کشورها استقلال سیاسی‌ای که تقریباً کسب شده است به پدیده‌ای ساختگی تبدیل می‌شود. گروه هیات حاکمه جدید با هیات حاکمه قدیم پیوند می‌خورد، و طبقات مالدار تحت پشتیبانی امپریالیسم کلیه امکانات خود را برای خفه کردن جنبش‌های مردمی که برای استقلال ملی و اجتماعی پیکار می‌کنند به کار می‌برند، و چپاول مواد خام در کشورهای عقب‌مانده توسط سرمایه خارجی به شکل سابق همچنان ادامه دارد.
[۱۲] ولفگانگ، ج. مومسن و دیگران، نظریه‌های امپریالیسم، ص۱۰۸-۱۰۷، احمد ساعی، تهران، قومس، ۱۳۸۹، چاپ هفتم.
از این امپریالیسم، تعبیر به امپریالیسم نو و "امپریالیسم اقتصادی" (یا به اصطلاح دقیق‌تر، "امپریالیسم دلار") ‌ می‌شود.
[۱۳] آشوری، داریوش، دانش‌نامه سیاسی، ص۳۸، تهران، مروارید، ۱۳۷۳، چاپ سوم.

و بالاخره همینطور که گفتیم، از دهه ۱۹۷۰ نویسنده‌هایی چون اوانز، کر، بلتران، ماتلارت و شیلر، رویه‌ای جدید از چهره امپریالیسم با عنوان امپریالیسم فرهنگی را برنمایی می‌کنند.
[۱۴] ابو، بوسا، امپریالیسم سایبر، ص۶۵_ ۶۷، پرویز علوی، تهران، ثانیه، ۱۳۸۵، چاپ اول.



امپریالیسم فرهنگی می‌تواند یاری‌دهنده امپریالیسم سیاسی و اقتصادی باشد. چنان‌که، مثلاً، فیلم‌های امریکایی برای فراورده‌های امریکایی تقاضا پدید می‌آورند.
[۱۵] آشوری، داریوش، دانش‌نامه سیاسی، ص۳۸، تهران، مروارید، ۱۳۷۳، چاپ سوم.
جیمز پتراس، استاد جامعهشناسی دانشگاه نیویورک معتقد است: امپریالیسم فرهنگی امریکا دو هدف مهم دارد: اقتصادی و سیاسی. هدف اقتصادی آن تسخیر بازارها برای کالاهای فرهنگی است، و هدف سیاسی آن برقراری سلطه از طریق شکل دادن به افکار عمومی است. وی می‌گوید: درصد فزاینده‌ای از ثروتمندان افراد امریکای شمالی ثروت خود را از رسانه‌ها به‌دست می‌آورند. امروزه در میان ثروتمندترین افراد امریکای شمالی، ‌از هر پنج نفر یک نفر ثروت خود را از رسانه‌ها کسب می‌کند. امپریالیسم فرهنگی، همچون یکی از منابع ثروت و نفوذ، در امریکا جایگزین تولید صنعتی شده است.
[۱۶] توکلی خمینی، نیره، جامعهشناسی صنعتی، ص۲۰۶، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۹، چاپ نهم.



مفهوم توسعه فرهنگی (Cultural Development)، از اوایل دهه ۱۹۸۰ به بعد از طرف یونسکو به‌عنوان یک سازمان فرهنگی، ‌در مباحث توسعه مطرح شد.
[۱۷] ازکیا، مصطفی و غفاری، غلامرضا، جامعهشناسی توسعه، ص۴۸، تهران، کیهان، ۱۳۸۶، چاپ ششم.

اگرچه توسعه فرهنگی به‌معنای گسستن از سنت‌های گذشته نیست، ‌زیرا سنت‌ها انباشت و ذخیره تجارب گذشته یک جامعه است. و توسعه بر مبنای گسترش سنت‌ها تجارب گذشته انجام می‌گیرد و نه بر اساس نفی آن‌ها.
[۱۸] اسدی، علی، مدیریت استراتژیک از دیدگاه اجتماعی، ص۷، نشریه مدیریت دولتی، شماره ۱۴، ۱۳۷۰.
اما در عمل می‌بینیم که توسعه فرهنگی به امپریالیسم فرهنگی و تسلط فرهنگ غرب بر کل جهان انجامیده است.
چندگانگی فرهنگی تنها با حضور همه فرهنگ‌ها میسر است اما در حال حاضر، «جامعهشناسان توسعه بر این باورند که مصرف کالاهای فرهنگی در سراسر جهان به سمت ایجاد یک "فرهنگ جهانی" بوده است. با به وجود آمدن فرهنگ جهانی، نوسازی فرهنگی در کشورهای در حال توسعه آسان‌تر می‌شود و جهان به سمت یک فرهنگ واحد قدم می‌نهد.»
[۱۹] لهستایی‌زاده، عبدالعلی، جامعهشناسی توسعه، ‌ص۸۱، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۸، چاپ هفتم.
گفته می‌شود که یک امپراتوری فرهنگی ایجاد گردیده است و اعتقاد بر این است که کشورهای جهان سوم به‌ویژه در برابر آن آسیب‌پذیرند زیرا منابع لازم را برای حفظ استقلال فرهنگی خود در اختیار ندارند.
[۲۰] گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ص۵۸۶، منوچهر صبوری، تهران، نی، ۱۳۷۷، چاپ چهارم.



گرچه امپریالیسم فرهنگی اعم از امپریالیسم رسانه‌ای است، اما به‌دلیل قدرت و سلطه رسانه‌ها و حجم بالای انتقال فرهنگی رسانه‌ها به‌ویژه رسانه‌های مدرن، برخی از نویسندگان چون گیدنز، امپریالیسم فرهنگی را در چارچوب تبیین رسانه‌ای آن ارائه می‌کنند. او می‌گوید: «موقعیت برتر کشورهای صنعتی و بیش از همه‌ ایالات متحده آمریکا در تولید و گسترش رسانه‌ها سبب شده است که بسیاری از محققان از امپریالیسم رسانه‌ای سخن بگویند.»
[۲۱] گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ص۵۸۶، منوچهر صبوری، تهران، نی، ۱۳۷۷، چاپ چهارم.
همچنین امثال آرماند ماتلارت، تانسال و شیلر نیز امپریالیسم فرهنگی را در قالب امپریالیسم رسانه‌ای (اعم از رسانه‌های سنتی چون رادیو، تلویزیون و رسانه‌های دیجیتال) تبیین می‌کنند.
[۲۲] ابو، بوسا، امپریالیسم سایبر، ص۶۵_ ۶۹، پرویز علوی، تهران، ثانیه، ۱۳۸۵، چاپ اول.
برخی پژوهشگران معاصر نیز امپریالیسم فرهنگی را معادل بحث از امپریالیسم رسانه‌ای به تلقی می‌کنند.
[۲۳] محمدی، علی، ماهنامه کیهان فرهنگی، امپریالیسم فرهنگی و هویت فرهنگی، ‌ حسین بشیر، خرداد ۱۳۸۲، شماره ۲۰۰.
علت این مطلب، قدرت رسانه‌ها در انتقال کلیه ارزش‌ها و مظاهر فرهنگی است. مالتی‌مدیا به کمک قدرت سریع ارسال در فیبرنوری و توانایی سرسام‌آور ذخیره سیلیکونی اطلاعات، می‌توانند هر نوع ارزش فرهنگی که در کتاب و اثر هنری و معماری و فکر و ایدئولوژی و... است را با نفوذ بسیار قوی‌تری که قدرت تصویر دارد، در عمق ذهن مخاطب سرایت دهند.
هربرت شیلر معتقد است: «صادرات تلویزیونی آمریکا، ‌همواره با آگهی‌های تجاری تبلیغاتی، فرهنگی تجاری را انتشار می‌دهد که شکل‌های محلی بیان فرهنگی را تباه می‌کند».
[۲۴] گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ص۵۸۶، منوچهر صبوری، تهران، نی، ۱۳۷۷، چاپ چهارم.
این دیدگاه، جهانی‌شدن را نیز به‌مثابه شکلی از "امریکایی شدن" که برای دولت ایالات متحده و منافع شرکت‌های خصوصی آن سودمند است با امپریالیسم فرهنگی ملازم می‌داند.
[۲۵] گریفیتس، مارتین، دانش‌نامه روابط بین‌الملل و سیاست جهان، ص۹۹، علیرضا طیب، تهران، نی، ۱۳۸۸، چاپ اول.
به گفته آنتونی اسمیت، یکی از محققان برجسته رسانه‌های همگانی: تهدید استقلال کشورها از سوی ارتباطات الکترونیکی جدید در اواخر قرن بیستم می‌تواند از استعمار در گذشته خطرناک‌تر باشد. [... ] رسانه‌های جدید بیش از دیگر تکنولوژی‌های پیشین غرب از قدرت و نفوذ عمیق به دورن فرهنگ "دریافت‌کننده" برخوردارند. نتیجه می‌تواند ویرانگری پایان‌ناپذیر تشدید تناقض‌های اجتماعی در جوامع در حال توسعه امروز باشد.
[۲۶] گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ص۵۸۷، منوچهر صبوری، تهران، نی، ۱۳۷۷، چاپ چهارم.



محققان، مظاهر این امپریالیسم جدید را چنین بر می‌شمرند:

۷.۱ - انحصار خبری

جریان خبرها تحت سلطه تعداد‌ اندکی از موسسات خبری است که اطلاعات تازه را در اختیار روزنامه‌ها و هم‌چنین ایستگاه‌های رادیو و تلویزیون در سراسر جهان قرار می‌دهند. رویتر، آسوشتیدپرس و یونایتدپرس اینترنشنال همراه با آژانس فرانس‌پرس، که جانشین‌ هاواس شده است، بیشتر اخبار بین‌المللی را تولید می‌کنند که به سراسر جهان تا حدی به استثناء بلوک شوروی، مخابره می‌شود.
[۲۷] گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ص۵۳۸، منوچهر صبوری، تهران، نی، ۱۳۷۷، چاپ چهارم.


۷.۲ - انحصار سینمایی

در دهه ۱۹۲۰ هنگامی که فیلم‌های سینمایی برای نخستین‌بار به نمایش گذاشته شد،‌هالیوود، چهارپنجم مجموع فیلم‌هایی را که در جهان نشان داده می‌شد می‌ساخت؛ در انگلستان، ۴۰ درصد مجموع فیلم‌هایی که هر سال در سینماها نشان داده می‌شود فیلم‌های آمریکایی است. بیشتر کشورهای دیگری که دارای صنعت صادرات فیلم هستند، مانند ایتالیا، ژاپن و آلمان نیز مقادیر زیادی فیلم‌های آمریکایی وارد می‌کنند. در آمریکای جنوبی این نسبت اغلب بیش از ۵۰ درصد است نسبت مشابهی در مورد بسیاری از نقاط آسیا، آفریقا و خاورمیانه صدق می‌کند. در تایلند، ۹۰ درصد مجموع فیلم‌هایی که هر سال نشان داده می‌شود آمریکایی است.
[۲۸] گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ص۵۸۵، منوچهر صبوری، تهران، نی، ۱۳۷۷، چاپ چهارم.


۷.۳ - انحصار تبلیغی

از میان ده شرکت تبلیغاتی جهان، ‌نُه شرکت آمریکایی هستند. نیمی از موسسات بزرگ تبلیغاتی در کانادا، آلمان، فرانسه، انگلستان و استرالیا نیز آمریکایی‌اند. در بسیاری از کشورها در آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی بزرگ‌ترین سازمان‌های تبلیغاتی یا آمریکایی و یا متعلق به شرکت‌های آمریکایی هستند.
[۲۹] گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ص۵۸۵، منوچهر صبوری، تهران، نی، ۱۳۷۷، چاپ چهارم.


۷.۴ - انحصار سایبری

در کانال‌های الکترونیکی که به منظور انتقال، ‌بسیاری از اطلاعاتی مورد استفاده قرار می‌گیرد که دولت‌های امروزی و شرکت‌های بزرگ به آن وابسته‌اند نفوذ آمریکا بسیار نیرومند است. برآورده شده است که نُه‌دهم مجموع اطلاعاتی که در مخازن اطلاعاتی در سراسر جهان نگه‌داری می‌شود در دسترس دولت آمریکا یا سازمان‌های دیگر در ایالات متحده است.
[۳۰] گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ص۵۸۵_ ۵۸۶، منوچهر صبوری، تهران، نی، ۱۳۷۷، چاپ چهارم.


۷.۵ - انحصار تولید و صدور کتاب

طی ۱۶ سال (۱۹۵۵-۱۹۱۷)، کل تولید جهانی کتاب نزدیک به دو برابر شد؛ یعنی از ۲۸۴ هزار عنوان به ۵۴۸ هزار افزایش یافت. کشورهای اروپایی به‌تنهایی پاسخ‌گوی نزدیک به ۵۰ درصد تولید کتب کل جهان‌اند. گرچه کشورهای صنعتی‌شده تنها ۶/۳۵ درصد جمیعت جهان را دارند، پاسخ‌گوی ۱/۸۳ درصد از کل عناوین کتاب‌ها هستند، و حال آنکه در اوایل دهه ۱۹۷۰، آفریقا که تنها ۷/۱ درصد عناوین کتاب‌های جهان را تولید کرد، تنها پاسخ‌گوی ۱۵/۰ درصد تعداد نسخه‌های چاپ شده در همان سال بود. در همین دوره‌ی زمانی، آسیا ۱۶ درصد عناوین جهان و تنها ۵/۲ درصد تعداد نسخه‌های جهان را تولید کرد. بر اساس یک آمار، ایالات متحده همواره در میان سه منتشرکننده رده‌بالای (آمریکا، ‌ شوروی، انگلستان) کتاب در جهان بوده است.
[۳۱] مولانا، حمید، اطلاعات عالمگیر و ارتباطات جهانی، ص۱۸۱-۱۸۰، محمدحسین برجیان، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۷، چاپ اول.
[۳۲] مولانا، حمید، اطلاعات عالمگیر و ارتباطات جهانی، ص۱۸۴، محمدحسین برجیان، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۷، چاپ اول.



امپریالیسم فرهنگی، راهبرد خود را حول چند محور قرار داده است که در واقع پابرجایی مفهوم امپریالیسم فرهنگی در سازه و ساختار و در تحقق مصداق و به‌عنوان راهکار، این محورها هستند که عبارت‌اند از:

۸.۱ - اخلاق مصرف‌گرایانه

اخلاق مصرف‌گرایانه، روح نامحسوس امپریالیسم فرهنگی؛ کشورهای غربی با راه‌های گوناگون فرهنگ خود را به جوامع جهان سوم تحمیل می‌کنند، زیرا با اشاعه فرهنگ غرب، فروش کالاهای غربی در کشورهای در حال توسعه بالا می‌رود. گرچه فرهنگ غربی عناصر مثبت زیادی دارد که می‌توان همچون اهرم‌های توسعه آن‌ها را به‌کار گرفت دارای عناصری منفی نیز هست که توسعه انسانی در کشورهای جهان سوم را مخدوش و همچون عامل بازدارنده توسعه عمل می‌کند و غرب به‌علت در اختیار داشتن وسایل ارتباط جمعی برتر، برنامه‌های فرهنگی خود را با شدت در جهان سوم اشاعه می‌دهد و در رقابت فرهنگی نابرابری، ‌عرصه را بر عناصر فرهنگ بومی تنگ می‌کند و بر توسعه این جوامع اثر منفی می‌گذارد.
از ویژگی‌های نفوذ فرهنگ غربی در جهان سوم ترویج مصرف‌گرایی نو در این کشورهاست. مصرف‌گرایی نو بر مبنای ایجاد نیازهای کاذب است. نیاز کاذب مصرف انبوه را با خود به ارمغان می‌آورد. برای مصرف انبوه، باید کالای کم‌دوام تولید گردد. کالاهای کم‌دوام تولیدشده در کشورهای توسعه‌یافته به کشورهای جهان سوم سرازیر می‌شود و یا حتی در کشورهای در حال توسعه به مدد سرمایه‌داری وابسته تولید می‌شود. از سوی دیگر، وسایل ارتباط جمعی الگوهای مصرف‌گرایی افراطی را به مردم القا می‌کنند. با بالا رفتن میزان مصرف کاذب، سرمایه‌های مملکت به عوض عمل کردن در سرمایه تولیدی به صورت مصرفی تلف می‌شود و این بزرگ‌ترین مانع توسعه در این کشورهاست.
خلاصه اینکه فرهنگ واحدِ نو، فرایند واحدی از توسعه را اشاعه می‌دهد که در آن مصرف‌گراییِ انبوه که از شاخص‌های توسعه‌یافتگی است رواج پیدا می‌کند.
[۳۳] لهستایی‌زاده، عبدالعلی، جامعهشناسی توسعه، ‌ص۷۰_ ۷۱، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۸، چاپ هفتم.
[۳۴] لهستایی‌زاده، عبدالعلی، جامعهشناسی توسعه، ‌ص۸۱، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۸، چاپ هفتم.


۸.۲ - ترویج عقاید اباحی‌گرایانه و سرگرمی

ترویج عقاید اباحی‌گرایانه و سرگرمی، قالب محسوس امپریالیسم فرهنگی؛ سعی رسانه‌های غرب برای تسلط فرهنگی بر دنیا، دو نمود محسوس دارد:
الف) ترویج اباحی‌گری و آزادی بی‌حد و حصر
ب‌) سرگرمی با وسایل ارتباطی و پیام‌های سرگرم کننده.
نیل پستمن می‌نویسد: «تلویزیون آمریکا رسالت خود را فقط در این می‌بیند که برنامه‌های سرگرم‌کننده تولید کند».
[۳۵] پستمن، نیل، زندگی در عیش مردن در خوشی، ص۱۹۷، صادق طباطبایی، تهران، اطلاعات، ۱۳۸۶، چاپ پنجم.
جیمز پتراس، استاد جامعهشناسی دانشگاه ایالتی نیویورک، بینگهمتن، معتقد است، امریکا صدور کالاهای فرهنگی سرگرم‌کننده را سودآورترین صنعت خود کرده است، به گونه‌ای که این کالاها، رفته‌رفته، جای صدور مصنوعات کارخانه‌ای را می‌گیرد.
[۳۶] توکلی خمینی، نیره، جامعهشناسی صنعتی، ص۲۰۶، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۹، چاپ نهم.



جهانی‌سازی و غربی‌سازی، نزدیک‌ترین مفاهیم به مقوله امپریالیسم فرهنگی است؛ گرچه ابعاد فلسفی و اجتماعی امپریالیسم فرهنگی قابل تبیین‌های دقیق‌تری است.

۹.۱ - امپریالیسم فرهنگی و جهانی‌سازی

جهانی‌سازی گرچه بیشتر با ابعاد اقتصادی مورد مطالعه قرار می‌گیرد، اما به ملازمت جهانی شدن اقتصاد، فرهنگ نیز تغییراتی اساسی یافته است که از الزامات همین توسعه اقتصادی جهانی است. توضیح اینکه «فرایند واحدی در جهان در حال شکل‌گیری است به نام "جهانی شدن فرهنگ"، که در واقع بر اثر آن یک فرهنگ جهانی به وجود می‌آید. جامعه‌شاسان توسعه معتقدند که توسعه اقتصاد جهانی سرمایه‌داری و صنعتی‌شدن و نظام دیوان‌سالاری بین‌المللی باعث به وجود آمدن این فرهنگ جهانی شده است. این فرهنگ ارزش‌های سرمایه‌داری را ترویج می‌کند و بدون شک یک دسته از ارزش‌های ملی و بومی را زیر ضربات خود خرد می‌کند. از این‌رو، عاملی بازدارنده در توسعه درون‌زای جهان سوم است».
[۳۷] لهستایی‌زاده، عبدالعلی، جامعهشناسی توسعه، ‌ص۷۱، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۸، چاپ هفتم.


۹.۲ - امپریالیسم فرهنگی و غربی‌سازی

امپریالیسم فرهنگی، همان غربی‌سازی و بالاخص آمریکایی‌سازی است. از مفاهیم مرتبط با امپریالیسم فرهنگی، جهانی شدن است که در واقع بستر نظری و عملی امپریالیسم فرهنگی است. امروزه مسلم شده که لااقل یکی از معانی جهانی شدن، غربی کردن (Westernization) یا نوگرایی (Modernization) به‌ویژه به شکل آمریکایی شده آن است.
[۳۸] ازکیا، مصطفی و غفاری، غلامرضا، جامعهشناسی توسعه، ص۳۶۲، تهران، کیهان، ۱۳۸۶، چاپ ششم.

با چنین پس‌زمینه‌ای است که «غرب با برخورداری از نظام جهانی سرمایه‌داری به فرهنگی دست یافته که دارای خصلت گسترش و نفوذ شده است».
[۳۹] لهستایی‌زاده، عبدالعلی، جامعهشناسی توسعه، ‌ص۷۰، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۸، چاپ هفتم.
در این معنا، جهانی شدن نوعی پویایی است که از طریق آن ساختارهای اجتماعی نوگرایی (سرمایه‌داری، عقل‌گرایی، صنعت‌گرایی، دیوان‌سالاری و غیره) در سراسر دنیا گسترش می‌یابند و به طور طبیعی فرهنگ‌های پیشین و خودمختار را نابود خواهد کرد.
[۴۰] ازکیا، مصطفی و غفاری، غلامرضا، جامعهشناسی توسعه، ص۳۶۲، تهران، کیهان، ۱۳۸۶، چاپ ششم.

کشورهای پیشرفته در رودررویی با فرهنگ‌های بومی کشورهای جهان سوم به دو شیوه عمل کرده‌اند. نخست، اشاعه این مطلب که فرهنگ‌های بومی معمولاً متحجر و سنتی است و از خصلت‌های آن جلوگیری از پیشرفت و توسعه است و باید از بین برود و فرهنگ‌های تجددطلب غربی جانشین آن شود. دوم، با انواع تلاش‌ها و با ابزار گوناگون به از بین بردن عناصر اصلی آن کوشیده‌اند. و حال آنکه بسیاری از عناصر فرهنگ بومی وجود دارد که نه‌تنها ضدیتی با توسعه ندارد، بلکه عامل توسعه است. هرگونه تخریب عناصر فرهنگی مثبت در جهان سوم سدی است در راه توسعه این جوامع.
[۴۱] ازکیا، مصطفی و غفاری، غلامرضا، جامعهشناسی توسعه، ص۳۶۲، تهران، کیهان، ۱۳۸۶، چاپ ششم.



۱. آشوری، داریوش، دانش‌نامه سیاسی، ص۳۶، تهران، مروارید، ۱۳۷۳، چاپ سوم.
۲. آریان‌پور، منوچهر و دیگران، فرهنگ انگلیسی به فارسی، ج۱، ص۱۱۳۲، تهران، جهان‌رایانه، ۱۳۸۵، چاپ ششم.
۳. کوئن، بروس، مبانی جامعهشناسی، ص۵۶، غلامعباس توسلی و رضا فاضل، تهران، سمت، ۱۳۸۸، چاپ بیست و دوم.
۴. آشوری، داریوش، دانش‌نامه سیاسی، ص۳۷، تهران، مروارید، ۱۳۷۳، چاپ سوم.
۵. آشوری، داریوش، دانش‌نامه سیاسی، ص۳۶_ ۳۸، تهران، مروارید، ۱۳۷۳، چاپ سوم.
۶. آشوری، داریوش، دانش‌نامه سیاسی، ص۳۷، تهران، مروارید، ۱۳۷۳، چاپ سوم.
۷. ابو، بوسا، امپریالیسم سایبر، ص۶۷-۶۵، پرویز علوی، تهران، ثانیه، ۱۳۸۵، چاپ اول.
۸. ابو، بوسا، امپریالیسم سایبر، ص۳۶۲، پرویز علوی، تهران، ثانیه، ۱۳۸۵، چاپ اول.
۹. ازکیا، مصطفی و غفاری، غلامرضا، جامعهشناسی توسعه، ص۲۴۴-۲۴۵، تهران، کیهان، ۱۳۸۶، چاپ ششم.
۱۰. گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ص۵۷۰-۵۶۹، منوچهر صبوری، تهران، نی، ۱۳۷۷، چاپ چهارم.
۱۱. گریفیتس، مارتین، دانش‌نامه روابط بین‌الملل و سیاست جهان، ص۹۸، علیرضا طیب، تهران، نی، ۱۳۸۸، چاپ اول.
۱۲. ولفگانگ، ج. مومسن و دیگران، نظریه‌های امپریالیسم، ص۱۰۸-۱۰۷، احمد ساعی، تهران، قومس، ۱۳۸۹، چاپ هفتم.
۱۳. آشوری، داریوش، دانش‌نامه سیاسی، ص۳۸، تهران، مروارید، ۱۳۷۳، چاپ سوم.
۱۴. ابو، بوسا، امپریالیسم سایبر، ص۶۵_ ۶۷، پرویز علوی، تهران، ثانیه، ۱۳۸۵، چاپ اول.
۱۵. آشوری، داریوش، دانش‌نامه سیاسی، ص۳۸، تهران، مروارید، ۱۳۷۳، چاپ سوم.
۱۶. توکلی خمینی، نیره، جامعهشناسی صنعتی، ص۲۰۶، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۹، چاپ نهم.
۱۷. ازکیا، مصطفی و غفاری، غلامرضا، جامعهشناسی توسعه، ص۴۸، تهران، کیهان، ۱۳۸۶، چاپ ششم.
۱۸. اسدی، علی، مدیریت استراتژیک از دیدگاه اجتماعی، ص۷، نشریه مدیریت دولتی، شماره ۱۴، ۱۳۷۰.
۱۹. لهستایی‌زاده، عبدالعلی، جامعهشناسی توسعه، ‌ص۸۱، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۸، چاپ هفتم.
۲۰. گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ص۵۸۶، منوچهر صبوری، تهران، نی، ۱۳۷۷، چاپ چهارم.
۲۱. گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ص۵۸۶، منوچهر صبوری، تهران، نی، ۱۳۷۷، چاپ چهارم.
۲۲. ابو، بوسا، امپریالیسم سایبر، ص۶۵_ ۶۹، پرویز علوی، تهران، ثانیه، ۱۳۸۵، چاپ اول.
۲۳. محمدی، علی، ماهنامه کیهان فرهنگی، امپریالیسم فرهنگی و هویت فرهنگی، ‌ حسین بشیر، خرداد ۱۳۸۲، شماره ۲۰۰.
۲۴. گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ص۵۸۶، منوچهر صبوری، تهران، نی، ۱۳۷۷، چاپ چهارم.
۲۵. گریفیتس، مارتین، دانش‌نامه روابط بین‌الملل و سیاست جهان، ص۹۹، علیرضا طیب، تهران، نی، ۱۳۸۸، چاپ اول.
۲۶. گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ص۵۸۷، منوچهر صبوری، تهران، نی، ۱۳۷۷، چاپ چهارم.
۲۷. گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ص۵۳۸، منوچهر صبوری، تهران، نی، ۱۳۷۷، چاپ چهارم.
۲۸. گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ص۵۸۵، منوچهر صبوری، تهران، نی، ۱۳۷۷، چاپ چهارم.
۲۹. گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ص۵۸۵، منوچهر صبوری، تهران، نی، ۱۳۷۷، چاپ چهارم.
۳۰. گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ص۵۸۵_ ۵۸۶، منوچهر صبوری، تهران، نی، ۱۳۷۷، چاپ چهارم.
۳۱. مولانا، حمید، اطلاعات عالمگیر و ارتباطات جهانی، ص۱۸۱-۱۸۰، محمدحسین برجیان، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۷، چاپ اول.
۳۲. مولانا، حمید، اطلاعات عالمگیر و ارتباطات جهانی، ص۱۸۴، محمدحسین برجیان، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۷، چاپ اول.
۳۳. لهستایی‌زاده، عبدالعلی، جامعهشناسی توسعه، ‌ص۷۰_ ۷۱، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۸، چاپ هفتم.
۳۴. لهستایی‌زاده، عبدالعلی، جامعهشناسی توسعه، ‌ص۸۱، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۸، چاپ هفتم.
۳۵. پستمن، نیل، زندگی در عیش مردن در خوشی، ص۱۹۷، صادق طباطبایی، تهران، اطلاعات، ۱۳۸۶، چاپ پنجم.
۳۶. توکلی خمینی، نیره، جامعهشناسی صنعتی، ص۲۰۶، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۹، چاپ نهم.
۳۷. لهستایی‌زاده، عبدالعلی، جامعهشناسی توسعه، ‌ص۷۱، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۸، چاپ هفتم.
۳۸. ازکیا، مصطفی و غفاری، غلامرضا، جامعهشناسی توسعه، ص۳۶۲، تهران، کیهان، ۱۳۸۶، چاپ ششم.
۳۹. لهستایی‌زاده، عبدالعلی، جامعهشناسی توسعه، ‌ص۷۰، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۸، چاپ هفتم.
۴۰. ازکیا، مصطفی و غفاری، غلامرضا، جامعهشناسی توسعه، ص۳۶۲، تهران، کیهان، ۱۳۸۶، چاپ ششم.
۴۱. ازکیا، مصطفی و غفاری، غلامرضا، جامعهشناسی توسعه، ص۳۶۲، تهران، کیهان، ۱۳۸۶، چاپ ششم.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «امپریالیسم فرهنگی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۰/۰۴.    




جعبه ابزار