امامت و نبوت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
این مقاله درباره تفاوت
منصب امامت و
نبوت و اعطای مقام امامت به برخی از
پیامبران است.
منصب امامت با مقام نبوت تفاوت دارد و تلازم میان این دو وجود ندارد:
واذ ابتلی ابرهیم ربه بکلمـت فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما...
(به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود. و او به خوبی از عهده این آزمایشها بر آمد. خداوند به او فرمود: «من تو را
امام و پیشوای مردم قرار دادم! » ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانی قرار بده! )»
«من ذریتی» دلالت میکند که وقتی
ابراهیم علیهالسّلام به مقام امامت رسید، دارای
فرزند بود و طبق صریح آیه ۳۹
سوره ابراهیم فرزنددار شدن آن حضرت در
سن پیری بوده و قطعا پیش از آن که دارای فرزند شود،
پیامبر بوده است.
بطوری که از اشارات موجود در
آیات و تعبیرات مختلفی که در
احادیث وارد شده بر میآید کسانی که از طرف
خدا ماموریت داشتند دارای مقامات مختلفی بودند:
۱- مقام نبوت: یعنی دریافت
وحی از خداوند، بنابراین نبی کسی است که وحی بر او
نازل میشود و آنچه را بوسیله وحی دریافت میدارد چنان که مردم از او بخواهند در
اختیار آنها میگذارد.
۲- مقام رسالت: یعنی مقام
ابلاغ وحی و
تبلیغ و نشر
احکام خداوند و
تربیت نفوس از طریق
تعلیم و آگاهی بخشیدن، بنا بر این
رسول کسی است که موظف است در حوزه ماموریت خود به
تلاش و
کوشش برخیزد و از هر وسیلهای برای
دعوت مردم به سوی خدا و ابلاغ فرمان او استفاده کند، و برای یک
انقلاب فرهنگی و فکری و عقیدتی تلاش نماید.
۳- مقام امامت: یعنی رهبری و پیشوایی
خلق، در واقع امام کسی است که با تشکیل یک
حکومت الهی و بدست آوردن قدرتهای لازم،
سعی میکند
احکام خدا را عملا اجرا و پیاده نماید و اگر هم نتواند رسما تشکیل
حکومت دهد تا آنجا که در توان دارد در اجرای احکام میکوشد.
به عبارت دیگر وظیفه امام اجرای دستورات الهی است در حالی که وظیفه رسول ابلاغ این دستورات میباشد، و باز به تعبیر دیگر، رسول ارائه طریق میکند ولی امام ایصال به مطلوب مینماید (علاوه بر وظائف سنگین دیگری که قبلا اشاره شد).
ناگفته پیدا است که بسیاری از
پیامبران مانند
پیامبر اسلام هر سه مقام را داشتند هم دریافت وحی میکردند، هم تبلیغ فرمانهای الهی، و هم در تشکیل حکومت و اجرای احکام تلاش میکردند و هم از طریق باطنی به تربیت نفوس میپرداختند.
بنابراین امامت همان مقام رهبری همه جانبه مادی و معنوی جسمی و روحانی و ظاهری و باطنی است، امام رئیس حکومت و پیشوای اجتماع و
رهبر مذهبی و
مربی اخلاق و
رهبر باطنی و درونی است. امام از یک سو با نیروی مرموز معنوی خود افراد
شایسته را در
مسیر تکامل باطنی رهبری میکند.
با
قدرت علمی خود افراد
نادان را تعلیم میدهد. و با نیروی حکومت خویش یا قدرتهای اجرایی دیگر، اصول
عدالت را اجرا مینماید.
خداوند به برخی از پیامبران مقام
امامت اعطا کرده است.
واذ ابتلی ابرهیم ربه بکلمـت فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما...
این
آیه شریفه اشاره دارد به اینکه خدای تعالی مقام امامت را به او داد و این واقعه در اواخر
عمر ابراهیم علیهالسلام اتفاق افتاده، در دوران پیریش و بعد از تولد
اسماعیل و
اسحاق علیهماالسلام و بعد از آنکه اسماعیل و مادرش را از سرزمین
فلسطین به سرزمین
مکه منتقل کرد، هم چنان که بعضی از مفسرین نیز متوجه این نکته شدهاند.
ووهبنا له اسحـق ویعقوب نافلة وکلا جعلنا صــلحین
وجعلنـهم ائمة یهدون بامرنا واوحینآ الیهم فعل الخیرت واقام الصلوة وایتآء الزکوة وکانوا لنا عـبدین.
و اسحاق، و علاوه بر او، يعقوب را به وى بخشيديم و همه آنان را مردانى
صالح قرار داديم! و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما، (مردم را)
هدایت مىكردند و انجام كارهاى نيك و برپاداشتن
نماز و اداى
زکات را به آنها
وحی كرديم.
در این آيه به مقام امامت و رهبرى اين پيامبر بزرگ و بخشى از صفات و برنامههاى مهم و پر ارزش آنها بطور جمعى اشاره مىكند. يعنى علاوه بر مقام
نبوت و
رسالت مقام امامت را نيز به آنها داديم.
وجعلنا منهم ائمة یهدون بامرنا....
در این
آیه به افتخاراتی که
نصیب بنی اسرائیل در سایه
استقامت و
ایمان شد اشاره میکند، تا درسی برای دیگران باشد، میفرماید: و از آنها امامان و پیشوایانی قرار دادیم، که به فرمان ما امر
هدایت خلق خدا را بر عهده گرفتند زیرا آنها شکیبایی کردند و به
آیات ما
یقین داشتند.
امام خمینی امامت را از منصبهای الهی میداند که انتخاب مردم در آن نقشی ندارد.
به اعتقاد ایشان امامت و خلافت ظاهری از مناصب الهی و از شئون رسالت و نبوت است که اظهار آن لازم و واجب است.
امامت افزون بر بیان معارف و راهنمایی ظاهری مردم، ولایت و رهبری باطنی اعمال را نیز به عهده دارد و اوست که حیات معنوی مردم را تنظیم میکند و حقایق اعمال را به سوی خداوند سوق میدهد. امام خمینی در آثار عرفانی خویش، میان امامت و نبوت پیوند خاصی قائل شده و امامت و ولایت را باطن نبوت دانسته است این نگرش در
کتاب مصباحالهدایه ایشان نیز وجود دارد و انگیزه اصلی نگارش این
کتاب بوده است. از این رو امام خمینی رابطه نبوت و امامت و ولایت را رابطه ظاهر و باطن میداند و معتقد است نبوت ظاهری ظل و سایه نبوت حقیقی است که در مقام واحدیت میباشد. درواقع آن نبوت ظاهری مظهر آن نبوت باطنی است.
ایشان امامت را همان خلافت ظاهری میداند که بر جان و مال مردم ولایت دارد و همانطور که نبوت و ولایت انبیاء جلوهای از نبوت و ولایت پیامبر ختمی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است، مقام امامت نیز چنین است. در نگاه ایشان نور نبوت و امامت از آغاز خلقت تا انجام آن وجود داشته و دارد، اگرچه نبوت در وجود ختمی پایان پذیرفته؛ ولی امامت پس از آن حضرت در وجود اوصیای او تجلی و تداوم پیدا کرده است.
امام خمینی امام و خلیفه الهی را روح و جان عالم هستی میشمارد و معتقد است همان گونه که قوای بدن تحت تصرف نفس هستند تمامی مخلوقات به منزله اعضا و جوارح آن خلیفه الهی میباشند.
•
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۴، ص۲۲۴، برگرفته از مقاله «امامت و نبوت». •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.