امامت امامان در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شبهاتی در رابطه با
امامان معصوم (علیهمالسلام) مطرح شده منجمله اینکه آیا در
قرآن آیهای در خصوص
امامت امامان بعد از
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آمده است و یا اگر آمده است در چه سوره و آیاتی ذکر گردیده؟ و یا شبهه دیگر اینکه دلایل نیاز
انسان به امامان بعد از پیامبر اکرم با توجه به آیات قرانی چه میباشد؟
و یا کسانی مدعی هستند کسی که ظهور خواهد کرد حضرت حجت
امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) نمیباشد بلکه
حضرت عیسی است که ظهور خواهد کرد؟ و آیا دلیل قرآنی وجود دارد و یا ذکر شده کسی که ظهور خواهد کرد حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) میباشد. در ادامه به شبهات مطرح شده پاسخ اجمالی داده میشود.
آیات فراوانی در
قرآن کریم در فضائل
امیرمومنان و برتری وی بر دیگران نازل شده است. و بسیاری از
علمای شیعه و
سنی تا ۳۵۰ آیه را در این باره برشمردهاند که ما به نقل روایاتی از طریق
اهل سنت در اینباره اشاره میکنیم.
ابن عساکر، از علمای بزرگ اهل سنت در
تاریخ دمشق مینویسد:
عن ابن عباس، قال: «نزلت فی علیّ ثلاثمائة آیة».
ابن عباس میگوید: ۳۰۰ آیه از قرآن کریم درباره علی (علیهالسّلام) نازل شده است.
و همچنین
خطیب بغدادی در
تاریخ بغداد مینویسد: عن ابن عباس قال: نزلت فی علی ثلاثمائة آیة.
و
سیوطی از بزرگترین علمای تاریخ اهلسنت نیز مینویسد: عن ابن عباس قال: نزلت فی علی ثلاثمائة آیة.
و در جای دیگر مینویسد: قال ابن عباس: نزلت فی علی اکثر من ثلاثمائة آیة فی مدحه.
بیش از سیصد آیه از قرآن کریم، در ستایش از علی (علیهالسّلام) نازل شده است.
و
ابن حجر هیثمی در کتاب
الصواعق المحرقة که آن را در رد عقائد شیعه نوشته است، در اینباره مینویسد: و روی سعید بن جبیر، عن ابن عباس، قال: ما نزل فی احد من کتاب اللّه ما نزل فی علی.
و همچنین او در جای دیگر و نیز
سیوطی در
تاریخ الخلفاء مینویسند: انّه ما نزل فی احد من کتاب اللّه کما نزل فی علی.
در حق هیچکسی، بهاندازه علی (علیهالسّلام)، در قرآن نازل نشده است.
و حتی بسیاری از علمای اهل سنت نقل کردهاند که یک چهارم قرآن در حق امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) نازل شده است.
حاکم حسکانی از بزرگان اهل سنت مینویسد: عن الاصبغ بن نباتة، عن علی قال: نزل القرآن اربعة ارباع: ربع فینا، وربع فی عدونا، وربع حلال وحرام وربع فرائض واحکام ولنا کرائم القران.
اصبغ بن نباته از امیرمومنان نقل کرد که فرمودند قرآن چهار جزء نازل شد. یک چهارم در مورد ما، یک چهارم در مورد دشمنان ما، یک چهارم در مورد
حلال و
حرام و یک چهارم در مورد واجبات و احکام؛ و آیات شاخص قرآن (کریمه به بهترین شیء در هر مجموعه گفته میشود) در مورد ماست.
و
مرحوم کلینی (رضواناللهتعالیعلیه) در کتاب
اصول کافی در روایتی که سند آن
صحیح است، شبیه همین روایت را نقل میکند:
عن
ابی بصیر، عن ابی جعفر (علیهالسّلام)، قال: نزل القرآن اربعة ارباع: ربع فینا، وربع فی عدونا، وربع سنن وامثال، وربع فرائض واحکام.
اما مهمترین آیاتی که در
قرآن کریم درباره
ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نازل شده، از قرار ذیل است:
«اِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آَمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ؛
ولیّ شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که
ایمان آوردهاند: همان کسانی که
نماز برپا میدارند و در حال
رکوع زکات میدهند.»
مراد از «الذین آمنوا...» قطعاً امام امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) است؛ زیرا این آیه در زمانی نازل شده است که امام علی (علیهالسّلام) در حال رکوع به فقیری که از مردم استمداد میکرد، انگشتری خود را صدقه داد.
بنابر تصریح بسیاری از
علمای اهل سنت، این آیه درباره امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نازل شده است.
قاضی عضدالدین ایجی، متوفای ۷۵۶ در اینباره میگوید:
واجمع ائمّة التفسیر انّ المراد علی.
تمامی مفسرین
اجماع دارند که این آیه درباره امام علی (علیهالسّلام) نازل شده است.
و
سعدالدین تفتازانی نیز تصریح میکند:
نزلت باتّفاق المفسّرین فی علی بن ابی طالب، (رضیاللّهعنه)، حین اعطی خاتمه وهو راکع فی صلاته.
[
این آیه
]
به اتفاق مفسران درباره علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) هنگامی که در حال رکوع انگشترش را به فقیر نیازمند بخشید نازل شده است
و نیز
علاءالدین علی بن محمد حنفی، معروف به قوشجی در اینباره میگوید: انّها نزلت باتفاق المفسّرین فی حق علی بن ابی طالب حین اعطی السائل خاتمه وهو راکع فی صلاته.
این آیه، به اتفاق مفسران در حق علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) نازل شده است. و آن هنگامی بود که به سائل انگشتریاش را بخشید در حالی که در رکوع نماز بود.
و
آلوسی نیز میگوید: غالب الاخباریّین علی انّ هذه الآیة نزلت فی علی کرّم اللّه وجهه.
غالب اخباریها بر این عقیدهاند که این آیه در حق علی (علیهالسّلام) نازل شده است.
ابن مردویه از علمای بزرگ اهل سنت روایتی را در شان نزول این آیه نقل میکند که بسیار جالب و خواندنی است.
عن ابن عباس، بینما عبدالله بن عباس جالس علی شفیر زمزم یقول: قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اذ اقبل رجل، متعمم بعمامة فجعل ابن عباس لا یقول قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) الا قال الرجل: قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فقال ابن عباس: سالتک بالله من انت؟ فکشف العمامة عن وجهه وقال:
ایها الناس من عرفنی فقد عرفنی ومن لم یعرفنی فانا جندب بن جنادة البدری ابو ذر الغفاری سمعت النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بهاتین والا فصمتا، ورایته بهاتین والا فعمیتا وهو یقول:
علی قائد البررة وقاتل الکفرة، منصور من نصره ومخذول من خذله.
اما انی صلیت مع رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یوما من الایام صلاة الظهر فسال سائل فی المسجد فلم یعطه احد، فرفع السائل یده الی السماء وقال: اللهم اشهد انی سالت فی مسجد رسول الله فلم یعطنی احد شیئا. وکان علی راکعا فاومی الیه بخنصره الیمنی - وکان یتختم فیها - فاقبل السائل حتی اخذ الخاتم من، خنصره، وذلک بعین النبی فلما فرغ النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) من صلاته رفع راسه الی السماء وقال:
اللهم ان اخی موسی سالک فقال: رب اشرح لی صدری ویسر لی امری واحلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی واجعل لی وزیرا من اهلیهارون اخی اشدد به ازری واشرکه فی امری فانزلت علیه قرآنا ناطقا: (سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِاَخِیکَ) اللهم وانا محمد نبیک وصفیک اللهم فاشرح لی صدری ویسر لی امری واجعل لی وزیرا من اهلی علیا اخی اشدد به ازری.
قال ابو ذر: فوالله ما استتم رسول الله
[۲۱] الکلام حتی هبط علیه جبرئیل من عند الله وقال: یا محمد هنیئا
[۲۲] ما وهب الله لک فی اخیک. قال: وما ذاک جبرئیل؟ قال: امر الله امتک بموالاته الی یوم القیامة وانزل قرآنا علیک: اِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آَمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ..
ابن عباس کنار
چاه زمزم نشسته بود و از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حدیث نقل میکرد مردی که صورتش را با
عمامه پوشیده بود نزدیک آمد و هرگاه که ابن عباس میگفت رسول خدا چنین فرمود، او هم میگفت رسول خدا چنین فرمود ابن عباس گفت: تو را به خدا
سوگند میدهم خودت را معرفی کن. پارچه را از صورتش برداشت و گفت:
ای مردم هرکس مرا میشناسد که میشناسد و آنان که نمیشناسند خودم را معرفی میکنم، من جندب پسر جناده،
ابوذر غفاری از یاران رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در
جنگ بدر هستم، از رسول خدا با دو گوشم شنیدم و با چشمهایم دیدم که اگر غیر از این باشد کر و کور باشم، فرمود: "علی پیشوای نیکوکاران و کشنده
کافران است، هرکس او را کمک کند پیروز است و آنکه او را خار نماید ذلیل و بیچاره شود ".
بدانید که روزی از روزها هنگام ظهر برای اقامه نماز در مسجد خدمت رسول الله بودم مردی نیازمند وارد شد و تقاضای کمک کرد؛ ولی هیچکس به وی کمکی نکرد، علی که در همان لحظه و در حال رکوع و مشغول نماز بود، دست راستش را که انگشترش در یکی از انگشتانش بود جلو آورد تا آن را به مرد نیازمند هدیه کند، مرد فقیر انگشتر را در آورد، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این منظره را مشاهده نمود، پس از پایان یافتن نماز دست به دعا بلند کرد و عرض کرد:
" خداوندا برادرم
موسی از تو تقاضا نمود تا به وی
سعه صدر و گشایش در امور و بیانی رسا و شیوا و جانشینی برادرش
هارون را عنایت فرمائی، و توای خدا درخواستش را اجابت فرمودی، و اکنون من پیامبر و فرستاده و برگزیدهات، درخواست میکنم تا شرح صدر و آسان شدن کارهایم را به من مرحمت فرمائی و نیز برادرم علی را وزیر و جانشین من قرار دهی تا همراه و کمک من در کارها و پشتیبان رسالتم باشد ".
ابوذر میگوید: هنوز سخن و تقاضای رسول خدا تمام نشده بود که
جبرئیل نازل شد و این آیه را از جانب خداوند بر وی
تلاوت نمود: «همانا پیشوا و رهبر و فرمانده شما خدا و رسول او و
مومنان هستند؛ همانها که نماز را برپا میدارند و در رکوع نماز، زکات و صدقه میدهند.» .
«یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اَطِیعُوا اللَّهَ وَاَطِیعُوا الرَّسُولَ وَاُولِی الْاَمْرِ مِنْکُمْ؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدا را
اطاعت کنید و پیامبر و صاحبان امر خود را
[
نیز
]
اطاعت کنید.»
در این آیه، اطاعت از
خداوند،
پیامبر و
اولیالامر واجب اعلام شده است و اولیالامر غیر از
ائمه معصومین کسان دیگری نمیتواند باشد.
«یَا اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَاِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ؛
ای پیامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده، ابلاغ کن؛ و اگر نکنی پیامش را نرساندهای. و خدا تو را از
[
گزند
]
مردم نگاه میدارد.»
طبق اعتراف بسیاری از علما و مفسران بزرگ اهل سنت، این آیه در زمانی نازل شد که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در حال بازگشت از آخرین حج خود بود که خداوند به آن حضرت دستور میدهد که
ولایت و
امامت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) را برای عموم مردم ابلاغ کند. ما عبارت چند تن از مفسران اهل سنت را در اینباره نقل میکنیم:
فخر رازی مفسر معروف اهل سنت درباره شان نزول این آیه مینویسد:
نزلت الآیة فی فضل علی بن ابیطالب (علیهالسلام)، ولما نزلت هذه الآیة اخذ بیده وقال: «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» فلقیه عمررضیاللهعنه فقال: هنیئا لک یا ابن طالب اصبحت مولای ومولی کل مؤمن ومؤمنة.
این آیه در برتری و شان علی (علیهالسّلام) نازل شده است زیرا پس از نزول آن پیامبر دست علی را گرفت و فرمود: هرکس من رهبر و فرمانده او هستم علی رهبر اوست خدایا دوستدارش را دوست بدار و دشمنش را دشمندار،
عمر به دیدار علی (علیهالسّلام) شتافت وگفت: مبارک باشد بر تو ای علی تو از این لحظه مولی و فرمانده من و تمام مردان و زنان مومن هستی.
و
سیوطی نیز مینویسد:
اخرج ابن ابی حاتم و ابن مردویه و ابن عساکر عن ابیسعید الخدری قال نزلت هذه الآیة یاایهاالرسول بلغ ماانزل الیک من ربک علی رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) یوم غدیرخم فی علی بن ابیطالب.
ابوسعید خدری میگوید:
آیه بلاغ در
غدیر خم بر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شد که در شان علی بن ابوطالب است.
واخرج ابن مردویه عن ابن مسعود قال کنا نقرا علی عهد رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) «یاایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک ان علیا مولی المؤمنین وان لم تفعل فمابلغت رسالته والله یعصمک من الناس.»
از
ابن مسعود نقل است که گفت: در زمان پیامبر این آیه را اینگونه قرائت میکردیم: ای رسول آنچه از جانب پروردگارت برتو نازل شده است که علی مولی و سرپرست و پیشوای مومنان است به مردم ابلاغ کن.
ابن
عساکر، تاریخنویس معروف و بسیاری دیگر از علمای بزرگ اهلسنت این روایت را نقل کردهاند:
نزلت هذه الآیة: (یاایهاالرسول بلغ ماانزل الیک من ربک) علی رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) یوم غدیرخم فی علی بن ابیطالب.
«الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَاَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْاِسْلَامَ دِینًا؛
امروز کسانی که
کافر شدهاند، از
[
کارشکنی در
]
دین شما نومید گردیدهاند. پس، از ایشان مترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و
اسلام را برای شما
[
به عنوان
]
آیین برگزیدم.»
این آیه زمانی نازل شد که رسول گرامی اسلام در غدیر خم، دست امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) را بلند کرد و او را رسماً بهعنوان جانشین بعد از خودش تعیین کرد.
یعقوبی تاریخ نویس معروف اهلسنت مینویسد:
وقد قیل انّ آخر مانزل علیه «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً» وهی الروایة الصحیحة الثابتة الصریحة و کان نزولها یوم النفر علی امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (صلواتاللّهعلیه) بغدیر خم.
و گفته شده است که آخرین آیهای که بر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شده است آیه" الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا " بوده است و این همان
روایت صحیح است و نزول آن در روز کوچ (در
مکه) در مورد امیرمومنان علی بن ابی طالب بوده است در غدیر خم.
و در جای دیگر میگوید: ولماکان یوم النفر دخل البیت، فودع ونزل علیه: (الیوم اکملت لکم دینکم، واتممت علیکم نعمتی، ورضیت لکم الاسلام دینا).
وخرج لیلا من صرف االی المدینة، فصارالی موضع بالقرب من الجحفة یقالله: غدیرخم، لثمانی عشرة لیلة خلتمنذی الحجة، وقام خطیبا واخذ بید علی بن ابیطالب فقال: «الست اولی بالمؤمنین من انفسهم؟ قالوا: بلی یا رسولالله! قال: فمن کنت مولاه، فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه. ثم قال: ایها الناس انی فرطکم وانتم واردی علی الحوض، وانی سائلکم، حین تردون علی، عن الثقلین فانظروا کیف تخلفونی فیهما. وقالوا: وما الثقلان یا رسولالله؟ قال: الثقل الاکبر کتاب الله سبب طرفه بید الله وطرف بایدیکم، فاستمسکوا به ولاتضلوا، ولاتبدلوا، وعترتی اهلبیتی.
روزی که
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قصد بیرون آمدن از مکه را داشت وارد
خانه خدا شد و با خانه وداع نمود این آیه نازل شد: امروز دین را بر شما کامل و نعمتم را تمام نمودم و
اسلام را دین شما قراردادم، رسول شبانه به طرف
مدینه حرکت کرد، در بین راه و در روز هیجدهم
ذی حجه به مکانی نزدیک
جحفه به نام غدیر خم رسید.
در همان روز و در همان سرزمین رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای مردم خطبه خواند و در بین خطبه دست علی را گرفت و فرمود: آیا من بر مومنان برتر از جانشان نیستم همه گفتند: آری این چنین است، فرمود: هرکس من مولی و رهبر و سرپرست او هستم علی نیز بر او مولی و رهبر است،
خدایا دوست بدار آنکه علی را دوست بدارد و دشمن بدار آنکه علی را دشمن بدارد، سپس فرمود: ای مردم کنار
حوض کوثر بر من وارد میشوید از شما درباره دو یادگار و گوهر گرانبها سوال خواهم کرد پس مواظب باشید حق آندو را محترم دارید، پرسیدند: آندو گوهر چیست؟ فرمود: کتاب خدا
قرآن که یک طرفش در دست خدا و طرف دیگرش در دست شماست، پس به آن چنگ زنید تا گمراه نشوید و در آن دست نبرید، و یادگار و گوهر دوم خاندان و عترت من هستند،
در خصوص دلایل نیاز انسان به امامان بعد از پیامبر اکرم با توجه به آیات قرانی باید گفت که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، علاوه بر
مقام رسالت که همان گرفتن
وحی باشد، شئونات دیگری نیز داشته است؛ از جمله:
الف: تفسیر و تبیین
آیات قرآن، مطابق با نیازهای روز؛
ب: اجرای
عدالت و جلوگیری از
ظلم، در سایه تشکیل
حکومت اسلامی؛
ج: وساطت در فیض؛
و....
تمامی این شئونات بعد از نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، به دلیل
روایت متواتر، انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی من بعدی. که در بسیاری از کتابهای
شیعه و
سنی آمده است، به امامان بعد از آن حضرت منتقل میشود.
و از آن جایی که نیاز به عدل و جلوگیری از
ظلم و فساد، تشکیل حکومت، تفسیر صحیح قرآن مطابق با نیازهای روز، وساطت در فیض و ... برای انسانها همیشگی است، وجود امام نیز ضرورت همیشگی دارد.
کسانی مدعی هستند کسی که ظهور خواهد کرد حضرت حجت
امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) نمیباشد بلکه
حضرت عیسی است که ظهور خواهد کرد؟ آیا دلیل قرآنی وجود دارد و یا ذکر شده است، کسی که ظهور خواهد کرد حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) میباشد.
اصل ظهور منجی در بسیاری از
آیات قرآن آمده است؛ از جمله در آیه شریفه:
«وَنُرِیدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْاَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ؛
و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرو دست شده بودند منّت نهیم و آنان را پیشوایان
[
مردم
]
گردانیم، و ایشان را وارث
[
زمین
]
کنیم.»
نه تنها در قرآن؛ بلکه در تمامی
کتابهای مقدس، اصل ظهور منجی وعده داده شده است.
قرآن کریم اصول عقاید اسلامی را بیان میکند؛ اما تشریح، تبیین و تفسیر آن را به عهده رسول گرامی اسلام قرار داده شده است. خداوند در قرآن کریم میفرماید:
«وَاَنْزَلْنَا اِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ اِلَیْهِمْ؛
و این قرآن را به سوی تو فرود آوردیم، تا برای مردم آنچه را بهسوی ایشان نازل شده است توضیح دهی.»
«وَمَا اَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ اِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی
اخْتَلَفُوا فِیهِ؛
و ما
[
این
]
کتاب را بر تو نازل نکردیم، مگر برای اینکه آنچه را در آن
اختلاف کردهاند، برای آنان توضیح دهی.»
بنابراین تفسیر این اصول عقائد به عهده نبی مکرم اسلام است.
از طرف دیگر خداوند در قرآن کریم با آیه: «وَمَا آَتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا؛
و آنچه را فرستاده
[
او
]
به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را بازداشت، بازایستید.»
و آیه: «وَاَطِیعُوا اللَّهَ وَاَطِیعُوا الرَّسُولَ؛
و خدا را فرمان برید و پیامبر
[
او
]
را اطاعت نمایید.»
اطاعت از نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را در ردیف اطاعت از خداوند قرار داده است؛ یعنی همانطوری که اطاعت از خداوند واجب است، اطاعت از نبی او نیز واجب است و
تخلف از آن
حرام است. و پیامبر اسلام در بیش از هزار روایتی که در کتابهای
شیعه و
سنی وجود دارد، منجی آخرالزمان را با نام و نشان، مشخص کرده است و او کسی نیست جز حضرت مهدی صاحب الزمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف).
مجموع روایاتی که درباره حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) در کتابهای شیعه و سنی نقل شده است، در کتابی به نام
معجم احادیث المهدی در پنج جلد چاپ شده است که مجموع همه آنها ۱۹۴۱ روایت میشود. بنده فقط آماری از این روایات برای شما نقل خواهم کرد
۹۱ حدیث با این مضمون که ائمه دوازده نفر و اول آنها علی (علیهالسّلام) و آخر آنها مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) است.
۹۴ حدیث با این مضمون که ائمه دوازده نفرند که آخر آنها حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) است.
۱۰۷ حدیث با این مضمون که ائمه دوازده نفرند که ۹ نفر آنها از فرزندان امام حسین و نهمین آنها حضرت قائم (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) است. ۹۶
۵۰ حدیث وارد شده است که تمام ائمه (علیهمالسّلام) را با اسامی معین کرده است.
۱۴۸ حدیث با این مضمون وارد شده است که حضرت مهدی، نهمین فرزند از فرزندان امام حسین (علیهالسّلام) است.
۹۹ حدیث با این مضمون که حضرت مهدی ششمین فرزند از نسل امام صادق (علیهالسّلام) است.
۹۸ حدیث با این مضمون که آن حضرت پنجمین فرزند از نسل امام موسی کاظم (علیهالسّلام) است.
۹۵ حدیث با این مضمون که آن حضرت، چهارمین فرزند از فرزندان امام رضا (علیهالسّلام) است.
۹۰ حدیث با این مضمون که آن حضرت سومین فرزند از فرزندان امام محمدتقی (علیهالسّلام) است.
۹۰ حدیث با این مضمون که آن حضرت از فرزندان امام هادی (علیهالسّلام) است.
۱۴۶ حدیث با این مضمون که آن حضرت از فرزندان امام عسکری (علیهالسّلام) است.
۱۳۶ حدیث با این مضمون که آن حضرت دوازدهمین امام از ائمه اثنی عشر و آخرین آنها است.
و...
برای اطلاع از تمامی این روایات به کتاب وزین
منتخب الاثر، تالیف حضرت
آیتالله العظمی صافی گلپایگانی مراجعه فرمائید.
این روایات آن قدر زیاد است که حتی
بن باز مفتی اعظم
عربستان سعودی وهابی نیز به
تواتر این روایات اعتراف کرده است. وی در اینباره مینویسد:
امر المهدی معلوم، والاحادیث فیه مستفیضة، بل متواترة وقد حکی غیر واحد من اهل العلم تواترها. وهی متواترة تواترا معنویا، لکثرة طرقها،
واختلاف مخارجها، وصحابتها، ورواتها، والفاظها، فهی - بحق - تدل علی ان هذا الشخص الموعود به امره ثابت
وخروجه حق.
وقد راینا اهل العلم اثبتوا اشیاء کثیرة باقل من ذلک. والحق ان جمهور اهل العلم، بل هو الاتفاق: علی ثبوت امر المهدی، وانه حق، وانه
سیخرج فی آخر الزمان. واما من شذّ من اهل العلم - فی هذا الباب - فلا یلتفت الی کلامه فی ذلک.
و حتی
ابن تیمیه حرانی نیز در کتاب
منهاج السنه در تعلیق روایتی از
ابن عمر (
یخرج فی آخر الزمان رجل من ولدی اسمه کاسمی، و کنیته کنیتی، یملا الارض عدلا کما ملئت جورا، وذلک هو المهدی) میگوید:
ان الاحادیث التی یحتج بها علی
خروج المهدی احادیث صحیحة، رواها ابو داود والترمذی واحمد وغیرهم من حدیث ابن مسعود وغیره.
احادیثی که برای اثبات
خروج مهدی به آنها استناد میشود، احادیث صحیحه هستند که آنها را
ابوداود،
ترمذی و احمد و دیگران از
ابن مسعود و ... نقل کردهاند.
و همچنین روایات فراوانی از طریق شیعه و سنی نقل شده با این مضمون که «منکر حضرت مهدی
کافر است:»
وعن جابر بن عبدالله رضی الله عنه قال: قال رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم): "من کذب بالدجال فقد کفر، ومن کذب بالمهدی فقد کفر".
من انکر
خروج المهدی فقد کفر.
هرکس
خروج حضرت مهدی را انکار کند، کافر شده است.
عن جابر (رضیاللهعنه) رفعه من انکر
خروج المهدی فقد کفر بما انزل علی محمد.
هرکس
خروج مهدی را انکار کند، به آنچه که بر
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شده، کافر شده است.
البته اصل آمدن و بازگشت
حضرت عیسی (علیهالسّلام) نیز در نزد
شیعه و
سنی قطعی است. بلی ایشان نیز به همراه حضرت مهدی ظهور خواهد کرد و آن حضرت را در امر اقامه
عدل و داد و از بین بردن
ظلم و جور کمک خواهد کرد؛ اما این که منجی آخرالزمان حضرت عیسی (علیهالسّلام) باشد، مردود و با بیش از هزار روایت در کتابهای شیعه و سنی در تضاد است.
محمد بن اسماعیل بخاری و
مسلم نیشابوری در صحاحشان مینویسند:
اَنَّ اَبَا هُرَیْرَةَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّیاللَّهُعَلَیْهِوَسَلَّمَ) کَیْفَ اَنْتُمْ اِذَا نَزَلَ ابْنُ مَرْیَمَ فِیکُمْ وَ اِمَامُکُمْ مِنْکُمْ.
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: چگونه هستید آن زمانی که فرزند
مریم نازل شود؛ در حالی امام شما از خود شما است؟
هرچند که از طریق ائمه
اهل بیت (علیهمالسّلام) روایات فراوانی وجود دارد؛ اما از آن جایی که بنای ما بر دادن جواب از کتابهای خود اهل سنت است بههمین مقدار بسنده میشود.
موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا در قرآن آیه ای در خصوص امامت امامان بعد از حضرت پیامبر آمده است؟».