• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

الگوگیری جوانان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



چرا انسان به الگو نیازمند است؟ و چرا جوانان بیش از دیگران، چنین نیازی را احساس می‌کنند؟ شاید اولین پاسخی که به نظرتان می‌رسد، خصیصه «کمال گرایی» آدمی است، که او را از درون به حرکت وا می‌دارد تا خود را به کسانی که مظهر کمالات اخلاقی هستند، نزدیک کند و صفات او را اقتباس کرده و آنها را در شخصیت خود، جذب کند. به این پدیده اصطلاحاً «همانند سازی» گفته می‌شود. از سوی دیگر زندگی مشتمل بر قواعدی است که جوانان مایلند، آنها را بیاموزند و بهترین شیوه کار را در تاسی جستن به رفتار و منش افراد مورد قبول خویش می‌دانند. تا بر این مبنا بتواند به شخصیت یک مرد یا زن کامل، دست یابند.




«انسان‌های بزرگ، مظهر، تجسم، عصاره یا نماینده جنبش‌ها یا ادوار تاریخی هستند.
[۱] پل ادواردز، فلسفه تاریخ، ترجمه بهزاد سالکی، پزوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ص۱۶۹
»
«وقتی در برابر روح بزرگ یک انسان قرار می‌گیریم، گویی بر بالای قله‌ای مرتفع ایستاده‌ایم و نسیمی که از دور دست‌ها می‌وزد، روح ما را به اهتزاز در می‌آورد.»


معمولاً نسل جوان، به فعالیت‌ها و امور زندگی، از جنبه تاثیر آنها توجه می‌کنند و اصطلاحاً «غایت گرا» هستند. در این خصوص نیز آنها مایلند، بدانند که نقش و تاثیر الگوها در شخصیت آنها چیست؟
برخی از آثار ارزنده الگو بر جوانان عبارتند از:

۲.۱ - نظم افکار و تمرکز

گرایش به الگوهای برجسته، افکار را منظم کرده و به آنها تمرکز می‌بخشد. در حقیقت، همگرایی فکری زمانی پدید می‌آید که آدمی در صدد همانند سازی با شخصیتی برتر از خود برآید.

۲.۲ - تعالی روح

الگوگرایی، نسل جوان را به تعالی روح و همتای والا فرا می‌خواند. آشنایی با چنین الگوهایی، جوانان را به نوعی تحسین آنها وا می‌دارد و برای دستیابی به منزلت رفیع الگوها، از هدف‌های محدود و زندگی روزمره فراتر رفته و به نوعی به سوی حیات معقول و معنوی، سوق می‌دهد.

۲.۳ - به کار افتادن استعدادهای راکد

شناخت الگوهای رشید و بالنده، موجب به کار افتادن استعدادهای راکد و ظرفیت‌هایی پراکنده وجود جوانان می‌شود.حالت جذب و انجذابی که در پرتو تماس و آشنایی با الگوها به جوانان دست می‌دهد، آنچنان نیرومند است که توانایی به جریان‌ انداختن توانایی‌های مکنون و بلااستفاده نسل جوان را دارد.


رسالت ما در قبال الگوی نسل جوان چیست؟ برخی راه کارها در این زمینه عبارتند از:

۳.۱ - جلب اعتماد نسل جوان

در اولین گام، ضروری است که اعتماد نسل جوان را به قدر کافی جلب نماییم تا بتوانیم امکان ارتباط آنان را با الگوهای مورد نظرشان فراهم نماییم.

۳.۲ - ترسیم الگوهای ارزنده و متعالی

رسانه‌های گروهی با توجه به جذابیت و گستره نفوذشان در شخصیت جوانان، الگوهای ارزنده و متعالی را به خوبی ترسیم کنند تا نیاز شدید این نسل را اقناع کنند و ساختار‌ اندیشه غنی و اصیل جوانان را به روزمرگی و ابتذال، عادت ندهند.

۳.۳ - تبیین عناصر فرهنگ خودی

تبیین عناصر فرهنگ خودی به زبان مورد پسند و اقبال جوانان، ضروری‌تر از هر زمان دیگری، توجه برنامه ریزان و مسؤولان فرهنگی جامعه را به خود جلب می‌کند. تهی شدن از فرهنگ اسلامی و ملی، راه را برای نفوذ فرهنگ بیگانه هموار می‌کند.

۳.۴ - صلاحیت الگو بودن اطرافیان

اطرافیان جوان همچون والدین، اولیا و مربیان مدارس و استادان دانشگاه‌ها، نزدیکترین و مؤثرترین افراد برای او محسوب می‌شوند، زیرا جوان برای اتخاذ الگوی مطلوب، ابتدا به رفتار نزدیکترین انسان‌هایی که در پیرامونش هستند، دقیق می‌شود و سعی در درون سازی و جایگزین ساختن آنها در شخصیتش می‌نماید. پس لازم است، همه ما آنچنان باشیم که کفایت و صلاحیت لازم را برای الگو بودن نسل جوان، احراز نماییم.

۳.۵ - تفکیک منزلت الگوها از ضد الگوها

تفکیک و شناسایی حدود و منزلت الگوها از ضد الگوها، امری ممکن و ضروری است. چه مانعی دارد در بحبوحه الگوپذیری نسل جوان، در خصوص ویژگی‌های الگوی مطلوب و موارد افتراق آن از «ضدالگو» برایشان سخن بگوییم و با ایجاد «پل عاطفی» مطلوب ارتباط و همانند سازی این نسل پرشور خروش را با اسوه‌های متعالی زندگی، تسهیل نماییم.


۱. پل ادواردز، فلسفه تاریخ، ترجمه بهزاد سالکی، پزوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ص۱۶۹



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله « تقلید و الگوگیری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۹/۲۹.    






جعبه ابزار