• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

الگوبرداری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



الگوبرداری، یکی از مباحث مطرح در روان‌شناسی بوده و مکانیسم با اهمیتی در رشد و پرورش رفتارهای انسان است. بندورا، معتقد است یادگیری از طریق الگوبرداری، مؤثرتر از یادگیری با تقویت مستقیم یا تنبیه است. مشاهده عواقب رفتار الگو، می‌تواند از انجام کورکورانه آن رفتار، که مشاهده‌گر انجام می‌دهد، جلوگیری کند یا به تشویق آن بپردازد. از الگوبرداری برای درمان بسیاری از مشکلات روانی نیز استفاده می‌شود. در این مقاله بعد از بیان انواع الگوبرداری به بررسی مزایای آن می‌پردازیم.



تقلید، که در روان‌شناسی بالینی "الگوبرداری" یا "یادگیری مشاهده‌ای" نیز نامیده می‌شود، در رشد و پرورش رفتارهای انسان، مکانیسم مهمی است. برخی از نظریه‌پردازان یادگیری اجتماعی (Social learning) مثل بندورا (Albert bandura) از مفهوم تقلید و یادگیری مشاهده‌ای در درمان اختلالات رفتاری استفاده کرده‌اند. فرض کسانی که از روش‌های یادگیری اجتماعی استفاده می‌کنند، نیز مثل بسیاری از رفتاردرمانگرها این است که، نیازی به شناخت علت رفتارهای نابهنجار نیست. آنها معتقدند رفتارهای نابهنحار را با هر علتی از طریق فرآیند یادگیری اجتماعی تقلید یا الگوبرداری می‌آموزیم. نظریه‌پردازان یادگیری اجتماعی به جای حساسیتزدایی یا خاموش کردن ترس‌ها معتقدند رفتارهایی را که در حد ترس شدید نیستند، با تماشای دیگران می‌آموزیم.
[۱] تاد، جودیت و بوهارت، آرتور، اصول روان‌شناسی بالینی و مشاوره، ص۳۷۵، ترجمه مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، ۱۳۷۹، چاپ اول.
[۲] تاد، جودیت و بوهارت، آرتور، اصول روان‌شناسی بالینی و مشاوره، ص۳۷۶، ترجمه مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، ۱۳۷۹، چاپ اول.

بندورا، معتقد است یادگیری از طریق الگوبرداری، مؤثرتر از یادگیری با تقویت مستقیم یا تنبیه است. مشاهده عواقب رفتار الگو، می‌تواند از انجام کورکورانه آن رفتار، که مشاهده‌گر انجام می‌دهد، جلوگیری کند یا به تشویق آن بپردازد. با مشاهده دیگران بهتر می‌توانیم یک مهارت یا مجموعه رفتارهای جدید را یاد بگیریم. مشاهده رفتار دیگران همچنین به رفع یا کاهش ترس‌ها و اضطراب‌ها کمک می‌کند.
[۳] فیرس، ‌ای. جری و جی. ترال، تیموتی، روان‌شناسی بالینی، ص۵۴۳، ترجمه مهرداد فیروزبخت با همکاری سیف‌اله بهاری، تهران، رشد، ۱۳۸۲، چاپ اول.

از الگوبرداری برای درمان بسیاری از مشکلات روانی استفاده می‌شود، از جمله، انزوای اجتماعی در میان بزرگسالان و کودکان، رفتارهای وسواسی اجباری، بی‌جراتی، رفتار ضداجتماعی، پرخاشگری فیزیکی، اوتیسم خردسالی، و انواع ترس‌ها.
[۴] کرامر، جفری و دیگران، روان‌شناسی بالینی، ص۳۲۴، ترجمه مهدی گنجی، تهران، ساوالان، ۱۳۸۸، چاپ اول.
[۵] کرامر، جفری و دیگران، روان‌شناسی بالینی، ص۳۲۵، ترجمه مهدی گنجی، تهران، ساوالان، ۱۳۸۸، چاپ اول.



الگو برداری انواع مختلفی دارد که در ادامه به آنها می‌پردازیم.

۲.۱ - نوع اول

ساده‌ترین رویکرد الگوبرداری، این است که درمانجو، سرمشق‌ها یا الگوهای خود را به‌صورت زنده یا فیلم می‌بیند که در آن عده‌ای "سرمشق"، بدون ترس و با موفقیت، کارهایی را انجام می‌دهند که درمانجو از آنها اجتناب می‌کند. برای مثال، درمانجویی که از سگ می‌ترسد، "الگویی" را نگاه می‌کند که با خوشحالی تمام با سگ بازی می‌کند، درمانجویی که از ارتفاع می‌ترسد، الگویی را نگاه می‌کند که با آسودگی خاطر سوار آسانسور می‌شود و هیچ مشکلی برایش پیش نمی‌آید.

۲.۲ - نوع دوم

در نوع دیگری از رویکرد الگوبرداری، به نام الگوبرداری مشارکتی، درمانجو ابتدا الگوهای زنده را مشاهده می‌کند. بعد، در شرایط تحت کنترل و حفاظت‌شده، به‌تدریج و با هدایت و مشارکت درمانگر، با شیئی که از آن می‌ترسد یا با وضعیتی که از آن گریزان است، تماس برقرار می‌کند. برای مثال، در الگوبرداری مشارکتی، بیمار گرفتن مار توسط درمانگر یا الگو را مشاهده می‌کند. درمانگر یا الگو مثلا اجازه می‌دهد مار روی بدنش بخزد و از این قبیل کارها. سپس در جریان مشارکت هدایت‌شده، بیمار باید همان کارها را متناسب با میزان اضطراب‌آور بودنشان انجام بدهد.
[۶] کرامر، جفری و دیگران، روان‌شناسی بالینی، ص۳۲۴، ترجمه مهدی گنجی، تهران، ساوالان، ۱۳۸۸، چاپ اول.
[۷] کرامر، جفری و دیگران، روان‌شناسی بالینی، ص۳۲۵، ترجمه مهدی گنجی، تهران، ساوالان، ۱۳۸۸، چاپ اول. .


۲.۳ - نوع سوم

در الگوبرداری ناپیدا نیز، شخصیتی را که مشغول انجام رفتار مطلوب است تجسم می‌کنیم. برای مثال درمانگر برای مراجعان خردسالش داستان کودکی را می‌گوید که دیگر با خواهر و برادرهایش دعوا نمی‌کند و راه‌های بهتری برای جلب توجه پیدا می‌کند. فرض وی نیز این است که کودکان با تجسم یک الگوی موفق، رفتار آنها را بهتر و سریعتر می‌آموزند. به این ترتیب احتمالا الگوبرداری یکی از اجزای مهم جرات‌آموزی‌ها و سایر درمان‌ها محسوب می‌شود. حتی در روان‌درمانی‌های گفتگویی (مثل روانکاوی یا درمان مراجع‌محور) نیز مراجعان با مشاهده و تقلید از درمانگر، برخی مهارت‌های مهم رابطه‌ای را می‌آموزند.
[۸] تاد، جودیت و بوهارت، آرتور، اصول روان‌شناسی بالینی و مشاوره، ص۳۷۵، ترجمه مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، ۱۳۷۹، چاپ اول.
[۹] تاد، جودیت و بوهارت، آرتور، اصول روان‌شناسی بالینی و مشاوره، ص۳۷۶، ترجمه مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، ۱۳۷۹، چاپ اول.



همان‌طور که تورپ و اولسون می‌گویند، یادگیری مشاهده‌ای وقتی بهترین و مؤثرترین روش است که چهار شرط زیر در آن رعایت شده باشد:
· بیماران، به الگو توجه کنند. مشوق‌ها به این توجه کمک خواهند کرد.
· بیماران، اطلاعات حاصل از الگو را به یاد بسپارند. فنون تجسمی یا راهبردهای رمزبندی کلامی به بیماران اجازه می‌هد این اطلاعات را سازمان‌دهی و ضبط کنند.
· بیماران، رفتار الگوبرداری‌شده را انجام بدهند. آنها باید رفتار مورد نظر را تقلید کنند و با تمرین، راه را برای یادگیری و تغییر رفتار هموار سازند.
· بیماران، انگیزه استفاده از رفتار الگوبرداری‌شده را داشته باشند. تقویت پیامدها، احتمال استفاده از رفتار الگوبرداری‌شده را افزایش می‌دهد.
[۱۰] فیرس، ‌ای. جری و جی. ترال، تیموتی، روان‌شناسی بالینی، ص۵۴۳، ترجمه مهرداد فیروزبخت با همکاری سیف‌اله بهاری، تهران، رشد، ۱۳۸۲، چاپ اول.



سرمشق‌گیری، می‌تواند نقش مهمی در تغییر رفتار داشته باشد. درمانجویان از طریق مشاهده، می‌توانند رفتارهای جدید را فراگیرند. برای مثال، درمانجویان برای اولین بار فرد جسور باکفایتی را مشاهده می‌کنند و بعد، اصول جسارت را فرامی‌گیرند. سرمشق‌گیری با ترغیب درمانجویان به انجام دادن رفتارهایی که قابلیت انجام آنها را دارند، اما شیوه‌های اجرایی مناسبی نداشته‌اند، رفتارهای مناسب را تسهیل می‌کند. مثلا بعد از اینکه درمانجو می‌بیند که درمانگر احساسات مثبتی را ابراز می‌کند، همین احساسات را نسبت به همسرش نشان می‌دهد. سرمشق‌گیری می‌تواند رفتارهایی را که قبلا به دلیل اضطراب انجام نمی‌شدند بازداری‌زدایی کند. مثلا وقتی درمانجو می‌بیند که درمانگر صریحا درباره میل جنسی صحبت می‌کند، یاد می‌گیرد او نیز بی‌پرده درباره میل جنسی حرف بزند و بالاخره اینکه، سرمشق‌گیری می‌تواند به‌طور مستقیم و غیرمستقیم، اضطراب از یک محرک را خاموش کند. مثلا وقتی که کودک می‌بیند کسی با سگ‌ها بازی می‌کند، ترس او از سگ خاموش می‌شود.
[۱۱] پروچاسکا، جیمز و نورکراس، جان، نظریه‌های روان‌درمانی، ص۳۸۳، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، رشد، ۱۳۸۱، چاپ اول.



۱. تاد، جودیت و بوهارت، آرتور، اصول روان‌شناسی بالینی و مشاوره، ص۳۷۵، ترجمه مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۲. تاد، جودیت و بوهارت، آرتور، اصول روان‌شناسی بالینی و مشاوره، ص۳۷۶، ترجمه مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۳. فیرس، ‌ای. جری و جی. ترال، تیموتی، روان‌شناسی بالینی، ص۵۴۳، ترجمه مهرداد فیروزبخت با همکاری سیف‌اله بهاری، تهران، رشد، ۱۳۸۲، چاپ اول.
۴. کرامر، جفری و دیگران، روان‌شناسی بالینی، ص۳۲۴، ترجمه مهدی گنجی، تهران، ساوالان، ۱۳۸۸، چاپ اول.
۵. کرامر، جفری و دیگران، روان‌شناسی بالینی، ص۳۲۵، ترجمه مهدی گنجی، تهران، ساوالان، ۱۳۸۸، چاپ اول.
۶. کرامر، جفری و دیگران، روان‌شناسی بالینی، ص۳۲۴، ترجمه مهدی گنجی، تهران، ساوالان، ۱۳۸۸، چاپ اول.
۷. کرامر، جفری و دیگران، روان‌شناسی بالینی، ص۳۲۵، ترجمه مهدی گنجی، تهران، ساوالان، ۱۳۸۸، چاپ اول. .
۸. تاد، جودیت و بوهارت، آرتور، اصول روان‌شناسی بالینی و مشاوره، ص۳۷۵، ترجمه مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۹. تاد، جودیت و بوهارت، آرتور، اصول روان‌شناسی بالینی و مشاوره، ص۳۷۶، ترجمه مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۱۰. فیرس، ‌ای. جری و جی. ترال، تیموتی، روان‌شناسی بالینی، ص۵۴۳، ترجمه مهرداد فیروزبخت با همکاری سیف‌اله بهاری، تهران، رشد، ۱۳۸۲، چاپ اول.
۱۱. پروچاسکا، جیمز و نورکراس، جان، نظریه‌های روان‌درمانی، ص۳۸۳، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، رشد، ۱۳۸۱، چاپ اول.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «الگوبرداری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۴/۲۶.    






جعبه ابزار