الکبیر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کبیر (الکبیر)، یکی از اسمای حسنای
خداوند میباشد.
کبیر، از ریشۀ
کبر، در
لغت به معنای عظیم و بزرگ است، در مقابل صغیر.
این
واژه، دربارۀ
انسان، به معنای رفعت
شأن و مرتبه، و بزرگی سن (
پیری ) و
جثه است و اصطلاحاً به
سید قوم نیز گفته شده است، اما در مقام
اسم خداوند، به عظمت و
کمال ذاتی خداوند اشاره دارد.
کبیر شش بار در
قرآن، به عنوان اسم خدا، به کار رفته که پنج بار با
اسم «العلی» و یک بار با «المتعال» همراه است.
آنچه مفسران و شارحان
اسماءالله در
تفسیر مفهوم کبیر بیان کردهاند، بر دو معنای اساسی استوار است:
عظمت که غالباً به
قدرت خداوند اشاره دارد، و
کمال ذاتی. براین اساس، کبیر را عظیم و جلیل، کسی که صفات عالی تنها شایستۀ اوست، سید مقتدر، و کسی که قدرتش همه چیز را احاطه کرده است، معنا کردهاند.
این عظمت به صفات حق باز میگردد نه ذات او و طبق این معنا او را بزرگتر از آن دانستهاند که شبیه به مخلوقات باشد یا مخلوقات در صفتی با او شریک باشند
قرطبی کبیر را به بزرگی و عظمت مرتبه تعبیر کرده و آن را به سبب تقدم رتبی خداوند دانسته است که از عظمت
ذاتی و
کمال صفاتی او نشئت میگیرد. گفتنی است که
فخررازی ، با اشاره به
حدیثی قدسی، کبیر را برتر از عظیم دانسته است.
کبیر را به صاحب کبریا نیزمعنا کردهاند، یعنی کسی که دارای
کمال ذاتی و صفاتی است.
به نظر
غزالی،
کمال ذات به
کمال وجود و
کمال وجود به دوام ذات و مصدریت وجودی همۀ اشیا باز میگردد. به علاوه، در شرح معنای کبیر، با توجه به همنشینی کبیر با دو اسم علی و متعال، جلالت و کبریایی خداوند را سبب علو او، و او را منزه از صفات نقص و عجز، و متعالی از صفات بشری دانستهاند.
در برخی آثار کلامی نیز کبیر، صاحب عظمت و جلال، شخص مقتدر و کسی که
مالک همۀ اشیاست، معنا شده و تأکید گردیده که بزرگی و جلال خداوند بی حد و نهایت است، زیرا حد و نهایت سبب کثرت در اجزا و موجب عجز و نقص است.
رازی توضیح داده است که اهل
تشبیه کبیر را از اسمای ذات و ظاهر آن را اشاره به حیّز و مکان دانستهاند و در مقابل اهل تنزیه – که خود نیز با آنان موافق است – آن را از اسمای صفات شمرده و آن را بر وجوهی که جسمانیت از آن افاده نشود حمل کردهاند.
نام کبیر را از جمله اسمایی دانستهاند که
اطلاق آن بر بندگان نیز جایز است، اما اطلاق حقیقی آن از آن خداوند است، بنابراین، او از هرگونه جسمانیت منزه است.
در روایات حاوی ۹۹ اسم حسنای الهی، الکبیر نیز ذکر شده
و در حدیثی قدسی، خداوند خود را الکبیر خوانده است.
(۱) ابنبابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲.
(۲) ابنبابویه، التوحید، چاپ سید هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۵۷.
(۳) ابنجوزی، زاد المسیر فی علم التفسیر، بیروت ۱۹۸۴.
(۴) ابنفورک، محمدبن حسن، مجرد مقالات الشیخ ابیالحسن اشعری، چاپ دانیل ژیمارت، بیروت ۱۹۸۷م.
(۵) ابنمنظور، لسان العرب.
(۶) اصفهانی، حافظ ابونعیم، جزء فی طرق حدیث "إن الله تسعه و تسعین اسما"، چاپ مشهوربن حسن بن سلمان، مدینه ۱۴۱۳.
(۷) بیهقی، احمدبن حسین، الاسماء و الصفات، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت.
(۸) ترمذی، محمدبن عیسی، موسوعه السنته الکتب السته و شروحها: سنن ترمذی، چاپ ابراهیم عطوه عوض، استانبول و تونس ۱۹۹۲/۱۴۱۳.
(۹) محمدبن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، قاهره ۱۹۳۴، افست تهران ۱۳۶۳.
(۱۰) زجاج، ابراهیمبن سری، تفسیر اسماء الله الحسنی، چاپ احمد یوسف دقاق، (قاهره) ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۱۱) زجاجی، عبدالرحمانبن اسحاق، اشتقاق اسماء الله، چاپ عبدالحسین مبارک، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۲) سمعانی، احمدبن ابوالمظفر، روح الارواح فی شرح الاسماء الملک الفتاح، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۱۳) طبرسی، مجمع البیان.
(۱۴) طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۱۵) طوسی، التبیان.
(۱۶) طوسی، مصباح المتهجد، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۱۷) عبدالباقی، محمد فؤاد، معجم المفهرس لالفاظ القران الکریم، قاهره ۱۹۳۴م.
(۱۸) غزالی، محمدبن محمد، المقصد الاسنی فی شرح اسماء الله الحسنی، بی جا ۱۹۶۱م.
(۱۹) قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، چاپ محمد مصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، (قاهره).
(۲۰) قرطبی، محمدبن احمد، الأسنی فی شرح اسماء الله الحسنی و صفاته العلی، چاپ شحات احمد طحان، المنصوره ۲۰۰۶م.
(۲۱) قشیری، عبدالکریم، التبحیر فی التذکیر، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۸۶م.
(۲۲) کفعمی، ابراهیمبن علی، المقام الاسنی فی تفسیر الاسماء الحسنی، چاپ فارس حسون، قم ۱۴۱۲ق.
(۲۳) مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتلبن سلیمان، چاپ عبدالله محمود شحانه، مصر ۱۹۷۹م.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «الکبیر»، شماره۷۲۱۸.