قَمَر (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قَمَر:
(وَ انشَقَّ الْقَمَرُ) قَمَر به معنى «ماه» است كه از خورشيد كسب نور مىكند و به دور زمين مىگردد.اين كلمه در
قرآن مجید۲۷ بار به كار رفته و مقصود از آن همين قمر معلوم است و به كرات ديگر ارتباط ندارد. در آيه مورد بحث از دو حادثه مهم سخن به ميان آمده: يكى نزديک شدن قيامت است كه عظيمترين دگرگونى را در عالم آفرينش همراه دارد و سرآغازى است براى زندگى نوين در جهان ديگر، جهانى كه عظمت و گستردگى آن براى ما زندانيان عالم دنيا قابل درک و توصيف نيست و حادثه ديگر معجزه بزرگ شقالقمر است كه هم دليلى است بر قدرت خداوند بزرگ بر هر چيز و هم نشانهاى است از صدق دعوت پيغمبر گرامىاش. ذكر اين دو حادثه باهم، همانگونه كه جمعى از مفسران گفتهاند، بهخاطر آن است كه اصولا ظهور پيامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) كه آخرين پيامبران الهى است خود از نشانههاى نزديكى قيامت است، لذا در حديثى از
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مىخوانيم كه فرمود: «مبعوث شدن من و قيامت همچون اين دو است»
(اشاره به دو انگشت مباركش كه در كنار هم قرار گرفته). ازسوىديگر شكافتن ماه خود دليلى است بر امكان به هم ريختن نظام كواكب و نمونه كوچكى است از حوادث عظيمى كه در آستانه رستاخيز در اين جهان رخ مىدهد، چراكه تمامى كواكب و ستارگان و زمين در هم مىريزند و عالمى نو به جاى آنها ايجاد مىشود. طبق روايات مشهور كه بعضى ادعاى تواتر آن را نيز كردهاند، مشركان نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) آمدند و گفتند: اگر راست مىگويى و تو پيامبر خدايى ماه را براى ما دوپاره كن. فرمود: اگر اين كار را كنم ايمان مىآوريد؟ عرض كردند آرى (و آن شب، شب چهاردهم ماه بود) پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) از پيشگاه پروردگار تقاضا كرد آنچه را خواستهاند به او بدهد ناگهان ماه به دوپاره شد و رسول اللّه آنها را يکيک صدا مىزد و مىفرمود: ببينيد.
نكتهاى كه ذكر آن در اين جا لازم است اين كه بعضى از مفسران كه تحت تأثير پارهاى از القائات سوء قرار گرفتهاند و هرگونه انجام عمل خارق عادتى را (جز قرآن) براى پيامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) منكر شدهاند، با توجه به وضوح آيه فوق و كثرت رواياتى كه در اين زمينه در كتب علماى اسلام نقل شده به زحمت افتادهاند كه چگونه اين خارق عادت را توجيه كنند و طورى از كنار آن بگذرند كه جنبه اعجاز آن نفى شود. ولى حق اين است كه مسئله «شقالقمر » به صورت اعجاز انجام گرفته و آيات بعد شواهد روشنى بر اين امر در بردارد، چه خوب بود آنها در آن اعتقاد نادرست تجديد نظر مىكردند تا بدانند كه پيامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) نيز معجزات و خارق عادتى داشته و اگر آياتى از قرآن آن را نفى مىكند اشاره به «معجزات اقتراحى» است كه گروهى بهانهجو مطرح مىكردند، نه قصد پذيرش حق داشتند و نه بعد از انجام آن تسليم حق مىشدند، ولى معجزاتى كه براى تحقيق حقيقت مطالبه مىشد از سوى پيغمبر (صلیاللهعلیهوآله) انجام مىگرفت و شواهد فراوانى بر اين امر در تاريخ زندگى آن حضرت وجود دارد.
به موردی از کاربرد
قَمَر در قرآن، اشاره میشود:
(اقْتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انشَقَّ الْقَمَرُ) «قيامت نزديک شد و ماه از هم شكافت.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
معناى اينكه فرمود:
(وَ انشَقَّ الْقَمَرُ) اين است كه اجزاى قرص قمر از هم جدا شده، دو قسمت گرديد و اين آيه به معجزه شق القمر كه خداى تعالى به دست رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در مكه و قبل از هجرت و به دنبال پيشنهاد مشركين مكه جاريش ساخت اشاره مىكند. روايات اين داستان هم بسيار زياد است و بهطورىكه مىگويند همه اهل حديث و مفسرين بر قبول آن احاديث اتفاق دارند و كسى از ايشان مخالفت نكرده به جز حسن، عطاء و بلخى كه گفتهاند: معناى اينكه فرمود:
(انشَقَّ الْقَمَرُ) اين است كه به زودى در هنگام قيام قيامت قمر دو نيم مىشود و اگر فرموده: دو نيم شده، از باب اين است كه بفهماند حتما واقع مىشود.
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «قَمَر»، ج۳، ص۷۵۲-۷۵۳.