الهیات نقلی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
الهیات نقلی، الهیاتی است که به بحث درباره اموری میپردازد که مافوق
عقل هستند، چنانکه مسائلی از قبیل
تثلیث،
تجسد،
استخلاص (نجات) یا گناه اولیه در
معارف مسیحی، در نظر بسیاری از علمای
مسیحی، مسائلی هستند که متکی به وحیاند و فقط در مرتبه نقل میتوان درباره آنها سخن گفت، از اینرو این الهیات، الهیات ماوراء عقل (supernatural theology) است. این نوع از الهیات در
قرون وسطی غلبه دارد.
بدون شک همه
ادیان از یک نظام عقیدتی که تشکیلدهنده زیر ساخت آنها است برخوردار هستند و پیروان این ادیان و مذاهبِ زیر مجموعه آنها میکوشند نظام عقیدتی خود را با متن مقدسِ دینِ خود هماهنگ سازند و بر اساس آن متن مقدس، یک نظام الهیاتی منسجم ایجاد کنند. به همین منظور، برخی از علمای
مسیحی نیز همواره سعی کردهاند نظام عقیدتی خود را بر
عهد جدید، که بخش اصلیِ کتابِ مقدسِ آنان است، منطبق سازند. حاصل این تلاش، علمی به نام الهیات وحیانی یا نقلی است.
البته در این که، آیا همه اعتقادات دینی را باید همان گونه که کتابت مقدس بیان کرده است، پذیرفت و نباید دنبال توجیه عقلانی آن بود، یا اینکه برخی از اعتقادات را میتوان توجیه عقلانی هم کرد، بین الهیدانان
مسیحی اختلافنظر وجود دارد، لذا برخی از آنها معتقدند که علم حقیقی دین خارج از حیطه
عقل است و موکول به مراتب کشف و شهود و تجلیات الهی است. این دسته منکر الهیات عقلانی هستند و همه حقایق کتاب مقدس را مربوط به الهیات نقلی میدانند.
اما گروه دیگر الهیات وحیانی یا نقلی را این گونه
تعریف میکنند؛ الهیاتی است که به بحث درباره اموری میپردازد که مافوق عقل هستند، چنانکه مسائلی از قبیل
تثلیث یا گناه اولیه در
معارف مسیحی، در نظر بسیاری از علمای
مسیحی، مسائلی هستند که متکی به وحیاند و فقط در مرتبه نقل میتوان درباره آنها سخن گفت، از اینرو این الهیات، الهیات ماوراء عقل (supernatural theology) است. این نوع از الهیات در
قرون وسطی غلبه دارد.
برخی از الهیدانان
مسیحی میگویند؛ درباره حقایقی مثل
وجود خدا میتوان در الهیات سخن گفت، اما علم کامل به وجود خدا، موقوف به ورود الهیات وحیانی است.
از جمله طرفداران این دیدگاه در مورد الهیات ملتزم به وحی،
توماس آکویناس (۱۲۲۵- ۱۲۷۴م) است که معتقد است، حقایق موجود در کتاب مقدس دو گونه هستند؛ نخست حقایقیاند که با آن که
وحی شدهاند، ادراک آنها از طریق عقل هم ممکن است. مثل وجود خدا و
صفات ذاتی او یا وجود روح انسانی و فناناپذیری آن.
به نظر آکویناس علت اینکه علیرغم امکان فهم این مطالب بوسیله عقل، خدا آنها را بوسیله وحی هم بیان کرده است، این است که چون همه افراد بشر باید هدایت شوند و از سوی دیگر همه نمیتوانند از
استدلات عقلی و
فلسفه مابعدالطبیعه استفاده کنند، لذا خدا با وحیِ این حقایق به بشر، هریک از افراد بشر را آماده شناخت تمامی حقایقِ نجاتدهنده کرده است.
دوم آن دسته از حقایق و امور ایمانی است، که فوق تمامی مراتب عقل انسانی است. مثل تثلیث،
تجسد،
استخلاص (نجات). به نظر آکویناس هیچ نوع تفکر فلسفی وجود ندارد که بتواند دلیلی ضروری به نفع حقیقتی از این نوع حقایق اقامه کند.
باید توجه کرد که عهد جدید در بردارنده دو نظام الهیاتیِ کاملا جدا از هم است؛
۱) نظامی که محور آن
مسیح الوهی است. این بخش، شامل رسالههای
پولوس قدیس،
انجیل یوحنا و رسالههای او میشود و بر اساس آن
مسیح، خدای مجسم و موجودی ازلی و غیر مخلوق که پسر یگانه خدا است و با او از یک ذات است میباشد. «در ازل او کلمه بود. کلمه با خدا بود و کلمه خود خدا بود. پس کلمه انسان شد و در میان ما ساکن گردید.»
۲) نظام الهیاتی که محور آن بنده بودن
مسیح است. این بخش نیز متشکل از سه
انجیل همنوا،
کتاب اعمال رسولان،
رسالههای یعقوب،
پطرس،
یهودا و
مکاشفه یوحنا است و بر اساس آن
مسیح بندهای از بندگان خدا و پیامبری مانند سایر
انبیاء است.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «الهیات نقلی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۷/۱۸.