• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

الهیات طبیعی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



الهیات طبیعی یا الهیات فلسفی شاخه‌ای از الهیات است که برخلاف الهیات وحیانی به دریافت حقیقت دربارهٔ خدا از روی تجربه و توانایی‌های طبیعی انسان روی می‌آورد. در واقع الهیات عقلی مقدمه‌ای فلسفی برای علم الهیات بود. شخصیت‌هایی مانند کالون و توماس آکویناس به الهیات عقلی به شکل قابل ملاحظه‌ای تحول بخشیده‌اند.



الهیات عقلی یا طبیعی، کوششی است برای مشخص کردن ‌اندازه معرفتی که با عقل می‌توان درباره خدا کسب کرد. این علم می‌کوشد تا آن بخش از معرفت خدا و صفات او را که از طریق حواس، منطق و کوشش‌های عقل بشری ممکن و میسر است مورد شناسایی قرار دهد.
شخصیت‌هایی مانند توماس آکویناس به الهیات عقلی به شکل قابل ملاحظه‌ای تحول بخشیده‌اند. در واقع الهیات عقلی مقدمه‌ای فلسفی برای علم الهیات بود.
[۱] میشل، توماس، کلام مسیحی، ‌ ترجمه حسین توفیقی، ‌ قم، مرکز ادیان و مذاهب، ‌ ۱۳۷۷، ص۱۲۵.

در این نوع از الهیات، مباحث مختلف درباره خدا و دین با استمداد از عقل و بدون اتکای به وحی مطرح می‌شود. مراد از قید طبیعی این است، که در طبیعت و تکوین انسان، قوه‌ای هست که استعداد شناخت و تمییز حق از باطل را دارد و آن قوه عبارت است از عقل، که در قرون وسطی از آن به نور طبیعی تعبیر می‌شده است.
[۲] کلام جدید در گذر‌ اندیشه‌ها، به کوشش علی اوجبی، (تهران، موسسه فرهنگی‌اندیشه معاصر، ۱۳۷۵)، مقاله مقدمه‌ای درباب الهیات» از شهرام پازوکی، ص۱۴۰-۱۴۱.



از این نوع الهیات به الهیات فلسفی هم تعبیر می‌شود که به معنای پژوهش علمی درباره خدا بوسیله عقل طبیعی و مستقل از وحی است. این نوع الهیات در کتاب مابعدالطبیعه ارسطو و نیز در مباحثات نخستین نویسندگان مسیحی و آباء کلیسا با فلاسفه غیرمسیحی وجود دارد و بعدها درقرون وسطی در آثار نویسندگان یهودی و مسلمان و الهی‌دانان مسیحی به آن بر می‌خوریم.
این الهیات در اواخر قرون وسطی و دوره رنسانس در حاشیه قرار گرفت، ولی در اواسط قرن ۱۷ رونقی دوباره یافت و حدود ۲۰۰ سال موقعیت خودش را حفظ کرد. اکنون برخی گمان می‌کنند الهیات طبیعی هیچ ارزش و اعتبار علمی ندارد و یادگار روزگار گذشته است. برخی هم می‌پندارند، که این الهیات، واقعا فلسفی نیست، بلکه مبتنی بر نگرش‌های دینی است و لذا کسی مانند کریستوفر داوسون می‌نویسد که هر مکتبِ الهیات طبیعی، مسبوق به الهیاتی وحیانی است.
[۳] الدرز، ‌ لئوجی، الهیات فلسفی توماس آکویناس، ترجمه شهاب الدین عباسی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۱، ص۲۱-۲۳.



سئوال اصلی در الهیات طبیعی این است که آیا مطالعه جهان طبیعت به درک بیشتر ما از خالق آن می‌انجامد؟ یا این پرسش که تا چه حد می‌توان خداوند را از طریق نظام طبیعت شناخت؟ در واقع درون مایه اصلی این تفکر از کتاب مقدس گرفته شده است، مانند این بخش از کتاب مقدس که می‌گوید: «آسمان از شکوه وعظمت خدا حکایت می‌کند وصنعت دست‌های اورا نشان می‌دهد.»
[۴] کتاب مقدس، مزامیر، ج۱، ص ۱۹.
و به این معناست که بخشی از حکمت خداوند جهان آفرین را می‌توان از طریق جهان مخلوق ملاحظه کرد. یعنی اگر خداوند جهان را آفریده است، ‌ پس می‌توان مْهرِ خدا را در نظام آفرینش یافت.
[۵] مک گراث، آلیستر، درسنامه الهیات مسیحی، ترجمه بهروز حدادی، تهران، ‌ مرکز ادیان و مذاهب، ۱۳۸۴، ‌ ج۱، ص۴۰۱.


۳.۱ - توماس آکویناس

توماس آکویناس که به عنوان یکی از بزرگ‌ترین ‌اندیشمندان مسیحی تلقی می‌شود در این رابطه می‌گوید:
ژرف‌اندیشی درباره کارهای خدا دست کم تا حدی، به ما توان تحسینِ حکمت الهی و تامل درباره آن را می‌دهد. از این‌رو، می‌توانیم حکمت الهی را از تامل بر کارهای خدا استنتاج کنیم. چنین تاملی درباره کارهای خدا به تحسین قدرت متعالی خدا می‌انجامد و در نتیجه، موجب ستودن خدا در قلب‌های بشر می‌شود. این ژرف‌اندیشی نیز جان‌های بشر را به عشق ورزیدن به خیرخواهی خداوند می‌انگیزاند. اگر نیکویی، زیبایی، و شگفتی آفرینش آنچنان برای ذهن بشر لذت‌بخش است، که سرچشمه نیکویی خداوند (در مقایسه با‌اندک نیکویی، که در مخلوقات یافت می‌شود)، ذهن‌های هیجان‌زده بشر را یکسره به خودش متوجه می‌سازد.
[۶] مک گراث، آلیستر، درسنامه الهیات مسیحی، ترجمه بهروز حدادی، تهران، ‌ مرکز ادیان و مذاهب، ۱۳۸۴، ‌ ج۱، ص۴۰۳.


۳.۲ - کالون

کالون نیز به عنوان یکی از الهی‌دانان مسیحی بر این اعتقاد است که هرکس با استفاده از عقل و تامل عقلی در نظام آفرینش، باید بتواند به مفهوم خدا دست یابد، چرا که نظام آفرینش صحنه نمایش یا آینه‌ای است که حضور و ماهیت و صفات خدا را نشان می‌دهد. از نظر او هر چند خدا نامشهود و درک ناشدنی است، ولی دوست دارد با پوشیدن جامه آفرینش و خالقیت، مانند اشیای آفریده شده و مشهود شناخته شود.
[۷] مک گراث، آلیستر، درسنامه الهیات مسیحی، ترجمه بهروز حدادی، تهران، ‌ مرکز ادیان و مذاهب، ۱۳۸۴، ‌ ج۱، ص۴۰۵.

البته باید توجه کرد که کالون در عین حال‌ که شناخت طبیعی خدا را یک شناخت عمومی و مشترک برای همه افراد درون و یا بیرون جامعه مسیحی می‌داند، بر نارسائی‌های این نوع شناخت هم تاکید می‌کند و معتقد است که این روش برای ارائه تصویری کاملا درست از ماهیت و اهداف خداوند ناکافی است. لذا مفهوم مکاشفه را به عنوان روشی دیگر و کامل‌تر برای شناخت خدا ارائه می‌دهد.
در نتیجه این تفکر شکل می‌گیرد که شناخت خدا از دو راه ممکن است؛ به وسیله طبیعت و به وسیله مکاشفه. با این فرق که راه دوم توضیح دهنده، تاییدکننده و بسط دهنده چیزی است که به وسیله روش اول شناخته می‌شود. همین تفکر کالونی در اعترافنامه گال (۱۵۵۹) و همچنین در اعترافنامه بلژیک (۱۵۶۱ میلادی) خودش را بروز و ظهور می‌دهد به این بیان‌که برای شناخت خدا دو راه وجود دارد، یکی از طریق نظام طبیعت و دومی از طریق کتاب مقدس و راه دوم روشن‌تر و کامل‌تر از راه اول است.
[۸] مک گراث، آلیستر، درسنامه الهیات مسیحی، ترجمه بهروز حدادی، تهران، ‌ مرکز ادیان و مذاهب، ۱۳۸۴، ‌ ج۱، ص۴۰۶-۴۰۹.



۱. میشل، توماس، کلام مسیحی، ‌ ترجمه حسین توفیقی، ‌ قم، مرکز ادیان و مذاهب، ‌ ۱۳۷۷، ص۱۲۵.
۲. کلام جدید در گذر‌ اندیشه‌ها، به کوشش علی اوجبی، (تهران، موسسه فرهنگی‌اندیشه معاصر، ۱۳۷۵)، مقاله مقدمه‌ای درباب الهیات» از شهرام پازوکی، ص۱۴۰-۱۴۱.
۳. الدرز، ‌ لئوجی، الهیات فلسفی توماس آکویناس، ترجمه شهاب الدین عباسی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۱، ص۲۱-۲۳.
۴. کتاب مقدس، مزامیر، ج۱، ص ۱۹.
۵. مک گراث، آلیستر، درسنامه الهیات مسیحی، ترجمه بهروز حدادی، تهران، ‌ مرکز ادیان و مذاهب، ۱۳۸۴، ‌ ج۱، ص۴۰۱.
۶. مک گراث، آلیستر، درسنامه الهیات مسیحی، ترجمه بهروز حدادی، تهران، ‌ مرکز ادیان و مذاهب، ۱۳۸۴، ‌ ج۱، ص۴۰۳.
۷. مک گراث، آلیستر، درسنامه الهیات مسیحی، ترجمه بهروز حدادی، تهران، ‌ مرکز ادیان و مذاهب، ۱۳۸۴، ‌ ج۱، ص۴۰۵.
۸. مک گراث، آلیستر، درسنامه الهیات مسیحی، ترجمه بهروز حدادی، تهران، ‌ مرکز ادیان و مذاهب، ۱۳۸۴، ‌ ج۱، ص۴۰۶-۴۰۹.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «الهیات طبیعی یا عقلی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۷/۱۶.    


رده‌های این صفحه : کلام مسیحیت | مباحث کلامی




جعبه ابزار