النهایة فی غریب الحدیث و الأثر (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«النهایة فی غریب الحدیث و الاثر»، تالیف ابوالسعادات مبارک بن ابی الکرم محمد، معروف به
ابن الاثیر جزری ، متوفی به سال ۶۰۶ ق میباشد که از لغت نامههای
عربی به
عربی به شمار میرود و در باب غریب حدیث تالیف شده است.
درباره ی
کلام غریب دو وجه گفتهاند: یکی آنکه مراد از آن بعید المعنی و غامض باشد؛ چنانکه فهم بدان جز با تامل بسیار و به کار انداختن اندیشه نرسد و دیگر آن که مراد سخن قبایل دور افتاده ی
عرب است، چون به کلمهای از لغات
عرب برمی خوریم آن را غریب میشماریم.
دانشمندان علوم حدیث از همان ابتدا به خلق آثاری در «
غریب الحدیث » علاقه نشان دادهاند. چنانکه گفتهاند، اولین کسی که در این زمینه اثری نگاشت
ابوعبیده معمر بن مثنی تیمی بوده است. بعد از وی کسانی؛ چون
ابو عدنان سلمی ،
عبدالرحمن بن عبد الاعلی ،
نضر بن شمیل ،
محمد بن مستنیر ،
ابو عمرو شیبانی ،
اسحاق بن مرار ،
محمد بن زیاد ابن اعرابی ،
ابو العباس محمد بن یزید مبرد ، قاسم بن ثابت بن حزم سرقطی، ابو محمد قاسم بن محمد انباری،
ابوبکر محمد بن قاسم انباری ، ابن درستویه ابو محمد عبدالله بن جعفر، ابوالقاسم جار الله محمود بن عمر بن محمد
زمخشری ، ابن جوزی و غیره به نوشتن آثاری در این موضوع همت گماشتند.
اما ابن اثیر در نگارش این اثر از خرمن گرانبهای دانش ایشان بهره جست و کتاب ارزشمند «النهایه» را تالیف کرد. وی در این کتاب
احادیث غریبی را که در متون و منابع دینی پراکنده است، گرد آورده و به شرح و توضیح آنها از جهت لغوی پرداخته است.
حافظ ابوموسی محمد بن ابی بکر اصفهانی (متوفای ۵۸۱ ق) کتابی نوشت و در آن از غریب حدیث و
قرآن چیزهایی آورد و آن را
کتاب المغیث نامید، دانشمند معاصر او ابوالفرج عبدالرحمن بن علی الامام
ابن جوزی به پیروی از سبک کتاب غریبین احمد بن محمد هروی (متوفای ۴۰۱ ق) کتابی نوشت؛ ولی در این کتاب غریب قرآن را نیاورد. ابن اثیر گوید: «من در این دو کتاب امعان نظر کردم. کتاب ابوموسی مقتبس از
کتاب غریبین هروی است و بعضی از احادیث
صحیح بخاری و
صحیح مسلم که دارای کلمات غریباند، در این کتابها نقل نشده است و من در «نهایه» این احادیث را افزودم». پس این کتاب که در مجلدات متعددی گرد آمده، ماخوذ از «غریبین» هروی و «غریب الحدیث» ابوموسی اصفهانی میباشد.
کتاب که در ۵ جلد حاوی مقدمه مولف و متن میباشد، طبق
حروف الفبا تنظیم شده است که حاوی ۲۸ حرف است و ذیل هر حرف، بابهایی را بر مبنای عین الفعل مرتب کرده است و در هر باب مؤلف ریشه لغتی را که در حدیث به کار رفته ذکر میکند، سپس حدیث و یا سخن صحابی یا تابعی را بیان کرده و پس از آن به شرح لغت مورد نظر میپردازد.
مولف بعد از
حمد و ثنای
خداوند و
پیغمبرش به اهمیت و جایگاه علم حدیث میپردازد و آن را یکی از واجبات کفایی میداند و حقی از حقوق دین میشمارد.
مولف، علم حدیث را به دو قسم علم به
الفاظ و علم به معانی تقسیم میکند که شناخت الفاظ را مقدم بر معانی میداند و برای رسیدن به این هدف باید از قواعد زبان
عربی پیروی کرد.
وی در ادامه الفاظ را به دو قسمت مفرد و مرکب تقسیم نموده است و شناخت مفرد را مقدم بر مرکب میداند؛ زیرا ترکیب فروعی از افراد بشمار میرود.
همچنین الفاظ مفرد یا عام هستند یا خاص و بعضی از این الفاظ خاص هستند که به صفت غریب متصفند و لازم به معرفت و شناخت آنهاست، مولف معرفت واژگان را به دو بخش ذاتی؛ یعنی شناخت کلمه از حیث وزن، بناء و حروف اصلی آن... میباشد و یا معرف صفاتی؛ یعنی شناخت واژگان از حیث
اعراب و حرکات آن تقسیم میکند. وی برای روشن شدن مطلب برای خواننده داستانی از پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ذکر میکند و میگوید که
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم افصح
عرب بود، حتی روزی که وی با گروه بنی نهد سخن میراند،
علی علیهالسّلام به وی گفت: ای
رسول خدا ما فرزندان یک پدر هستیم؛ ولی تو با
وفود عرب چنان سخن میگویی که ما نمیفهمیم. رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: خدای مرا تعلیم کرد و خوب تعلیم داد. پس آن حضرت با فرق و قبایل مختلف به سبک هر یک سخن میگفت و آنان میفهمیدند و خدای وی راچیزهایی یاد داد که به دیگران یاد نداد و یارانش بیشتر سخنان او را میفهمیدند و هر چیز را که نمیدانستند، میپرسیدند و او توضیح میداد. تا هنگام
وفات حضرت کار به همین ترتیب بود و پس از وفات آن حضرت عصر صحابه نیز به همین وضع پیش میرفت و زبان
عربی نزد ایشان صحیح و از خلل عاری بود تا آن که شهرهایی به تصرف مسلمین درآمد و
عربها با بیگانگان درآمیختند و زبانها به هم آمیخته شد و نسل جدید از زبان
عربی چیزهایی را آموخت که در گفتگو مورد استفاده قرار میگرفت و جز آن را ترک کرد. مدتها کار بدین منوال بود تا آن که عصر صحابه سپری شد و تابعان آمدند و همان راه را در پیش گرفتند و در پایان روزگار ایشان زبان
عربی اعجمی گردید؛ ولی به یاری خداوند گروهی از اهل معارف بر آن شدند که به حراست این علم شریف (علم غریب الحدیث) برخیزند و خود را در این جایگاه میداند. سپس انگیزه تالیف خود را بیان کرده و وارد متن کتاب میشود. مولف در این جلد به ترجمه ی واژگانی میپردازد که فاء الفعل آن حروف همزه، باء، تاء، ثاء، جیم و حاء میباشد.
جلد دوم: به ترجمه واژگانی که حرف فاء الفعل آن خاء، دال، ذال، راء، زای، سین و شین میباشد، پرداخته است.
جلد سوم: به ترجمه واژگانی که حرف فاء الفعل آن صاد، ضاد، طاء، ظاء، عین، غین و فاء میباشد، پرداخته است.
جلد چهارم: به ترجمه واژگانی که حرف فاء الفعل آن قاف، کاف، لام و میم میباشد، پرداخته است.
جلد پنجم: به ترجمه واژگانی که حرف فاء الفعل آن نون، واو، هاء و یاء میباشد، پرداخته است.
کتاب اولین بار در
تهران به صورت
چاپ سنگی در یک مجلد دارای ورق به طبع رسید. چاپی هم در قاهره از این کتاب صورت گرفته است.
چاپ دوم، این کتاب توسط
مکتبه عثمانیه صورت گرفت. در جلد که در حاشیه آن «
الدر النثیر »
سیوطی نیز آمده است. «الدر النثیر» خلاصه نهایه است. چاپ سوم آن توسط مطعبه خیریه منتشر شد که در پائین آن «الدر النثیر» نیز آمده است. نسخههای خطی «
النهایه » در «دار الکتب المصریه» به وفور یافت میشود.
نرم افزار جامع الاحادیث، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.