الملاحم و الفتن (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
الملاحم و الفتن یا التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن اثر ابوالقاسم علی بن موسی بن طاووس، مشهور به
سید بن طاووس است.
کتابهای ملاحم و فتن دستهای از منابع حدیثی است که به اوضاع
آخرالزمان و
ظهور امام عصر میپردازد. البته این مبحث در میان
شیعه غالبا با عنوان ملاحم و در میان
اهل سنت بیشتر با عنوان
فتن تعبیر شده و هر دو فرقه کتابهای خود را به همین نامها خواندهاند.
سید بن طاووس (م ۶۶۴) عالم شیعی با استفاده از کتابهای فتن اهل سنت کتاب «التشریف بالمنن» معروف به «الملاحم و الفتن» را جمع آوری کرده است.
موضوع این کتاب بر خلاف چیزی که درباره آن معروف شده میباشد. مطالب کتاب اساسا ربطی به بحث
مهدویت ندارند، و بسیاری از احادیثی که به بحث مهدویت ارتباط دارند یا ندارند، از
پیامبر و
امامان صادر نشدهاند و از این رو، ارزش چندانی نمیتوان، برای آنها قایل شد.
ابن طاووس این کتاب را در چهار بخش ترتیب داده است که سه بخش نخست آن نقل قولها و ذکر روایاتی از سه کتاب در مورد ملاحم و فتن و مهدویت و
آخرالزمان شناسی و بخش چهارم نیز به مثابه کشکولی است که در آن از کتب مختلف (عمدتا شیعی)، مطالبی را در حوزههای گوناگون، از جمله درباره ملاحم و فتن و آخرالزمان شناسی، آورده است.
ابن طاووس این کتاب را به ترتیب «باب» طبقه بندی کرده است و از هر منبعی ابوابی را، هر چند بدون هیچ دسته بندی خاصی، نقل میکند؛ به این معنا که ابتدا به ذکر مطالبی از کتاب
الفتن ابن حماد میپردازد و در قالب چند باب مطالبی را از این منبع نقل میکند. سپس به سراغ منبع دوم و سوم رفته و در ابواب جدید- که با شمارههای جدیدی آغاز میشوند- مطالب هر کدام را نقل میکند. هر چند بخش چهارم کتاب- که در موضوعات مختلف و از منابع مختلف است- نه در قالب باب، بلکه در قالب فصلهای مختصر و بدون شماره، آمده است.
این کتاب از سه بخش تشکیل شده که بخش اول آن گزیده
فتن ابن حماد (م ۲۲۸)، بخش دوم آن از کتاب
فتن ابوصالح سلیلی (نوشته به
سال ۳۰۷) و بخش سوم آن از کتاب
فتن زکریا بزاز (نوشته به سال ۳۹۱) است. بخش چهارم کتاب که ملحقات آن به شمار میرود از کتب مختلف
شیعه و اهل سنت نقل شده است. ارزش کتاب سید به جهت بخش دوم و سوم آن است چون ملاحم سلیلی و زکریا در دسترس نیست. اما کتاب الفتن ابن حماد که ابن طاووس بیشتر مطالب خود را از او نقل میکند؛ امروزه موجود است.
روایات ابن حماد همانند دیگر اخبار ملاحم و فتن اختصاص به مهدی ندارد بلکه از رویدادهای آینده
جهان اسلام تا
قیامت و بخشی به
مهدی و
نشانههای ظهور او اختصاص دارد. بنابراین بخش قابل توجهی از کتاب التشریف به پیش گوییهای
صحابه و همچنین احادیثی از
رسول خدا درباره حوادث آینده
اسلام و
مسلمانان،
سفیانی، مهدی و نشانههای او،
دجال، نزول
عیسی علیهالسّلام و برخی از
نشانههای قیامت اختصاص دارد که سید بن طاووس بدون نقد و بررسی این اخبار، آنها را در کتاب خود آورده است. سه نفر محدثی که ابن طاووس از آنان نقل میکند، از اهل سنت هستند و طبعا توثیق و جایگاهی میان
شیعیان امامیه ندارند. اما سید ابن طاووس توثیقاتی را که
رجالیون عامه درباره ابن حماد گفتهاند، نقل کرده و سخنی از تضعیف او نگفته است. طبیعی است که انتخاب و بیان توثیقات از سوی سید به دلیل آن است که وی از کتاب الفتن نقل میکند نه آنکه تاییدی از یک عالم شیعی نسبت به ابن حماد باشد.
کتاب حاضر- که در نگاه نخست بخش عمده آن درباره آخرالزمان شناسی و نشانههای ظهور به نظر میآید- در دیدگاه
محدثان و
عالمان شیعه، پس از سید اهمیت فراوانی یافته است و از
احادیث آن به مثابه روایاتی درباره علامتهای ظهور بهره بردهاند.
علامه مجلسی روایات الفتن را به نقل از ابن طاووس گزارش کرده و دیگر محدثان بعدی نیز چنین کردهاند.
از سطح محدثان و عالمان رده بالا و محقق شیعه نیز که بگذریم، کتاب التشریف بالمنن ابن طاووس، همانند دیگر کتب او به دلیل جایگاه ویژهای که سید در میان
علما دارد، در میان علما و طلاب و
حوزههای علمیه شیعه، از اهمیت فراوانی برخوردار است و اکثریت بر این گماناند که این کتاب از احادیث معتبر شیعی و در خصوص مهدویت و علایم ظهور نگاشته شده است؛ به گونهای که نام کتاب در بسیاری از چاپها از التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن به الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر تغییر داده است.
بخش نخست آن، روایاتی است که از کتاب الفتن
نعیم بن حماد نقل کرده و نزدیک به نیمی از کل کتاب را شکل میدهد. بخش دوم، روایاتی است که از الفتن سلیلی نقل کرده و حدود یک چهارم کتاب را شکل میدهد. بخش سوم، روایاتی است که از الفتن
ابو یحیی زکریا آورده و حدودا نیمی از یک چهارم باقیمانده کتاب را شکل میدهد و بخش چهارم که نیم دیگری از یک چهارم کل کتاب را شکل میدهد، کشکولی است که از کتابهای مختلف گردآوری شده است. بنابراین، بجاست که این منابع، به ویژه سه منبع نخست مورد کاوش قرار گیرد و میزان صحت و اعتبار آنها سنجیده شود.
هر یک از بابهایی که در بخشهای اول تا سوم آمده و همچنین، فصلهایی که در بخش چهارم آمده، عمدتا شامل یک روایت است و تنها در مواردی استثنایی، یک باب، دو یا سه روایت را شامل میشود که همگی با مضمون واحد هستند و در مواردی نیز همگی یک روایت با اسناد متفاوت هستند. بنابراین، از طریق تعداد ابوابی که سید در این کتاب درج کرده است، به طور تقریبی میتوان دریافت که چه تعداد
روایت در آن وجود دارد.
ابن طاووس ۲۱۱ باب (حدود ۲۳۰ روایت) از
الفتن نعیم بن حماد، ۸۴ باب (حدود نود روایت) از
الفتن سلیلی، ۵۱ باب (حدود ۵۵ روایت) از
الفتن زکریا بن یحیی و ۴۱ فصل (حدود شصت روایت) را در بخش آخر از کتب مختلف نقل کرده است. بنابراین، سید در این کتاب حدود ۴۲۵ تا ۴۵۰ روایت را نقل کرده است. از این روایات، تنها حدود ۱۵۰ روایت آن به
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم منسوب است، حدود ۴۵-۵۰ روایت به
امام علی علیهالسّلام، پنج روایت به
امام حسن علیهالسّلام، دو روایت به
امام حسین علیهالسّلام، چهار روایت به
امام محمد باقر علیهالسّلام، دو یا سه روایت به
امام صادق علیهالسّلام و یک روایت به
امام کاظم علیهالسّلام و
امام رضا علیهالسّلام منسوباند و حدود نیمی دیگر از روایات این کتاب
موقوفاند و سند آنها به پیامبر یا
امامان شیعه نمیرسد و از
صحابه یا
تابعین نقل شدهاند.
از این روایتها تنها حدود ۱۷۰ روایت به بحث مهدویت و نام و اوصاف مهدی عجّلاللهفرجهالشریف،
نشانههای ظهور، مدت زمان حکومت، اوصاف حکومت و
یاران حضرت مهدی عجّلاللهفرجهالشریف میپردازند و بخش عمده روایات از اساس ارتباطی به مهدویت ندارند و بر فرض درستی، بیشتر پیش بینیهایی درباره مسائلی هستند که دیر یا زود، پس از عصر پیامبر و صحابه رخ میدهند؛ مثلا بخشی از روایات به
صلح امام حسن علیهالسّلام با
معاویه و سخن از حکومت
بنی امیه و
بنی عباس است. بخشی از آنها به حمله ترکها و سیطره آنها بر
اعراب اشاره دارند و بسیاری دیگر، اساسا به ملاحم و فتن ارتباطی ندارند؛ مانند توصیف آب و هوای خوش تبت.
بنابراین، تنها بخش کمتری از روایات التشریف بالمنن درباره با موضوع مهدویت، به صورت عام است و بسیاری از آنها به مسایل دیگری میپردازند. اما به هر حال، بخش قابل ملاحظهای از آن؛ یعنی حدود ۱۷۰ روایت از آن به بحث
مهدویت مربوط است و اگر آن ۱۷۰ روایت را پذیرفتنی بیابیم، تا حدودی کتاب التشریف بالمنن پذیرفتنی خواهد بود.
متاسفانه بسیاری از ۱۷۰ روایتی که درباره مهدویتاند، به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم یا
امامان ختم نمیشوند و تنها حدود ۷۵ روایت از آنها به پیامبر یا امامان ختم میشوند و بقیه آنها موقوف هستند و از افرادی غیرمعصوم روایت شدهاند. بنابراین، تنها حدود ۷۵ روایت؛ یعنی حدود یک ششم از کل کتاب، به بحث مهدویت میپردازد که روایات آنها به
معصوم نسبت داده شده است. البته، طریق آن، از وثاقت و اعتبار لازم را ندارد. اما مشکل جدی تری که بروز میکند، این است که بسیاری از همین ۷۵ روایتی که به
معصومان نسبت داده شدهاند، از لحاظ تطابق با عقاید مسلم شیعی درباره مهدویت و با تاریخی که ما پشت سر نهادهایم، با اشکال مواجهاند.
مشکل دیگر بسیاری از این روایات، ناسازگاری آنها با
تاریخ است. به عبارت دیگر، در برخی از این
روایات، برای
ظهور مهدی تاریخ مشخص شده است؛ مثلا در روایتی از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نقل شده است که «راس سال ۳۵۰ منادی از
آسمان ندا میدهد... و مهدی در
مکه ظهور میکند...» ؛ در حالی که اکنون سال ۱۴۲۷ ق است و هنوز ندایی از آسمان شنیده نشده و مهدی نیز ظهور نکرده است. همچنین در پارهای از این روایات، ابراز شده است که پس از پایان یافتن حکومت بنی عباس، مهدی ظهور میکند، در حالی که قرنها پیش حکومت بنی عباس منقرض شده و از ظهور امام خبری نیست. همچنین در پارهای از این روایات به سن مهدی در حین ظهور اشاره شده است و برای نمونه از سن پنجاه و یک سالگی برای حضرت سخن به میان آمده است، در حالی که در زمان نگارش کتاب و زمان
ابن طاووس؛ یعنی هشت
قرن پیش، بیش از پانصد سال از تولد امام میگذشت، مگر این که چنین توجیه کنیم که امام در هنگام ظهور ۵۱ ساله به نظر میرسد. البته باب توجیه فراخ است.
مشکل دیگری که این روایات دارند؛ تناقض درونی آن هاست. بسیاری از این روایات به لحاظ محتوا با یکدیگر
تناقض دارند. مثلا در باب مدت زمان حکومت امام، در حالی که بسیاری از این روایات زمان حداقل هفت سال و حداکثر نه یا ده سال را تعیین میکنند، برخی دیگر، از چهارده، سی و چهل سال خبر میدهند.
بنابراین، از مجموع ۷۵ روایتی که از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و
معصومان نقل شده و به موضوع مهدویت میپردازد، بسیاری از آنها از نظر محتوا با عقاید شیعی و تاریخ قطعی مطابقت نداشته و برخی از آنها با یکدیگر نیز ناسازگارند.
از این مجموعه که بگذریم، بسیاری دیگر از این هفتاد و پنج روایت به وصف کلی امام و حکومت، مانند این که مهدی از
اهل بیت یا از فرزندان پیامبر یا از فرزندان
فاطمه است و از رضایت مردم از این حکومت و وفور نعمتها، عدل گستری در زمان
حکومت مهدوی و... میپردازند که ظاهرا مشکل جدی ندارند. بسیاری دیگر از این روایات نیز به
علائم ظهور مهدی، همچون
خروج سفیانی، پرچمهای سیاهی که از مشرق به حرکت میافتند، منادی که از آسمان ندا میدهد و... که این نشانهها هر چند در روایات شیعی و سنی وارد شدهاند، در مورد بسیاری از آنها تردیدهایی وجود دارند.
بنابراین، در جمع بندی کلی از محتوای کتاب التشریف بالمنن نیز به این نتیجه میرسیم که بسیاری از مطالب کتاب، اساسا ربطی به بحث مهدویت ندارند، و بسیاری از احادیثی که به بحث مهدویت ارتباط دارند یا ندارند، از پیامبر و امامان صادر نشدهاند و از این رو، ارزش چندانی نمیتوان برای آنها قایل شد. بسیاری دیگر از روایاتی که به بحث مهدویت مربوط بوده و به پیامبر یا امامان نیز نسبت داده شدهاند، یا با عقاید مسلم شیعی در تضادند، یا با مسلمات تاریخی ناسازگارند یا محتوای آنها با یکدیگر تناقض دارند و برخی از آنها هر چند در
روایات شیعه و
سنی، در دیگر کتابها وارد شدهاند؛ اما مورد تردید قرار دارند. تنها بخش اندکی از روایات این کتاب را میتوان در ارتباط با مهدویت پذیرفت که آنها نیز به تبیین اوصاف کلی درباره امام و حکومت او میپردازند و از این رو، هر چند به لحاظ محتوا معتبرند؛ اما اطلاعات ارزشمند و ویژهای در اختیار نمینهند. افزون بر این که از این امر نباید غفلت ورزید که بر اساس بررسی منابع کتاب، حتی همین روایات دسته اخیر نیز از لحاظ سند معتبر نیستند.
اما این که وی این کتاب را مربوط به مهدویت نمیداند، اولا از نام گذاری این کتاب به التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن و ثانیا از هدفی که خود سید برای نوشتن این کتاب مطرح ساخته است، روشن میشود. به رغم این که برخی از چاپهای این کتاب به الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر تغییر نام یافته است، ابن طاووس این کتاب را التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن نام نهاده است و هدف او معرفی فتنههایی بوده که در روایات مطرح شده و چه بسا، ممکن است افراد دچار آنها شوند، یا از آنچه در گذشته اتفاق افتاده است، عبرت بگیرند.
ابن طاووس در مقدمه کتاب به اهمیت شناخت ملاحم و فتنهها و به شمول این
ملاحم بر
معجزاتی اشاره دارد که باعث سر فرود آوردن در برابر
خداوند میشود و کسی که آنها را بشناسد، به وسیله
صدقات و
دعا میتواند از خطر آنها در امان باشد. این هدف، دقیقا همان چیزی است که با روحیه عابدانه ابن طاووس همخوانی دارد. اساس هدف وی از نوشتن این کتاب طرح مباحث مربوط به مهدویت- که امری اعتقادی و در دیدگاه ابن طاووس فوق العاده مهم است- نبوده و او در پی معرفی فتنهها، رویدادها و آشوبهایی بوده که در
روایات اهل سنت، چه از طریق پیامبر و امامان و چه از طریق سایر افراد، به آنها اشاره شده و احتمالا رخ داده یا رخ خواهند داد.
ابن طاووس به اعتبار آنها اعتقادی ندارد. او هم در پایان بخش نخست، پس از اتمام نقل قولهای خود از
ابن حماد و هم در پایان بخش سوم- که روایات هر سه بخش اصلی به پایان میرسد-
ذمه خود را از عهده روایاتی که از سه کتاب نقل کرده، مبرا ساخته است و تصریح میکند که هدف وی صرفا نقل این
احادیث بوده است.
کتاب ملاحم ابن طاووس در میان نویسندگان بعدی
شیعه جایگاه ممتازی یافته و بسیاری از متاخران، روایات او را که در حقیقت روایات اهل سنت است، نقل کردهاند. در این کتاب مطالبی هم هست که جای بررسی و تامل دارد چنانکه
کعب الاحبار و
عبدالله بن سلام دو مخالف
امیرالمؤمنین علیهالسّلام را از خواص یاران آن حضرت میداند و به منبع غیرمعتبری ارجاع میدهد.
ترجمه کتاب توسط محمدجواد نجفی به فارسی صورت پذیرفته است.
فرهنگ کتب حدیثی شیعه، اثر سید محمود مدنی بجستانی، ناشر: شرکت چاپ و نشر بین الملل وابسته به موسسه انتشارات امیر کبیر.
نرم افزار کتابخانه مهدویت، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.