المعرب فی القرآن الکریم (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«
المعرب فی القرآن الکریم» تالیف
محمد السید علی بلاسی به
زبان عربی پیرامون
معرب میباشد.
معرب کلماتی هستند غیر
عربی که برای معانی خاصی وضع و
عرب آنها را استعمال کرده است.
کتاب در سه فصل تدوین شده که تفصیل آن در فهرست محتویات آمده است. مولف سعی در بیان اصل و دلالت کلمات
معرب دارند. وی در مقدمهای به علت انتخاب این موضوع، مباحثی که از سایر نویسندگان پیشین در این باره وجود دارد، روش بحث، مراحل و سختی کار پرداخته است.
فصل اول: بررسی زبان
عربی و آنچه در آن مؤثر است
(که در حکم مقدمهای برای بحث میباشد).
فصل دوم: وقوع
معرب در
قرآن ، نظریات علما در این باره، بیان نظریه صحیح با استناد به ادله و رد بعضی ازشبهههای مغرضین پیرامون وقوع
معرب در قرآن.
فصل سوم: ریشه الفاظ
معرب در قرآن.
مؤلف بهترین روش در تقسیم
لغات عربی را تقسیم به
عربی بائده و باقیه دانسته و تقسیم کردن آن بر مبنای شمالی و جنوبی بودن را بدین جهت که قرار دادن حد جغرافیایی جدا کننده بین لغاب امری آسان نمیباشد امری باطل بر میشمارد. وی علت
نزول قرآن بر
لغت قریش را دارا بودن امتیازاتی از جهت زیبایی لهجه و
فصاحت دانسته که در زبانهای دیگر وجود ندارد. سپس به این مطلب اشاره میکنند که تبادل تاثیر و تاثر بین
لغات مختلف قانون اجتماعی گستردهای است و وجود آن در
لغت عربی به هیچ وجه امر عجیبی نمیباشد و نهایت استفاده
عرب از سایر
لغات بعضی الفاظ اسماء میباشد که از صد کلمه تجاوز نکرده و اکثر آن اسماء جامدی مثل خز، دیباج و... میباشد. مهمترین عامل دخول
لغات در زبان
عربی گستردگی ارتباطات مادی، فرهنگی، سیاسی با سایر ملتها بوده است که به ناچار نتیجه آن تبادل اصطلاحات علمی، بهره گرفتن از اسماء اشیائی که در ملتی دیگر نبوده و... میباشد و اغلب الفاظی که از سایر لغاب داخل زبان
عربی شدهاند مربوط به حسیات است نه معنویات. اما الفاظی که از زبان
عربی وارد سایر
لغات شده بیشتر در معنویات میباشد.
نویسنده معتقد است ما کلمهای را
معرب نمیدانیم مگر بعد از تلاش در فهم معنا،
اشتقاق ،
مجاز و
صفت بودن آن و اگر راه حلی پیدا نشد لفظ را
معرب میدانیم به گونهای که قواعد
لغت عربی در آن لحاظ شود.
تعریب خود سببی است برای گوناگونی دلالت الفاظ مثلا کلمه
زرگون وقتی وارد
عربی شد، معنای عامی پیدا کرده است و بر چندین معنی دلالت میکند. به نظر ایشان زبان
عربی قبل و بعد از اسلام متاثر از زبانهای زیادی شده است که بعضی آنها در
قرآن هم آمده است مثل
عبری ،
حبشی ،
بربری ،
فارسی ، هندی، لاتین، یونانی و... همانطور که سایر زبانها از زبان
عربی متاثر شدهاند. البته بسیاری ازلغات، خودشان وارد زبان
عربی نشدهاند بلکه پلی برای عبور سایر
لغات بودهاند، بیشترین
لغاتی که داخل زبان
عربی شده از زبان فارسی است و این به خاطر مجاورت و ارتباط تنگاتنگ
اعراب و فارسها از زمانهای پیشین بوده است تا جائیکه کلمه فارسی نزد برخی علمای
عرب مترادف اعجمی قرار گرفته است.
لغت فارسیای که معاصر عصر جاهلیت و صدر
اسلام بوده،
لغت پهلوی است نه فارسی جدید. از زبان هندی هم کلماتی به صورت غیر مستقیم وارد
عربی شده است.
مؤلف ورود
معرب در قرآن را امری واضح و پس از مناقشه در موضوع با استمداد از
لغت جدید، مطابق قوانین علمی
لغت تاریخی مقارن و علم اصوات معتقدند این مسئله موجب کاسته شدن چیزی از
فصاحت قرآن نمیشود. آنچه در قرآن از
لغات غیر
عربی استفاده شده در حالیکه مرادف
عربی آن موجود میباشد، به وضوح دلالت بر وجود تفاوتی در لفظ با مرادف
عربی آن میکند و بعلاوه وقوع بعضی الفاظ از سایر
لغات در
قرآن مشعر بر
احاطه علمی قرآن و
اسلام و دال بر
نزول قرآن برای همه امتها است. مؤلف بیشترین معارضه با وقوع
معرب در قرآن را از سوی فقها تلقی کردهاند و آنها را معذور میداند، به جهت اینکه فقها به این مساله با دیدگاه فقهی نگریسته و نظر عمیق لغوی ندارند و به علاوه این مباحث از قرن هجدهم میلادی آغاز شده است. سپس ادلهای در رد ادعای بعضی که آمدن سایر
لغات را در
زبان عربی ، عاجز بودن قرآن از آوردن
لغت مناسب میدانند، ایراد کرده و وجود اختلاف در این زمینه را امری بدیهی و بازگشت آن را به جدید بودن بحث میداند و بر این باورند که قرائات قرآنی تاثیر زیادی در تاکید بر فهم
معرب در قرآن داشته است.
در قسمت پایانی کتاب، منابع و مصادر
عربی و غیر
عربی، فهرست اشخاصی که در کتاب معرفی شدهاند، محتویات آمده است، و در پاورقی به آدرس آیات، روایات، معنی
لغات و اصطلاحات و اشخاص و منابع اشاره شده است.
نرم افزار مشکاة الانوار، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.