اللطائف الإلهیة فی شرح مختارات (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«اللطائف الالهیة فی شرح مختارات من الحکم العطائیة» اثر دکتر عاصم ابراهیم الکیالی، شرح و توضیح «الحکم العطائیة» ابن عطاء الله سکندری (متوفی ۷۰۹ ق) پیرامون مجموعهای از اخلاقیات
صوفیه میباشد.
کتاب به
زبان عربی و در اواخر
قرن هفتم هجری نوشته شده است.
کتاب با مقدمه شارح آغاز شده است. مطالب کتاب در شرح و توضیح سی حکمت اخلاقی صوفیه میباشد. نویسنده در ابتدای هر بخش، عبارت
حکمت را نقل کرده، در برخی موارد، به توضیح مفردات آن پرداخته و در ادامه، با استفاده از
آیات ،
روایات و سخنان بزرگان، اقدام به شرح و توضیح آن نموده است.
متن کامل «حکم العطائیة الکبری و الصغری» و همچنین «مناجات الالهیة»، در ادامه کتاب آمده است.
در بخش دیگری از کتاب مکاتبات ابن عطاء الله سکندری به برخی از دوستان و مریدانش آورده شده است.
دکتر الکیالی همچنین در انتهای اثر، اصطلاحات صوفیه در کتاب حکم العطائیة را- با ذکر شماره حکمتی که آن اصطلاح در آن آمده- شرح کرده است.
در مقدمه شارح که پیرامون تصوف اسلامی میباشد، مطالبی همچون تعریف تصوف، اشتقاق و استمداد تصوف، حکم
شارع در مورد آن، نسبت تصوف با علوم شرعیه،
سعادت مادی و
روحی، غایت و نتیجه وجود
انسان ، انسان و معرفت خداوند، وجوب معرفت خداوند، اقسام معرفت،
حقیقت خلیفه الهی بودن انسان، مبدا و کمال
دین اسلام و اهم طرق صوفیه مطرح شده است.
در این مقدمه، اطلاعات مختصری نیز در مورد طرق مختلف صوفیه و مؤسسین آنها، ارائه شده است. این طرق، عبارتند از:
قادریه ،
نقشبندیه ،
شاذلیه ،
رفاعیه ،
سهرودیه ،
کبرویه ،
مولویه ،
نعمت اللهیه و
بکداشیه .
در اولین حکمت کتاب، اعتماد بر عمل، عدم امیدواری به آن در هنگام بیان شده است. شارح در توضیح این حکمت، ابتدا
اعتماد را به «استناد و رکون بر چیزی» معنی کرده و قبل از بیان معنی آن، اعمالی که از مکلف سرمی زند را به سه قسم زیر، تقسیم نموده است:
۱- «عمل الشریعة»؛ که همان اسلام باشد. این رکن، برای اصلاح ظواهر و جوارح بوده و به واسطه امتثال
اوامر شرعیه و اجتناب از نواهی، متحقق میگردد.
۲- «عمل الطریقة» یا «سلوک»؛ که
ایمان است. این رکن، برای اصلاح ضمیر قلب و نفس آدمی است و از طریق تهذیب نفس، تخلی آن از رذایل و تربیت و آراستن آن به انواع فضائل اخلاقی، به دست میآید.
۳- «عمل الحقیقة»؛ که احسان نامیده شده است. رکنی است که به اصلاح سریرت و
روح آدمی پرداخته و به واسطه ادب،
تواضع ، انکسار قلبی و حسن خلق، متحقق میشود.
به نظر شارح این حکمت، خواستار آن است که انسان، بر اعمال صالحه خود، چه در مقام اسلام، ایمان و یا احسان باشد اعتماد نکرده و بدان امیدوار نباشد، بلکه تمام امید و اعتمادش، به رحمت و فضل
خداوند باشد.
در حکمت سوم با این عبارت «چیزی مانند عزلت برای قلب نافع نبوده و آن را به تفکر وانمی دارد»، سلامت قلب بیان شده است. نویسنده معتقد است این حکمت، به این
روایت اشاره دارد که: «آگاه باشید که در
جسد ، تکه گوشتی است که اگر سالم و صالح باشد، تمام بدن سالم خواهد بود و اگر فاسد شود، تمام بدن، به افساد کشیده میشود که همانا آن قلب میباشد»
به باور وی، این حدیث، به تبیین این موضوع میپردازد که قلب انسان، همانند اساس و زیربنای شخصیت آدمی است که اگر سالم باشد، بنا و شخصیت انسان، سالم خواهد بود. عزلت و دوری از ظواهر مادی، در صلاح و سلامت قلب مفید بوده و آدمی را به عبرت گیری و
تفکر در کون و مکان، وامی دارد و از همین روست که علما، ده فایده برای آن برشمردهاند که از آن جمله است: سلامت از آفات زبان؛ حفظ چشم و سلامت از آفات نظر؛ محافظت از قلب و نگهداری آن از ریا و مداهنه؛ حصول
زهد در دنیا و
قناعت در آن و سلامت از مصاحبت با اشرار و اختلاط و آمیزش با اراذل و انسانهای پست.
در حکمت چهارم: «دفن کن وجود خودت را در
زمین ، زیرا از آنچه که دفن نشود، چیزی نروید و نتیجه و ثمری، حاصل نخواهد شد»، به سالک توصیه شده است که تا قبل از
تزکیه نفس از رذایل و تحلی آن به فضایل اخلاقی پسندیده، متصدی ارشاد و نصیحت خلق نباشد؛ زیرا زمانی دیگران میتوانند از اخلاق نیکو و ثمره درخت وجودی او استفاده کنند که عقلش به واسطه
علم ، رشد و نمو داشته باشد.
شارح معتقد است که برای نفس آدمی، چیزی مضرتر و زیان بارتر، از شهرت قبل از بنای صحیح شخصیت نیست و به همین خاطر است که بزرگان، کلمات زیادی در مذمت شهرت طلبی، از خود به یادگار گذاشتهاند، از جمله ابراهیم ادهم گفته است: «
خداوند کسی که حب شهرت داشته باشد را تصدیق نمینماید».
وی تذکر این نکته را ضروری دانسته که این حکمت، به سلبیت و انهزام، توصیه نمیکند، سفارش این حکمت، به عزلت موقتی است که آدمی را به تحصیل علم و تزکیه نفس رهنمون میگردد.
در حکمت یازدهم، این گونه میخوانیم که: «از اوصاف بشری خود، خارج شو؛ از هر وصفی که مناقض و منافی عبودیتت میگردد، تا آن که اجابت کننده ندای حق باشی و قریب به حضرتش». شارح در توضیح این حکمت زیبا، به این نکته اشاره دارد که انسان، مرکب از قوای مادی و
روحی است و به خاطر همین، احتیاجات و مطالباتش، متنوع و فراوان میباشد؛ برخی از این قوا، حسی حیوانی است مانند شهوت بطن و فرج، برخی دیگر، ملکوتی نفسی، مانند
صفات قلبیه متضاده که عبارتند از: کبر و تواضع، حسد و سلامت قلب، غلظت و لین، حب غنا و کراهت از
فقر و
فقرا؛ و برخی دیگر،
روحی و جبروتی است مانند: مراقبت انسان
مسلمان برای خدا و فهم و درک حضور او از این حیث که خداوند، شاهد، ناظر و مطلع براوست.
به اعتقاد وی،
شریعت اسلامی، احتیاجات و مطالبات انسان را نادیده نگرفته و در پی اشباع و تامین این قوا، به صورت مساوی است و به همین دلیل، ارکان دین اسلام را بر سه پایه: اسلام، ایمان و احسان، بنیان نهاده است.
فهرست مطالب به همراه فهرست شرح مصطلاحات صوفیه از دید شیخ ابن عطاء الله سکندری، فهرست حکم العطائیة مترتب بر موضوعات در سی باب و اسامی شارحین این حکمتها، در انتهای کتاب آمده است. در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع، توضیحاتی پیرامون برخی از کلمات و عبارات متن داده شده است.
نرم افزار عرفان۳، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.