الست (پژوهشکدهباقرالعلوم)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَلَسْت، اصطلاحی برگرفته از
قرآن است و در
علم تفسیر از آن بحث میشود. الست به پیمانی اشاره دارد که
خداوند در عالمی به نام «
عالم ذرّ» از همه آدمیان گرفته و مضمون و محتوای آن اقرار به
ربوبیت خداوند بوده و ناظر به
توحید فطری و ذاتی انسان است. به نظر برخی مفسرین، این پیمان در همین
عالم دنیا و زندگی دنیوی از
انسان گرفته شده و مقصود از پیمان همین سنتهای رایج آفرینش است.
تعبیر الست از آیه زیر گرفته شده است:
«وَ اِذْ اَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهورِهِمْ ذُرّیتَهُمْ وَ اَشْهَدَهُمْ عَلی اَنْفُسِهِمْ اَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا اَنْ تَقُولُوا یوْمَ القیامَةِ اِنّا کُنّا عَنْ هذا غافِلینَ
و
زمانی که پروردگارت از صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را بر گرفت و آنها را گواه بر خویش ساخت (و فرمود:) آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری گواهی میدهیم. (چنین کرد مبادا)
روز رستاخیز بگویید: ما از این غافل بودیم.»
در متن
آیه چند نکته شایان تامل است:
۲- خداوند پس از آنکه افراد انسانی را از پشت یکدیگر گرفته و هر یک را به صورت نفسی مستقل از دیگری جدا کرده از یک یک آنان برخودشان گواهی گرفته است و گواه گرفتن از انسان بر خودش به این معناست که حقیقت او بر خودش معلوم شود و به علمی
شهودی دست یابد تا وقتی که در
قیامت مورد سؤال واقع شود، بتواند پاسخگوی اعمال خود باشد. برگرفتن ذریات بنی آدم و گواهی گرفتن از آنان در حقیقت بیانگر این معناست که اگر این اقرار گرفته نمیشد، افراد انسانی میتوانستند در روز قیامت برای
شرک ورزیدن به خدا، به حجتهای باطل توسل جویند و عدم آگاهی را عذر و بهانه قرار دهند به عبارت دیگر،
معرفت به
ربوبیت و
توحید ذات الهی در
فطرت انسان عجین و ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر است.
در میان متکلمان و مفسران دو
تفسیر کاملاً متضاد در مورد این آیات وجود دارد:
۱- جایگاه این پیمان پیش از آفرینش دنیوی انسانها و در عالم «ذر» بوده است.
۲- این پیمان در همین عالم دنیا و زندگی دنیوی از انسان گرفته شده و مقصود از پیمان همین سنتهای رایج آفرینش است.
تفسیر نوع اول در دستگاه عرفانی
ابن عربی، با عنوان «
سرُّ القَدَر» تجلی کرده است. ابن عربی میگوید که «سرالقدر» از والاترین دانشهاست و جز کسی که خداوند او را به معرفت کامل مختص کرده باشد، آن را نمیداند. بیان این مطلب با توجه به مبانی عرفانی ابن عربی بدین قرار است: خداوند به
ذات،
صفات و
اسماء خود به توسط ذات خود علم دارد. همچنین خداوند
اعیان ثابته را که صورتهای اسمائند، با علم ذاتی خود میشناسد. پس
علم خداوند نسبت به اعیان ثابته علمی است که از صور اسماء و ماهیات و استعدادهای آنها به او میرسد. بدین قرار در این شان از شئون هستی، علم خدا از این جهت تابع معلوم است حاصل اینکه اگر «عین» یک انسان در حال ثبوتش ( یعنی در آن حال که در حضرت علمی خداوند نسبت به
وجود عینی و خارجی به عدم متصف بود )
مؤمن باشد، آن انسان در وجود خارجی و عینی هم مؤمن خواهد بود و اگر کسی در عالم اعیان ثابته
کافر، گناهکار یا
منافق بوده باشد، در وجود عینی نیز به همان صفت ظهور مییابد. پس خداوند با افراد انسانی متناسب با آنچه در عالم اعیان ثابته اقتضا و استعداد داشتند، معامله میکند. ابن عربی عهد الست را بر همین معنا منطبق کرده است.
از نظر
علامه طباطبایی اشکال تفسیر دوم در این است که متن آیه با چنین تفسیری سازگار نیست، زیرا آغاز آیه: «اِذْ اَخَذَ رَبُّک» از بستر
زمانیِ گرفتنِ پیمان با «اِذْ» تعبیر کرده است و این واژه
ظرف زمانی است که بر زمان ماضی یا زمان محقق الوقوعی دلالت دارد. خطاب آیه متوجه
پیامبر و یا ( به دلیل «اَنْ تَقولوا یوْمَ القیامَه...» ) متوجه پیامبر و سایر افراد انسانی است. اگر روی سخن این آیهها ما باشیم که آن را میشنویم و اگر خطاب آیات، خطابی دنیایی و برای ما اهل دنیا باشد و اگر بستر
زمانیِ این خطاب همین زمان تکوین و حیات نوع انسانی در دنیا باشد و باز اگر
ظرف زمانیِ رویدادی که در آیه ذکر میشود، عیناً همان
ظرف زمانی تکوین و وجود نوع انسانی در دنیا باشد، دیگر در این صورت برای اینکه از
ظرف زمانی این رویداد با «اِذْ» تعبیر کنند، وجهی نمیماند، چرا که «اذ» بیانگر این است که زمان آفرینش بر زمان خطاب تقدم دارد. به هر روی، آیات مورد بحث در عین اینکه بر داستان آفرینش انسان توسط خداوند، به صورت زاد و ولد و گرفتن یکی از دیگری
دلالت دارد، بر این نیز دلالت میکند که این رویداد به گونهای بر جریان مشهود آفرینش تقدم دارد. حاصل این که نشأه انسانی مسبوق به نشأه انسانی دیگری است و این دو عیناً یکی هستند با این فرق که در
نشأه ملکوت، پردهای میان افراد انسانی و پروردگارشان نیست و آنان در آن عالم از راه مشاهده، یکتایی خدا را در
ربوبیت میبینند. این مشاهده از راه
استدلال نیست، بلکه در آنجا در مییابند که از خدا جدایی ندارند و بی او نیستند و از این روست که به خدا و هر حقیقت دیگر، اقرار و اعتراف میکنند.
سعیدالدین سعید فرغانی (د
۷۰۰ق) یکی از پیروان
مکتب ابن عربی بر آن است که این پیمان در
عالم مثال صورت گرفته است و نفوس جزئی همه انسانها به صورت مثالیتعین یافتند و خطاب الست را شنیدند و این عهد را پذیرفتند.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «الست (عالم ذر)»، تاریخ بازیابی، ۱۴۰۰/۷/۲۵.