• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة (کتاب)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



«التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة»، نوشته محمد بن عبدالرحمن بن ابی بکر، ملقب به شمس الدین ابوالخیر و مشهور به شمس الدین سخاوی، از دانشمندان بزرگ شافعی قرن نهم ق. و به زبان عربی است. این اثر به ذکر در مورد تاریخ محلی و احوال ساکنین مدینه طیبه اختصاص دارد.





۱.۱ - تولد و تحصیل

محمد بن عبدالرحمن بن ابی بکر، ملقب به شمس الدین ابوالخیر و مشهور به سخاوی، از دانشمندان بزرگ شافعی در قرن نهم ق. است. سخاوی در قاهره زاده شد و در حوزه علمی مصر به فراگیری دانش‌های گوناگون پرداخت و بیش از هر چیز در حدیث و رجال به مهارت رسید.وی از کودکی همراه پدرش در مجلس درس ابن حجر عسقلانی (۷۷۳-۸۵۲ق.) محدث و رجالی مشهور آن دوران، شرکت می‌کرد. همین ملازمت دیرپا او را به عنوان بزرگ‌ترین شاگرد ابن حجر، نام آور ساخت. او در این مدت از درس دیگر مشایخ قاهره نیز بهره جست و پس از مرگ ابن حجر به سال ۸۵۲ق. نخستین سفر علمی خود را با سفر به شهرهای دیگر مصر آغاز نمود و بعدها بارها به شام و حجاز رفت.سخاوی در این سفرها مشایخ بسیار را دید و روایات فراوان به یاد سپرد. مشایخ او را بیش از ۴۰۰ تن دانسته‌اند.همین سفرهای فراوان و آشنایی با مشایخ و دانشوران زمان، ماده اصلی کتاب‌های رجال و تراجم او، از جمله التحفة اللطیفه را فراهم کرد. سخاوی پنج بار به قصد حج به مکه رفت و هر بار مدتی در مکه و مدینه اقامت کرد و در آن جا به تعلیم، تدریس و تالیف برخی از آثارش پرداخت.

۱.۲ - آشوب سیاسی مصر

دوران زندگی سخاوی را دوران آشوب سیاسی در مصر دانسته‌اند که با حکومت سلسله ممالیک چرکسی (۷۸۴-۹۲۳ق.) هم زمان گشت. مصر در طول زندگی سخاوی، ۱۲ سلطان دید. از آن میان، تنها سلطان اشرف قایتبای در ۳۰ سال پایانی عمر سخاوی، حکومتی با ثبات یافت و توانست چندی آرامش اجتماعی و اقتصادی را به مصر بازگرداند.
[۹] قول المنبی، شمس الدین السخاوی، ص۶، «مقدمه».
با این همه، کوشش‌های علمی، به ویژه تاریخ نگاری همچنان از رونق برخوردار بود. برخی این دوران را پایان شکوفایی دانش در سرزمین مصر دانسته و سخاوی را از واپسین دانشمندان برجسته آن دیار شمرده‌اند.
[۱۰] التاریخ العربی و المؤرخون، شاکر مصطفی، ج۳، ص۱۷۷.


۱.۳ - آثار سخاوی

شمار آثار سخاوی را میان ۱۹۰ تا۲۷۰ دانسته‌اند.
[۱۱] قول المنبی، شمس الدین السخاوی، ص۸۵-۱۱۶، «مقدمه» مؤلفات السخاوی.
وی در قلمرو حدیث و تاریخ آثار بسیار داردکه از آن میان می‌توان به الضوء اللامع لاهل القرن التاسع و الاعلان بالتوبیخ لمن ذم اهل التاریخ در موضوع تاریخ، و الابتهاج باذکار المسافر الحاج که مجموعه ذکرهای مستحب ویژه سفر حج است، اشاره کرد.


سخاوی در الاعلان بالتوبیخ از نگارش کتابی در تاریخ مدینه گزارش داده؛ اما از نام آن سخنی به میان نیاورده است.
[۱۳] الاعلان بالتوبیخ، شمس الدین السخاوی، ص۲۷۵.
ذیل زندگی نامه خود در الضوء اللامع نیز از فراهم کردن سیاهه کتابی به نام تاریخ المدنیینسخن گفته است. همین اشاره، بیشتر محققان را به این عقیده واداشته که تاریخ المدنیین همان التحفة اللطیفه است. (المغانم المطابه، محمد الفیروزآبادی، «مقدمه»)
[۱۶] مؤلفات السخاوی، مشهور سلمان و احمد الشقیرات، ص۶۶.
این حدس با توجه به مناسبت محتوای التحفه با نام تاریخ المدنیین، دور از ذهن نیست. از دیگر سو، بسیاری از نویسندگان، کتاب تاریخ المدنیین را اثری جداگانه به شمار آورده و به اشتباه از آن با نام تاریخ المدینتین یاد کرده‌اند.
[۱۹] معجم ما الف عن مدینة المنوره، عبدالرزاق فراج الصاعدی، ص۴۰.
[۲۰] المدینة المنورة فی آثار المؤلفین، عبدالله بن عبدالرحیم عسیلان، ص۵۱.
اشاره سخاوی به رویدادهای سال ۹۰۲ق. یعنی سال وفاتش در این کتاب، این اندیشه را تقویت می‌کند که التحفة اللطیفه از واپسین نوشته‌های او است.
[۲۱] مجلة المدینة المنوره، مرکز بحوث و دراسات المدینة المنوره، ش۲۳، ص۴۳، «الامــام الســخاوی وکتابـه التحفـة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفه».
این با اعتقاد به یکی بودن التحفة اللطیفه و تاریخ المدنیین که سخاوی چند سال پیش و در الضوء اللامع (۸۹۷ق.) از وجود آن گزارش داده است، منافات دارد، مگر این که سیاهه التحفه را کهن تر و مربوط به همان سال‌های تدوین الضوء اللامع و تاریخ تنقیح نهایی آن را سال ۹۰۲ق. بدانیم. نکته دیگر، اشاره سخاوی به کتاب الضوء اللامع و بهره گیری از آن در نگارش التحفة اللطیفه است که به معنای متاخر بودن التحفة اللطیفه نسبت به الضوء اللامع است. بر این اساس، نگارش التحفه و دست کم تدوین نهایی آن باید مربوط به پس از سال ۸۹۷ق. باشد.


سخاوی در نگارش التحفة اللطیفه از منابع گسترده تاریخی و رجالی بهره برده است. او در مقدمه با اشاره به آثار پیشین، آن‌ها را ناقص شمرده و نبود اثری جامع در تراجم مردم مدینه را سبب نوشتن این کتاب خوانده است. از آن میان، باید از کتاب تعلیق الشمس نوشته محمد بن صالح و کتاب نصیحة المشاور و تعزیة المجاور از ابن فرحون (م. ۷۶۹ق.) نام برد. سخاوی از این دو کتاب بسیار بهره برده و می‌توان گفت که آن دو اساس کار او در نوشتن التحفة اللطیفه بوده‌اند. کتاب دیگری که سخاوی از آن سود برده، الروضة الفردوسیة فی اسماء من دفن فی البقیع نوشته ابوعبدالله اقشهری (م. ۷۳۱ق.) است. وی نیز از شیوه ابن حجر در رجال و شرح حال نگاری و روش تاریخ نگاری تقی الدین فاسی (۷۷۵-۸۳۲ق.) نویسنده العقد الثمین در تاریخ مکه اثر پذیرفته و از آثار آن دو فراوان بهره برده است. الضوء اللامع اثر دیگر نویسنده نیز از منابع اصلی التحفه است. از آن جا که بخش مهم کتاب را زندگی نامه معاصران سخاوی تشکیل می‌دهد، بسیاری از مطالب الضوء اللامع در شرح حال نام آوران سده نهم ق. عینا در کتاب التحفه آمده است. سخاوی در این اثر، بیشتر بر آثار نویسندگان حوزه علمی شام و مصر تکیه کرده است. با این حال، از کتاب‌هایی همچون تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری(م. ۴۰۵ق.)،تاریخ قزوین عبدالکریم رافعی(م. ۶۳۲ق.) ، و رجال طوسی(م. ۴۶۰ق.) نیز بهره برده است.


۱. اساس کار سخاوی بر اختصار است. او پس از یادکرد نام، کنیه و القاب هر فرد، به بیان آگاهی‌های عمومی زندگی او مانند مکان و هنگام تولد، و مشاغل و مناصب سیاسی و علمی می‌پردازد. وی در بیان احوال دانشوران دین، به سیر آموزش آنان اشاره کرده و از استادان آن‌ها نام برده است. هر جا که این دانشوران از دوستان یا معاصران اویند، حجم و تنوع این آگاهی‌ها بیشتر است. وی با یادکرد سفرهای دانشمندان میان شهرهای حجاز و مصر و شام ، تصویری از محیط علمی بخشی از جهان اسلام در سده‌های پس از سقوط بغداد و تبدیل مصر به مرکز علمی غرب جهان اسلام را به دست داده است.
۲. درباره راویان حدیث، سخاوی به شیوه منابع رجالی، از وثاقت راوی سخن گفته و در بیان آگاهی‌های رجالی، دامنه‌ای گسترده از دیدگاه‌ها را گرد آورده و کتاب‌های بسیار را کاویده است. او هر گاه شناختی دقیق از حالات روحی و سیره اخلاقی افراد داشته، این آگاهی را در جمله‌هایی کوتاه به شرح حال فرد افزوده است. افزون بر آن، نام برخی از افراد به سبب همین ویژگی‌های اخلاقی مانند زهد ، فراوانی عبادت ، عزلت ، شرکت در کارهای خیر، و یاری به محرومان در کتاب سخاوی راه یافته است.
۳. بسیاری از نام آوران معرفی شده در کتاب سخاوی، مانند خود او زاده مدینه نیستند؛ بلکه برای تحصیل یا تعلیم در آن جا سکونت کرده یا مدتی در آن شهر اقامت گزیده‌اند. شرح حال برخی از نام آوران تنها به جهت سفرهای پرشمار آنان به مدینه یا داشتن منزلی در این شهر آورده شده است. سخاوی گاه از حکمرانان و امیرانی نام می‌برد که نه تنها مدنی نیستند، بلکه در این شهر ساکن نبوده و تنها سفری به مدینه داشته‌اند یا حتی از راه دور، برای ساخت و ساز یک بنا یا تغییری در سیمای شهر مدینه یا مسجد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم تصمیمی گرفته‌اند.این دست گزارش‌ها در کتاب التحفة اللطیفه بر تاریخ سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی معماری مدینه پرتو افکنده است.
۴. در میان کسانی که سخاوی از آن‌ها گزارش کرده، جز نام نویسندگان بزرگ و مشهور کتاب‌های تاریخی و رجالی، به نام نویسندگان کمتر شناخته شده‌ای مانند شریف ابوالقاسم حسینی،
[۴۷] الاعلان بالتوبیخ، شمس الدین السخاوی، ص۳۳۳.
تقی الدین محمد بن رافع
[۴۹] الاعلان بالتوبیخ، شمس الدین السخاوی، ص۲۲۳.
و محمد بن یوسف بن مسدی
[۵۱] الاعلان بالتوبیخ، شمس الدین السخاوی، ص۲۲۶.
برمی خوریم که آثار برخی از آنان به دست ما نرسیده است.


کتاب التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفه با ترتیب الفبایی شامل معرفی دانشمندان، راویان حدیث و رجال سیاسی و اجتماعی شهر مدینه پیش از ظهور اسلام تا سده نهم ق. و مختصری از تاریخ اسلام و نیز شرح مکان‌ها و آثار مدینه است و از منابع مهم تاریخ فرهنگی و اجتماعی این شهر به شمار می‌رود.در این اثر اسامی ۴۰۹۹ نفر به ترتیب حروف الفبا تنظیم شده است. در جلد اول تا حرف ظاء و در جلد دوم باقی حروف ذکر شده است.


کتاب با مقدمه مفصلی آغاز شده است. در این مقدمه پس از خطبه به کتاب «الاعلام بمن دخل المدینة من الاعلام» تالیف عفیف بن عبدالله بن محمد بن خلف المطری به عنوان منبع اصلی کتاب اشاره و از آن مطالبی که موافق نظرش بوده، استفاده کرده است. سپس نسب شریف پیامبر مکرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را عدنان نقل و به سیره نبوی و مناقب و محاسن آن بزرگوار پرداخته است. ذکر حوادث صدر اسلام و غزوات نبی به ترتیب زمان وقوع آنها از دیگر مطالب طرح شده است. شرح و تفصیل مسجد نبوی از استوانه‌ها، ابواب، مناره‌ها و... نیز در ادامه آمده است.یکی از مباحثی که در کتب تاریخ مدینه رایج است، ذکر مساجدی است که نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در آنها نماز گزارده است که در این اثر نیز نام آنها ذکر شده است. مشاهد بقیع و دیگر اماکن مدینه منوره و ذکر نام کسانی که نبی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در هنگام غزوات و مانند آن بر مدینه گماردند، از مطالب دیگر مقدمه است. وظایف ادارات داخلی مسجد نبوی مانند فراشان و خادمان و اشاره به نام رؤسای ایشان، معرفی فشرده مساجد و بارگاه‌ها و آرامگاههای مدینه، معرفی امیران و والیان مدینه در طول تاریخ، و اشاره به رخدادهای ناگوار تاریخی از مطالب مقدمه کتاب هستند.از دید سخاوی، تاریخ محلی هر سرزمین به معنای شرح حال ساکنان آن است و هر چه از نیکی و بدی شهر و سرزمینی در حافظه تاریخ می‌ماند، از احوال و صفات ساکنانش برمی خیزد.از این رو، کتاب او جز این مقدمه کوتاه، اثری در شرح حال نام آوران و بزرگان مدینه تا سده نهم ق. است. این اثر زندگی نامه بسیاری از دانشمندان علوم دینی، رجال حدیث، ادیبان، امیران و حکمرانان، کارکنان مسجد نبوی، و مردم دیگر را در بر می‌گیرد که بر اثر کار نیک و اخلاق نیکو یا مشی صوفیانه خود قرن‌ها در خاطره مردم شهر زنده بوده‌اند. سخاوی یادکرد از صالحان را مایه پند و پاداش دانسته و آن را مایه فرود آمدن رحمت و سعادت به شمار آورده است. با این حال، همه کتابش را به شرح زندگی صالحان و دانشوران اختصاص نداده و به گفته خود، نام کسانی را که از راه نیکان روی گردانده‌اند، نیز آورده است. بسط و تفصیل شرح حال اعلام مدینه متفاوت است؛ گاه به یک نیم خط بسنده شده و گاه چندین صفحه را در برگرفته است. اکنون به جهت آشنایی با شیوه نگارش نویسنده مواردی به عنوان نمونه ذکر می‌شود:

۶.۱ - شرح حال سید الشهدا

در شماره ۹۹۲ ذکر حال سیدالشهداء اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام چنین نگارش شده است: «الحسین بن علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب، ابوعبدالله هاشمی، ریحانه رسول الله و پسر دخترش فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیهم ، و یکی از دو آقای جوانان اهل بهشت: در پنجم شعبان سال چهارم هجری در مدینه نبوی متولد گردید. بین زمان تولد او و برادرش حسن یک ماه فاصله است (امام حسن در ماه رمضان متولد گردید). نبی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم مکرر می‌فرمود: «خداوندا من آندو را دوست دارم تو نیز آنها را دوست بدار». او شبیه‌ترین به اجدادش بود. او روایاتی از جدش حفظ داشت و از ایشان و پدرش و دیگران روایت می‌کرد. برادرش حسن، فرزندش علی، نوه اش محمد بن علی الباقر، دخترش فاطمه،فرزدق و دیگران از وی روایت کرده‌اند.مناقب و اخبار و شهادت ایشان بیش از یک مجلد نیازمند است. آن حضرت فاضل، کثیر الصلاة و روزه و حج بود. ۲۵ حج را پیاده به جای آورده بود. بسیار صدقه می‌داد و تمامی کارهای نیک را انجام می‌داد. از هوای نفس پرهیز می‌کرد. با یزید بن معاویه چه در زمان حیات پدرش و چه پس از آن بیعت نکرد. به مکه گریخت و اهل کوفه به وی نامه نوشتند که به سوی آنها حرکت کند. او مسلم به عقیل را به سوی آنها فرستاد تا برای او خبر بیاورد. ۱۲۰۰۰ نفر با مسلم بیعت کردند؛ اما زمانی که عبیدالله بن زیاد از جانب یزید ولایت کوفه را به دست گرفت، او را تنها گذاشتند. مسلم بن عقیل کشته شد و دو هزار سوار با عمر بن سعد بن ابی وقاص برای قتل حسین گسیل شد. حسین علیه‌السّلام در دهه اول ذی الحجه سال ۶۰ هجری به همراه اهل بیتش و ۶۰ نفر از مشایخ کوفه از مکه خارج شد. نزدیکانش و دیگران او را از این هجرت نهی کرده بودند؛ اما او سرباز زد و گفت: «من در رؤیا نبی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را دیدم که مرا به این کار امر فرمود». پس بر او گذشت آنچه گذشت و در کربلاء در روز عاشوراء روز شنبه سال ۶۱ هجری؛ در حالی که عطشان بود، به قتل رسید. قاتل وی در این روز عبیدالله بن زیاد یا سنان بن ابی انس نخعی لعنه الله بود. جسد شریفش در کربلاء دفن گردید و این سرزمین کرب و بلاء بود. در محل دفن راس آن حضرت اختلاف شده است. گفته شده که یزید آن را به مدینه ارسال کرد،غسل و کفن شد و در بقیع نزد قبر مادرش فاطمه مدفون گردید. و نیز گفته شده که به شام حمل شد و در راس عمود در مسجد جامع دمشق در عین القبله دفن گردید».

۶.۲ - شرح حال سلمان فارسی

در شماره ۱۵۸۶ نام سلمان فارسی با نام سلمان الخیر آمده است. در شرح حال ایشان می‌خوانیم: «ابوعبدالله بن اسلام فارسی، اصالتا اهل اصفهان و یا رامهرمز بوده است. به هنگام ورود نبی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به مدینه اسلام آورد. اولین کسی بود که خندق را دیده بود. داستان اسلام آوردنش منحصر به فرد است. مسلم نام او را جزء ساکنین کوفه آورده است. ابی و کعب بن عجره و ابن عباس و ابوسعید خدری و ابوالطفیل و جماعتی از صاحبه و تابعین از وی روایت کرده‌اند. رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرموده است: «خداوند از اصحابم چهار نفر را دوست دارد» و در بین آنها نام سلمان را ذکر کرده است. پیامبر بین او و ابی الدرداء پیوند برادری برقرار نمود. در زمان خلافت عثمان در سال ۳۳ یا ۳۶ یا ۳۷ رحلت فرمود».

۶.۳ - شرح حال زین العابدین

در شماره ۳۰۲۷ شرح حال علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیه‌السّلام چنین آمده است: «زین العابدین بن الحسین یا ابوالحسین یا ابومحمد یا ابوعبدالله، هاشمی، مدنی، مادرش امولد نامش غزاله و گفته شده که سلامه دختر یزدگرد آخرین ملوک فارس بوده است. مسلم او را در سومین ردیف تابعین مدینه ذکر کرده است. وی از پدرش عمویش حسن و ابن عباس و عایشه و ابی هریره و جابر و‌ ام سلمه و صفیه و سعید بن مسیب و مروان و دیگران روایت می‌کند. و از او برادرش محمد الباقر، زید، عمر، عبدالله، عاصم بن عمر، بن قتاته، حکم بن عتیبه، هشام بن عروه، مسلم بن بطین و... روایت می‌کنند. در بالین پدر شهیدش در کربلاء؛ در حالی که ۲۳ سال داشت، حاضر بود. وی به دمشق رفت و مسجد دمشق به نام ایشان معروف است. وی از افاضل بنی هاشم و فقهاء و عباد اهل مدینه بوده است؛ بلکه گفته شده در مدینه در آن زمان سیدالعابدین بوده است. زهری گفته است: هاشمی افضل از وی ندیدم و او پدر تمامی حسینیها است و برای حسین علیه‌السّلام فرزندی جز او باقی نماند. ایشان در ربیع الاول سال ۵۸ هجری رحلت فرمود و در بقیع دفن گردید. ترجمه وی به اختصار ذکر شد».


بر این شرح حال که با توجه به اینکه نویسنده بر مذهب اهل سنت بوده، ایراداتی وارد است که بر پژوهشگر شیعه لازم است به آنها توجه کند. از جمله این اشکالات ذکر کسانی است که امام سجاد علیه‌السّلام از آنها روایت کرده است. روشن است که برخی از این راویان؛ مانند ابی هریره و مروان از دیدگاه شیعه ثقه نیستند و امام از آباء طاهرینش روایت می‌کند و نیازی به ذکر این اشخاص در سلسله سند روایات نیست. دیگر اینکه امام محمد باقر علیه‌السّلام به عنوان برادر ایشان ذکر شده است که دو احتمال وجود دارد: اینکه در منبع مورد استناد اشتباه ذکر شده و یا در هنگام استنساخ چنین سهوی رخ داده است.


نسخه موجود کتاب، معرفی بیش از ۴۰۰۰ تن را در خود جای داده است.فهرست هر یک از مجلدات در انتهای آن آمده است. کتاب فاقد پاورقی است.در چاپ‌های کتاب تا کنون از نسخه‌ای ناقص بهره برده‌اند که شرح حال مردم مدینه را تا نیمه‌های حرف میم و زندگی نامه محمد بن مبارک شامل می‌شود. اما بخشی از کتاب که از محمد بن محمد تا پایان را در بر می‌گیرد، در کتابخانه توبقابی سرای ترکیه موجود است.
[۵۸] تاریخ العربی و المؤرخون، شاکر مصطفی، ج۳، ص۱۷۹.
التحفة اللطیفه نخستین بار به سال ۱۹۵۷ق. به تصحیح محمد حامد الفقی در سه جلد و با همت اسعد الحسینی الطرابوزانی در قاهره به چاپ رسید
[۵۹] معجم المطبوعات العربیه، علی جواد الطاهر، ص۴۲۶.
که افزون بر نقصان، اشتباهات فراوان متنی دارد. این چاپ چند بار تجدید شده و چاپ‌های دیگر نیز بر پایه آن صورت گرفته است. چاپی تازه از کتاب که با تحقیقات مفصل و تصحیح مناسب به همت «مرکز بحوث و دراسات المدینه» در عربستان به سال ۲۰۰۸م. در شش جلد منتشر شده است، همچنان بر پایه نسخه خطی ناقص تنظیم گشته و فاقد بخش پایانی کتاب است. اما این بخش به تازگی مورد توجه این مرکز قرار گرفته و در دست تصحیح و انتشار است.
[۶۰] مجلة المدینة المنوره، مرکز بحوث و دراسات المدینة المنوره، ش۳۰، ص۹۲، «القسم الناقص من کتاب التحفة اللطیفه...» .



الاعلام: الزرکلی (م. ۱۳۹۶ق.) ، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م؛ الاعلان بالتوبیخ: شمس الدین السخاوی (م. ۹۰۲ق.) ، به کوشش فرانز روز، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ التاریخ العربی و المورخون: شاکر مصطفی، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۰م؛ شذرات الذهب: عبدالحی بن العماد (م. ۱۰۸۹ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۲۰۰۱م؛ قول المنبی عن ترجمة ابن عربی: شمس الدین السخاوی (م. ۹۰۲ق.) ، به کوشش خالد بن العربی، السعودیه، جامعة‌ام القری، ۱۴۲۱ق؛ الضوء اللامع: شمس الدین السخاوی (م. ۹۰۲ق.) ، قاهره، دار الکتب الاسلامی؛ المدینة المنوره (فصلنامه): مرکز بحوث و دراسات المدینة المنوره، ۱۴۳۰ق؛ المدینة المنورة فی آثار المؤلفین: عبدالله بن عبدالرحیم عسیلان، ناشر: مؤلف، ۱۹۹۷م؛ معجم ما الف عن المدینة المنوره: عبدالرزاق فراج الصاعدی، جده، المکتبة القصریة الذهبیه، ۱۴۱۷ق؛ معجم المطبوعات العربیة فی المملکة العربیة السعودیه: علی جواد الطاهر، ریاض، دار الیمامه، ۱۹۹۷م؛ المغانم المطابه: محمد الفیروزآبادی (م. ۸۱۷ق.) ، به کوشش حمد الجاسر، ریاض، دار الیمامه، ۱۳۸۹ق؛ مؤلفات السخاوی: مشهور سلمان و احمد الشقیرات، دار ابن حزم، ۱۴۱۹ق.


۱. شذرات الذهب، عبدالحی بن العماد، ج۱۰، ص۲۳.    
۲. الضوء اللامع، شمس الدین السخاوی، ج۸، ص۲-۳.    
۳. شذرات الذهب، عبدالحی بن العماد، ج۱۰، ص۲۳.    
۴. شذرات الذهب، عبدالحی بن العماد، ج۱۰، ص۲۳.    
۵. الضوء اللامع، شمس الدین السخاوی، ج۸، ص۵-۸.    
۶. شذرات الذهب، عبدالحی بن العماد، ج۱۰، ص۲۳.    
۷. الضوء اللامع، شمس الدین السخاوی، ج۸، ص۷.    
۸. الضوء اللامع، شمس الدین السخاوی، ج۸، ص۱۴.    
۹. قول المنبی، شمس الدین السخاوی، ص۶، «مقدمه».
۱۰. التاریخ العربی و المؤرخون، شاکر مصطفی، ج۳، ص۱۷۷.
۱۱. قول المنبی، شمس الدین السخاوی، ص۸۵-۱۱۶، «مقدمه» مؤلفات السخاوی.
۱۲. شذرات الذهب، عبدالحی بن العماد، ج۱۰، ص۲۴.    
۱۳. الاعلان بالتوبیخ، شمس الدین السخاوی، ص۲۷۵.
۱۴. الضوء اللامع، شمس الدین السخاوی، ج۸، ص۱۷.    
۱۵. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۵.    
۱۶. مؤلفات السخاوی، مشهور سلمان و احمد الشقیرات، ص۶۶.
۱۷. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۴.    
۱۸. الاعلام، الزرکلی، ج۶، ص۱۹۵.    
۱۹. معجم ما الف عن مدینة المنوره، عبدالرزاق فراج الصاعدی، ص۴۰.
۲۰. المدینة المنورة فی آثار المؤلفین، عبدالله بن عبدالرحیم عسیلان، ص۵۱.
۲۱. مجلة المدینة المنوره، مرکز بحوث و دراسات المدینة المنوره، ش۲۳، ص۴۳، «الامــام الســخاوی وکتابـه التحفـة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفه».
۲۲. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۴.    
۲۳. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۵.    
۲۴. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۲، ص۸۶.    
۲۵. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۵.    
۲۶. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۴.    
۲۷. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۲۵۱.    
۲۸. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۱۶۱-۱۷۲.    
۲۹. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۲، ص۳۰۳.    
۳۰. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۱۴۰.    
۳۱. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۱۴۲.    
۳۲. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۲، ص۷۱.    
۳۳. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۱۲۶.    
۳۴. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۲، ص۳۰۱.    
۳۵. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۲، ص۲۴۶.    
۳۶. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۵۹.    
۳۷. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۶۸.    
۳۸. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۲۵۸.    
۳۹. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۱۸۳.    
۴۰. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۲۴۳.    
۴۱. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۲۷۱.    
۴۲. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۲۱۷.    
۴۳. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۲۴۷.    
۴۴. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۲۷۲.    
۴۵. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۲، ص۱۲۲.    
۴۶. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۱۱۸.    
۴۷. الاعلان بالتوبیخ، شمس الدین السخاوی، ص۳۳۳.
۴۸. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۲، ص۱۱۱.    
۴۹. الاعلان بالتوبیخ، شمس الدین السخاوی، ص۲۲۳.
۵۰. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۱۲۵.    
۵۱. الاعلان بالتوبیخ، شمس الدین السخاوی، ص۲۲۶.
۵۲. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۵.    
۵۳. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، ج۲، ص۳.    
۵۴. شذرات الذهب، عبدالحی بن العماد، ج۱، ص۱۵.    
۵۵. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۳.    
۵۶. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۳.    
۵۷. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، شمس الدین السخاوی، ج۱، ص۳.    
۵۸. تاریخ العربی و المؤرخون، شاکر مصطفی، ج۳، ص۱۷۹.
۵۹. معجم المطبوعات العربیه، علی جواد الطاهر، ص۴۲۶.
۶۰. مجلة المدینة المنوره، مرکز بحوث و دراسات المدینة المنوره، ش۳۰، ص۹۲، «القسم الناقص من کتاب التحفة اللطیفه...» .



حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «التحفة اللطیفه».    






جعبه ابزار