افشاریه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
افشاریه سلسله پادشاهی ایرانی بوده است. این سلسله برای بهبود وضع حج گزاران تلاشهای زیادی نمود.
بنیان گذار سلسله پادشاهی افشاریه، نادر قلی از طایفه قرقلوی افشار است. این طایفه از قبایل
قزلباش بودند که در روی کار آوردن
صفویه نقش داشتند. گروهی از ایل افشار را
شاه اسماعیل صفوی (حک: ۹۰۷-۹۳۰ق.) به منطقه ابیورد و نساء در خراسان شمالی کوچاند.
نادر در ابیورد به خدمت حاکم آن شهر بابا علی بیگ پیوست و با
شجاعت و کاردانی،
اعتماد وی را به دست آورد و
دختر او را به همسری گرفت
و پس از مرگ
پدر همسرش در سال ۱۱۳۶ق. جانشین وی شد.
در این هنگام،
اصفهان به دست افغانها سقوط کرده و شاه تهماسب دوم صفوی (حک: ۱۱۳۵-۱۱۴۵ق.) برای دستیابی به قدرت و با همراهی طایفه
قاجار، عازم مشهد شده بود تا پس از سرکوب ملک محمود سیستانی، قصد اصفهان کند.
شاه تهماسب با دیدن شجاعتهای نادر، با اعطای حکم حکمرانی ابیورد به وی موافقت کرد.
سپس او به عنوان سپهسالار تهماسب کارهایی کرد که شهرت بسزا به دست آورد و توانست سلسلهای جدید تاسیس کند. شکست ملک محمود سیستانی و تصرف مشهد در سال ۱۱۳۹ق.
و شکست دادن افغانها در
هرات در همان سال و نیز چیره شدن بر نیروهای اشرف افغان در سه نبرد مهم مهماندوست دامغان، سردره خوار در کوههای البرز و مورچه خورت و تصرف اصفهان به سال ۱۱۴۲ق.
تهماسب را بر تخت
سلطنت نشاند.
این اقدامات در کنار پیروزی بر
عثمانی و بازپس گیری زمینهای اشغال شده،
شهرت و محبوبیت فراوان نادر را همراه داشت.
نادر که در پی بهانهای برای برکناری تهماسب بود، شکست سخت او از عثمانی و واگذاری زمینهای آزاده شده به آنها را دستاویزی برای برکناری وی ساخت.
بدین ترتیب، واپسین حلقه تلاشهای زنجیروار نادر برای انتقال قدرت از صفویه به افشاریه کامل شد. از این رو، نادر با گردآوری دانشوران، کارگزاران کشوری و لشکری و افراد با نفوذ سراسر
ایران به سال ۱۱۴۸ق. در دشت مغان، با نقشهای از پیش طراحی شده، با وضعیتی سلطنت ایران را پذیرفت و سلسله افشاریه را به پایتختی
مشهد پایه گذاری کرد.
بیشتر دوران ۱۲ ساله حکومت نادر به جنگهای پیاپی با عثمانی
و
روسیه و کشورگشایی و لشکرکشی به سرزمینهای گوناگون همچون
قندهار و
هند و تصرف دهلی،
بخارا،
خوارزم و
داغستان و برخورد با شورشهای داخلی
گذشت. فشارهای این دوران، وی را به نوعی بیماری روانی دچار ساخت. سالهای آخر حکومت او دورانی لبریز از
ستم و
جنایت و
خشونت فراوان حتی به نزدیکان وی بود.
سرانجام نادر به سال ۱۱۶۰ق. در شمال
خراسان به دست گروهی از یاران خویش از پای درآمد.
پس از نادر، علیقلی خان معروف به عادل شاه (حک: ۱۶۰-۱۶۱ق.)، شاهرخ (حک: ۱۱۶۱-۱۲۱۰ق.)، میر محمد متولی (حک: حدود یک ماه) و نادر میرزا (حک: ۱۲۱۰-۱۲۱۸ق.)
تنها بر بخشهایی کوچک از قلمرو نادر حکم راندند و نتوانستند بر مشکلات گوناگون و رقیبان قدرتمند خویش همانند
زندیه و
قاجاریه چیره گردند. سرانجام به سال ۱۲۱۸ق. با دستگیری و
اعدام نادر میرزا به دست فتحعلی شاه قاجار
بساط این سلسله برچیده شد.
برآمدن افشاریه امیدهایی فراوان برای
ایرانیان همراه داشت. تلاشهای نادر رهاوردهایی چون کوتاه کردن دست افغانها از ایران، تثبیت مرزها و عقب راندن همسایگان متجاوز، بهبود اوضاع اقتصادی، و نجات کشور از
هرج و مرج برآمده از انحطاط صفوی را در بر داشت و آیندهای روشن برای ایران ترسیم کرد.
افزون بر تلاشهای سیاسی ـ نظامی، نادر در زمینه مذهبی نیز تکاپوهایی داشت. فعالیتهای مذهبی وی تا پیش از سلطنت با باورهای بیشینه جامعه شیعی ایران همخوانی داشت.
زیارت مزار امامان شیعه و اهدای نذریهای فراوان به مکانهای مقدس،
پرداخت هزینه فراوان برای تعمیر و توسعه
حرم علوی و
عتبات عالیات،
نسبت دادن فتوحات و پیروزیها به عنایات
ائمه و اختصاص نقش مهرها به شعارهای خاص
شیعیان را میتوان از سیاستهای مذهبی وی برشمرد. اما با توجه به عواملی چون میل به حکومت بر همه اقوام ساکن در قلمرو خود، همسایگی ایران با کشورهای
سنی مذهب مانند عثمانی و افغانها، بیم از بازگشت صفویان به عرصه قدرت،
نقش ویرانگر اختلافهای مذهبی در
جامعه،
بهره گیری عثمانیها از اختلافهای مذهبی برای انگیزش نیروها بر ضد ایران
و ضرورت دلجویی از جمعیت سنی مذهب وفادار به نادر در سپاهش
وی از همان اوان سلطنت، سیاست مذهبی دیگری را در پیش گرفت.
نادر تلاشهای مذهبی جدید خویش را در دو جهت متمرکز کرد. از یک سو کوشید با محدود کردن بخش فقهی
آیین تشیع و ممنوع ساختن شعائری مانند برگزاری مراسم
عزاداری امام حسین علیهالسلام،
سب و
لعن مخالفان از جانب شیعیان
که به زعم وی اختلاف برانگیز و از بدعتهای شاه اسماعیل صفوی بود
و اجباری کردن اعتقاد به
خلفای راشدین،
نظر
اهل سنت را به خود جلب کند. از سوی دیگر تلاش کرد تا عثمانیها را وا دارد که
فقه جعفری را کنار
مذاهب چهارگانه اهل سنت به رسمیت بشناسد.
نادر تلاش برای دستیابی به این اهداف را از همان لحظه تدوین عهدنامه شورای مغان آغاز کرد و تا واپسین لحظات عمر پی گرفت. اما هیچ گاه نتوانست به آرزوهای خود جامه عمل بپوشاند. برخی از عوامل این ناکامی از این قرارند: همراهی نکردن دانشوران شیعی با سیاستهای مذهبی نادر که
مجازات مرگ را برای شماری از ایشان مانند میرزا ابوالحسن ملاباشی،
ملا علی اکبر طالقانی،
آقا محمد رضا
بن صدرالدین،
میرزا محمد حسین
بن میرزا عبدالکریم
و حاج محمد زکی قرمسینی
همراه داشت؛ نفوذ عمیق آموزههای شیعی در باورهای مردم؛ گرفتاریهای فراوان نادر به علت لشکرکشیها؛ کوتاه بودن دوره اقتدار افشاریان؛ و همراهی نکردن
دولت عثمانی با خواستههای نادر.
تسلط دولت عثمانی بر
حجاز و رقابت با صفویه، وضعیتی بس دشوار را برای حاجیان ایرانی رقم زده بود و این مشکلات به ویژه در دوره ضعف و
فترت حکومت، نمودی بیشتر مییافت. با توجه به اهمیت ویژه جنبه سیاسی
حج، دولت عثمانی نهایت سعی خود را در بی اعتبار کردن کاروانهای حاجیان ایران به کار میبرد. مشکلاتی فراوان برای حاجیان پدید میآورد؛ از تعیین
امیر الحاج خاص ایرانی و ایجاد تشکیلات منظم جلوگیری میکرد؛ از ایرانیان مالیاتها و باجهای گوناگون میگرفت؛ و برای تامین امنیت راههای مکه همکاری نمیکرد.
حاجیان ایرانی در دوره افشاریه سه راه برای رسیدن به
حرمین پیش رو داشتند: نخست راه
دریا که از مسیر بندرهای جنوب ایران به بندر
جده پیموده میشد. دو راه دیگر که در عراق قرار داشتند، عبارت بودند از: راه زبیده که از
نجف آغاز میشد و به فرمان زبیده، همسر
هارون الرشید عباسی، آباد شده بود و نزدیکترین راه زمینی به
مکه به شمار میرفت. دیگری به راه
شام معروف بود که از بغداد آغاز میشد و بسیار دورتر از راه زبیده بود. راه زبیده متروک بود؛ زیرا در ریگزار قرار داشت و در مسیر آن، میان قبایل بادیه نشین ستیز جریان داشت و حاکمان عثمانی برای تامین امنیت آن همکاری نمیکردند. از این رو، حاجیان مجبور بودند راه شام و منازل هفتاد و شش گانه آن را بپیمایند که آن نیز به علت دوری مسافت و هجوم راهزنان و
اعراب بادیه نشین، خطرهای بسیار داشت.
نادر با درک صحیح از جایگاه
حج نزد
مسلمانان و با عنایت به نقش تبلیغی فرا منطقهای آن، از همان آغاز حکومت برای سامان دادن به این اوضاع کوشید. در همایش مغان آن گاه که بر محدود ساختن آیین
شیعه تاکید کرد، در برابر تعهد نمود تا دو نکته را به تایید حکومت عثمانی برساند. بر مبنای یکی از این تعهدها، باید در
مسجدالحرام کنار مقامات چهارگانه که از دوران
عباسیان به پیروان هر یک از
فرقههای اهل سنت برای خواندن نماز به روش خود اختصاص داده شده بود،
مقامی نیز به پیروان
مذهب جعفری واگذار میشد. بر پایه تعهد دیگر، حاجیان ایرانی باید هر ساله از راه شام رهسپار مکه میشدند و گماشتگان دولت عثمانی باید با ایشان مانند
حاجیان مصر و شام رفتار کرده،
از گرفتن مالیاتها و باجهای غیر معمول مانند «دورمه» خودداری میکردند.
دولت عثمانی به بهانه قدمت مقامات چهارگانه برای
فرقههای اهل سنت و ایجاد مشکل در صورت رفت و آمد حاجیان ایرانی از راه شام، دو خواسته نادر را نپذیرفت و پیشنهاد کرد که حاجیان ایرانی از راه نجف و به ریاست امیر الحاج ایرانی رهسپار حج شوند. نادر این پیشنهاد را به شرط تامین
امنیت و لوازم
سفر پذیرفت.
پس از این رویداد،
حکیم مخصوص نادر به سال ۱۱۵۴ق. همراه کاروانی از راه
بغداد راهی
مکه معظمه شد.
نادر در نامهای که از کابل برای سلطان عثمانی فرستاد، درخواست کرد تا راه زبیده که ویران و متروک شده بود، برای عبور حاجیان ایرانی آماده شود و عثمانی امنیت آن را تامین کند و به
امام جماعت ایرانی اجازه دهد تا در مقام
شافعی به نام نادر خطبه بخواند.
نادر پس از تصرف
عراق که گویا در پی بی توجهی حکومت عثمانی به این توافقات صورت گرفت،
در نجف همایشی از دانشوران برجسته شهرهای گوناگون ایران و نجف،
کربلا، بلخ، بخارا، افغان و دیگر سرزمینهای
ماوراءالنهر و نماینده عثمانی، شیخ عبدالله افندی
بن حسین بغدادی مشهور به
سویدی (۱۱۸۰-۱۲۴۶ق.) ترتیب داد و توافقنامهای را به امضای دانشوران رسانید که بر پایه شماری از مواد آن، باید
قضات، دانشوران و افندیان اهل سنت،
مذهب شیعه را به رسمیت بشناسند و
شیعیان در مقام شافعی در مسجدالحرام با ایشان شریک شوند و پس از آنها بر طبق آیین خود نماز بگزارند. همچنین هر ساله ایران امیر الحاجی برای کاروان حج تعیین کند و حاجیان ایرانی اکرام شوند و رفتار با امیر الحاج ایرانی مانند رفتار با امیران مصر و شام باشد.
از آن پس دولت عثمانی متعهد شد تا کشتیبانان، راهداران، باجگیران وسرشمارگیران خود را مراقب باشد و حاجیان ایرانی را
اکرام کند.
نادر،
سید نصرالله حائری (م. ۱۱۵۸ق.) مدرس و خطیب توانای
حرم امام حسین علیهالسلام را برای پیگیری مصوبات همایش نجف به سال ۱۱۵۷ق. راهی مکه کرد. وی در مسجدالحرام به روش شیعیان نماز گزارد و پس از نماز، مبلغی فراوان را به نام نادر میان دانشوران قسمت کرد. وی مورد استقبال شریف
مسعود بن سعید بن سعد حسنی، حکمران مکه، قرار گرفت و نامههای نادر برای توافق دانشوران
فریقین در رسمی شمردن مذهب جعفری، برپایی نماز به شیوه شیعیان در مسجدالحرام و
مسجد النبی و درگیر نشدن
فریقین به یکدیگر را همراه هدایای نفیس نادر به شریف مکه و حکمران
مدینه، تقدیم کرد. شریف
مسعود، نامه و هدایا را برای کسب تکلیف به دربار عثمانی فرستاد و سید نصرالله را نزد خود نگاه داشت. امیر بندر جده، ابوبکر پاشا، در همان سال نامهای از خواهرزاده خود، احمد پاشا، که در مرز ارزوم مستقر بود، با فرمان نقض سازش میان عثمانی و نادر دریافت کرد و بر همین اساس، از شریف
مسعود خواست که سید نصرالله را به او بسپارد تا به قتل برساند. شریف در برابر این خواسته او مقاومت کرد؛ ولی برای رفع اتهام تمایل به
تشیع، دستور داد تا پس از هر نماز در مسجدالحرام شیعیان را لعن کنند. شریف پس از یک سال سید نصرالله را همراه امیر الحاج شام،
اسعد پاشا، راهی استانبول کرد و سرانجام سید نصرالله در نهم
رجب سال ۱۱۵۸ق. در میدان باب السرایای استانبول به
اتهام فساد مذهب گردن زده شد.
نادر پس از این رخداد در نامهای به سلطان محمود عثمانی، از پذیرفته نشدن درخواستهای خود گله کرد و از او خواست تا یکی از دو سرزمین عراق یا
آذربایجان را که پیشتر به ایران تعلق داشتند، بازپس دهد.
حکومت عثمانی با توجه به شکستهای پیشین، از تلاشهای نادر در زدودن
بدعتها تشکر کرد و تعهد داد که با حاجیان ایرانی رفتاری بهتر از دیگر اقوام داشته باشد.
اما تاکید بر تامین امنیت حاجیان و نستاندن مالیاتهای غیر معمول از حاجیان ایرانی در دو توافقنامه سالهای ۱۱۵۹ و ۱۱۶۰ق. میان
ایران و عثمانی
نشان دهنده استمرار مشکلات حاجیان در این دوران است.
پس از
قتل نادر، مشکلاتی مانند نبود حکومت مرکزی و مقتدر در ایران و نیز رقابتهای شماری از ایلات بر سر قدرت، پرداختن سران حکومت به امور حج و
حرمین شریفین را ناممکن ساخت.
الاجازة الکبیره: عبدالله الموسوی التستری، به کوشش الحائری، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۹؛ اسناد و مکاتبات تاریخی ایران، دوره افشاریه: محمد رضا نصیری، گیلان، جهاد دانشگاهی، ۱۳۶۴ش؛ اشرف التواریخ: محمد تقی نوری، به کوشش سوسن اصیل، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۸۶ش؛ ایران در زمان نادر شاه: مینورسکی، به کوشش یاسمی و عبداللهی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۸۷ش؛ بیان الواقع: عبدالکریم
بن خواجه کشمیری، به کوشش داکرکی ـ بی ـ نتیم، اداره تحقیقات پاکستان، ۱۹۷۰م؛ تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه: حسن پیرنیا و عباس اقبال آشتیانی، تهران، خیام، ۱۳۸۰ش؛ تتمیم امل الآمل: الشیخ عبدالنبی القزوینی، به کوشش الحسینی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۷ق؛ تنضید العقود السنیه: رضی الدین
بن محمد الموسوی العاملی (م. ۱۱۶۳ق.)، به کوشش رجایی، قم، نشر الانساب، ۱۴۳۱ق؛ جهانگشای نادری: میرزا مهدی خان استرآبادی، به کوشش عبدالله انوار، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۷۷ش؛ دره نادره تاریخ عصر نادر شاه: میرزا مهدی خان استرآبادی، سید جعفر شهیدی، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۸۴ش؛ سفرنامه منظوم حج: بانویی اصفهانی (م. قرن ۱۲)، به کوشش رسول جعفریان، مشعر، ۱۳۷۴ش؛ عالم آرای نادری: محمد کاظم مروی، به کوشش ریاحی، تهران، نشر علمی، ۱۳۷۴ش؛ فارسنامه ناصری: حاج میرزا احسن فسایی، به کوشش منصور فسایی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۸۳ش؛ الفوائد الصفویه: ابوالحسن قزوینی، به کوشش احمدی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۷ش؛ لمحات اجتماعیة من تاریخ العراق: علی الوردی، قم، الرضی، ۱۳۷۱ش؛ مجمع التواریخ: محمد خلیل المرعشی الصفوی، به کوشش آشتیانی، تهران، کتابخانه طهوری و سنایی، ۱۳۶۲ش؛ المدینة المنورة فی رحلة العیاشی: به کوشش محمد محزون، کویت، دار الارقم، ۱۴۰۸ق؛ مصباح الحرمین: عبدالجبار الشکوئی (م. قرن۱۴)، به کوشش طباطبایی، مشعر، ۱۳۸۴ش؛ نادر شاه و بازماندگانش: عبدالحسین نوایی، تهران، زرین، ۱۳۶۸ش.
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «افشاریه».