• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

افسر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اَفْسَر، محمد هاشم‌ میرزا (۱۲۵۸- شهریور ۱۳۱۹ش‌/ ۱۸۷۹ - سپتامبر ۱۹۴۰م‌)، ملقب‌ به‌ شیخ‌الرئیس‌ و متخلص‌ به‌ افسر، پسر نورالله‌ میرزای‌ جناب‌ و نوه فتحعلی شاه‌ قاجار ، ادیب‌، شاعر، روحانی‌ و از رجال‌ سیاسی‌ سرشناس‌ عهد قاجار و پهلوی‌ است.



او در زادگاه‌ خود، سبزوار ، به‌ کسب‌ دانش‌های‌ مقدماتی‌ منطق‌ ، معانی‌ و بیان‌ ، بدیع‌ و ریاضیات‌ پرداخت‌. بخشی‌ از مقدمات‌ علم‌ را نزد پدرش‌ که‌ دیپلمه دارالفنون‌ ، و آشنا به‌ زبان‌ فرانسه‌ و فن‌ تلگراف‌ بود، فرا گرفت‌. منطق‌ و کلام‌ را در محضر حاج‌ میرزاحسن‌ حکیم‌ ، شاگرد و داماد حاجی‌ ملاهادی‌ سبزواری ، ریاضی‌ و فلسفه‌ را در خدمت‌ محمد اسماعیل‌ افتخار الحکما ، و فقه‌ و اصول‌ را نزد حاجی‌ میرزا حسین‌ مجتهد سبزواری آموخت‌. نیای‌ مادریش‌ محمد هاشم‌، متخلص‌ به‌ جناب‌، از جمله‌ شاگردان‌ حاجی‌ ملاهادی‌ سبزواری‌ به‌ شمار می‌رفت‌.
[۱] پارسا، عبدالرحمان‌، «سوگواری‌ ادبی‌ »، ج۱، ص۶۷، ارمغان‌، ۱۳۱۹ش‌، س‌ ۲۱، شم ۲ - ۳.
[۲] پارسا، عبدالرحمان‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ افسر، ج۱، ص۵ - ۸.
[۳] رشید یاسمی‌، غلامرضا، ادبیات‌ معاصر، ج۱، ص۱۶، تهران‌، ۱۳۵۲ش‌.
[۴] مرسل وند، حسن‌، زندگی‌نامه رجال‌ و مشاهیر ایران‌، ج۱، ص۲۳۸، تهران‌، ۱۳۶۹ش‌.



محمد هاشم‌ افسر از پیشگامان‌ مبارزه‌ با استبداد قاجار بود و به‌ همین‌ سبب‌ در ۱۲۸۱ش‌/۱۹۰۲م‌ از سبزوار به‌ مشهد تبعید شد و پس‌ از ۴ ماه‌ از این‌ شهر رخت‌ به‌ نیشابور کشید. افسر چندی‌ در زمره آزادی‌خواهان ‌فرقه دمکرات‌ بود.
[۵] قزوینی‌، محمد، «وفیات‌ معاصرین‌»، ج۱، ص۳۷، یادگار، س‌ ۳، شم ۳.
[۶] پارسا، عبدالرحمان‌، «سوگواری‌ ادبی‌ »، ج۱، ص۶۷-۶۸، ارمغان‌، ۱۳۱۹ش‌، س‌ ۲۱، شم ۲ - ۳.

در ۱۳۲۸ق‌ به‌ دنبال‌ واقعه به‌ توپ‌ بستن‌ مجلس‌ به‌ امر محمد علی ‌شاه‌ افسر از سوی‌ مردم‌ سبزوار به‌ نمایندگی‌ دوره دوم‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ برگزیده‌ شد و در ۱۳۳۲ق‌ در دوره سوم‌ از نیشابور، و در دوره چهارم‌ از طرف‌ مردم‌ مشهد، و از دوره پنجم‌ تا نهم‌ از سبزوار به‌ مجلس‌ شورا راه‌ یافت‌.
[۷] پارسا، عبدالرحمان‌، «سوگواری‌ ادبی‌ »، ج۱، ص۶۸، ارمغان‌، ۱۳۱۹ش‌، س‌ ۲۱، شم ۲ - ۳.
[۸] شجیعی، زهرا، نمایندگان‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ در بیست‌ و یک‌ دوره قانون‌گذاری‌، ج۱، ص۲۹۹، تهران‌، ۱۳۴۴ش‌.
[۹] مرسل وند، حسن‌، زندگی‌نامه رجال‌ و مشاهیر ایران‌، ج۱، ص۲۳۸، تهران‌، ۱۳۶۹ش‌.
او در ادوار نمایندگی‌ غالباً نیابت‌ ریاست‌ مجلس‌ را داشت. ‌
[۱۰] پارسا، عبدالرحمان‌، «سوگواری‌ ادبی‌ »، ج۱، ص۶۸، ارمغان‌، ۱۳۱۹ش‌، س‌ ۲۱، شم ۲ - ۳.
پس‌ از کودتا ی‌ ۱۲۹۹ش‌ و تشکیل‌ کابینه سید ضیاء طباطبایی‌ ، شاهزاده‌ افسر یکی‌ از دشمنان‌ سرسخت‌ این‌ کابینه‌ در مجلس‌ شورا بود.
[۱۱] بهار، محمد تقی‌، تاریخ‌ مختصر احزاب‌ سیاسی‌ ایران‌، ج۱، ص۱۲۹، تهران‌، ۱۳۵۷ش‌.
در مجلس‌ پنجم‌ که‌ پیشنهاد انقراض‌ سلطنت‌ قاجاریه‌ مطرح‌ شد، افسر یکی‌ از امضاکنندگان‌ ماده واحده‌ای‌ بود که‌ با تصویب‌ آن‌ سلطنت‌ قاجاریه‌ بر افتاد.
[۱۲] مکی‌، حسین‌، تاریخ‌ بیست‌ ساله ایران‌، ج۳، ص۴۶۲، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.
[۱۳] مکی‌، حسین‌، تاریخ‌ بیست‌ ساله ایران‌، ج۳، ص۴۶۵، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.
[۱۴] مکی‌، حسین‌، تاریخ‌ بیست‌ ساله ایران‌، ج۳، ص۴۶۷، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.
از پی‌ انقراض‌ حکومت‌ قاجار و تصمیم‌ بر تشکیل‌ مجلس‌ مؤسسان‌ (۱۵ آذر ۱۳۰۴) افسر از طرف‌ مردم‌ سبزوار به‌ نمایندگی‌ این‌ مجلس‌ برگزیده‌ شد.
[۱۵] مکی‌، حسین‌، تاریخ‌ بیست‌ ساله ایران‌، ج۳، ص۴۸۸، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.
[۱۶] مرسل وند، حسن‌، زندگی‌نامه رجال‌ و مشاهیر ایران‌، ج۱، ص۲۳۸، تهران‌، ۱۳۶۹ش‌.
افسر پس‌ از مرگ‌ ابوالحسن‌ میرزا شیخ‌الرئیس‌ قاجار (۱۲۶۴- ۱۳۳۸ق‌) متخلص‌ به‌ «حیرت‌»، شاعر و خطیب‌ نامور آن‌ روزگار، لقب‌ شیخ‌الرئیس‌ گرفت. ‌
[۱۷] غنی‌، قاسم‌، یادداشت‌ها، به‌ کوشش‌ سیروس‌ غنی‌، ج۱، ص۱۶۲، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
او از همان‌ اوایل‌ کار با عبدالحسین خان‌ نردینی‌ که‌ بعدها به‌ تیمورتاش‌ معروف‌ شد، طرح‌ دوستی‌ ریخت‌. وقتی‌ عبدالحسین‌ خان‌ از سفر روسیه‌ برگشت‌ و در جوین‌ از سوی‌ پدر حکومت‌ یافت‌، افسر مصاحب‌ او شد و ضمناً به‌ او فارسی‌ و ادبیات‌ آموخت‌. همین‌ آشنایی‌ موجب‌ دلبستگی‌ و شیفتگی‌ خان‌ جوین‌ به‌ زبان‌ و ادب‌ فارسی‌، و کلاً به‌ عوالم‌ ذوقی‌ گردید. پس‌ از آنکه‌ هر دو آنان‌ با خانواده نیرالدوله‌ ، والی‌ خراسان‌ ، وصلت‌ کردند، پایه‌های‌ دوستیشان‌ محکم‌تر شد. هر دو به ‌اتفاق‌ نیرالدوله‌ به‌ خراسان‌ رفتند و تیمورتاش‌ رئیس‌ قشون‌ ، و افسر رئیس‌ فرهنگ‌ و اوقاف‌ آن‌ ولایت‌ شد. پس‌ از چندی‌ که‌ انتخابات‌ مجلس‌ شروع‌ شد، عبدالحسین خان‌ و افسر مشاغل‌ خود را رها کردند و به‌ عنوان‌ نماینده‌ راهی‌ مجلس‌ شدند.
[۱۸] غنی‌، قاسم‌، یادداشت‌ها، به‌ کوشش‌ سیروس‌ غنی‌، ج۱، ص۱۶۲-۱۶۳، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
[۱۹] عاقلی‌، باقر، تیمورتاش‌ در صحنه سیاست‌ ایران‌، ج۱، ص۲۵، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
[۲۰] عاقلی‌، باقر، تیمورتاش‌ در صحنه سیاست‌ ایران‌، ج۱، ص۳۰، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.



افسر از آغاز جوانی‌ به‌ سرودن‌ شعر رغبت‌ داشت‌ و بر سبیل‌ تفنن‌ اشعاری‌ می‌سرود. از میان‌ انواع‌ شعر به‌ اشعار کوتاه‌، یعنی‌ رباعی‌ و قطعه‌(كه‌ پاره‌ای‌ از آن‌ها را به‌ طور ارتجالی‌ مى‌سرود) بیشتر گرایش‌ نشان‌ می‌داد و به‌ قول‌ قاسم‌ غنی‌ «نفس‌ طولانی‌ برای‌ غزل‌ و قصیده‌ نداشت‌».
[۲۱] غنی‌، قاسم‌، یادداشت‌ها، به‌ کوشش‌ سیروس‌ غنی‌، ج۱، ص۱۶۰، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
با این‌ حال‌، در میان‌ اشعار او شماری‌ غزل‌ هم‌ دیده‌ می‌شود. محمد تقی‌ بهار ، مقام‌ وی‌ را در قطعه‌سرایی‌ پس‌ از ابن‌ یمین‌ فریومدی‌ دانسته‌ است‌
[۲۲] پارسا، عبدالرحمان‌، «سوگواری‌ ادبی‌ »، ج۱، ص۶۹، ارمغان‌، ۱۳۱۹ش‌، س‌ ۲۱، شم ۲ - ۳.

اشعار افسر عموماً روان‌، استوار و خالی‌ از تکلف‌ و پیچیدگی‌ است‌. کاملاً روشن‌ است‌ که‌ وی‌ به‌ پختگی‌ و استحکام‌ شعر به‌ مراتب‌ بیش‌ از زیبایی‌ ظاهری‌ و صنایع‌ لفظی‌ اهمیت‌ می‌داده‌ است‌. بجز اندک‌ مضامین‌ عاشقانه‌ که‌ در غزلیات‌ نسبتاً محدود او (۳۵ غزل‌ کامل‌ و ۱۰ غزل‌ ناتمام‌) به‌ چشم‌ می‌خورد،
[۲۳] افسر، محمد هاشم‌، دیوان‌، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ پارسا تویسرکانی‌، ج۱، ص‌ ۱۶-۴۳، تهران‌، ۱۳۲۱ش‌.
درونمایه‌های‌ شعری‌ وی‌ بیشتر مسائل‌ اخلاقی‌، اجتماعی‌، فرهنگی‌، میهنی‌ و زندگی‌ مردم‌ است‌. کسب‌ اخلاق‌ پسندیده‌، دانش‌آموزی‌، تعلیم‌ و تربیت‌ ، انتخاب‌ دوست‌ نیکو خصال‌ ، رعایت‌ بهداشت‌ ، لزوم‌ آشنا کردن‌ مردم‌ با زندگی‌ نوین‌ ، احتراز از بیکاری‌ ، نکوهش‌ نفاق‌ در خانواده‌ ، ذم‌ بددهنی‌ و دورویی‌، قمار و چیزهایی‌ از این‌ دست‌ عمده‌ مضامین‌ شعرهای‌ او را تشکیل‌ می‌دهند.
[۲۴] افسر، محمد هاشم‌، دیوان‌، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ پارسا تویسرکانی‌، ج۱، ص‌ ۴۶-۷۷، تهران‌، ۱۳۲۱ش‌.
نکته‌ای‌ که‌ در اشعار افسر تا اندازه‌ای‌ جلب‌نظر می‌کند، تلاش‌ او برای‌ خلق‌ مضامین‌ نو و اختراع‌ اوزان‌ غیرمبتذل‌ است‌.
[۲۵] رشید یاسمی‌، غلامرضا، ادبیات‌ معاصر، ج۱، ص۱۶، تهران‌، ۱۳۵۲ش‌.

افسر از نخستین‌ اعضای‌ مؤثر « انجمن‌ ادبی‌ ایران‌ » بود که‌ در ۱۲۹۴ یا به‌ گفته‌ای‌ در ۱۲۹۹ش‌ به‌ همت‌ وحید دستگردی‌ در تهران‌ دائر شد. وی‌ سال‌ها عهده‌دار ریاست‌ و اداره این‌ انجمن‌ بود، و حتی‌ پس‌ از مدتی‌ محل‌ تشکیل‌ جلسات‌ هفتگی‌ آن را به‌ خانه خویش‌ منتقل‌ کرد و تا زنده‌ بود، نشست‌های‌ آن‌ انجمن‌ در منزل‌ او برگذار می‌شد
[۲۶] میرزا زمانی‌، محمدرضا، انجمن‌ ادبی‌ ایران‌، سالنامه کشور ایران‌، ج۱، ص۲۴۲-۲۴۳، تهران‌، ۱۳۴۳ش‌، س‌ ۱۹.
[۲۷] آرین‌پور، یحیی‌، از صبا تا نیما، ج۲، ص۴۳۵، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
[۲۸] رشید یاسمی‌، غلامرضا، ادبیات‌ معاصر، ج۱، ص۱۶، تهران‌، ۱۳۵۲ش‌.

افسر در شاعری‌ پیرو سبک‌ خاصی‌ نبود. شعر را نیک‌ می‌شناخت‌ و در نقد سروده‌های‌ دیگران‌ مهارت‌ و تبحر کامل‌ داشت‌
[۲۹] رشید یاسمی‌، غلامرضا، ادبیات‌ معاصر، ج۱، ص۱۶، تهران‌، ۱۳۵۲ش‌.
و به‌ گونه‌های‌ مختلف‌، از جمله‌ طرح‌ موضوع‌ برای‌ مسابقه‌ در میان‌ شاعران‌
[۳۰] انجمن‌ ادبی‌ ایران‌، ارمغان‌، س‌ ۴، شم ۱، ص۵۱-۵۲
موجب‌ تشویق‌ آنان‌ می‌شد. کلیات‌ اشعار افسر که‌ حدود ۴ هزار بیت‌ شامل‌ سرود، قطعه‌، رباعی‌، غزل‌، یک‌ مثنوی‌ کوتاه‌ و دو تضمین‌ از دو غزل‌ سعدی‌ است‌، با مقدمه‌ای‌ به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ پارسا در ۱۳۲۱ش‌ منتشر شد. حدود ۴۰ سال‌ بعد پارسا این‌ دیوان‌ را مجدداً به‌ چاپ‌ رساند. به‌ علاوه‌، بخشی‌ از اشعار وی‌ به‌ نام‌ پندنامه افسر در ۱۳۱۲ش‌ در شیراز به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. البته‌ بسیاری‌ از اشعار این‌ شاعر در زمان‌ حیات‌ خود او در مجلات‌ و نشریات‌ آن‌ دوره‌ منتشر شده‌ است‌. پاره‌ای‌ از سروده‌های‌ او را نیز مستشرقان‌ به‌ زبان‌های‌ خارجی‌ ترجمه‌ و منتشر کرده‌اند.
[۳۱] پارسا، عبدالرحمان‌، «سوگواری‌ ادبی‌ »، ج۱، ص۷۰، ارمغان‌، ۱۳۱۹ش‌، س‌ ۲۱، شم ۲ - ۳.

معاصران‌ افسر عموماً او را به‌ اخلاق‌ نیک‌، طینت‌ پاک‌، فروتنی‌، خوش‌ خلقی‌ و نیک‌ محضری‌، ظرافت‌ طبع‌ ، شعرشناسی‌ و تبحر در زبان‌ و ادب‌ فارسی‌ ستوده‌اند. قزوینی‌ افسر را «مردی‌ با فضل‌ و کتاب‌ دوست‌ و مشوق‌ اهل‌ ادب‌» خوانده‌ است‌.
[۳۲] قزوینی‌، محمد، «وفیات‌ معاصرین‌»، ج۱، ص‌ ۳۷، یادگار، س‌ ۳، شم ۳.
پارسا می‌نویسد: «استاد افسر یکی‌ از مردان‌ نیک‌خواه‌ و برجسته عصر به‌ شمار می‌رود و گذشته‌ از خدمت‌های‌ علمی‌ و ادبی‌ و اجتماعی‌ که‌ بدین‌ کشور نموده‌ است‌، خود طبعی‌ توانا و ذوقی‌ سرشار داشت‌...»
[۳۳] پارسا، عبدالرحمان‌، «سوگواری‌ ادبی‌ »، ج۱، ص۶۵، ارمغان‌، ۱۳۱۹ش‌، س‌ ۲۱، شم ۲ - ۳.
بهار در پاسخ‌ به‌ قطعه‌ای‌ از افسر، تعریضی‌ گزنده‌ به‌ تسلیم‌ وی‌ در برابر رضا شاه‌ و هم‌رأیی‌ و یاری‌ با وی‌ دارد،
[۳۴] بهار، محمد تقی‌، دیوان‌، به‌ کوشش‌ مهرداد بهار، ج۲، ص۱۲۷۴، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
اما در مستزادی‌ شعر او را «محکم‌ و یک‌نواخت‌ » می‌خواند و می‌افزاید که‌ او غیر از قطعه‌ کمتر شعر می‌ساخت‌. بهار در وصف‌ قطعه‌های‌ افسر می‌سراید: «قطعه‌های‌ افسر از روی‌ یقین‌ - هست‌ طرز قطعه ابن‌ یمین‌ - لیک‌ محدود است‌ این‌».
[۳۵] بهار، محمد تقی‌، دیوان‌، به‌ کوشش‌ مهرداد بهار، ج۲، ص۱۰۳۱، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
بهار در جایی‌ دیگر افسر را «مردی‌ ظریف‌ و بذله‌گو» معرفی‌ می‌کند.
[۳۶] بهار، محمد تقی‌، تاریخ‌ مختصر احزاب‌ سیاسی‌ ایران‌، ج۱، ص۱۲۹، تهران‌، ۱۳۵۷ش‌.
دهخدا در امثال‌ و حکم‌ بیتها و قطعه‌هایی‌ حکمی‌ و پندآمیز از افسر آورده‌ است‌.
[۳۷] دهخدا، علی‌اکبر، امثال‌ و حکم‌، ج۱، ص۳۱، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
[۳۸] دهخدا، علی‌اکبر، امثال‌ و حکم‌، ج۱، ص۲۶۲، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
[۳۹] دهخدا، علی‌اکبر، امثال‌ و حکم‌، ج۱، ص۴۲۰، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
[۴۰] دهخدا، علی‌اکبر، امثال‌ و حکم‌، ج۲، ص۷۲۲، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
[۴۱] دهخدا، علی‌اکبر، امثال‌ و حکم‌، ج۲، ص۷۷۸، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
[۴۲] دهخدا، علی‌اکبر، امثال‌ و حکم‌، ج۲، ص۱۰۲۰، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
[۴۳] دهخدا، علی‌اکبر، امثال‌ و حکم‌، ج۳، ص۱۱۸۳، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
مهدی‌ بامداد افسر را مردی‌ زرنگ‌، باهوش‌، زیرک‌ و شاعری‌ می‌خواند که‌ «معلومات‌ ادبی‌ فارسیش‌ نسبتاً خوب‌ بود» و از قول‌ محمد قزوینی‌ می‌نویسد: افسر قدی‌ کوتاه‌، ریشی‌ سفید و لهجه سبزواری‌ غریبی‌ داشت‌ و بسیار تند حرف‌ می‌زد به‌ گونه‌ای‌ که‌ مخاطبانش‌ سخن‌ او را راحت‌ نمی‌فهمیدند.
[۴۴] بامداد، مهدی‌، شرح‌ حال‌ رجال‌ ایران‌، ج۶، ص۲۵۴، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
قاسم‌ غنی‌ ، همشهری‌ افسر در خاطراتش‌ به‌ بدی‌ از او یاد می‌کند. وی‌ گرچه‌ به‌ مراتب‌ هوش‌، ذوق‌ شعری‌ و مخصوصاً بذله‌گویی‌ و ظرافت‌ طبع‌ افسر تصریح‌ دارد، اما در خاطراتش‌ درباره او آنچنان‌ می‌نویسد که‌ خواننده‌ تصویر مردی‌ فرصت‌طلب‌، پشت‌ هم‌انداز ، اهل‌ تظاهر ، سخت‌ محتاط و عافیت‌طلب‌، همدم‌ و دمخور هر فرقه‌ - از روحانی‌ و حکیم‌ گرفته‌ تا صوفی‌ و رند خراباتی‌ ، از دیندار گرفته‌ تا مرتد ، از مستبد گرفته‌ تا مشروطه‌خواه‌ - سیاست‌ باز و نخود هر آش‌ را پیش‌ روی‌ خود می‌بیند. غنی‌ نیز به‌ لهجه سبزواری‌ نامعمول‌ و «قُح‌ِ» افسر اشاره‌ دارد و می‌گوید: دریافت‌ سخن‌ او به‌ دشواری‌ ممکن‌ است‌.
[۴۵] غنی‌، قاسم‌، یادداشت‌ها، به‌ کوشش‌ سیروس‌ غنی‌، ج۱، ص۱۶۱-۱۶۲، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
ظاهراً به‌ همین‌ سبب‌ بوده‌ است‌ که‌ به‌ افسر لقب‌ «چلچله الوکلا» داده‌ بودند.
[۴۶] غنی‌، قاسم‌، یادداشت‌ها، به‌ کوشش‌ سیروس‌ غنی‌، ج۱، ص۱۶۰، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
[۴۷] بامداد، مهدی‌، شرح‌ حال‌ رجال‌ ایران‌، ج۶، ص۲۵۴، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.

به‌ طور کلی‌ سروده‌های‌ افسر بیش‌تر از مقوله نظم‌ است‌ تا شعر به‌ معنای‌ اخص‌. آنچه‌ از آن‌ به‌ «جوهره شعری‌» تعبیر می‌شود، در دیوان‌ وی‌ کمتر به‌ چشم‌ می‌خورد. به‌ نظر می‌رسد هدف‌ افسر در این‌ سروده‌ها بیش‌تر بیان‌ پاره‌ای‌ از واقعیات‌ زندگی‌، نکات‌ اخلاقی‌ و پند و اندرزهای‌ پراکنده‌ بوده‌ تا شعر حقیقی‌ به‌ عنوان‌ آفرینشی‌ هنری‌. از سوی‌ دیگر، چنین‌ به‌ نظر می‌رسد که‌ نفوذ و موقعیت‌ سیاسی‌ - اجتماعی‌ او در قبول‌ وی‌ به‌ عنوان‌ شخصیتی‌ ادیب‌ و شاعر، بی‌تأثیر نبوده‌ است‌.
شیخ‌الرئیس‌ افسر که‌ در واپسین‌ سال‌های‌ عمر به‌ بیماری‌ قند مبتلا شده‌ بود، در ۱۸ شهریور ۱۳۱۹ در ۶۲ سالگی‌ بر اثر سکته قلبی‌ درگذشت‌ و در کنار امام‌زاده‌ عبدالله‌ ، در ری‌ ، به‌ خاک‌ سپرده‌ شد.
[۴۸] قزوینی‌، محمد، «وفیات‌ معاصرین‌»، ج۱، ص۳۷، یادگار، س‌ ۳، شم ۳.
شاعران‌ و نویسندگانی‌ چند در بزرگداشت‌ و سوگ افسر شعرهایی‌ سرودند و مقالاتی‌ پرداختند که‌ در دیوان‌ او گرد آمده‌ است‌.
[۴۹] افسر، محمد هاشم‌، دیوان‌، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ پارسا تویسرکانی‌، ج۱، ص۱۲۶-۱۶۰، تهران‌، ۱۳۲۱ش‌.



(۱) آرین‌پور، یحیی‌، از صبا تا نیما، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
(۲) افسر، محمد هاشم‌، دیوان‌، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ پارسا تویسرکانی‌، تهران‌، ۱۳۲۱ش‌.
(۳) انجمن‌ ادبی‌ ایران‌، ارمغان‌، س‌ ۴، شم ۱.
(۴) بامداد، مهدی‌، شرح‌ حال‌ رجال‌ ایران‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
(۵) بهار، محمد تقی‌، تاریخ‌ مختصر احزاب‌ سیاسی‌ ایران‌، تهران‌، ۱۳۵۷ش‌.
(۶) بهار، محمد تقی‌، دیوان‌، به‌ کوشش‌ مهرداد بهار، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
(۷) پارسا، عبدالرحمان‌، «سوگواری‌ ادبی‌ »، ارمغان‌، ۱۳۱۹ش‌، س‌ ۲۱، شم ۲ - ۳.
(۸) پارسا، عبدالرحمان‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ افسر (هم).
(۹) دهخدا، علی‌اکبر، امثال‌ و حکم‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
(۱۰) رشید یاسمی‌، غلامرضا، ادبیات‌ معاصر، تهران‌، ۱۳۵۲ش‌.
(۱۱) شجیعی، زهرا، نمایندگان‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ در بیست‌ و یک‌ دوره قانون‌گذاری‌، تهران‌، ۱۳۴۴ش‌.
(۱۲) عاقلی‌، باقر، تیمورتاش‌ در صحنه سیاست‌ ایران‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
(۱۳) غنی‌، قاسم‌، یادداشت‌ها، به‌ کوشش‌ سیروس‌ غنی‌، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
(۱۴) قزوینی‌، محمد، «وفیات‌ معاصرین‌»، یادگار، س‌ ۳، شم ۳.
(۱۵) مرسل وند، حسن‌، زندگی‌نامه رجال‌ و مشاهیر ایران‌، تهران‌، ۱۳۶۹ش‌.
(۱۶) مکی‌، حسین‌، تاریخ‌ بیست‌ ساله ایران‌، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.
(۱۷) میرزا زمانی‌، محمدرضا، انجمن‌ ادبی‌ ایران‌، سالنامه کشور ایران‌، تهران‌، ۱۳۴۳ش‌، س‌ ۱۹.


۱. پارسا، عبدالرحمان‌، «سوگواری‌ ادبی‌ »، ج۱، ص۶۷، ارمغان‌، ۱۳۱۹ش‌، س‌ ۲۱، شم ۲ - ۳.
۲. پارسا، عبدالرحمان‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ افسر، ج۱، ص۵ - ۸.
۳. رشید یاسمی‌، غلامرضا، ادبیات‌ معاصر، ج۱، ص۱۶، تهران‌، ۱۳۵۲ش‌.
۴. مرسل وند، حسن‌، زندگی‌نامه رجال‌ و مشاهیر ایران‌، ج۱، ص۲۳۸، تهران‌، ۱۳۶۹ش‌.
۵. قزوینی‌، محمد، «وفیات‌ معاصرین‌»، ج۱، ص۳۷، یادگار، س‌ ۳، شم ۳.
۶. پارسا، عبدالرحمان‌، «سوگواری‌ ادبی‌ »، ج۱، ص۶۷-۶۸، ارمغان‌، ۱۳۱۹ش‌، س‌ ۲۱، شم ۲ - ۳.
۷. پارسا، عبدالرحمان‌، «سوگواری‌ ادبی‌ »، ج۱، ص۶۸، ارمغان‌، ۱۳۱۹ش‌، س‌ ۲۱، شم ۲ - ۳.
۸. شجیعی، زهرا، نمایندگان‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ در بیست‌ و یک‌ دوره قانون‌گذاری‌، ج۱، ص۲۹۹، تهران‌، ۱۳۴۴ش‌.
۹. مرسل وند، حسن‌، زندگی‌نامه رجال‌ و مشاهیر ایران‌، ج۱، ص۲۳۸، تهران‌، ۱۳۶۹ش‌.
۱۰. پارسا، عبدالرحمان‌، «سوگواری‌ ادبی‌ »، ج۱، ص۶۸، ارمغان‌، ۱۳۱۹ش‌، س‌ ۲۱، شم ۲ - ۳.
۱۱. بهار، محمد تقی‌، تاریخ‌ مختصر احزاب‌ سیاسی‌ ایران‌، ج۱، ص۱۲۹، تهران‌، ۱۳۵۷ش‌.
۱۲. مکی‌، حسین‌، تاریخ‌ بیست‌ ساله ایران‌، ج۳، ص۴۶۲، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.
۱۳. مکی‌، حسین‌، تاریخ‌ بیست‌ ساله ایران‌، ج۳، ص۴۶۵، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.
۱۴. مکی‌، حسین‌، تاریخ‌ بیست‌ ساله ایران‌، ج۳، ص۴۶۷، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.
۱۵. مکی‌، حسین‌، تاریخ‌ بیست‌ ساله ایران‌، ج۳، ص۴۸۸، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.
۱۶. مرسل وند، حسن‌، زندگی‌نامه رجال‌ و مشاهیر ایران‌، ج۱، ص۲۳۸، تهران‌، ۱۳۶۹ش‌.
۱۷. غنی‌، قاسم‌، یادداشت‌ها، به‌ کوشش‌ سیروس‌ غنی‌، ج۱، ص۱۶۲، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۱۸. غنی‌، قاسم‌، یادداشت‌ها، به‌ کوشش‌ سیروس‌ غنی‌، ج۱، ص۱۶۲-۱۶۳، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۱۹. عاقلی‌، باقر، تیمورتاش‌ در صحنه سیاست‌ ایران‌، ج۱، ص۲۵، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
۲۰. عاقلی‌، باقر، تیمورتاش‌ در صحنه سیاست‌ ایران‌، ج۱، ص۳۰، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
۲۱. غنی‌، قاسم‌، یادداشت‌ها، به‌ کوشش‌ سیروس‌ غنی‌، ج۱، ص۱۶۰، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۲۲. پارسا، عبدالرحمان‌، «سوگواری‌ ادبی‌ »، ج۱، ص۶۹، ارمغان‌، ۱۳۱۹ش‌، س‌ ۲۱، شم ۲ - ۳.
۲۳. افسر، محمد هاشم‌، دیوان‌، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ پارسا تویسرکانی‌، ج۱، ص‌ ۱۶-۴۳، تهران‌، ۱۳۲۱ش‌.
۲۴. افسر، محمد هاشم‌، دیوان‌، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ پارسا تویسرکانی‌، ج۱، ص‌ ۴۶-۷۷، تهران‌، ۱۳۲۱ش‌.
۲۵. رشید یاسمی‌، غلامرضا، ادبیات‌ معاصر، ج۱، ص۱۶، تهران‌، ۱۳۵۲ش‌.
۲۶. میرزا زمانی‌، محمدرضا، انجمن‌ ادبی‌ ایران‌، سالنامه کشور ایران‌، ج۱، ص۲۴۲-۲۴۳، تهران‌، ۱۳۴۳ش‌، س‌ ۱۹.
۲۷. آرین‌پور، یحیی‌، از صبا تا نیما، ج۲، ص۴۳۵، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
۲۸. رشید یاسمی‌، غلامرضا، ادبیات‌ معاصر، ج۱، ص۱۶، تهران‌، ۱۳۵۲ش‌.
۲۹. رشید یاسمی‌، غلامرضا، ادبیات‌ معاصر، ج۱، ص۱۶، تهران‌، ۱۳۵۲ش‌.
۳۰. انجمن‌ ادبی‌ ایران‌، ارمغان‌، س‌ ۴، شم ۱، ص۵۱-۵۲
۳۱. پارسا، عبدالرحمان‌، «سوگواری‌ ادبی‌ »، ج۱، ص۷۰، ارمغان‌، ۱۳۱۹ش‌، س‌ ۲۱، شم ۲ - ۳.
۳۲. قزوینی‌، محمد، «وفیات‌ معاصرین‌»، ج۱، ص‌ ۳۷، یادگار، س‌ ۳، شم ۳.
۳۳. پارسا، عبدالرحمان‌، «سوگواری‌ ادبی‌ »، ج۱، ص۶۵، ارمغان‌، ۱۳۱۹ش‌، س‌ ۲۱، شم ۲ - ۳.
۳۴. بهار، محمد تقی‌، دیوان‌، به‌ کوشش‌ مهرداد بهار، ج۲، ص۱۲۷۴، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
۳۵. بهار، محمد تقی‌، دیوان‌، به‌ کوشش‌ مهرداد بهار، ج۲، ص۱۰۳۱، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
۳۶. بهار، محمد تقی‌، تاریخ‌ مختصر احزاب‌ سیاسی‌ ایران‌، ج۱، ص۱۲۹، تهران‌، ۱۳۵۷ش‌.
۳۷. دهخدا، علی‌اکبر، امثال‌ و حکم‌، ج۱، ص۳۱، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۳۸. دهخدا، علی‌اکبر، امثال‌ و حکم‌، ج۱، ص۲۶۲، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۳۹. دهخدا، علی‌اکبر، امثال‌ و حکم‌، ج۱، ص۴۲۰، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۴۰. دهخدا، علی‌اکبر، امثال‌ و حکم‌، ج۲، ص۷۲۲، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۴۱. دهخدا، علی‌اکبر، امثال‌ و حکم‌، ج۲، ص۷۷۸، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۴۲. دهخدا، علی‌اکبر، امثال‌ و حکم‌، ج۲، ص۱۰۲۰، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۴۳. دهخدا، علی‌اکبر، امثال‌ و حکم‌، ج۳، ص۱۱۸۳، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۴۴. بامداد، مهدی‌، شرح‌ حال‌ رجال‌ ایران‌، ج۶، ص۲۵۴، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
۴۵. غنی‌، قاسم‌، یادداشت‌ها، به‌ کوشش‌ سیروس‌ غنی‌، ج۱، ص۱۶۱-۱۶۲، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۴۶. غنی‌، قاسم‌، یادداشت‌ها، به‌ کوشش‌ سیروس‌ غنی‌، ج۱، ص۱۶۰، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۴۷. بامداد، مهدی‌، شرح‌ حال‌ رجال‌ ایران‌، ج۶، ص۲۵۴، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
۴۸. قزوینی‌، محمد، «وفیات‌ معاصرین‌»، ج۱، ص۳۷، یادگار، س‌ ۳، شم ۳.
۴۹. افسر، محمد هاشم‌، دیوان‌، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ پارسا تویسرکانی‌، ج۱، ص۱۲۶-۱۶۰، تهران‌، ۱۳۲۱ش‌.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «افسر»، ج۹، ص۳۷۲۴.    


رده‌های این صفحه : تراجم | حکومت پهلوی | رجال سیاست




جعبه ابزار