افت تحصیلی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
افت تحصیلی، یکی از مباحث مطرح در
روانشناسی رشد بوده و به معنای جنبههای مختلف شکست تحصیلی چون غیبت مطلق از مدرسه، ترک تحصیل دانشآموز و سالهای مقرر آموزشی، تکرار پایه تحصیلی، کیفیت نازل تحصیلات دانشآموز در مقایسه با آنچه که باید باشد و کسب محفوظات به جای معلومات است.
در این مقاله به عوامل فردی و خانوادگی ایجاد افت تحصیلی میپردازیم.
یکی از مشکلات
نظامهای آموزشی هر کشور، افت تحصیلی است. شکست یا افت تحصیلی، عبارت است از وقوع ترک تحصیل زودرس و تکرار پایه تحصیلی در نظام
آموزش و پرورش یک کشور. یک نظام آموزشی کارآمد، کمترین افت تحصیلی و بالاترین بازدهی را دارد. به عبارت دیگر، افت تحصیلی شامل جنبههای مختلف شکست تحصیلی چون غیبت مطلق از مدرسه، ترک تحصیل دانشآموز و سالهای مقرر آموزشی، تکرار پایه تحصیلی، کیفیت نازل تحصیلات دانشآموز در مقایسه با آنچه که باید باشد و کسب محفوظات به جای معلومات است.
در جریان افت تحصیلی علل و عواملی دخیل هستند که هر نظام آموزشی موفقی برای پیشگیری و تصحیح این مشکل به بررسی این عوامل پرداخته تا با رفع آنها به پیشرفت هرچه بهتر جریان آموزش بپردازد.
برخی از این علل فردی هستند که در ادامه به این عوامل میپردازیم و موارد مختلف آنها را بیان و اشارهوار به برخی از راهحلها میپردازیم.
بدون شک یکی از عوامل مهم در افت تحصیلی، کمبود
هوش و تواناییهای ذهنی است.
بهره هوشی کودکانی که مشکلات خفیف
یادگیری دارند، پایینتر از حد متوسط و در حد ۵۰ تا ۷۵ است. معمولا اینگونه کودکان را نمیتوان در سالهای نخست تحصیل، شناسایی کرد. تا حد امکان، باید این کودکان را در مدارس معمولی آموزش داد اما گاه پیش میآید برخی از آنها به مراکز و مدارس خاص فرستاده شوند. کودکانی که مشکلات شدید یادگیری دارند از هوش بسیار پایینتر از حد متوسط و بهره هوشی کمتر از ۵۰ برخوردارند. اکثر آنها در مدارس خاص تحصیل میکنند.
دو راه حل مناسب برای مشکلات کودکانی که به نحو خفیف عقبمانده هستند، وجود دارد:
· در مدارس بزرگ کلاسهای مخصوصی که بتوان، متن درس و روش تدریس را با مقدار استعداد این کودکان تطبیق داد، بسیار مورد نیاز است. موضوعها نه تنها باید دارای نفع فردی باشد، بلکه لازم است از لحاظ اجتماعی نیز برای آنان مفید باشد.
· در مدارس کوچک که نمیتوان کودکان عقبافتاده را در کلاسهای مخصوصی تعلیم داد، باید توجه فردی به کودکان شود، بدین معنی که معلم تا حد ممکن سعی کند که به کودکان عقبافتاده بیشتر رسیدگی کند و روش تدریس خود را به نحوی با استعدادهای آنان تطبیق دهد.
برای یادگیری و به خاطر سپردن هر مطلبی اولین شرط،
توجه به آن مطلب است و حتی اگر دانشآموز از هوش بالایی برخوردار باشد ولی به مطلب
توجه نکند، نمیتواند آن را فرا بگیرد. علت افت و شکست تحصیلی بعضی از دانشآموزان ناشی از عدم
توجه به معلم و مواد تدریسشده و نیز عدم تمرکز حواس هنگام مطالعه و انجام تکلیف درسی است.
دانشآموزانی که دارای بنیه ضعیفی هستند و از سلامت عمومی کامل برخوردار نیستند، نمیتوانند بهاندازه کافی کوشش و فعالیت داشته باشند. وجود ضعف در بینایی و شنوایی نیز سبب عقبماندگی و افت تحصیلی میشود. این نوع دانشآموزان به علت خوب درک نکردن درسها، افت تحصیلی اجتنابناپذیری دارند. اختلالاتی مانند بیماری تنفسی (آسم)، بیماری قلبی و ناراحتیهای ناشی از تغییر شکل عصبی مانند اختلال تغذیه عضلانی، که سطح انرژی دانشآموز را محدود میکند، ممکن است در عملکرد تحصیلی تاثیر بسزایی بگذارد. برای کودک دارای تحمل محدود، تعدیل برنامه درسی مانند مشق کوتاهتر، برنامه ورزشی متناوب و پرهیز از استفاده از پلهها ممکن است ضروری باشد. تاثیر ظریف این نارسایی ممکن است به هوشیاری محدود و محدودیت دقت انجامد. بنابراین تدابیر آموزشی خاص، مانند آموزش موضوعات درسی مشکل در آغاز روز و تلاش در تکرار مطالب جدید ممکن است مفید باشد.
به حالتهای درونی فرد که موجب هدایت رفتار او به سوی نوعی هدف است،
انگیزه گفته میشود. محققان یکی از دلایل افت تحصیلی را نداشتن انگیزه پیشرفت میدانند.
و برخی دیگر از این علل خانوادگی هستند که در ادامه به این عوامل میپردازیم و موارد مختلف آنها را بیان میکنیم.
فقر، میتواند یکی از علل افت تحصیلی باشد. شاگردانی هستند که از نظر هوشی و بدنی هیچگونه ناراحتی و عقبماندگی ندارند، اما بر اثر فقر خانوادگی، تحمل گرسنگی و کمبودها و نداشتن وسایل تحصیل نمیتوانند بهطور مرتب در مدرسه حضور یابند و درسهای خود را فراگیرند، در نتیجه دچار ناکامی و عقبماندگی میشوند. در واقع فقر به سلامت و آسایش کودک لطمه میزند. کودکان خانوادههای فقیر معمولا از غذای سالم استفاده نمیکنند و در وضعی کثیف و نابسامان به سر میبرند. مادران این دسته از کودکان آنقدر در خارج از خانه گرفتار و مشغول به کار هستند که نمیتوانند به نحو شایسته از فرزندان خود مراقبت و پرستاری کنند. در طبقات پایین و فقیر جامعه رفتارها و نگرشهای نامطلوب خانوادهها مسائل کودکان را دوچندان میکند، بهویژه اگر با
تنبیه بدنی و ارضاء نشدن نیازها و خواستهای فوری آنها همراه باشد. در اینگونه خانوادهها چون کسب علم و معرفت هدفهای درازمدتی را دنبال میکند مانند رفع نیازهای فوری چندان مورد
توجه قرار نمیگیرد.
خانواده، یکی از اساسیترین ارکان ثبات روانی شاگردان بهشمار میآید. در واقع باید گفت که میان ناراحتیهای خانوادگی و عقبماندگی کودک ارتباط بسیار نزدیکی وجود دارد. اوضاع خانوادگی مانند
طلاق،
اعتیاد و اختلافات شدید خانوادگی ممکن است آنچنان موجب ناراحتی کودکان شود که نتوانند در امر تحصیل تمرکز حواس پیدا کنند و درسهای درک نشده به صورت باری سنگین درآیند. نگرش پدر و مادر نسبت به مدرسه و آینده زندگی در نگرش کودک به تحصیل تاثیر بسزایی دارد. والدینی که درس را کاری بیهوده و اتلاف وقت تلقی میکنند ممکن است در فرزندانشان نیز همین نوع داوری پدید آید و در نتیجه برای آموختن و پیشرفتهای درسی هیچ کوششی بهکار نبرند.
کودکآزاری و بی
توجهی میتواند شکلهای بسیار متفاوتی داشته باشد. از داد و فریادی که موجب هراس کودک میشود تا رفتارهای خشنی چون ضرب و شتم و
سوء استفاده جنسی، انواع کودکآزادی محسوب میشوند. کودکان آزاردیده علاوه بر اینکه در برقراری ارتباط با همسالان و معلمان خود مشکل دارند، در یادگیری هم با مشکلات جدی روبرو میشوند. انگیزههایاندک تحصیلی، فقدان انگیزش گفتاری، نداشتن رغبت به آموختن و عدم تشخیص نقاط قوت و پیشرفتهای آنان توسط والدین، همه عواملی هستند که جلوی
پیشرفت تحصیلی را میگیرند. زندگی در دنیایی که قابل پیشبینی نیست بر اضطرابها میافزاید و در قابلیتها و شایستگیهای فرد تردید ایجاد میکند، همین مساله مانعی در برابر فراگیری و رشد عقلانی میشود. کودکان آزاردیده زمانی که وارد مدرسه میشوند با مشکلات زیادی مواجه میشوند. بیشتر آنها در به پایان رساندن تکالیف مدرسه مشکل دارند، نوآوری و
خلاقیت ندارند، عاری از تمرکز هستند، بیش از حد به معلمان خود وابسته هستند و از خود رفتارهای پرخاشگرایانه یا انزواجویانه نشان میدهند. احتمال دارد که این کودکان تن به فعالیتهای مدرسه ندهند و بیشتر از همسالان آزار ندیده خود از مدرسه اخراج شوند. شاید مشکلات رفتاری آنها تا حدی جدی باشد که ارجاع آنها به
روانشناس تربیتی ضرورت یابد. مشکلات حضور این کودکان در مدرسه امری رایج است و میتوان با ارجاع کودک به یکی از مسئولان رفاه آموزشی مدرسه این مشکل را برطرف نمود.
این اختلال در پی یک حادثه تنشزای روانی که خارج از قلمروی طبیعی تجربیات انسان است، ایجاد میشود. بلایای طبیعی، جنگ، تصادفهای شدید، ضرب و شتم جسمانی یا خشونت شدید و نیز وقایعی چون سوء استفاده جنسی و جسمی در حد افراطی از وقایع آسیبزنندهای هستند که میتوانند منجر به این اختلال شوند. احتمال دارد این اختلال پس از بیماریهای خطرناک و مشکلات پزشکی حاد نیز ایجاد شود. اثر حادثه بر کودکان میتواند چنان شدید باشد که بر تمامی جوانب زندگی و از جمله تکالیف درسی آنها تاثیر بگذارد. به احتمال زیاد پیشرفت تحصیلی کودکان از فشارهای روانی آسیبزا تاثیر نامطلوب میپذیرد. البته اگر کودکان تحت حمایت اجتماعی قرار گیرند و به آنها فرصتی بدهند تا از تجربیات خود بگویند، میتوان از بروز این مشکل جلوگیری کرد. به علاوه اگر این وضعیت در زمانهای مهمی مانند امتحانات خاص برای دریافت گواهینامه تحصیلات دبیرستانی رخ رهد میتواند پیامدهای بلندمدتی داشته باشد. ممکن است لازم باشد که برخی از کودکان برای بهبودی مدتی به مدرسه نروند و نیز احتمال دارد که برخی دیگر چنان مضطرب باشند که از رفتن به مدرسه طفره روند. باید آنها را تشویق کرد که هر چه سریعتر به مدرسه برگردند، وگرنه این وضعیت ممکن است به مشکلات ریشهدارتری چون گریز از مدرسه بیانجامد که به راحتی حل نمیشوند. ممکن است که حادثه تمام فکر کودکان را به خود مشغول کند، به حدی که دیگر انگیزه یا تمرکز لازم را برای انجام تکالیف درسی خود نداشته باشند. علاوه بر این، آشفتهخوابیهای مداوم میتواند آنها را خسته کند و بر شدت عدم تمرکز آنها بیافزاید.
برنامههای درسی اگر با نظر کارشناسان و
روانشناسان تربیتی تهیه و تنظیم شوند و مطالب بهطور واضح و خالی از ابهام باشند و درست اجرا شوند از عقبماندگی احتمالی شاگردان جلوگیری خواهد شد. به عبارت دیگر، برنامههای نامنظم و بیارتباط با یکدیگر موجب سردرگمی و اختلال در یادگیری میشوند و در نتیجه باعث افت تحصیلی میشوند. روشهای تدریس نیز باید با
توجه به تفاوتهای فردی و شناخت کامل شاگردان بهکار رود. در واقع فضای آموزشی بهتر و روشهای تدریس مؤثرتر، اگر با نیازهای دانشآموزان تطبیق داشته باشد، مانع عقبماندگی دانشآموزان میگردد.
روانشناسان معتقدند بهترین روشهای آموزشی آنهایی هستند که براساس نیازها و امکانات بدنی و روانی یادگیرندگان تنظیم و اجرا گردند، نه آنهایی که شاگردان را وامیدارند تا خود را با روش آموزشی خاصی سازگار کنند.
آزمونهایی که معلم برای
ارزشیابی معلومات دانشآموزانش تهیه و تنظیم میکند، همان قدر که دانشآموزان را میآزماید، خود معلم و آزمونها را هم ارزشیابی میکند. زیرا چه بسا مشاهده شده که افت یا عقبماندگی تحصیلی یا درسی دانشآموزان، نتیجه درست نبودن آزمونهاست، مثلا سوالات دشوارند، کلاس برای برگزاری امتحان مناسب نیست یا معلم مهارت کافی در آزمونسازی ندارد.
•
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «افت تحصیلی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۴/۲۵.