اغواپذیری اکثریت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شیطان بعد از اینکه از پیشگاه
خداوند رانده شد
قسم خورد که تمام
بشر را فریب دهد. در
قرآن از زبان
ابلیس آمده که همه را
اغواء می کند مگر عباد مخلص را.
قال فبمآ اغویتنی لاقعدن لهم صرطک المستقیم(گفت: «اکنون که مرا گمراه ساختی، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین می کنم!)
ثم لاتینهم... ولاتجد اکثرهم شـکرین.(سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان میروم؛ و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهی یافت!»)
" اغواء" به معنای انداختن در غوایت و
گمراهی است،
البته گمراهیی که توام با هلاک و
خسران باشد. و
مفسرین گر چه جمله" اغویتنی" را بر حسب اختلاف نظریات و سلیقههایی که داشتهاند به همه این معانی یعنی" غوایت"، "
ضلالت"، " هلاک" و" خسران" تفسیر کردهاند، و لیکن از عبارتی که خدای تعالی در
سوره حجر از ابلیس حکایت کرده و فرموده: " قال رب بما اغویتنی لازینن لهم فی الارض و لاغوینهم اجمعین" استفاده میشود که مراد او همان معنایی بوده که ما ذکر کردیم. حرف" باء" در کلمه" بما" برای سببیت و یا مقابله است، از این جهت معنای
آیه چنین است که: " من به سبب اینکه گمراهم کردی و یا در مقابل اینکه گمراهم ساختی... ". و اینکه بعضیها گفتهاند حرف مزبور برای
قسم، و نظیر قسمی است که در آیه" فبعزتک لاغوینهم اجمعین"
است، اشتباه میباشد. و جمله" لاقعدن لهم صراطک المستقیم" به این معنا است که من بر سر
راه راست تو که آنان را به درگاهت میرساند و منتهی به
سعادت آنان میگردد مینشینم. و" نشستن بر سر
راه مستقیم" کنایه است از اینکه مراقب آنان هستم، هر که را در این راه ببینم آن قدر
وسوسه میکنم تا از راه تو خارج نمایم.
قال رب بمآ اغویتنی لازینن لهم فی الارض ولاغوینهم اجمعین(گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختی، من (نعمتهای مادّی را) در زمین در نظر آنها زینت میدهم، و همگی را گمراه خواهم ساخت،)
الا عبادک منهم المخلصین.(مگر بندگان مخلصت را.» )
در اینجا ابلیس
نیت باطنی خود را آشکار ساخت هر چند چیزی از
خدا پنهان نبود و" عرض کرد: پروردگارا! به خاطر اینکه مرا گمراه ساختی (و این
انسان زمینه
بدبختی مرا فراهم ساخت) من
نعمتهای مادی روی
زمین را در نظر آنها زینت میدهم، و انسانها را به آن مشغول میدارم و سرانجام همه را گمراه خواهم ساخت". اما او به خوبی میدانست که وسوسه هایش در دل" بندگان مخلص خدا" هرگز اثر نخواهد گذاشت، و دامهایش آنها را به خود مشغول نخواهد کرد، خلاصه
بندگان خالص و مخلص آن چنان نیرومندند که زنجیرهای
اسارت شیطان را از هم میگسلند، لذا بلافاصله برای
سخن خود استثنایی قائل شد و گفت: " مگر آن بندگان خالص شده تو.
قال ارءیتک هـذا الذی کرمت علی لـئن اخرتن الی یوم القیـمة لاحتنکن ذریته الا قلیلا.((سپس) گفت: «به من بگو، این کسی را که بر من برتری دادهای (به چه دلیل بوده است؟) اگر مرا تا روز قیامت زنده بگذاری، همه فرزندانش را، جز عده کمی، گمراه و ریشهکن خواهم ساخت!»)
کاف در کلمه" ا رایتک" زائده است، و هیچ محلی از
اعراب ندارد، فقط معنای خطاب را میرساند چنانچه در اسماء اشاره این کار را میکند، و مراد
شیطان از اینکه گفت: " الذی کرمت علی"
آدم علیهالسّلام است، برتری دادن آدم بر
ابلیس همان است که خدای تعالی او را وادار کرد که تا بر او
سجده کند، و چون نکرد از درگاه خودش براند. و از همین جا روشن میشود که ابلیس از دستور سجده کردن بر آدم همین تفضیل را فهمیده چنانچه در آیه" ا تجعل فیها من یفسد... "
از کلام
ملائکه در پاسخ خدای تعالی که گفتند: " آیا در
زمین خلقی قرار میدهی که
فساد و
خونریزی کنند" فهمید که
خلق آینده نیز گناه میتوانند بکنند، و لذا جرات و
جسارت به خرج داده تصمیم گرفت ذریه آدم را اغواء کند.
قال فبعزتک لاغوینهم اجمعین(گفت: «به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد،)
الا عبادک منهم المخلصین.(مگر بندگان خالص تو، از میان آنها!»)
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۴، ص۱۸۴، برگرفته از مقاله «اطاعت از اکثریت».