اعراب قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِعراب قرآن، بررسی نقش کلمات
قرآن در عبارات و
آیات و تبیین جایگاه آن در
تفسیر قرآن است.
اعراب از ماده (ع ر ب) است. ازهری اعراب و تعریب هر دو را به معنای
روشن و
آشکار ساختن دانسته است.
به معنای روشن ساختن کلام برای مخاطب، بهگونهای که خطایی در آن نباشد نیز بهکار رفته است.
برای این
واژه در
لغت و
حدیث معانی و کاربردهای دیگری نیز گزارش شده
و گاه پیوند و رابطههایی میان آنها و
اصطلاح «اعراب قرآن» بیان شده است.
در اصطلاح ادبا نیز اختلافهایی در تعریف آن دیده میشود؛
ابن هشام میگوید: اعراب اثر ظاهر یا مقدّری است که عاملِ موجود در جمله، آن
اثر را در آخر اسم متمکن و فعل مضارع جلب میکند.
صبان نیز گفته است: اعراب در اصطلاح به دو معناست: برخی همچون ابن مالک اعراب را پدیدهای لفظی دانستهاند که عبارت است از
حرکت ، حرف،
سکون یا حذفی که در آخر کلمه
ظاهر میشود تا مقتضای عامل را بیان کند.
او این نظر را به محققان نسبت میدهد؛ اما بیشتر دانشمندان آن را پدیدهای معنوی دانستهاند که حرکات دلیل بر آن است.
افزون بر این در آثار دانشمندان گاه اعراب در مقابل «بناء» بهکار رفته است که سه تعریف پیشین نیز به این مصطلح ناظر است. اسم و فعلی را که اعراب ظاهری یا مقدر میگیرد «معرَب» مینامند و در مقابل آن اسم و فعلی که در وضعیتهای گوناگون هیچگونه تغییر حرکتی در آن رخ ننماید «مبنی» نامیده میشود.
بنابراین اصطلاح همه اسمها معرَب نخواهند بود؛ اما در اصطلاح متأخران و معاصران اعراب معنای دیگری نیز به خود گرفته که عبارت است: از تعیین
نقش و جایگاه کلمه در جمله و تعیین نقش جمله در واحدی بزرگتر.
بر طبق این اصطلاح همه اسمهای، معرب و مبنی و در مواردی جملهها نیز دارای اعراب است. با این تفاوت که
اعراب اسم معرب ظاهری یا تقدیری، اما اعراب اسم مبنی و جمله محلی خواهد بود. در زبان فارسی از این معنای اعراب گاه به «ترکیب» و در کنار تجزیه (
تجزیه و ترکیب ) نام برده میشود، که در تجزیه مقصود بیان نقش و حالتهای صرفی کلمه و در ترکیب مقصود بیان نقش و جایگاه اعرابی کلمه در جمله است.
در اینجا گرچه میان معنای لغوی و اصطلاحی اعراب میتوان رابطه نشان داد؛ اما تمایزی جدی نیز وجود دارد؛ اولا براساس معنای لغوی، اعراب وصف گوینده سخن است (مثلاً گفته میشود: گوینده مُعْرِب)؛ اما بنابر معنای اصطلاحی، اعراب وصف واژگان است (یعنی کلمه مُعرَب است) پس از آنکه در متن جمله قرار گرفته و با کلمات پیش از خود ترکیب شود، از اینرو در بیان اعرابِ یک واژه یا جمله به بیان گوینده یعنی طرز ادای کلمات توجه نمیشود. ثانیاً، بنا به تعریف اصطلاحی، فعلها مبنی و حروف دارای اعراب نیست، در حالی که همه کلمات از اعراب به معنای لغوی برخوردار است. ثالثاً، در معنای اصطلاحی، اعراب منحصر به صدای آخر کلمات خواهد بود؛ اما مطابق با معنای لغوی همه حروف کلمه دارای وصف اعراب است. در پارهای از روایات منقول از
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلم) یا برخی
صحابه ، به همان معنای لغوی اعراب قرآن شفارش شده است.
در روایتی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلم) آمده است: «اعربوا القرآن و التمسوا غرائبه» که مراد از اعراب قرآن تلفظ صحیح و واضح الفاظ آن به نظر میرسد؛
اما
سیوطی اعراب در این حدیث را به معنای فهم معنای الفاظ قرآن دانسته است؛
نیز در روایتی دیگر منقول از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلم) به اعراب در کلام سفارش شده است تا مقدمهای برای اعراب قرآن باشد: «اعربوا الکلام کی تعربوا القرآن» که بیتردید مراد از آن تلفظ صحیح و
واضح کلمات است که هم میتواند به تلفظ صحیح حرکت آخر کلمات مربوط باشد و هم تلفظ درست همه حروف و صداهای حروف یک کلمه.
به هر روی در این جا همان معنای عام اعراب قرآن که به بیان نقش کلمات در جمله میپردازد مورد نظر است.
اعراب دارای ۴ نوع و دو نوع آن (نصب و رفع) مشترک میان اسم و فعل است: یک نوع مختص به اسم (جرّ) و یک نوع نیز مختص به فعل است (جزم)؛
همچنین اعراب شکلها و علایم گوناگونی دارد. عالمان نحو، اعراب را به دو شکل اصلی و فرعی تقسیم کردهاند: علامتهای اصلی اعراب عبارتاند از: ضمّه برای رفع، فتحه برای نصب، کسره برای جرّ و سکون برای جزم.
علامتهای فرعی دارای گونههای مختلف به شرح ذیل است:
۱. الف در اسمهای تثنیه، واو در اسمهای
جمع مذکّر سالم و اسمای ستّه و نون در ۷ فعل مضارع یعنی دو صیغه
جمع مذکر، ۴ صیغه تثنیه و مفرد مؤنث مخاطب (افعال خمسه)، نقش ضمه و علامت رفع دارد.
۲. یاء در اسمهای تثنیه و
جمع مذکر سالم و الف در اسمای ستّه و کسره در
جمعهای مؤنث
سالم و حذف نون در ۵ فعل مضارعِ یاد شده، به جای فتحه نقش اعراب نصب را ایفا میکند.
۳. یاء در اسمهای تثنیه و
جمع مذکر سالم و اسمای ستّه و فتحه در اسمهای غیر منصرف به جای کسره نقش اعراب جر را ایفا میکند.
۴. سکون در ۵ صیغه فعل مضارع صحیح، حذف لام الفعل در همان صیغهها از فعل ناقص و حذف نون در صیغههای تثنیه،
جمع مذکّر و مفرد مؤنث مخاطب علامت جزم است.
دائرةالمعارف قرآن کریم، مقاله اعراب قرآن.