• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اعتراف ابوبکر بر ارث گذاشتن پیامبر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از اختلافات بین شیعه و سنی، بحث ارث گذاشتن رسول خدا است. طبق نظر شیعه، انبیا نیز همچون سایر مردم برای بازماندگان خود ارث می‌گذارند. فدک باغی بود که پیامبر، برای حضرت زهرا به ارث گذاشتند. اهل‌سنت طبق روایتی از ابوبکر، منکر ارث گذاشتن انبیا می‌باشند. بنابراین، فدک نیز بعد از پیامبر، ارث حضرت زهرا نیست. ابوبکر در روایتی دیگر، ارث بردن حضرت زهرا از پیامبر را قبول کرده است. در این مقاله به بررسی این روایت و تعارض آن با روایت ارث نگذاشتن انبیا می‌پردازیم.



دلیل عمده اهل‌سنت درباره ارث نبودن فدک، روایتی است که از ابوبکر از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) به این صورت نقل شده است: «نحن معاشر الانبیاء لا نورث»، بعد از غصب فدک، حضرت زهرا (علیهاالسّلام) برای گرفتن حق خود پیش ابوبکر رفت. ابوبکر با استدلال به روایت فوق که خودش ناقل آن است، ارث بردن فرزندان پیامبران از پدرانشان را نفی کرد، اما خود ابوبکر در روایتی معتبر به ارث بردن حضرت زهرا (علیهاالسّلام) از پدرش رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، اعتراف کرده است.


روایت را با همراه تصحیحات و تحسینات، از منابع مهم اهل‌سنت نقل می‌کنیم:

۲.۱ - مسند ابنحنبل

احمد بن حنبل روایت صحیحی را چنین نقل کرده است:
حدثنا عبد اللَّهِ قال حدثنی ابی قال ثنا عبد اللَّهِ بن مُحَمَّدِ بن ابی شَیْبَةَ قال عبد اللَّهِ وَسَمِعْتُهُ من عبد اللَّه بن ابی شَیْبَةَ قال ثنا محمد بن فُضَیْلٍ عَنِ الْوَلِیدِ بن جُمَیْعٍ عن ابی الطُّفَیْلِ قال لَمَّا قُبِضَ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم اَرْسَلَتْ فَاطِمَةُ الی ابی بَکْرٍ انت وَرِثْتَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم اَمْ اَهْلُهُ قال فقال لاَ بَلْ اَهْلُهُ قالت فَاَیْنَ سَهْمُ رسول اللَّهِ قال فقال ابو بَکْرٍ انی سمعت رَسُولَ اللَّهِ یقول اِنَّ اللَّهَ (عزّوجلّ) اذا اَطْعَمَ نَبِیاًّ طُعْمَةً ثُمَّ قَبَضَهُ جَعَلَهُ للذی یَقُومُ من بَعْدِهِ فَرَاَیْتُ اَنْ اَرُدَّهُ علی الْمُسْلِمِینَ فقالت فَاَنْتَ وما سَمِعْتَ من رسول اللَّهِ اَعْلَمُ.

ابی‌طفیل گوید فاطمه (علیهاالسّلام) بعد از وفات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) نزد ابوبکر فرستاد و فرمود: آیا تو وارث رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌سلم) هستی یا خانواده‌اش؟ ابوبکر گفت: نه، بلکه خانواده‌اش وارث او هستند حضرت زهرا (علیهاالسّلام) فرمود پس سهم رسول الله کجاست؟ ابوبکر گفت هرگاه خداوند، رزق و روزی نصیب پیامبری بگرداند، پس از او برای جانشین وی قرار می‌دهد من (ابوبکر) صلاح دیدم آن سهم را به مسلمانان برگردانم حضرت زهرا (علیهاالسّلام) فرمود: تو به آنچه از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) شنیدی عالم‌تر هستی.

۲.۲ - احادیث مختارة

مقدسی نیز این روایت را نقل کرده و سند آن را صحیح دانسته است:
اخبرنا ابو الطاهر المبارک بن ابی المعالی بن المعطوش بقراءتی علیه بالجانب الغربی من بغداد قلت اخبرکم هبة الله بن محمد بن عبدالواحد قراءة علیه وانت تسمع انا الحسن بن علی انا احمد بن جعفر ثنا عبدالله بن احمد حدثنی ابی ثنا عبدالله بن محمد بن ابی شیبة قال عبدالله وسمعته من عبدالله بن ابی شیبة ثنا محمد بن الفضیل عن الولید بن جمیع عن ابی الطفیل قال لما قبض رسول الله صلی الله علیه وسلمارسلت فاطمة الی ابی بکر انت ورثت رسول الله صلی الله علیه وسلم‌ام اهله قال فقال لا بل اهلهقالت فاین سهم رسول الله صلی الله علیه وسلم قال فقال ابو بکر انی سمعت رسول الله صلی الله علیه وسلم یقول ان الله (عزّوجلّ) اذا اطعم نبیا طعمة ثم قبضه جعله للذی یقوم من بعده فرایت ان ارده علی المسلمین قالت فانت وما سمعت من رسول الله صلی الله علیه وسلم اعلم اخرجه ابو داود عن عثمان بن ابی شیبة عن محمد بن فضیل (اسناده صحیح).

۲.۳ - مسند ابویعلی

ابویعلی نیز روایت را چنین نقل می‌کند:
حدثنا ابو بکر بن ابی شیبة حدثنا محمد بن فضیل عن الولید بن جمیع عن ابی الطفیل قال ارسلت فاطمة الی ابی بکر فقالت ما لک یا خلیفة رسول الله صلی الله علیه وسلمانت ورثت رسول الله‌ام اهله قال لا بل اهلهقالت فما بال سهم رسول الله صلی الله علیه وسلم قال انی سمعته یقول ان الله اذا اطعم نبیا طعمة ثم قبضه الیه جعله للذی یقوم بعده فرایت انا بعده ان ارده علی المسلمین قالت انت وما سمعته من رسول الله.

۲.۴ - ارواء الغلیل

البانی نیز این روایت را نقل کرده و سند روایت را معتبر می‌داند:
اذا اطعم الله نبیا طعمة ثم قبضه فهو للذی یقوم بها من بعده رواه ابو بکر عنه. حسن.
اخرجه الامام احمد (۱/۴) فی مسنده وکذا ابنه عبدالله فی زوائده علیه، وابو یعلی فی مسنده (۳۱۶/۱) من طریق الولید بن جمیع عن ابی الطفیل قال: لما قبض رسول الله صلی الله علیه وسلم، ارسلت فاطمة الی ابی بکر: انت ورثت رسول الله صلی الله علیه وسلم‌ام اهله، قال: فقال: بل اهله، قالت: فاین سهم رسول الله صلی الله علیه وسلم؟ قال: فقال ابو بکر انی سمعت رسول الله صلی الله علیه وسلم یقول: " ان الله اذا اطعم نبیا طعمة ثم قبضه، جعله للذی یقوم بعده فرایت ان ارده علی المسلمین، فقال: فانت وما سمعت من رسول الله صلی الله علیه وسلم
قلت: وهذا اسناد حسن.


طبق روایت معتبر، خود ابوبکر اعتراف کرده است که حضرت زهرا (علیهاالسّلام) می‌تواند از پدرش رسول خدا (صلی الله‌علیه‌و‌آله) ارث می‌برد و این با آن چیزی که از او نقل شده است که انبیاء ارث نمی‌گذارند، در تعارض است.
جالب اینجاست که ابو‌بکر احمد بن عبد‌العزیز جوهری که از اساتید ابن‌ابی‌الحدید معتزلی است و احادیث زیادی از ایشان نقل می‌کند، در کتاب السقیفة و فدک می‌گوید:
فی هذا الحدیث عجب، لانها قالت له: «انت ورثت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ‌ام اهله، قال: بل اهله» و هذا تصریح بانه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) موروث یرثه اهله و هو خلاف قوله: لا نورث.
این حدیثی که احمد بن حنبل نقل کرده است، شگفت‌انگیز است. چون فاطمه (علیهاالسّلام) به ابو بکر فرمود: «تو وارث رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) هستی یا اهل‌بیتش؟ ابو‌بکر گفت: نه، بلکه اهل‌بیت پیامبر وارث او هستند». این اعترافی است از ابو‌بکر که رسول الله (صلی الله علیه و‌ آله) ارث باقی می‌گذارد و وارث رسول الله (صلی‌الله علیه‌و‌آله) هم اهل‌بیت او هستند و این خلاف سخن ابو‌بکر است که از رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) نقل می‌کند که فرمود: «ما پیامبران ارث باقی نمی‌گذاریم».


هر چند ابوبکر در ابتدای روایت به ارث بردن اهل‌بیت (علیهم‌السّلام)، اعتراف می‌کند و این قسمت نیز از باب الزام، مورد احتجاج ما بوده است، اما در ادامه، به سخنی که خودش از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) شنیده استناد می‌کند که‌ آمده است: «ان الله اذا اطعم نبیا طعمة ثم قبضه جعله للذی یقوم بعده فرایت ان ارده علی المسلمین» ابوبکر با استناد به این روایت، حضرت زهرا (علیهاالسّلام) را از ارث بردن از پدرش محروم می‌داند. یعنی در این روایت دچار تناقض گویی شده است از یک طرف ابوبکر در ابتدا اعتراف به ارث بردن اهل‌بیت از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) می‌کند از طرف دیگر در ادامه حرف خود را منکر شده و اعتراف می‌کند که فرزندان حضرت از او ارث نمی‌برند در اینجا یا باید بگوییم ابوبکر دچار تناقض‌گویی شده است و یا اینکه باید بپذیریم قسمت پایانی روایت جعل شده و روایت از تحریف در امان نمانده است حتی در صورتی که بپذیریم این قسمت از روایت نیز جعلی نبوده و تحریف نشده است، ولی با اشکالات عمده‌ای روبرو است:

۴.۱ - شهادت ابوبکر به نفع خود

این نوع شهادت به نفع خود دادن توسط ابوبکر از آنجا که برای جلب منفعت خودش که خلیفه بود، می‌باشد مورد پذیرش نیست. خود ابوبکر وقتی که حضرت علی (علیه‌السلام) برای شهادت دادن در خصوص فدک پیش او رفته بودند، قبول نکرد حال چگونه ممکن است اینجا حرف او را بپذیریم؟! !

۴.۲ - تعارض با آیات قرآن

این قسمت از روایت با آیات قرآن که ارث بردن از خویشان را ثابت می‌کند، در تعارض است در قرآن آمده است:
«وَ اُولُوا الْاَرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی‌ بِبَعْضٍ فی‌ کِتابِ اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلیمٌ؛ خویشاوندان در کتاب خدا بعضی بر بعض دیگر مقدم شده است که خدا به هر چیز داناست.»

در آیه دیگر نیز آمده است:
«النَّبِیُّ اَوْلی‌ بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ وَ اَزْواجُهُ اُمَّهاتُهُمْ و اُولُوا الْاَرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی‌ بِبَعْضٍ فی‌ کِتابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُهاجِرینَ اِلاَّ اَنْ تَفْعَلُوا اِلی‌ اَوْلِیائِکُمْ مَعْرُوفاً کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً؛ پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او مادران آنها[مؤمنان‌]محسوب می‌شوند و خویشاوندان نسبت به یکدیگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرّر داشته اولی هستند، مگر اینکه بخواهید نسبت به دوستانتان نیکی کنید (و سهمی از اموال خود را به آنها بدهید) این حکم در کتاب (الهی) نوشته شده است.»
در کتب روایی و تفسیری اهل‌سنت نقل شده است که مراد از این آیه، ارث بردن خویشان از یکدیگر است.

در تفسیر مقاتل آمده است:
واولوا الارحام بعضهم اولی ببعضٍ فی کتاب الله (یعنی فی المواریث) من المؤمنین. اولی الارحام برخی بر برخی دیگر از مومنان یعنی در اموال به ارث مانده، اولویت دارند.

طبری نیز می‌گوید:
واولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب الله. وردالمواریث الی القرابات بالارحام ارثها. بخاطر ارحام به نزدیکان می‌رسد.
[۱۰] طبری، ابوجعفر، تهذیب الآثار، ج۱ ص۲۶.


طبری در تفسیر خود نیز می‌نویسد:
واولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب اللهفصارت المواریث لذوی الارحارم ارثها، به نزدیکان می‌رسد.
[۱۱] طبری، ابوجعفر، جامع البیان عن تاویل آیه القرآن، ج۵ ص۵۲.

جصاص نیز می‌نویسد:
بعضهم اولی ببعض فتوارثوا بالارحام. به سبب ارحام از همدیگر ارث می‌برند.

در تفسیر جلالین نیز آمده است:
واولوا الارحام (ذوو القرابات) بعضهم اولی ببعض (فی الارث) . اولوا الارحام برخی نسبت به برخی دیگرشان در ارث اولویت دارند.
[۱۳] محلی، محمد بن احمد و سیوطی عبدالرحمن بن ابی‌بکر، تفسیر الجلالین، ج۱، ص۲۶۲.


در سیره نبوی نیز چنین نقل شده است:
واولو الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب الله (ای بالمیراث).

در آیات دیگر نیز آمده است:
«یُوصیکُمُ اللَّهُ فی‌ اَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْن؛ خداوند در باره فرزندانتان به شما سفارش می‌کند که سهم (میراث) پسر، به‌اندازه سهم دو دختر باشد.»

این آیات ارث بردن خویشان میت را ثابت می‌کند و اطلاق آن شامل خود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) نیز می‌شود ودلیلی بر خروج رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و اولاد او از حکم آیه وجود ندارد.
همچنین در قرآن مواردی از ارث بردن فرزندان انبیاء وجود دارد که در مقاله «بررسی روایت «نحن معاشر الانبیاء لا نورث....» نقل شده است

۴.۳ - کاذب بودن ابوبکر از نگاه حضرت علی

ابوبکر در این حرف خود صادق نبود؛ چون حضرت علی (علیه‌السلام) او را کاذب، و حیله‌گر و خائن می‌دانستند.
با این وجود چطور حرف کسی را که دروغ می‌گوید، در خصوص ارث نگذاشتن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای فرزندان را قبول کنیم؟! ! در این صورت آیا نقل روایت او از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) موجب تشکیک در نقل روایت او نمی‌شود؟! !

۴.۴ - ارث نبودن فدک

ابوبکر طبق این قسمت روایت می‌خواهد ثابت کند که اموالی مثل فدک که در دست حضرت زهرا (علیهاالسّلام) بوده و به ارث از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) رسیده، از آن دختر پیامبر نیست و تصرف حضرت زهرا (علیهاالسّلام) در آن جایز نیست، این درحالی است که فدک اصلا ارث نبود که ابوبکر می‌خواهد با این روش حضرت زهرا (علیهاالسّلام) را از فدک محروم کند بلکه فدک هدیه‌ای بود که در زمان حیات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) بخشیده شد. مگر خداوند به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمان نداد که سهم ذی‌ القربی داده شود، پیامبر نیز طبق دستور خداوند فدک را به دخترش فاطمه داد لذا فدک در زمان خود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) نیز جزء ملک شخصی حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) بوده است که ابوبکر با زور آن را گرفت

در تاریخ مدینه منوره آمده است:
ان ابا بکر رضی الله عنه انتزع من فاطمة رضی الله عنها فدک، ابوبکر فدک را از فاطمه گرفت.
[۱۶] نمیری، ابوزید، تاریخ المدینة المنورة، ج۱ ص۱۲۴.

به عبارت دیگر طبق احادیث، فدک مال حضرت زهراء (علیهاالسّلام) بوده است و اینجا دیگر جای این بحث نیست که کسی بیاید بگوید این ارث پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بوده است؛ چون از دست پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در زمان حیات خارج و در دست دخترش بود لذا دیگر جای تصمیم‌گیری نبود که ابوبکر بیاید و درباره آن صحبت کند خود حضرت نیز فرموده‌اند که این ملک شخصی ایشان بوده است:
قالت لابی بکر الصدیق رضی الله عنه اعطنی فدک فقدجعلها رسول الله صلی الله علیه وسلم لی
به ابوبکر گفت پیامبر فدک را به من داده و آن را در اختیار من قرار داده (ملک من است).

۴.۵ - جانشین پیامبر نبودن ابوبکر

در این فراز ( ثم قبضه جعله للذى يقوم بعده فرأيت أن أرده على المسلمين)، ابوبکر روایت را به نفع خود چنین نقل می‌کند که ارث پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بعد از وی، از آن جانشین او می‌باشد حال سوال این است، طبق روایات فراوان و قرائن گوناگون، جانشین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، مگر غیر از حضرت علی (علیه‌السّلام) بود؟! ! در روایاتی مانند «من کنت مولاه فعلی مولاه»، «فَهُوَ اَوْلَی النَّاسِ بِکُمْ بَعْدِی»، «علیٌ ولی کل مؤمن بعدی»، «فانه ولیکم بعدی» و روایات دیگر به صراحت مشخص است که تنها جانشین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، امیر مؤمنان (علیه‌السلام) می‌باشد. با این وجود در حقیقت ابوبکر ناخواسته اعتراف کرده است که ارث پیامبر (صلی‌الله علیه‌و‌آله) به حضرت علی (علیه‌السلام) می‌رسد نه کس دیگر.

۴.۶ - قهر حضرت زهرا با ابوبکر

نکته دیگر که لازم است در اینجا به آن بپردازیم این است که در روایت (فقالت فَاَنْتَ وما سَمِعْتَ...) آمده است که حضرت زهرا (علیهاالسّلام) حرف ابوبکر را تصدیق کرده و او را عالم به احادیث پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) دانسته است، «فقالت فَاَنْتَ وما سَمِعْتَ من رسول اللَّهِ اَعْلَمُ» در حالی که این با واقیعات تاریخی منافات دارد؛ زیرا:

در روایات آمده است که وقتی حضرت زهرا (علیهاالسّلام) برای گرفتن فدک پیش ابوبکر رفت، ابوبکر با استناد به روایت «لَا نُورَثُ ما تَرَکْنَا..» از دادن فدک ممانعت کرد اما حضرت زهرا (علیهاالسّلام) نه تنها حرف او را قبول نکرد بلکه تا آخر عمر با او قهر کرده و صحبت نکرد.
حدثنا عبد الْعَزِیزِ بن عبد اللَّهِ حدثنا اِبْرَاهِیمُ بن سَعْدٍ عن صَالِحٍ عن بن شِهَابٍ قال اخبرنی عُرْوَةُ بن الزُّبَیْرِ اَنَّ عَائِشَةَ اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ رضی الله عنها اَخْبَرَتْهُ اَنَّ فَاطِمَةَ علیها السَّلَام ابْنَةَ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم سَاَلَتْ اَبَا بَکْرٍ الصِّدِّیقَ بَعْدَ وَفَاةِ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم اَنْ یَقْسِمَ لها مِیرَاثَهَا ما تَرَکَ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم مِمَّا اَفَاءَ الله علیه فقال ابو بَکْرٍ اِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیهوسلم قال لَا نُورَثُ ما تَرَکْنَا صَدَقَةٌ فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم فَهَجَرَتْ اَبَا بَکْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتی تُوُفِّیَتْ

ابن‌شهاب گوید: خبر داد به ما عروه بن زبیر که عائشه او را باخبر کرد از اینکه فاطمه (علیهاالسّلام) دختر رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بعد از وفات رسول خدا از ابوبکر درخواست کرد میراثش را تقسیم کند از آنچه که از رسول خدا باقی مانده است از آنچه که خدا فیء قرار داده برای او. پس ابوبکر گفت همانا رسول خدا گفت: ما ارث به جا نمی‌گذاریم، آنچه که از ما باقی می‌ماند صدقه است. پس فاطمه دختر رسول خدا غضبناک شد و ترک کرد او را (با او قهر کرد)، و قهر او از بین نرفت تا از دنیا رفت.
طبق روایت صحیح بخاری حضرت زهرا (علیهاالسّلام)، ابوبکر را در نقل روایت «لانورث» تصدیق نکرد و حرف او را قبول نکرد، با این وجود چطور می‌شود قبول کرد که حضرت زهرا (علیهاالسّلام) ابوبکر را عالمترین افراد به روایات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) می‌دانست؟! ! ! و روایت او را قبول کرده است؟! ! !


بنابراین ابوبکر که حضرت زهرا (علیهاالسّلام) را از فدک محروم کرد، طبق روایت معتبر اعتراف کرده است که اهل‌بیت و حضرت زهرا (علیهاالسّلام) از پیامبر (صلی‌اله‌علیه‌و‌آله) ارث می‌برند.


۱. ابنحنبل، ابوعبدالله، مسند ابنحنبل، ج۱، ص۱۹۲.    
۲. ابنحنبل، ابوعبدالله، مسند ابنحنبل، ج۱، ص۱۹۲.    
۳. مقدسی، ابوعبدالله، الاحادیث المختارة، ج۱، ص۱۲۹.    
۴. ابو‌یعلی، احمد بن علی، مسند ابی‌یعلی، ج۱، ص۴۰.    
۵. البانی، محمد ناصر، ارواء الغلیل فی تخریج احادیث منار السبیل، ج۵ ص۷۶.    
۶. جوهری، ابوبکر، السقیفة وفدک، ص۱۰۹.    
۷. انفال/سوره۸، آیه۷۵.    
۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۶.    
۹. ابن‌سلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۳ ص۳۶.    
۱۰. طبری، ابوجعفر، تهذیب الآثار، ج۱ ص۲۶.
۱۱. طبری، ابوجعفر، جامع البیان عن تاویل آیه القرآن، ج۵ ص۵۲.
۱۲. جصاص رازی، ابوبکر، احکام القرآن، ج۴، ص۲۶۲.    
۱۳. محلی، محمد بن احمد و سیوطی عبدالرحمن بن ابی‌بکر، تفسیر الجلالین، ج۱، ص۲۶۲.
۱۴. حمیری، ابومحمد، السیرة النبویة، ج۲، ص۴۹۹.    
۱۵. نساء/سوره۴، آیه۱۱.    
۱۶. نمیری، ابوزید، تاریخ المدینة المنورة، ج۱ ص۱۲۴.
۱۷. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ج۱، ص۳۵.    
۱۸. بخاری، ابوعبدالله، صحیح البخاری، ج۴، ص۷۹.    



مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر، برگرفته از مقاله «اعتراف ابوبکر بر ارث گذاشتن پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم».    






جعبه ابزار