• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اطمینان از نگاه قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اطمینان به معنای آرامش پس از نگرانی است.



این واژه از ریشه «طَمَنَ»
[۱] لسان العرب، ج‌۸‌، ص‌۲۰۴ «طمن».
به معنای آرامش و استقرار جان پس از نگرانی و ناراحتی است.
[۲] مفردات، ص‌۵۲۴‌ «طمن».
زمین پست و هموار و فرورفته‌ای که آب در آن بی حرکت گرد می‌آید، زمین مطمئن گفته می‌شود.
[۳] العین، ص‌۴۹۴.
این واژه در اصطلاح فقهی به حالت استقرار نمازگزار اطلاق می‌شود.
[۵] الکلیات، کفوی، ص‌۵۶۵‌.
اطمینان در علم اخلاق به اعتدال صفات و حالات انسان و ثبات شخصیت آدمی گفته می‌شود.
[۶] التوقیف علی مهمات التعاریف، ص‌۲۲۸.



ابن قیم به تبع خواجه عبدالله انصاری
[۷] منازل السائرین، ج‌۱، ص‌۸۵.
[۸] نازل السائرین، ج‌۱، ص۸۶‌.
برای اطمینان، درجات و مراتبی می‌شمرد:
اطمینان قلب به یاد خدا که شامل آرامش امید به رحمت الهی برای انسان هراسان از خداوند، آرامشِ تسلیم در برابر قضا و قدر الهی و آرامشِ یاد پاداش خداوندی هنگام سختی و رنج زندگانی است.
اطمینان جان، هنگام کشف حقیقت و یقین به حصول وعده‌ها و وصول از حال تفرقه به مقام جمع، و‌اطمینان ناشی از شهود ذات جامع اسما و صفات الهی که سالک را به مقام فنا می‌رساند.
[۹] مدارج السالکین، ج‌۲، ص‌۵۳۴-۵۴۰‌.

امام‌ خمینی برای اطمینان درجاتی قائل است و در این ‌باره با الهام از سخنان معصومین که در هر جمالی، جلالی و در هر جلالی، جمالی نهفته ‌است معتقد است یکی از مراتب اطمینان، در قلب سالک به دست می‌آید، زیرا برخی قلب‌ها، مظهر جمال حق‌اند و برحسب اقتضای فطرت خود همواره متوجه جمال محبوب هستند، و از آنجا که در هر جمال، جلالی مسطور است، در پی تجلی شهود جمال حق، عظمت و هیبت الهی قلب سالک را فرا می‌گیرد و اضطراب در آن به وجود می‌آید ولی پس ‌از استقرار این حالت، اضطراب سالک به طمانینه و آرامش تبدیل می‌گردد. به اعتقاد امام‌ خمینی هرگاه سالک، قلب خود را به ‌طور کامل به حق بسپارد، قلب او نورانی و از مراتب نور الهی می‌شود؛ به‌گونه‌ای که این نورانیت از قلب به سایر قوای باطنی و اعضای ظاهری او سرایت می‌کند و در این ‌صورت قلب، الهی و لاهوتی می‌شود که در تمام مراتب ظاهر و باطن او تجلی می‌کند. در این حال، در قلب سالک، طمانینه شکل می‌گیرد. مرحله کامل طمانینه نیز رسیدن به فنای الهی و اتصال به دریای نور مطلق است. به اعتقاد امام‌ خمینی ممکن است ظرفیت قلب سالک برحسب استعداد ذاتی، محدود باشد و در پی سیر و سلوک، تنها به مقام فنا برسد و در آن متوقف شود و به مقام صحو و هوشیاری (بقا) باز نگردد اما برخی دیگر از سالکان به مرتبه‌ای بالاتر می‌رسند و به دلیل گستره وجودی‌شان در مرتبه فیض اقدس و حضرت علمیه، بعد از مرحله محو به مقام صحو و مرحله بقا می‌رسند و حالت طمانینه می‌یابند. همین طمانینه کامل در شهود، باعث می‌شود حجاب کثرت مانع آنان برای دیدن وحدت نگردد و حقایق متکثر در عالم را با دید وحدت مشاهده کنند.
[۱۶] خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۷، ص۱۴۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.





۳.۱ - نظر فیروزآبادی

فیروزآبادی، اطمینان و سکینه را ملازم یک‌دیگر شمرده، در عین حال، اطمینان را مرتبه‌ای بالاتر از سکینه می‌داند که هیچ‌گاه از دارنده‌اش جدا نمی‌شود.
[۱۷] بصائر ذوی التمییز، ج‌۳، ص‌۵۱۷‌.
این در حالی است که در آیات اطمینان، به گونه‌های مختلفی ازآرامش توجّه شده که دامنه گسترده‌تری از سکینه را دربرمی‌گیرد. ابراهیم هنگام درخواست مشاهده چگونگی رستاخیز ، اطمینان قلب را دلیل این درخواست می‌داند:«و‌إِذ قالَ إِبرهیمُ رَبِّ أَرِنِی کیفَ تُحیِ المَوتی قَالَ أوَ لَم تُؤمِن قال بَلی و لکن لِیطمَلِنَّ قَلِبی... ‌.» حواریون عیسی نیز از او سفره‌ای آسمانی می‌طلبند تا دل‌هایشان با خوردن غذاهای آن به اطمینان نایل آید:«و‌إِذ قالَ الحَوَاریونَ یعِیسَی ابنَ مَریم هَل یستَطِیعُ ربُّک أَن ینَزِّلَ عَلَینا مائِدَةً مِن‌السَّماءِ قَالَ اتَّقوُا اللّهَ إِن کنتُم مُؤمِنینَ _ قالُوا نُریدُ أَن نَأکلَ مِنهَا و تَطمَلِنَّ قُلوبُنا و نَعلَمَ أَن قَد صَدَقتَنا... ‌.» نزول فرشتگان در جنگ بدر برای یاری گروه اندک مؤمنان در برابر سپاه قریش به منظور آرامش بخشیدن به دل‌های مؤمنان بوده است:
[۲۱] جامع البیان، ج‌۳، ص‌۴۲۹.
[۲۲] جامع البیان،مج ۳، ج‌۴، ص‌۱۱۲.
«و‌لَقد نَصرَکم اللّهُ بِبَدر و أَنتُم أَذِلَّةٌ... _ یمدِدکم ربُّکم بِخمسَةِ ءَالَف مِنَ المَللِکةِ مُسوِّمینَ _ و مَا جَعَلهُ اللّهُ إِلاّ بُشری لَکم و لِتَطمَلِنَّ قُلوبُکم بِهِ...» سپس آنان در اثر نزول آرامش الهی بر دل‌هایشان به خوابی آرام‌بخش فرو رفته، با نزول باران و شست و شوی خویش به وسیله آن و سخت شدن زمین زیر پایشان، دل‌هایشان محکم و گام‌هایشان استوار می‌شود:«إذ یغَشِّیکم النُّعاسَ أَمَنةً مِنهُ و ینزِّلُ عَلَیکم مِن السَّماءِ مَاءً لِیطهِّرَکم... و لِیربِطَ عَلی قُلوبِکم و یثبّتَ بِهِ الأَقدَامَ»
[۲۵] مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۸۶۳.
[۲۶] مجمع البیان، ج‌۳، ص‌۸۰۸.
[۲۷] مجمع البیان، ج‌۳، ص۸۰۹.
[۲۸] فی ظلال، ج۳، ص‌۱۴۸۴.
گروهی از مفسّران معاصر به تبع برخی از معتزلیان
[۲۹] مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۸۰۸‌.
با استفاده از مفهوم انحصاری استثنا در این آیات:«و‌مَا جَعَلَه اللّهُ إِلاّ بُشرَی و لِتطمَلِنَّ بِه قُلوبُکم» نزول فرشتگان را فقط عامل تقویت روحی و معنوی مسلمانان شمرده، دخالت مستقیمی در جنگ برای آن‌ها قائل نیستند؛
[۳۱] المیزان، ج‌۹، ص‌۲۱.
[۳۲] نمونه، ج‌۷، ص‌۱۰۵.


۳.۲ - نظر برخی مفسران

در مقابل، برخی از مفسّران گذشته به مبارزه فرشتگان با کافران در جنگ بدر اشاره کرده‌اند.
[۳۳] مجمع البیان، ج‌۴، ص‌۸۰۹‌.
تکیه به زندگانی دنیا در اثر واگرایی از خداوند، نوعی آرامش کاذب برای انسان پدید می‌آورد که سرانجام آن ناخوشایند است:«إِنّ الَّذینَ لاَیرجُونَ لِقاءَنا و رضُوا بِالحَیوةِ الدُّنیا و اطَمَأنّوا بِها... _ أُوللِک مَأولهُم النّارُ بِما کانوا یکسِبُون.»
[۳۶] مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۱۴۰.
[۳۷] کشف الاسرار، ج‌۴، ص‌۲۵۲.
این آرامش در دنیا نیز ماندگار نبوده، به محض پیدایش سختی و رنجی در زندگی از میان می‌رود و در نتیجه، این افراد از بهره‌های هر دو جهان بی‌نصیب مانده، زیان‌کارانی واقعی به شمار می‌روند:«وَ مِن النَّاسِ مَن یعبُدُ اللّهَ عَلی حَرف فَإن أَصابَهُ خیرٌ اطمَأَنَّ بِه و إن أصابَتهُ فِتنَةٌ انقَلبَ عَلی وَجهِهِ خَسِرَ الدُّنیا والأخِرَة ذلِک هُو الخُسرانُ المُبین.»
[۴۰] موسوعة اخلاق القرآن، ص۸۵‌.
آرامش حقیقی فقط با یاد خدا در دل جای می‌گیرد:«الَّذینَ ءَامَنوا و تَطمَلِنُّ قُلوبُهم بِذکرِ اللّهِ أَلا بِذِکر اللّهِ تَطمَلِنُّ القُلوب».
[۴۲] جامع البیان، مج‌۸‌، ج‌۱۳، ص‌۱۹۰.
[۴۳] مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۴۴۷.
این‌جان‌های آرام، درگذر از جهان طبیعت به سرای باقی، طیّ مراحل گوناگون آن جهان، مورد این خطاب الهی قرار می‌گیرندکه‌به‌سوی‌خدای خویش، رضایت‌مندانه باز گردید و در میان بندگانم در بهشتم جای گیرید:«یأیتُها النَّفسُ المُطمَلِنَّةُ _ ارجِعِی إِلی رَبِّک راضِیةً مَرضِیةً _ فَادخُلِی فِی عِبدی _ وَادخُلِی جَنَّتِی.»
[۴۵] جامع البیان، مج‌۱۵، ج‌۳۰، ص‌۲۳۷-۲۴۰.
[۴۶] کشف‌الاسرار، ج‌۱۰، ص‌۴۸۹‌-۴۹۰.
نفس مطمئنّه ، جانی است که در پرتو نور فطرت خویش، از صفات ناپاک رهیده و به رفتار نیکو آراسته گشته‌است.
[۴۷] التعریفات، ص‌۳۱۲.



۱. لسان العرب، ج‌۸‌، ص‌۲۰۴ «طمن».
۲. مفردات، ص‌۵۲۴‌ «طمن».
۳. العین، ص‌۴۹۴.
۴. المیزان، ج‌۲، ص‌۳۷۷.    
۵. الکلیات، کفوی، ص‌۵۶۵‌.
۶. التوقیف علی مهمات التعاریف، ص‌۲۲۸.
۷. منازل السائرین، ج‌۱، ص‌۸۵.
۸. نازل السائرین، ج‌۱، ص۸۶‌.
۹. مدارج السالکین، ج‌۲، ص‌۵۳۴-۵۴۰‌.
۱۰. خمینی، روح الله، آداب الصلاة، ص۱۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۱. خمینی، روح الله، سرّ الصلاة، ص۹۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۲. خمینی، روح الله، آداب الصلاة، ص۶۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۳. خمینی، روح الله، آداب الصلاة، ص۱۴۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۴. خمینی، روح الله، سرّ الصلاة، ص۱۰۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۵. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۵۹۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۶. خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۷، ص۱۴۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۱۷. بصائر ذوی التمییز، ج‌۳، ص‌۵۱۷‌.
۱۸. بقره/سوره۲، آیه۲۶۰.    .
۱۹. مائده/سوره۵، آیه۱۱۲.    .
۲۰. مائده/سوره۵، آیه۱۱۳.    .
۲۱. جامع البیان، ج‌۳، ص‌۴۲۹.
۲۲. جامع البیان،مج ۳، ج‌۴، ص‌۱۱۲.
۲۳. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۲۳‌۱۲۶.    .
۲۴. انفال/سوره۸، آیه۱۱.    .
۲۵. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۸۶۳.
۲۶. مجمع البیان، ج‌۳، ص‌۸۰۸.
۲۷. مجمع البیان، ج‌۳، ص۸۰۹.
۲۸. فی ظلال، ج۳، ص‌۱۴۸۴.
۲۹. مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۸۰۸‌.
۳۰. انفال/سوره۸، آیه۱۰.    .
۳۱. المیزان، ج‌۹، ص‌۲۱.
۳۲. نمونه، ج‌۷، ص‌۱۰۵.
۳۳. مجمع البیان، ج‌۴، ص‌۸۰۹‌.
۳۴. یونس/سوره۱۰، آیه۷.    .
۳۵. یونس/سوره۱۰، آیه۸.    .
۳۶. مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۱۴۰.
۳۷. کشف الاسرار، ج‌۴، ص‌۲۵۲.
۳۸. حج/سوره۲۲، آیه۱۱.    .
۳۹. فی‌ظلال، ج‌۴، ص‌۲۴۱۲‌-۲۴۱۳     .
۴۰. موسوعة اخلاق القرآن، ص۸۵‌.
۴۱. رعد/سوره۱۳، آیه۲۸.    .
۴۲. جامع البیان، مج‌۸‌، ج‌۱۳، ص‌۱۹۰.
۴۳. مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۴۴۷.
۴۴. فجر/سوره۸۹، آیه۲۷‌۳۰.    .
۴۵. جامع البیان، مج‌۱۵، ج‌۳۰، ص‌۲۳۷-۲۴۰.
۴۶. کشف‌الاسرار، ج‌۱۰، ص‌۴۸۹‌-۴۹۰.
۴۷. التعریفات، ص‌۳۱۲.



دائرةالمعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«آرامش».    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار