• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اضطراب مجاهدان (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مؤمنان مجاهد در جنگ حنین، به اضطراب و وحشت دچار شدند. هم‌چنین پس از این‌که دشمنان در جنگ احزاب، مؤمنان را محاصره کردند، این مجاهدان به اضطراب و وحشت شديد مبتلا شدند:



پس از این‌که مؤمنان در جنگ احزاب به‌وسیله دشمنان محاصره شدند، به اضطراب و وحشت شديد مبتلا شدند:

•• «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا؛ اى کسانى که ايمان آورده‌ايد! نعمت خدا را بر خود به ياد آوريد در آن هنگام که لشکرهايى (عظيم) به سراغ شما آمدند؛ ولى ما باد و طوفان سختى بر آنان فرستاديم و لشکريانى که آنها را نمى‌ديديد (و به اين وسيله آنها را در هم شکستيم)؛ و خداوند هميشه به آنچه انجام مى‌دهيد بينا بوده است».

۱.۱ - تفسیر آیه



۱.۱.۱ - مراد از اذکروا

تعبیر به اذکروا نشان مى‌دهد که این آیات بعد از پایان جنگ و گذشتن مقدارى از زمان که به مسلمانان اجازه داد آنچه را دیده بودند در فکر خود مورد تحلیل قرار دهند نازل گردید تا تاثیر عمیق‌ترى بخشد.

۱.۱.۲ - مراد از جنود

تعبیر به جنود اشاره به احزاب مختلف جاهلى (مانند قریش، غطفان بنى‌سلیم، و بنى‌اسد، و بنى‌فزاره و بنى‌اشجع و بنىمرة) و طایفه یهود داخل مدینه است.

۱.۱.۳ - مراد از جنودا لم تروها

منظور از جنودا لم تروها که به یارى مسلمانان آمدند همان فرشتگانى است که یارى آنها نسبت به مؤمنان در غزوه بدر نیز صریحاً در قرآن مجید آمده است؛ ولى همان‌گونه که در ذیل آیه ۹ سوره انفال بیان کردیم دلیلى در دست نیست که فرشتگان، این جنود الهى ناپیدا، رسما وارد میدان و مشغول جنگ شده باشند؛ بلکه قرائنى در دست است که نشان مى‌دهد آنها براى تقویت روحیه مؤمنان و دل‌گرمى آنان نازل گشته‌اند.

•• «إِذْ جَاؤُوكُم مِّن فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَإِذْ زَاغَتْ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا؛ (به خاطر بياوريد) زمانى را که آنها از طرف بالا و پايين (شهر) بر شما وارد شدند (و مدینه را محاصره کردند) و زمانى را که چشم‌ها از شدت وحشت خيره شده و جان‌ها به لب رسيده بود، و گمان‌هاى گوناگون بدى به خدا مى‌برديد.».

۱.۱ - تفسیر آیه



۱.۲.۱ - مراد از فوق

بسیارى از مفسران کلمه (فوق) را در این آیه اشاره به جانب شرق مدینه مى‌دانند که قبیله (غطفان) از آنجا وارد شدند و (اسفل) را اشاره به غرب که قبیله قریش و همراهان آنها از آنجا ورود کردند.
البته با توجه به اینکه مکه درست در جنوب مدینه واقع شده، قبائل مشرکین مکه باید از جنوب آمده باشند، ولى شاید وضع جاده و مدخل مدینه چنان بوده که آنها کمى شهر را دور زده و از غرب وارد شده‌اند و به هر حال جمله بالا اشاره به محاصره این شهر از سوى دشمنان مختلف اسلام است.

۱.۲.۲ - مراد از زاغت الابصار

جمله (زاغت الابصار) با توجه به اینکه (زاغت) از ماده (زیغ) به معنى تمایل به یک‌سو است، اشاره به حالتى است که انسان به هنگام ترس و وحشت شدید پیدا مى‌کند که چشمان او به یک سمت منحرف، و روى نقطه معینى ثابت و خیره مى‌شود.

۱.۲.۳ - مراد از بلغت القلوب

جمله (بلغت القلوب الحناجر) (قلب‌ها به گلوگاه رسیده بود) کنایه جالبى است شبیه آنچه در زبان فارسی داریم که مى‌گوییم (جانش به لب رسید) و گرنه هرگز، قلب به معنى عضو مخصوص مرکز پخش خون از جاى خود حرکت نمى‌کند و هیچ‌گاه به گلوگاه نمى‌رسد.

۱.۲.۴ - مراد از و تظنون بالله

جمله (و تظنون بالله الظنونا) اشاره به این است که در این حالت، گمان‌هاى ناجورى براى جمعى از مسلمانان پیدا شده بود؛ چراکه هنوز از نظر نیروى ایمان به مرحله کمال نرسیده بودند، این‌ها همان کسانى بودند که در آیه بعد مى‌گوید: شدیدا متزلزل شدند.
شاید بعضى فکر مى‌کردند ما سرانجام شکست خواهیم خورد، و ارتش‌ دشمن با این قدرت و قوت پیروز مى‌شود، روزهاى آخر عمر اسلام فرا رسیده است و وعده‌هاى پیامبر در زمینه پیروزی مطلقا تحقق نخواهد یافت‌!

•• «هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِيدًا؛ آنجا بود که مؤمنان آزمایش شدند و تکان سختى خوردند!».

۱.۳ - بیان آیه

کلمه (هنالک) که اسم اشاره است و مخصوص اشاره به دور است، دور از جهت زمان ، و یا دور از جهت مکان، در اینجا اشاره است به زمان آمدن آن لشکرها، که براى مسلمانان مشکلى بود که حل آن بسیار دور به نظر مى رسید، و کلمه (ابتلاء) به معناى امتحان، و (زلزال) به معناى اضطراب، و (شده) به معناى قوت است، چیزى که هست موارد استعمال شدید و قوى مختلف است، چون غالب موارد استعمال شدید در محسوسات است، و غالب موارد استعمال قوى به طورى که گفته‌اند در غیر محسوسات است، و به همین جهت به خداى تعالى قوى گفته مى‌شود، ولى شدید گفته نمى‌شود
و معناى آیه این است که در آن زمان سخت، مؤمنین امتحان شدند، و از ترس دچار اضطرابى سخت گشتند.

با توجه به شأن نزول، آيه در مورد جنگ احزاب نازل شده است. تفسیر مجمع‌ البيان، شیخ طبرسی، ج، ص، ذيل آيه.


مؤمنان مجاهد در جنگ حنين، به اضطراب و وحشت دچار شدند:

•• «لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُم مُّدْبِرِينَ؛ خداوند شما را در جاهاى زيادى يارى کرد (و بر دشمن پيروز شديد)؛ و در روز حنين (نيز يارى نمود)؛ در آن هنگام که فزونى جمعيتتان شما را مغرور ساخت، ولى (اين فزونى جمعیت) هيچ به دردتان نخورد و زمين با همه وسعتش بر شما تنگ شده؛ سپس پشت (به دشمن) کرده، فرار نموديد!».

۱.۱ - تفسیر آیه



۲.۱.۱ - معنی مواطن

کلمه (مواطن) جمع (موطن) و به معناى جایى است که انسان در آن سکونت نموده، و آن را وطن خودش قرار مى‌دهد. و کلمه (حنین) اسم بیابانى است میان مکه و طائف که غزوه معروف حنین در آنجا اتفاق افتاد، و رسول خدا (صلي‌الله‌عليه‌وآله) با قوم هوازن و ثقیف جنگ کرد. روزى بود که بر مسلمین بسیار سخت گذشت، به‌طورى که در اول شکست خورده هزیمت کردند، و لیکن در آخر خداى تعالى به نصرت خویش تاییدشان فرمود و در نتیجه غالب گشتند.

۲.۱.۲ - مراد از اعجاب

کلمه (اعجاب) به معناى خوشحال کردن است، و (عجب) به معناى خوشحال شدن از دیدن امرى نادر و بى‌سابقه است. و کلمه (رحب) به معناى وسعت مکان و ضد تنگى است.

۲.۱.۳ - مراد از لقد نصرکم الله...

(لقد نصرکم الله فى مواطن کثیرة) - در این جمله مواطنى که خداوند لشکر اسلام را نصرت داده، ذکر مى‌کند. و از سیاق کلام برمى‌آید که منظور از این چند موطن، مواطن جنگى است، از قبیل بدر، احد، خندق، خیبر و امثال آن. و نیز از سیاق برمى‌آید که جمله مورد بحث به منزله مقدمه و زمینه‌چینى است براى جمله (و یوم حنین اذ اعجبتکم کثرتکم)؛ زیرا آیات سه‌گانه مورد بحث همه راجع به یادآورى داستان واقعه حنین، و آن نصرت عجیبى است که خداوند بر مسلمین افاضه کرد، و تایید غریبى است که مسلمین را بدان اختصاص داده است.

۲.۱.۴ - طرح یک پرسش

در این آیات سوالى پیش مى‌آید، و آن این است که با اینکه در میان مسلمین منافقین و ضعفاى در ایمان و دارندگان ایمان صادق به اختلاف مراتب وجود داشتند، با این حال چرا در آیات مورد بحث خطاب را به عموم کرده؟ جواب آن این است که: درست است که همه در یک درجه از ایمان نبودند، و لیکن همین قدر که مؤمنین صادق الایمان نیز در میان آنان بودند کافى است که خطاب به عموم شود، چون همین مسلمین بودند که با همین اختلاف در مراتب ایمانشان، در جنگ‌هاى بدر، احد، خندق، خیبر، حنین و غیر آن شرکت کردند.

۲.۱.۵ - مراد از یوم حنین

(یوم حنین) یعنى روزى که واقعه حنین در آن روز اتفاق افتاد و در آن بیابان میان شما و دشمنانتان کارزار شد. اضافه کلمه یوم بر مکان‌هایى که وقایع بزرگى در آن مکان‌ها اتفاق افتاده در کلام عرب و در عرف زیاد است؛ مثلا مى‌گویند: روز بدر، روز احد، روز خندق، و امثال آن. نظیر آنکه یوم را بر اجتماعات و مردمى که کار آن روز را انجام دادند اضافه نموده مى‌گویند: روز احزاب، و روز تمیم. و نیز بر خود حادثه اضافه نموده مى‌گویند روز فتح مکه.

۲.۱.۶ - مغرور شدن مسلمین به کثرت نفراتشان

مغرور شدن مسلمین به کثرت نفراتشان و هزیمتشان در آغاز جنگ
( اذ اعجبتکم کثرتکم) یعنى وقتى که به مسرت درآورد شما را آن کثرتى که در خود دیدید، و در نتیجه اعتمادتان به خدا قطع شد و بحول و قوه او تکیه نکردید، بلکه بحول و قوت خود اعتماد نمودید و خاطر جمع شدید که با این همه کثرت که در ما است در همان ساعت اول دشمن را هزیمت مى‌دهیم. و حال آنکه کثرت نفرات بیش از یک سبب ظاهرى نیست، و تازه سببیت آنهم به اذن خداست. آرى، مسبب الاسباب اوست.
به خاطر همین معنا بعد از جمله (اذ اعجبتکم کثرتکم) فرمود: (فلم تغن عنکم شیئا) یعنى شما کثرت نفرات را سببى مستقل از خدا گرفتید و این کثرت نفرات اعتماد به خدا را از یادتان برد، و شما بخود آن سبب اعتماد نمودید، آنگاه خداوند به شما فهماند که کثرت جمعیت سببى موهوم بیش نیست، و در وسع خود هیچ غنایى ندارد تا با غناى خود شما را بى‌نیاز از خدا بگرداند و هم‌چنین هیچ اثر دیگرى از خود ندارد.

۲.۱.۷ - مراد از و ضاقت علیکم

(و ضاقت علیکم الارض بما رحبت) (بما) در معناى (مع ما) است؛ یعنى با اینکه فراخ بود. و این کنایه است از احاطه دشمن، و اینکه دشمن چنان شما را احاطه کرد که زمین با همه گشادیش آنچنان بر شما تنگ شد که دیگر مامنى که در آنجا قرار گیرید و پناهى که در آنجا بیاسائید، و از شر دشمن خود را نگهدارید نمى‌یافتید، و در فرار کردنتان چنان فرار کردید که به هیچ چیز دیگر غیر از فرار توجه نداشتید.
و بنابراین آیه شریفه از جهت مضمون قریب المعنى است با آیه (اذ جاوکم من فوقکم و من اسفل منکم و اذ زاغت الابصار و بلغت القلوب الحناجر و تظنون بالله الظنونا) که جنگ احزاب را یادآورى مى‌کند.
و اینکه بعضى مفسرین گفته‌اند معناى (و ضاقت علیکم الارض) این است که راه فرارى نداشتید، معناى صحیحى نیست.

۲.۱.۸ - مراد از ثم ولیتم مدبرین

(ثم ولیتم مدبرین) یعنى دشمن را پشت سر خود قرار دادید. و این تعبیر کنایه از انهزام است، و این همان فرار از جنگ است که به‌خاطر اطمینان به کثرت نفرات و انقطاع از پروردگارشان بدان مبتلا شدند.

•• «ثُمَّ أَنَزلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَعذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ؛ سپس خداوند «سکينه» خود را بر پيامبرش و بر مؤمنان نازل کرد؛ و لشکرهايى فرستاد که شما نمى‌ديديد؛ و کافران را مجازات کرد؛ و اين است جزاى کافران!».

۱.۱ - تفسیر آیه


و اما اینکه به‌عنوان شاهد گفتار خود گفت: (اضطراب، منحصر در مسلمانان نبود، بلکه رسول خدا (صلى‌الله‌علیه‌و‌آله) هم مضطرب گردید) و بر این معنا استدلال کرد به جمله (ثم انزل الله سکینته على رسوله و على المومنین) چون از کلمه (ثم) برمى‌آید که نزول سکینت بعد از عقب‌نشینى بوده، و لازمه این بعدیت زمانى این است که آن حضرت هم مضطرب شده باشد، هر چند اضطراب آنجناب از باب اندوه و تأسف بوده، چون در حق او تصور نمى‌شود که ترس، ثبات و شجاعتش را متزلزل کند.
باید دید این اندوه و تاسفى که وى براى آن حضرت تصور کرده تأسف بر چه بوده؟ اگر تاسف بر این بوده که چرا خداوند مسلمانان را بخاطر عجبشان به چنین فتنه و گرفتارى مبتلا نمود، و خلاصه اگر تاسفى بوده که خدا آن را دوست نمى‌داشته، این با مقام مقدس آن‌ حضرت نمى‌سازد؛ چون خداى تعالى با فرستادن کتاب به‌سوى او، و تعلیمش از علم خود او را مؤدب و تربیت کرده، و درباره‌اش امثال آیه (لیس لک من الامر شى ء) و (سنقرئک فلا تنسى) را نازل کرده است.


۱. احزاب/سوره۳۳، آیه۹.    
۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج۱۷، ص۲۱۸، ذیل آیه.    
۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۰.    
۴. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج۱۷، ص۲۱۹ ۲۲۰، ذیل آیه.    
۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۱.    
۶. ترجمه المیزان، طباطبایی، سید محمدحسین، ج۱۶، ص۴۲۸، ذیل آیه.    
۷. توبه/سوره۹، آیه۲۵.    
۸. ترجمه المیزان، طباطبایی، سید محمدحسین، ج۹، ص۲۸۹، ذیل آیه.    
۹. ترجمه المیزان، طباطبایی، سید محمدحسین، ج۹، ص۲۹۱، ذیل آیه.    
۱۰. توبه/سوره۹، آیه۲۶.    
۱۱. ترجمه المیزان، طباطبایی، سید محمدحسین، ج۹، ص۲۹۴ ۳۷۷، ذیل آیه.    




فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «اضطراب مجاهدان».    


رده‌های این صفحه : اضطراب | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار