اصول قرآنی همدلی و همزبانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اصول قرآنی همدلی و همزبانی، شامل اصلهایی میشود که هم علمی و هم عملی هستند. از جمله
اعتقادات و
هدف،
روش،
نیت و.. را شامل میشود.
آموزههای قرآنی ساختار امت را بر وحدت
عقیده و هدف دانسته است و گاه فراتر از
امت اسلام از همه
معتقدان به شرایع اسلامی از
یهود و
نصاری میخواهد تا بر محور
عقیده و هدف
مشترک گرد آیند و همدل و همزبان
در مسیر گسترش آئین توحیدی همکاری داشته باشند.
خداوند در آیه ۶۴
سوره آل عمران میفرماید: قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمۀ سواء بیننا و بینکم الانعبد الاالله و لانشرک به شیئا و لایتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولو اشهدوا بانا مسلمون؛
بگو: «ای
اهل کتاب، بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است بایستیم که: جز خدا را نپرستیم و چیزی را
شریک او نگردانیم و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد.» پس اگر از این پیشنهاد اعراض کردند، بگوئید: «شاهد باشید که ما مسلمانیم نه شما.»
امت، مشتق از ام (
مادر)
در مفهوم قرآنی به گروهی
اطلاق میشود که وجه
مشترکی مانند
دین، زمان یا مکان واحد داشته باشند؛ خواه این
اشتراک اختیاری یا غیر اختیاری باشد
بنابراین امت اسلام به گروهی اطلاق میشود که از نظر
مشترکات دینی، هم
عقیده هستند. البته هر چه بیشتر
مشترکات، بیشتر و قویتر باشد به همان میزان میتوان گفت که امت بودن آن مردم نیز قویتر و شدیدتر خواهد بود؛ پس شدت و ضعف امتی نسبت به امت دیگر به همان دامنه
مشترکات و قوت آنها بستگی دارد.
براساس آموزههای قرآنی تحقق امت همدل و همزبان زمانی شکل میگیرد که اصولی
در بخش علمی و عملی مراعات شود.
همدلی و همزبانی اصولی علمی و عملی را داراست که برای رسیدن به آن همدلی و همزبانی، مراعات آن اصول لازم است،
در این بخش به اصول علمی خواهیم پرداخت.
از مهمترین عوامل همدلی،
عقیده واحد است. هرگاه قلب و دل دو نفر به امری گرایش یافت، بههم نزدیک میشوند و تقرب معنوی مییابند. تقرب معنوی افراد غیر متجانس را گرد هم میآورد.
قرآن بارها بیان کرده که پیوند برادری که براساس معنویت و
عقیده شکل میگیرد بسیار قویتر و ریشهدارتر از برادری خونی و نسبی است. امت اسلام که از نژادها، قبایل و اقوام و گروههای انسانی
در عرض و طول جغرافیایی زمین شکل گرفته، خودگواهی روشن بر این مدعاست که
عقیده، مهمترین امری است که افراد گوناگون از نظر نژاد،
خون، رنگ و جنس و مانند آنها را گرد هم آورده و یک امت را تشکیل میدهد. انس و الفتی که از راه
عقیده میان افراد انسانی پدید میآید را نمیتوان با هیچ امر دیگری ایجاد کرد.
خداوند در اینباره میفرماید: و الف بین قلوبهم لو انفقت ما فی الارض جمیعاً ما الفت بین قلوبهم و لکن الله الف بینهم انه عزیز حکیم؛ و میان دلهایشان الفت انداخت، که اگر آنچه
در روی زمین است همه را خرج میکردی نمیتوانستی میان دلهایشان الفت برقرار کنی، ولی خدا بود که میان آنان الفت انداخت، چرا که او توانای حکیم است..
از مهمترین عوامل پیدایش همدلی،
اشتراک در هدف است. همانطوری که
عقیده واحد
در حوزه بینشها موجب میشود تا انسانها با همه اختلافات ظاهری، غریزی، طبیعی و مانند آنها گردهم آیند، همچنین هدف
مشترک عامل مهمی
در همدلی افراد است. این که همه یک هدف و مقصد را بپذیرند و به سمت آن حرکت کنند، موجب میشود، همدلی و پیوندی مستحکم و استوار میان افراد گوناگون از همه جناحها پدید آید. هدف
مشترک، سبب میشود تا اختلافات کنار نهاده شود و به جای آن
صلح و صفا و صمیمیت میان افراد هم هدف پدید آید.
روش واحد یکی دیگر از عوامل تحقق همدلی است. البته عامل
عقیده و هدف واحد نقش اساسیتر و بنیادیتری نسبت به روش واحد دارد؛ زیرا آنچه اصل است
اشتراک در عقیده و هدف است؛ اما اگر روش نیز
مشترک باشد، به طور طبیعی موجبات همدلی بیشتر و شدیدتری را فراهم میآورد.
در آیات قرآن از جمله
آیه ۲۱۳
سوره بقره به نقش
اشتراک روش نیز اشاره شده است.
در بخش عملی همدلی و همزبانی اصولی که مراعات آن
اصول لازم است،
در این بخش به این اصول اشاره میکنیم:
برای اینکه همدلی از دایره ذهنی و عملی به حوزه عزم و
اراده و عمل درآید، باید اموری از جمله
نیت خیر و حسن فاعلی تحقق یابد. به این معنا که شخص
در مقام عمل نیز نیت خیر داشته باشد و آنچه را باور دارد
در مقام عمل براساس آن، رفتار کند. فاعل و کنندهکار خیر باید نیت خیر و نیک داشته باشد تا همدلی واقعی تحقق یابد.
در آیات قرآن از جمله آیه ۱۰
سوره فاطر به آن اشاره شده است.
چنانکه گفته شد عمل نیک یا همان حسن فعلی موجب افزایش همدلی است. اگر افراد جامعه کار خیری انجام دهند، با هم نزدیک میشوند و دلهای آنان با هم پیوند میخورد؛ البته چنانکه از آیه ۱۰ سوره فاطر
بر میآید باید حسن فعل و کار خیر با حسن فاعلی و نیت خوب فاعل آن همراه شود تا تاثیر بیشتری داشته باشد.
بدگمانی عامل تشدید اختلاف است؛ برای آنکه همدلی میان افراد جامعه پدید آید و تقویت شود باید به جای بدگمانی حسن ظن و خوش گمانی جایگزین شود.
در آیات قرآن بر این مطلب تاکید شده است که از هرگونه بدگمانی نسبت به یکدیگر پرهیز کنید و اعمال و رفتار یکدیگر را بر وجه نیک و درست آن حمل کنید و تا میتوانید تفسیر صحیح و مشروعی برای رفتار و اعمال دیگران ارائه دهید.
خوشخویی و حسن خلق از دیگر عوامل همدلی است. انسانهایی که دارای حسن خلق هستند مردم را به سوی خویش جلب میکنند.
از دیگر اموری که همدلی را موجب میشود، مراعات
عدل و انصاف است.
انصاف که نوعی اکرام است نادیده گرفتن برخی از حقوق خویش و
ایثار برای جلب
رضایت دیگران است. اگر افراد جامعه فراتر از عدل، با انصاف با دیگران رفتار کنند، جامعهای همدل ایجاد میشود و انسانها به یکدیگر گرایش بیشتری مییابند. عدالت و انصاف از نظر آموزههای قرآنی موجب قوام جامعه و پرهیز از هرگونه عوامل تنشزا و اختلافبرانگیز است..
خداوند
در آیاتی از جمله
آیه ۲
سوره مائده بر
تعاون و همکاری بویژه
در حوزه نیکی و
تقوا تاکید میکند. اصولا کسانی که همدل هستند بر آن هستند تا
در یک چارچوب همکاری، اهداف
مشترک را برآورده سازند و موفقیت جمعی را برای هم رقم زنند.
تفاهم بیانی به معنای درک
مشترک از امور است. برخی از افراد واژگان
مشترکی را به کار میبرند
در حالی که تنها
اشتراک لفظی وجود دارد؛ به عنوان نمونه هر دو از
حقوق بشر و
آزادی سخن میگویند، ولی درک
مشترکی از مفهوم آنها ندارند؛ زیرا یکی آزادی را به معنای بیمبالاتی و برآوردن نیازهای شهوانی و طبیعی و غریزی و هواهای نفسانی میداند و آن دیگری از آن، مفهوم والاتری
در نظر دارد که رهایی انسان از هرگونه عامل بازدارنده و مقیدکننده انسانیت است.
از نظر چنین شخصی رهایی از هواهای نفسانی و مدیریت آن عین آزادی است. بنابراین تفاهم بیانی و سپس زبانی نقش مهمی
در همدلی افراد خواهد داشت. تفاهم
در مفاهیم و سپس ارائه آن
در قالب
مشترک زبانی و واژگانی میتواند همدلی را افزایش دهد.
در قرآن به اشکال مختلف از تحریف معنوی و تغییر کلمات سخن به میان آمده است، رویهای که برخی برای ایجاد اختلاف و یا تحقق اهداف شوم خود بهره میگیرند.
اختلاف زبانی میتواند آثار بدی را به دنبال داشته باشد و موجب درگیری و
خصومت بیمعنا شود؛ از همینرو از کاربرد هر گونه واژگان و اصطلاحاتی که سبب تضعیف یا نابودی همدلی شود پرهیز داده شده است.
هر چند که همدلی به معنای وحدت
در عقیده و هدف
در میان گروههای مختلف انسانی است و این به تنهایی میتواند افراد غیر متجانس و متضاد و متناقض را
در کنار هم گرد آورد و پیوند زند، اما باید توجه داشت که امت اگر فراتر از همدلی بتواند همزبان نیز باشد به همان میزان نیز همدلی او افزایش مییابد.
اگر اتفاق و اتحاد و همدلی باطنی بخواهد باقی و برقرار باشد باید این همدلی به همزبانی تبدیل شود و همه کسانی که
عقیده و هدف
مشترکی دارند یک زبان برای بیان
عقیده و هدف خویش برگزینند.
البته همدلی اساس است و همزبانی فرع؛ چراکه ممکن است که برخی همزبانی ظاهری داشته باشند. ولی همدلی نداشته باشند. کسانی که همدل هستند
در نهایت به زبان
مشترک دست خواهند یافت، ولی کسانی که همزبان هستند کمتر اتفاق میافتد که به همدلی دست یابند؛ زیرا همدلی
در حوزه
عقیده و ایمان و امور باطنی و اساسی است
در حالی همزبانی
در حقیقت
در حوزه ظاهر و روش و اجرا است.
مولوی همزبانی ظاهری را ارزش اساسی نمیداند و اساس و پایه را برهمدلی میگذارد و میسراید:
چون
سلیمان را سراپرده زدند جمله مرغانش به خدمت آمدند
همزبان و محرم خود یافتند پیش او یک یک به جان بشتافتند
جمله مرغان ترک کرده چیک چیک با سلیمان گشته افصح من اخیک
همزبانی خویشی و پیوندی است
مرد با نامحرمان چون بندی است
ای بسا هندو و ترک همزبان ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگرست همدلی از همزبانی بهترست
پس اصل آن است که این همدلی با همزبانی همراه شود؛ زیرا
در این صورت است که هرگونه اختلاف و
جنگ و
جدل از میان میرود و به جای آن
صلح و صفا میآید و امید دشمنان به نومیدی بدل میشود؛ زیرا
در جایی که همدلی و همزبانی باشد،
دشمن راهی برای رخنه نمییابد تا پیوندها را بشکند و گسست میان انسانها پدید آورد. بنابراین همدلی باید به همزبانی تبدیل شود و اینکه همزبانی اوج همدلی و تقویتکننده آن است.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اصول قرآنی همدلی و همزبانی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۰۵.