• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اصل قانونی بودن جرائم و مجازات‌ها

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اصل قانونی بودن جرائم و مجازات‌ها از اصطلاحات علم حقوق بوده و به این معناست که هیچ مجازاتی بدون وجود قانون تصور شدنی نیست. از جمله دلایل این اصل آن است که چون انسان مجبور به زندگی در اجتماع است؛ باید در زندگی اجتماعی، مقررات اجتماعی اعلام شود تا افراد بدانند چه اعمالی مخلّ نظم اجتماعی است. برخی در نقد این اصل گفته‌اند: اصولاً نمی‌توان همیشه تعریفی کامل و قانع کننده از جرایم بدست آورد. در نتیجه طبق این اصل بسیاری از اعمال غیراخلاقی و خطرناک برای جامعه از دایره جرم خارج می‌شوند.



یکی از اصول اولیه و مسلّم حقوق جزا، اصل قانونی بودن جرائم و مجازات‌ها می‌باشد و منظور از این اصل بطور خلاصه اینست که:
اولاً: هیچ عملی جرم نیست مگر آنکه قبلاً از طرف مقنن به این صفت شناخته شده باشد؛
دوماً: هیچ مجازاتی ممکن نیست مورد حکم قرار گیرد مگر آنکه قبلاً از طرف مقنن برای همان جرم وضع شده باشد؛
سوماً: هیچ محکمه‌ای صالح برای رسیدگی به جرمی نیست مگر آنکه قانون، صلاحیت آن محکمه را برای رسیدگی به آن جرم شناخته باشد؛
چهارماً: هیچ حکمی از محکمه صالح علیه متهمی صادر نخواهد شد مگر پس از رسیدگی و محاکمه، آنهم در شرایط پیش‌بینی شده در قانون صورت گیرد.
به نظر می‌رسد این اصل خود جزئی از اصل قانونی بودن حقوق جزا است و اصل قانونی بودن جرائم و مجازات ممکن است این توهم را بوجود آورد که این اصل فقط در حقوق جزای ماهوی مؤثر و در سایر قسمت‌ها از جمله آیین دادرسی کیفری تاثیری ندارد در حالیکه در آیین دادرسی کیفری هم اقدامات و رسیدگی‌ها و سایر موارد باید طبق مقررات و اصول قانونی باشد.


تاریخچه اصل قانونی بودن جرائم و مجازات‌ها را می‌توان به در سه بخش دوران قدیم و عصر جدید و عصر اسلام بررسی کرد.

۲.۱ - دوران قدیم

با تمام اهمیتی که دانشمندان مکتب کلاسیک برای اصل قانونی بودن قائل هستند، معهذا این اصل در دوران قدیم ناشناخته بود در حقوق دول باستانی، در حقوق رم، در حقوق قرون وسطی و حتی در حقوق دوران رنسانس سوابقی از این اصل دیده نمی‌شود یک ضرب‌المثل قدیمی فرانسوی حاکی است: مجازات‌ها دلخواه و خودسرانه است به این معنی که قضات به هنگام صدور رای از قانون خاصی مجبور به تبعیت نبودند و در رسیدگی از اختیارات فراوان برخوردار بودند تا اواخر قرن ۱۸ در کلیه ممالک دنیا حکمرانان و قضات برای تعقیب مخالفین نظم عمومی و مجرمین تابع هیچ اصل و قاعده نبودند، جنایات زیادی روی می‌داد و چه بسا بخاطر سرقت جزئی شخص را اعدام می‌گردند.

۲.۲ - عصر جدید

این شقاوت‌ها و سفاکی‌ها که بنام عدالت انجام می‌گرفت موجی از مخالفت را برانگیخت، دانشمندان و فلاسفه قرن ۱۸ به مخالفت با این خشونت‌ها برخواستند. در راس دانشمندان افرادی چون بکاریای ایتالیایی، بنتام انگلیسی، روسو و منتسکیوی فرانسوی قرار داشتند و معتقد بودند اولاً باید بین اعمال ارتکابی و محازات آنها تناسبی وجود داشته باشد دوماً اعمال ضد اجتماعی و مجازات آن به اطلاع عامه رسیده باشد سوماً اجرای عدالت تحت نظم و قاعده صحیح باشد. این اعتقادات و حرکت دانشمندان با انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹ جامعه عمل پوشید و برای اولین بار مقنن فرانسوی در ماده ۸ اعلامیه حقوق بشر آنرا تصویب کرد و این اصل از آنجا به سایر کشورها سرایت پیدا کرد. اعلام این اصل انعکاس وسیعی در همه عالم داشت و خواه در مجموعه‌های جزایی و خواه در قوانین اساسی غالب کشورها بعنوان اصلی مسلم پذیرفته شد متعاقب این اصل، اعلامیه جهانی حقوق بشر که در ۱۹۴۸ منتشر شد در موارد مختلف خود بیشتر به تجزیه این اصل پرداخت.

۲.۳ - دیدگاه اسلام

اما در اسلام و ایران این اصل سابقه طولانی‌تری دارد که بعد از ورود اسلام به ایران و اجرای احکام و قوانین اسلامی، این اصل در ضمن قواعد و آیات فراوانی که در محاکم اسلامی جاری می‌شد وجود داشت از جمله:
۱- لایکلّف اللهُ نفساً الّا ما اتها
۲- ماکنّا معذّبین حتی نبعث رسولاً.
۳- حدیث رفع.
۴- اصل اباحه.
۵- قاعده قبح عقاب بلابیان.
این قاعده قبح عقاب بلابیان که عبارت اخرای اصل قانونی بودن جرائم و مجازات می‌باشد بیان می‌کند که عقاب و مجازات افراد بدون اینکه قبلاً از طرف مولی و شارع بیان شود و به اطلاع عموم برسد قبیح و زشت می‌باشد و شارع مقدس از این حرف‌ها منزّه می‌باشد.
[۳] ایرج گلدوزیان، حقوق جزای عمومی ایران، ص۱۵۴.
ولی با افول محاکم مذهبی و ظهور حکام و سلاطین خودکامه این اصل هم کنار گذاشته شد. لذا مقنن ما به هنگام تنظیم متمم قانون اساسی این اصل را از کشورهای اروپایی اقتباس کرد و وارد سیستم حقوقی ما گردید در اصول ۱۰ و ۱۲ و مواد ۲ و ۶ قانون مجازات عمومی و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به این اصل توجه بیشتری شد و در ضمن اصول ۲۲- ۲۵ – ۳۲- ۳۳-۳۶-۳۷ ۱۵۹- ۱۶۶- ۱۶۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مواد ۲ و ۱۱ قانون مجازات اسلامی وارد گردید این اصل یک اصل فطری و عقلی است که حقوق افراد را در مقابل حاکمان و دولت این اصل فطری و عقلی است که حقوق افراد را در مقابل حاکمان و دولت‌ها تضمین می‌نماید که امروزه این اصل به قانونی بودن دادگاه‌ها و محاکمات نیز تسری پیدا کرده است.


۱- دلیل منطقی: انسان بحکم غریزه مجبور به زندگی در اجتماع است و زندگی در اجتماع لازم دارد که مقررات اجتماعی مورد رعایت قرار گیرد و عملی برخلاف نظم اجتماعی اعلام شود تا افراد بدانند چه اعمالی مخلّ نظم اجتماعی است.
۲- رعایت آزادی‌های فردی: همانطور که فرد مجبور به رعایت نظم عمومی است خود فرد نیز دارای حقوق و آزادی‌هایی است که جامعه باید آنرا محترم شمارد.
[۴] افراسیابی، محمداسماعیل، حقوق جزای عمومی، ج۱، ص۱۳۰.

۳- رعایت نفع جامعه: چون افراد بدون نگرانی و تردید به فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی می‌پردازند و این امر موجب پیشرفت صنعتی، فنّی و رونق اقتصادی می‌شود.
[۵] افراسیابی، محمداسماعیل، حقوق جزای عمومی، ج۱، ص۱۳۰.

۴- تقسیم وظایف: قوای مقننه و قضائیه که وضع قانون و تفسیر آن بر عهده مقننه و اجرای قوانین با قضائیه می‌باشد.
[۶] نوربها، رضا، زمینه حقوق جزای عمومی ص۶۰.



۱- غیرکافی بودن این اصل: اصولاً نمی‌توان همیشه تعریفی کامل و قانع کننده از جرایم بدست آورد. در نتیجه بسیاری از اعمال غیراخلاقی و خطرناک برای جامعه از دایره جرم خارج می‌شوند.
۲- عدم توجه به این اصل به شخصیت بزهکار و توجه به ماهیت جرم فقط: به عقیده طرفداران مکتب تحقیق افرادی در جامعه وجود دارند که بدون انجام جرم برای جامعه خطرناکند و باید قبل از ارتکاب بزه در مورد آنها اقدامات لازم را معمول داشت که این اصل سدّ راه این اقدامات است.
[۷] نوربها، رضا، زمینه حقوق جزای عمومی، ص۶۱.



۱- تفسیر مضیق قوانین جزایی
۲- عطف بما سبق نشدن قوانین جزایی


اقدامات تامینی و تربیتی، تدابیری هستند اولاً برای پیشگیری از جرایم بکار می‌رود ثانیاً ادعای جانشینی مجازات‌ها را نیز دارند ولی اهداف این اقدامات واضحاً در غالب موارد از مجازات‌ها تفکیک می‌شوند با وجود این نمی‌توان اجرای این اقدامات را بدون وجود قانون پذیرفت و آن را در اختیار دادگاه‌ها گذاشت لذا به نظر می‌رسد برای حمایت از افراد و جامعه و جلوگیری از سوء استفاده احتمالی و نیز جهت صیانت از آزادی‌های فردی و حقوق اساسی افراد ملت، اصل قانونی بودن اقدامات تامینی باید رعایت گردد و برای جبران نقیصۀ عدم ذکر اقدامات تامینی در ماده ۲ قانون مجازات، در ماده ۱۱ همین قانون جبران شده است بنابراین کلمه مجازات در ماده ۲ معنای عامی دارد و شامل اقدامات تامینی و تربیتی هم می‌شود.
[۸] نوربها، رضا، زمینه حقوق جزای عمومی، ص۶۶.



۱. طلاق/سوره۶۵، آیه۷.    
۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۵.    
۳. ایرج گلدوزیان، حقوق جزای عمومی ایران، ص۱۵۴.
۴. افراسیابی، محمداسماعیل، حقوق جزای عمومی، ج۱، ص۱۳۰.
۵. افراسیابی، محمداسماعیل، حقوق جزای عمومی، ج۱، ص۱۳۰.
۶. نوربها، رضا، زمینه حقوق جزای عمومی ص۶۰.
۷. نوربها، رضا، زمینه حقوق جزای عمومی، ص۶۱.
۸. نوربها، رضا، زمینه حقوق جزای عمومی، ص۶۶.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اصل قانونی بودن جرائم و مجازات ها»، تاریخ بازیابی ۹۹/۴/۳۱.    






جعبه ابزار