اشرف جهانگیر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَشْرَفِ جَهانْگیر، فرزند ابراهیم سمنانی، از
عرفای ایرانی تبار شبه
قاره است.
وی در میان سالهای ۷۰۹-۷۱۲ق/ ۱۳۰۹-۱۳۱۲م در
سمنان متولد شد.
پدرش ابراهیم حکومت سمنان را داشت و
مادرش خدیجه بیگم از اولاد خواجه احمد یسوی بود.
او در ۷ سالگی
قرآن را با ۷
قرائت حفظ کرد و تا ۱۴ سالگی به تحصیل علوم متعارف زمان خود پرداخت و در ۱۵ سالگی پس از درگذشت پدرش به جای او به امارت سمنان نشست.
اشرف در ایام حکومت به سیر و سلوک در عوالم معنوی و مطالعه کتابهای
عرفانی رغبت نشان میداد و با مشایخ صوفیه نشست و برخاست و مصاحبت داشت.
او ۱۰
سال حکومت کرد، ولی در ۲۵ سالگی در پی رؤیایی به سوی زندگانی صوفیانه و سیر و سلوک کشیده شد و حکومت را به
برادر خود سلطان محمد واگذاشت و رهسپار
هندوستان شد. شیخ علاءالدولة سمنانی که از نزدیکان او بود، تا چند منزل وی را همراهی کرد.
اشرف از راه
بخارا و
سمرقند به شهر اوچ رفت و در آنجا به خدمت جلالالدین
حسین بخاری معروف به مخدوم جهانیان جهانگشت (د ۷۸۵ق/ ۱۳۸۳م) رسید. جلالالدین با نیکی و محبت از او استقبال کرد.
اشرف از آنجا راهی پندوه، از شهرهای بنگال، شد و به خدمت علاءالدین عمر بن اسعد بنگالی (د ۸۰۰ق/ ۱۳۹۸م) رسید و دست ارادت به او داد. وی ۱۲ سال در خدمت علاءالدین طی طریق سلوک کرد و از او
لقب «جهانگیر» گرفت.
علاءالدین، اشرف را مأمور ارشاد در جونپور کرد. او از بنگال بدان ناحیه رفت و پس از چندی که در ظفرآباد ماند، محلی به نام بهدوند را که امروزه رسولپور کچهوچهه نامیده میشود، برای اقامت برگزید.
اشرف جهانگیر پس از مدتی باز به سیر و سفر پرداخت و ۳۰ سال در هندوستان و سرزمینهای همجوار مسافرت کرد.
سبب سفرهای بسیار او شاید این باشد که در نظر او «کسی که مشایخ بسیار را دیده باشد، فضل دارد بر کسی که مشایخ اندک را دیده است»
و نیز گفته است که «این
فقیر را از ۱۱۴ مشایخ نعمت رسیده است و به هر کسی از این طایفه که نزدیک و دور شنیده، صحبت ورزیده، و از بصر و بصیرت لقای ایشان دیده...».
وی به شهرهای
ماوراءالنهر،
فارس،
عراق،
روم،
شام،
فلسطین و
ترکستان سفر کرد و با مشایخی چون
امام عبدالله یافعی، شیخ قثم، خلیل اتا، بهاءالدین نقشبند، سیدعلی همدانی، کبیرالدین فرزند فخرالدین عراقی، پسر سلطان ولد ملاقات کرد. گزارش این دیدارها در لطائف اشرفی
آمده است. بنابر روایتی هنگامی که اشرف جهانگیر به شیراز رسید، با حافظ نیز ملاقات کرد و مدتی با او مصاحبت داشت.
اشرف جهانگیر با آنکه از مشایخ طریقتهای متعدد بهرههای معنوی برده بود، خود را پرورده طریقه چشتیه میدانست.
یمنی تاریخ وفات اشرف جهانگیر را ۲۸
محرم ۷۹۸ق/ ۱۰ نوامبر ۱۳۹۵م ذکر کرده است،
اما با توجه به اینکه جانشین وی عبدالرزاق نورالعین ۴۰
سال خلافت داشت و در ۸۴۸ق/ ۱۴۴۴م درگذشت،
تاریخ وفات وی باید در حدود سال ۸۰۸ق/ ۱۴۰۵م بوده باشد؛ چنانکه برخی منابع دیگر نیز وفات او را در ۲۷ یا ۲۸ محرم ۸۰۸ ضبط کردهاند
اما وحید اشرف درگذشت او را در میانسالهای ۸۲۹ -۸۳۲ق/ ۱۴۲۶- ۱۴۲۹م میداند.
اشرف جهانگیر در همان
قریه کچهوچهه به
خاک سپرده شد و مرقد او زیارتگاه مردم است.
از خلفای جهانگیر، شمسالدین اودهی، کبیر عباسی و
عثمان بن خضر را نام بردهاند،
اما مهمترین ایشان عبدالرزاق نورالعین بغدادی است که جانشین او شد.
سید عبدالرزاق نورالعین با بیانی مبالغه آمیز مینویسد که «آن مقدار تصنیفات عجایب و تألیفات غرایب از حضرت قدوة الکبری سر بر زده، معلوم نیست که در عرصه روزگار از هیچ عالمی... صادر شده باشد».
نام ۳۰ اثر او در دست است
که از آن میان فقط مجموعه مکاتبات و چند رساله محفوظ مانده است. چنانکه از لطائف اشرفی بر میآید،
سید اشرف چند اثر مستقل داشته که از جمله آنهاست: رسالههای
بشارت الاخوان،
ارشاد الاخوان،
فوائد الاشرف،
اشرف الفوائد،
رساله در بحث وحدت وجود، و
رساله غوثیه. در پایان
لطائف، رسالههای «
حجة الذاکرین»،
معروف به «
نصیحت نامه»، «
بشارت المریدین» و نیز «
رسالة قبریه» درج شده است.
افزون بر آنچه ذکر شد، باید از دو رسالة اصطلاحات او نیز سخن گفت. اشرف میگوید که در صالحیه دمشق به خدمت کبیرالدین پسر فخرالدین عراقی رسیده، و شروحی را که او در
تفسیر مثنوی از اصطلاحات صوفیه بیان کرده بوده، جمع آوری کرده است. این مجموعه با عنوان «
اصطلاح نامه مختصر تصوف»، در
لطائف اشرفی مندرج است.
علاوه بر این، مجموعه اصطلاحات دیگری نیز در
لطائف درج شده است که به گفته یمنی، عبدالرزاق کاشانی آنها را از ابنعربی شنیده، و اشرف از او گرفته، و بر یمنی املا کرده است. شرح برخی از اصطلاحات این مجموعه منطبق است با آنچه در
اصطلاحات الصوفیة منسوب به
ابن عربی (
قاهره، عالمالفکر) دیدهمیشود، اما این شرح کلاً با
اصطلاحات الصوفیة عبدالرزاق کاشانی مطابقت بیشتری دارد.
بجز این آثار دو کتاب دیگر نیز به اشرف جهانگیر مربوط است، یکی
لطائف اشرفی که سخنان وی و شرح احوال، مقامات و
کرامات اوست، به جمعآوری یکی از مریدانش به نام نظام الدین غریب یمنی در ۷۸۷ق (
دهلی، ۱۲۹۷ق) و دیگر مکتوبات اشرفی است، مشتمل بر
نامههای اشرف جهانگیر به امرا و بزرگان عصر او، گرد آورده عبدالرزاق نورالعین حسنی حسینی سمنانی در ۸۶۹ق (لکهنو، ۱۳۹۰ق).
اما درباره اصالت این دو اثر و به خصوص
لطائف، گفت و گوهایی در میان است: نخست رکن الدین همایون فرخ آن دو را کاملاً جعلی
خوانده، و حتی وجود اشرف را منکر شده است.
وی هر دو کتاب را ساخته و پرداخته عبدالرزاق حسنی حسینی و متعلق به
سده ۱۰ق دانسته است. به زعم این نویسنده، وی شخصیتی را که وجود خارجی نداشته است، جعل کرده، و خود را جانشین او نموده، و چنین آثاری را به او نسبت داده است تا شأن و مقامی برای خویش تحصیل کند. پرویز ناتل خانلری نیز هر دو کتاب را مجعول
خوانده است
و
محمود عابدی نیز اصالت لطائف اشرفی را رد کرده، و آن را ساخته مریدان غیر مخلصی دانسته است که در سده ۱۰ق مطالبی را سرهم کرده، و این کتاب را فراهم آوردهاند.
در مقابل، نذیر احمد در اثبات اصالت لطائف و مکتوبات مقالاتی نوشته، و کوشیده است که این تردیدها را برطرف کند
موارد مشابهت، بلکه مطابقت برخی مندرجات
لطائف و
نفحات الانس جامی و اغلاط و مطالب نادرستی که درباره خواجه حافظ در آن کتاب راه یافته، اسباب اصلی تردید در اصالت این کتاب است. شک نیست که بخش بزرگی از این کتاب عیناً از
نفحات الانس جامی نقل شده است و چون مطالب فراوانی مربوط به دورههای بعد در آن دیده میشود، شاید بتوان گفت که اصل کتاب تألیف مختصری بوده، و در دورههای بعد شخص یا اشخاصی دیگر مطالبی بدان ضمیمه کردهاند.
باتوجه بهمرقد اشرفجهانگیر در کچهوچهه و زندگی افراد معروفی از
خاندان او در
نواحی مختلف
هند در زمان ما، نمیتوان در وجود اشرف و سلسله اشرفیه تردید کرد و اقوال موجود منسوب بدو را کلاً جعلی
خواند.
(۱) عبدالرحمان چشتی، مرآة الاسرار، ترجمه چشتی صابری، لاهور، ۱۴۱۱ق.
(۲) محمود عابدی، مقدمه بر نفحات الانس جامی، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۳) عبدالحق محدث دهلوی، اخبار الاخیار فی اسرار الابرار، دیوبند، ۱۳۳۲ق.
(۴) غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیا، لکهنو، ۱۸۷۳م.
(۵) فخرالدین اشرفی دهلوی، «کوایف اشرفی»، همراه لطائف اشرفی (نک: هم، یمنی).
(۶) منزوی، خطی مشترک.
(۷) پرویز ناتل خانلری، ایران نامه، ۱۳۶۸ش، س ۷، شم ۳.
(۸) نذیر احمد، «اصالت لطائف اشرفی و مکتوب (مکتوبات) اشرفی تألیف سیداشرف جهانگیر سمنانی»، (نک: مل، ایندو ایرانیکا).
(۹) نذیر احمد، «گزارش مختصری درباره شخصیت واقعی جهانگیر سمنانی سیداشرف»، هشتمین کنگره مکتوبات تحقیقات ایرانی کرمان، به کوشش محمد روشن، ۱۳۵۸ش، دفتر سوم، بیست و هفت خطابه.
(۱۰) نذیر احمد، «نخستین جایزه تاریخی - ادبی برای تعمیم زبان فارسی»، آینده، تهران، ۱۳۶۹ش، س ۱۶، شم ۱-۴.
(۱۱) وحید اشرف، حیات سیداشرف جهانگیر سمنانی، لکهنو، ۱۹۷۵م.
(۱۲) رکنالدین همایون فرخ، حافظ خراباتی، تهران، ۱۳۵۲ش.
(۱۳) نظامالدین یمنی، لطائف اشرفی فی بیان طوائف صوفی، دهلی، ۱۲۹۷ق.
دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «اشرف جهانگیر»، ج۸، ص۳۵۴۸.