• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اسوه‌های موحدان (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابراهیم علیه‌السلام، بزرگ پیامبران که زندگیش سرتاسر، درس بندگی و عبودیت خدا، جهاد فى سبیل الله، و عشق به ذات پاک او بود، ابراهیم که امت اسلامى از برکت دعای او، و مفتخر به نام‌گذارى او مى‌باشد، مى‌تواند براى همه انسان‌ها سرمشق خوبى در این زمینه باشد.





۱.۱ - ابراهیم و گریز از شرک

ابراهیم علیه‌السلام و پیروانش، در گریز از شرک و بی‌زاری از آن، شاخص ممتازی برای موحدان بودند:

• «قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَاء مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن شَيْءٍ رَّبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ؛ براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهیم و کسانى که با او بودند وجود داشت، در آن هنگامى که به قوم (مشرک) خود گفتند: «ما از شما و آنچه غير از خدا مى‌پرستيد بيزاريم؛ ما نسبت به شما کافريم؛ و ميان ما و شما عداوت و دشمنی هميشگى آشکار شده است؛ تا آن زمان که به خداى يگانه ایمان بياوريد! - جز آن سخن ابراهيم که به پدرش (= عمويش آزر) گفت (و وعده داد) که براى تو آمرزش طلب مى‌کنم، و در عين حال در برابر خداوند براى تو مالک چيزى نيستم (و اختيارى ندارم)! - پروردگارا! ما بر تو توکل کرديم و به سوى تو باز گشتيم، و همه فرجام‌ها به‌سوى تو است»!

۱.۱.۱ - مراد از کفر و بیزاری

در توضیح آمده: ((آن روز که به قوم مشرک و بت‌پرستشان گفتند: ما از شما و آنچه غیر از خدا مى‌پرستید بیزاریم))! (اذ قالوا لقومهم انا برآء و منکم و مما تعبدون من دون الله).
ما نه شما را قبول داریم، و نه آیین و مذهبتان را، ما هم از خودتان و هم از بت‌هاى بى‌ارزشتان متنفریم.
و باز براى تأکید افزودند: ((ما نسبت به شما کافریم)) (کفرنا بکم).
البته این کفر همان کفر برائت و بیزارى است که در بعضى از روایات ضمن برشمردن اقسام پنج‌گانه کفر به آن اشاره شده است.
و سومین بار براى تأکید بیشتر افزودند: ((در میان ما و شما عداوت و دشمنى همیشگى آشکار شده است)) (و بدا بیننا و بینکم العداوة و البغضاء ابدا).
و این وضع هم‌چنان ادامه دارد تا به خدای یگانه ایمان بیاورید (حتى تؤمنوا بالله وحده).
و به این ترتیب با نهایت قاطعیت و بدون هیچ‌گونه پرده‌پوشى اعلام جدایى و بیزارى از دشمنان خدا کردند، و تصریح نمودند که این جدایى به هیچ قیمت قابل برگشت و تجدیدنظر نیست، و تا ابد ادامه دارد، مگر این که آنها مسیر خود را تغییر دهند و از خط کفر به خط ایمان روى آورند.
• «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَمَن يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ؛ (آرى) براى شما در زندگى آنها اسوه حسنه (و سرمشق نيکويى) بود، براى کسانى که امید به خدا و روز قيامت دارند؛ و هر کس سرپيچى کند به خويشتن ضرر زده است؛ زيرا خداوند بى‌نياز و شايسته ستايش است»!

۱.۲ - ابراهیم و توکل

ابراهیم عليه‌السلام، در توحید افعالی ، توکل بر خدا و انابه به درگاه او اسوه‌ای برجسته بودند:
• «قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَاء مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن شَيْءٍ رَّبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ؛ براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهیم و کسانى که با او بودند وجود داشت، در آن هنگامى که به قوم (مشرک) خود گفتند: «ما از شما و آنچه غير از خدا مى‌پرستيد بيزاريم؛ ما نسبت به شما کافريم؛ و ميان ما و شما عداوت و دشمنی هميشگى آشکار شده است؛ تا آن زمان که به خداى يگانه ایمان بياوريد! - جز آن سخن ابراهيم که به پدرش (= عمويش آزر) گفت (و وعده داد) که براى تو آمرزش طلب مى‌کنم، و در عين حال در برابر خداوند براى تو مالک چيزى نيستم (و اختيارى ندارم)! - پروردگارا! ما بر تو توکل کرديم و به سوى تو باز گشتيم، و همه فرجام‌ها به‌سوى تو است»!

۱.۲.۱ - بیان آیه

ابراهیم و پیروانش قویا با بت‌پرستان مخالف بودند و باید این درس را از آنها سرمشق گرفت، و داستان آزر شرایط خاصى داشته که اگر براى ما هم پیدا شود، قابل تأسى است.
و از آنجا که مبارزه با دشمنان خدا با این صراحت و قاطعیت مخصوصا در زمانى که آنها از قدرت ظاهرى برخوردارند جز با توکل بر ذات خدا ممکن نیست، در پایان آیه مى‌افزاید: آنها گفتند: پروردگارا! ما بر تو توکل کردیم و به سوى تو بازگشت نمودیم و رجوع نهایى همه سرانجام به سوى تو است)) (ربنا علیک توکلنا و الیک انبنا و الیک المصیر).
در حقیقت آنها سه مطلب را در این عبارت به پیشگاه الهى عرضه داشتند: نخست توکل بر ذات او، و دیگر توبه و بازگشت به سوى او، و سپس توجه به این حقیقت که رجوع نهایى همه چیز به سوى اوست که علت و معلول یکدیگرند، ایمان به معاد و بازگشت نهایى سبب توبه مى‌گردد و توبه روح توکل را در انسان زنده مى‌کند.

۱.۳ - پیامبر

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، برای خداپرستان اسوه‌ای شایسته بودند:
• «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا؛ مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيکويى بود، براى آنها که اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مى‌کنند».

۱.۳.۱ - اسوه بودن پیامبر

معناى آیه این است که یکى از احکام رسالت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، و ایمان آوردن شما، این است که به او تأسى کنید، هم در گفتارش و هم در رفتارش، و شما مى‌بینید که او در راه خدا چه مشقت‌هایى تحمل مى‌کند، و چگونه در جنگ‌ها حاضر شده، آن‌طور که باید جهاد مى‌کند، شما نیز باید از او پیروى کنید.
در تفسیر کشاف گفته: اگر کسى بپرسد حقیقت معناى آیه ((لقد کان لکم فى رسول الله اسوه حسنه)) چیست ؟ البته با در نظر گرفتن اینکه کلمه ((اسوه)) به ضمه همره قرائت شده، در جواب مى‌گوییم دو احتمال هست، اول اینکه خود آن جناب اسوه‌اى حسنه و نیکو است؛ یعنى بهترین رهبر و مؤتسى یعنى مقتدى به است، و این تعبیر نظیر تعبیر زیر است، که در باره کلاهخود مى‌گویى بیست من آهن؛ یعنى این کلاه بیست من آهن است، دوم اینکه بگوییم خود آن جناب اسوه نیست؛ بلکه در او صفتى است که جا دارد مردم به وى در آن صفت اقتدا کنند، و آن عبارت است از مواساه؛ یعنى اینکه خود را برتر از مردم نمى‌داند؛ و وجه اول قریب به همان معنایى است که ما بیان کردیم.


۱. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۴.    
۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۴۴۴ ۴۴۵.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۱۹.    
۴. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۶.    
۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۲۸۸.    
۶. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۴.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۴۴۴ ۴۴۵.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۱.    
۹. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۱.    
۱۰. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۴۳۲، ترجمه موسوی همدانی.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۳۶۷، برگرفته از مقاله «اسوه‌های موحدان».    


رده‌های این صفحه : الگو و اسوه | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار