اسماء بن خارجه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَسْماءِ بْنِ خارِجه د ۲ق/۰۱م، از اشراف و بزرگان
کوفه بود.
آگاهیهای مربوط به خاندان اسماء برای درک سرگذشت و مواضع او در برابر حوادث کوفه در
سال های میانی
سده ق بسیار مهم است. وی از
قبیله بنیفزاره بود
پدرش خارجة بن حِصن در ق/۳۱م پس از غزوه تبوک در شمار بزرگان بنی فزاره به خدمت
پیامبر (ص) درآمد
عمّ وی عیینة ابن حصن نیز از بزرگان و دلیران عرب بود و به دشمنی با پیامبر
شهرت داشت.
اما در
فتح مکه نزد پیامبر آمد و
اسلام آورد.
در ماجرای معروف به «ردّه»، بنیفزاره جزو قبایلی بود که از اطاعت خلیفه سرپیچیدند و کاروانی از مسلمانان را
غارت کردند.
در مآخذ موجود از
سال تولد و نیز دیگر وقایع زندگانی اسماء تا ۱ق/۷۱م یادی نشده است، اما با توجه به اینکه وفات او را در ۰ سالگی گفتهاند،
میتوان تولد او را در ق/۲۳م تخمین زد.
طرحی که اینک مآخذ از زندگی اسماء به دست میدهند، وی را به عنوان فردی پرنفوذ تا حد بسیاری طرفدار
بنیامیه نشان میدهد، چنانکه او را صریحاً «اموی الهوی» خواندهاند.
اما چنین مینماید که وی غالباً به عنوان عامل والی شهر، در حوادث مداخله میکرده است. نخستین آگاهی ما از زندگی وی، به روزگار معاویه باز میگردد.
در ۱ق/۷۱م اسماء به درخواست «زیاد» همراه تنی چند از بزرگان و اشراف
کوفه به فتنهانگیزی و دشمنی
حجر بن عدی با خلیفه و حتی
کفر او گواهی داد و معاویه با همین دستاویز حجر و یارانش را در مرج عذراء به قتل رساند.
همچنین
ازدواج عبیدالله بن زیاد ، والی عراق، باهند دختر اسماء که در زمان
حکومت او بر
بصره انجام گرفت.
نیز میتواند نشاندهنده جایگاه ممتاز اسماء و خاندان او در کوفه باشد. در شرح حوادث
عراق به هنگام
قیام امام حسین ع، اگرچه گاه به نام اسماء برمیخوریم، اما جز یکی دو مورد نقش او در حوادث به روشنی دانسته نیست. گفته شده که وی همراه با محمد بن اشعث به دستگیری
هانی بن عروه مأمور شد.
اما بعد که به رفتار ابنزیاد با هانی اعتراض کرد، به دستور او تنبیه شد
و شاید به سبب همین شرکت اسماء در حوادث نزدیک به واقعه
کربلا و پس از آن بوده که ابونصر سهل بخاری به حضور او در
کربلا اشاره کرده، و یا آنکه دیگری نامش را در میان دعوت کنندگان امام حسینع به کوفه نهاده است.
و حال آنکه در دیگر مآخذ به حضور او در کربلا تصریح نشده است.
همچنین میدانیم که اندکی پیش از واقعه کربلا، اسماء،
مختار را از مخالفت با ابنزیاد برحذر داشت.
با اینهمه مختار همچنان از عبیدالله بدگویی کرد تا به دستور او دستگیر و زندانی شد.
در ۷ق/۸۶م به هنگام استیلای مختار بر کوفه و
محاصره عبدالله ابن مطیع در دارالاماره شهر، اسماء هم از جمله همراهان ابنمطیع بود و او را به امان خواهی از مختار برای خود و دیگر اشراف کوفه ترغیب کرد.
در حمله ازارقه به کوفه نیز او و شَبَث بن رِبعی بودند که
ابراهیم بن اشتر را، چنانکه گفتهاند، «از سر حسادت» از
جنگ با
خوارج بازداشتند.
شاید با توجه به اینگونه مسائل و نیز به سبب روابط صمیمانه اسماء با عبیدالله بن زیاد بود که مختار طوایف عرب را به ویران کردن خانه اسماء برانگیخت.
گفتهاند که در همین دوره، اسماء دوبار از کوفه به بادیه گریخت و یا بنابر چند روایت دیگر به شام رفت. یک بار پس از آنکه مختار در خطبهای سوگند یاد کرد تا خانه او را ویران کند.
و بار دیگر از بیم مصعب بن زبیر.
پس از پیروزی
عبدالملک بن مروان بر مصعب بن زبیر و هنگام ورود او به کوفه، اسماء به گماشتن حمید بن
حُرَیث کلبی بر اموال بنیفزاره اعتراض کرد و همین ناخشنودی بنیفزاره به جنگ میان بنیقیس و بنیکلب انجامید که به «یوم بنات قین» شهرت یافت.
فرزند او، عیینه، در این آشوبها شرکت داشت،
و حتی گفتهاند که بعد از این وقایع به دستور حجاج زندانی شد.
در ۲ق/۹۱م بشر بن مروان که از سوی عبدالملک به
حکومت کوفه گماشته شده بود، هند
دختر اسماء را به زنی گرفت،
و در حمله ازارقه به کوفه با او و دیگر اشراف کوفه رایزنی کرد.
در مآخذ گاه به حضور اسماء در مجالس حجاج اشاره شده است.
بنابر یک روایت، اسماء کسی را که متهم به شرکت در شورش بر ضد عثمان بود، در روزهای نخست حکومت حجاج، به وی شناساند و او نیز دستور داد تا وی را گردن زدند.
پس از
مرگ بشر بن مروان، حجاج با هند دختر اسماء
ازدواج کرد.
برخی منابع نیز به دیدارهای او با عبدالملک بن مروان اشاراتی کردهاند.
درباره
تاریخ مرگ اسماء اختلاف است.بیشتر مورخان همچون
مرگ او را در ۵ یا ۶ق/۸۴ یا ۸۵م دانستهاند.
اما با توجه به تأکید منابع دیگر بر دیدارهای اسماء با حجاج بن یوسف
و نیز سخن اسماء بعد از مرگ عمیر بن حباب که در ۰ق/۸۹م کشته شد.
این روایات درست به نظر نمیرسند.
زیرا چندان بعید نیست که میان این اسماء و اسماء بن
حارثه اسلمی د ۶ق/۸۵م، از اصحاب
حضرت رسول (ص)
خلطی صورت گرفته باشد.
بنابراین، از میان روایات موجود، تنها گفته صفدی که با تردید مرگ اسماء را در ۲ق/۱م آورده است، دقیقتر به نظر میرسد.
در برخی مآخذ نام اسماء در شمار تابعیانی آمده که از
امام علی ع
و
عبدالله بن مسعود حدیث روایت کردهاند.
محمد بن اسماعیل بخاری نیز او را در شمار کوفیان آورده است.
اما گفتنی است که در برخی مآخذ به شخصیت دیگری به نام اسماء بن حکم فزاری هم اشاره شده است؛ وی در نبرد
صفین از یاران امام علیع بود،
و از آن حضرت نیز روایت کرده است.
از این رو دور نیست در پارهای نکات که اشاره شد، اسماء بن خارجه با دو اسماء دیگر که همزمان با او میزیستهاند، در مآخذ متقدم و پس از آن خلط شده باشد.
در برخی مآخذ سخنان حکیمانهای به اسماء نسبت دادهاند.
ابنندیم نیز ضمن بر شمردن کتابهای افسانهای که درباره سرگذشت عشاق نوشته شده، از اثری با عنوان کتاب اسماء بن خارجه الفزاری نام میبرد که نوع مطالب آن اینک بر ما پوشیده است.
چندین شاعر همچون قطامی
اخطل و اعشی بن ابی ربیعه
و فرزدق،
اسماء را به بزرگ منشی ستودهاند.در این میان حمایتهای بیدریغ اسماء از عبدالله بن زبیر اسدی که به شاعری بنیامیه شهره بود.
و اشعار مشهور وی در
مدح اسماء
درخور توجه است.
گشاده دستی اسماء سبب شد تا وی را در زمره بخشندگان
کوفه بشمارند.
حتی حجاج نیز پس از
مرگ اسماء، وی را به نیکی ستود.
از فرزندان اسماء تنی چند را میشناسیم که همگی در برخی حوادث همان سالها نقش داشتهاند: نخست مالک بن اسماء است که از جمله بزرگان قوم خود بود و مدتی هم از سوی حجاج به ولایت
اصفهان گماشته شد، اما به سبب
خیانت در اموال دستگیر و زندانی شد.
پس از آن حسّان بن اسماء است که
به هنگام ذکر دستگیری
هانی بن عروه از او نام برده است.
فرزند دیگر اسماء عیینه است که به هنگام قیام مختار در
سپاه ابنزیاد بود.
از دیگر فرزندان او هند است که به سبب ازدواج با ابنزیاد و سپس بشر بن مروان و حجاج بن یوسف مشهور بود و ابوالفرج اصفهانی داستانهایی از زندگی او نقل کرده است.
همچنین برخی مآخذ از اعقاب اسماء چون افلح بن مالک ابن اسماء یاد کردهاند که از بزرگان
خراسان بود و با
ابومسلم دوستی داشت.
(۱) ابنابی حاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۳۷۱ق/ ۹۵۲م.
(۲) ابناثیر، الکامل.
(۳) ابناعثم، احمد، الفتوح، حیدرآباد دکن، ۳۹۵ق/۹۷۵م.
(۴) ابنحبان، محمد، الثقات، حیدرآباد دکن، ۳۹۸ق/۹۷۸م.
(۵) ابنحبان، محمد، مشاهیر علماء الامصار، به کوشش فلایشهمر، قاهره، ۳۷۹ق.
(۶) ابنحبیب، محمد، المحبر، به کوشش ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد دکن، ۳۶۱ق/۹۴۲م.
(۷) ابنحجر عسقلانی، احمد، الاصابه، قاهره، ۳۲۸ق.
(۸) ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر.
(۹) ابن
سلاّم جمحی، محمد، طبقات الشعراء، لیدن، ۹۱۳م.
(۱۰) ابنعبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۴۰۲ق/۹۸۳م.
(۱۱) ابنعساکر، علی، تاریخ مدینه دمشق، عُمان، دارالبشیر.
(۱۲) ابنقتیبه، عبدالله، عیون الاخبار، قاهره، ۳۴۳ق/ ۹۳۵م.
(۱۳) ابنقدامه مقدسی، عبدالله، التبیین فی انساب القرشیین، به کوشش محمد نایف دلیمی، بیروت، ۴۰۸ق/۹۸۸م.
(۱۴) ابنندیم، الفهرست.
(۱۵) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بولاق، ۲۸۰ق.
(۱۶) ابونعیم اصفهانی، احمد، معرفة الصحابه، به کوشش محمد راضی حاج عثمان، مدینه / ریاض، ۴۰۸ق/۹۸۸م.
(۱۷) بخاری، سهل، سرّ السلسلة العلویه، نجف، ۳۸۱ق/۹۶۲م.
(۱۸) بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، حیدرآباد دکن، ۳۸۲ق/ ۹۶۲م.
(۱۹) بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد باقر محمودی، بیروت، ۳۹۴ق/۹۷۴م.
(۲۰) بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش صلاحالدین منجد، قاهره، ۹۵۶م.
(۲۱) تنوخی، محسن، المستجاد من فعلات الاجواد، به کوشش محمد کردعلی، دمشق، ۹۷۰م.
(۲۲) جاحظ، عمرو، البیان و التبیین، به کوشش حسن سندوبی، قاهره، ۳۵۱ق/۹۳۲م.
(۲۳) خلیفة بن خیاط، تاریخ، به کوشش سهیل زکّار، دمشق، ۹۶۷م.
(۲۴) دینوری، احمد، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، ۹۵۹م.
(۲۵) ذهبی، احمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنووط و دیگران، بیروت، ۴۰۸ق/۹۸۸م.
(۲۶) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، حیدرآباد دکن، ۳۹۹ق/۹۷۹م.
(۲۷) صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش یوزف فان اس، ویسبادن، ۳۹۳ق/۹۷۳م.
(۲۸) طبری، تاریخ.
(۲۹) کلبی، محمد، جمهرة النسب، به کوشش ناجی حسن، بیروت، ۴۰۷ق/۹۸۶م.
(۳۰) کلبی، محمد، نسب معدوالیمن الکبیر، به کوشش ناجی حسن، بیروت، ۴۰۸ق/۹۸۸م.
(۳۱) مبرد، محمد، الکامل، به کوشش محمد احمد دالی، بیروت، ۴۰۶ق/۹۸۶م.
(۳۲)
مسلم بن حجاج، الکنی و الاسماء، به کوشش مطاع طرایشی، دمشق، ۴۰۴ق/۹۸۴م.
(۳۳) مقریزی، احمد، النزاع و التخاصم فیما بین بنیامیه و بنیهاشم، قاهره، ۹۱۳م.
(۳۴) نشوان حمیری، الحور العین، به کوشش کمال مصطفی، قاهره، ۳۶۷ق/۹۴۸م.
(۳۵) نصر بن مزاحم، وقعة صفین، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۳۸۲ق.
(۳۶) واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۹۶۶م.
(۳۷) ولهاوزن، یولیوس، الخوارج و الشیعه، ترجمه عبدالرحمان بدوی، قاهره، ۹۵۸م.
(۳۸) یغموری، احمد، نورالقبس، مختصر المقتبس محمد بن عمران مرزبانی، به کوشش رودلف زلهایم، ویسبادن، ۳۸۴ق/۹۶۴م
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «اسماء بن خارجه»، ج۸، ص۱۹.