اسلام در نیجریه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اسلام در نیجریه یکی از ادیان اصلی محسوب میگردد. در این کشور به عنوان پرجمعیتترین کشور آفریقایی و سومین کشور
مسلمان جهان،
اسلام و مسیحیت، دو دین اصلی بوده و بیشتر مـسلمانان پیرو مذهب مـالکیانـد. درباره زمان و چگونگی ورود
اسلام به نیجریه دو نظر عمده وجود دارد؛ برخی معتقدند
اسلام از قرن اول هجری در این قاره نفوذ نـمود و شماری دیگر ورود
اسلام به نیجریه را در قرن هفتم و از طریق شمال آفریقا به خصوص
سودان و صحرای غربی به وسیله تـجار
مـسلمان دانستهاند. اگرچه سابقه ورود
اسلام به کشور نیجریه بصورت غیرچشمگیر به دهههای اول قرن اول هجری باز میگردد، اما ورود
اسلام در سـطحی گـسترده و فراگیر در کشور نیجریه، مربوط به قرن هفتم و بیشتر از طریق روابط تجاری و مهاجرت صورت پذیرفته و مرکز تجمع مسلمانان در شمال این کشور قرار دارد. در این بین فرق صوفیه مانند
تیجانیه،
قادریه و
احمدیه در نیجریه از اقبال عمومی برخوردار بوده و در تـوسعه و گسترش
اسلام، نقش مهمی ایفا کردهاند.
استعمار نیجریه توسط انگلستان و متعاقب آن گسترش فعالیت تبلیغی و پذیرش مسیحیت در جنوب این کشور، همواره باعث بروز تنش بین شمال و جنوب بوده و تقریباً در هیچ دورهای میان مسلمانان و مسیحیان در نیجریه سازگاری پایداری وجود نداشته است. پیروزی قیام
اسلامی به رهبری
شیخ عثمان دن فودیو و تشکیل خلافت
اسـلامی، در قرن هجدهم میلادی در غرب آفریقا یـکی از فـرازهای حساس تاریخ مسلمانان غرب افریقا و خصوصا نیجریه است.
کشور نیجریه در سالهای اخیر، شاهد بروز حرکتهای تروریستی از سوی دو گروه
اسلامگرا به نامهای «
بوکوحرام» و «
جماعة انصار المسلمین فی بلاد السودان» بوده است. این کشور اگرچه صحنه جنگهای مذهبی میان وهابیان و مسیحیان با شیعیان بوده اما جمعیت شیعیان در این کشور طی این سالها با رهبری
شیخ ابراهیم زکزاکی چند برابر شده است. نکته قابل توجه در این میان این است که افزایش جمعیت شیعیان، نه به خاطر فرزندآوری شیعیان این کشور، بلکه شامل کسانی میشود که پیش از این
مذهب و
دین دیگری داشتهاند و سپس به
تشیع گرویدهاند و به «مستبصرین» شهره هستند.
نیجریه پرجـمعیتتـرین کشور افریقایی و سومین کشور
مسلمان در جهان
اسلام است. جمهوری فدرال نیجریه با ۹۲۳۷۶۸ کـیلومتر مـربع وسـعت در شمال با نیجر، در غرب با بنین و در جنوب با کامرون مرز مشترک دارد. نیجریه بزرگترین جـامعه مـسلمانان در آفریقا را دارد و مرکز تجمع مسلمانان در شمال این کشور است. مسلمانان این کشور اغلب پیـرو
مذهب مالکی هستند، فرقههای صوفیه مانند تیجانیه، قادریه و احمدیه نیز در آن فعّالند. شماری
وهابی نیز در این کشور حـضور دارنـد.
این کشور از تنوع قومی بسیاری برخوردار اسـت، شـاید بـتوان گفت نیجریه دارای متنوعترین ترکیب قومی در افریقا و جهان است به طوری که در این کشور حـدود ۲۵۰ گـروه نـژادی زندگی میکنند که البته باعث مشکلات عدیدهای برای این کشور نـیز شـده است. «یوربا»، «ایبو»، «هوس» و «فولانی» ها از جمله مهمترین و بزرگترین اقوام این کشورند و بیشتر مردم نیجریه با گـویش «هـوسا» تکلم میکنند. بیشترین شمار مـسلمانان از گـروه نژادی «هوسه» اند که در ایالتهای شمالی تمرکز دارند. یوروباها و فولانی هـا نـیز بیشتر به
اسلام گرایش دارند.
در کـشور نیجریه به دلیل شـرایط خـاص جغرافیایی و انسانی، «گسلهای اجـتماعی» هـمواره نمودِ قابل توجهی داشته است و گسلهای دینی و اقتصادی، جدیترین گسل هـایایـن منطقه است.
گسل دیـنی در بـردارنده شـکاف میان بیشتر مـسیحیان، سـنّیان و اقلیت شیعی است. ایـن شـکاف، «شکاف شمال – جنوب» نیز به شمار میرود؛ زیرا مسیحیان در جنوب و مسلمانان در شمال نیجریه سـاکنند.
افزون بر این، شمال کـشور نـیجریه خشک و فـقیر و جـنوب آن حاصلخیز و آباد است، ازایـن رو شکاف اقتصادی بر شکاف دینی اضافه شده و شکاف شمال- جنوب را ژرفتر کرده است. کشور نـیجریه تـا سال ۱۹۶۰میلادی، تحت سیطره و استعمار
انگلستان بـود و پس از آن تـا سـال ۱۹۹۹ مـیلادی تحت حاکمیت ارتـش و نـظامیان بوده است.
اسلام یکی از ادیان اصلی در نیجریه محسوب میگردد. به نظر میرسد مذهب بیشتر مردم این کشور قبل از ورود
اسلام به این منطقه،
طبیعتپرستی بوده است.
به طور کلی درباره زمان چگونگی ورود
اسلام به کشور نیجریه دو نظر عمده و متفاوت وجود دارد:
در طول یک قرن بعد از وفات
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)،
اسلام در شمال آفریقا رایج گشت. پس از آن شمال آفریقا را در برگرفت و به تـدریج بـه سمت جنوب گسترش یافت. اگر چه این نفوذ در ابتدا از طریق جنگ و نیروی نظامی صورت گرفت، اما به تدریج و در دورههای بعد از طریق راههای تجاری و داد و ستدهای بازرگانی در شرق، غرب و جـنوب گـسترش یافت. سابقه حضور شیعیان در قاره آفریقا نیز به سده اول
اسلام باز میگردد. شیعیان از نخستین سالهای آغازین
اسلام، به آفریقا کوچیدهانـد و در طـول سالیان طولانی، در بخشهای گـوناگون این قـاره حضور داشتهاند.
بعدها بخشهایی از این منطقه، مرکز تشکیلات
اسلامی گردید و در برخی نقاط آن دولت
اسلامی بوجود آمد.
اسلام در قـرن هـفتم هجری قمری از طریق شـمال نـیجریه و توسط بازرگانان و تجار
مسلمان به این کشور وارد شد. در ابتدا از طرف مردمان ناحیه شمالی و مرکز نیجریه پذیرفته شد و پس از آن در طول چند قرن در نواحی غرب و جنوب این کشور گسترش پیدا کرد؛
بـدین صورت که افراد قبیله «هاوسا» یکی از بزرگترین قبلیههای ساکن در آفریقای غربی در اثر ارتباط با تجار
مسلمان به
اسلام گرایش یافتند و آن را پذیرفتند.
اکنون درشهر کادونا میتوان آثار و بـناهای قـدیمی
اسلامی مـربوط به قرن ۱۹ میلادی را در نیجریه مشاهده کرد.
مسلمانان از قرن هفتم هجری برابر با قرن ۱۳ میلادی در
مناطق مختلف نیجریه در کـنار سایر اقوام و ادیان زندگی میکردند و کمکم توانستند با اخلاق و منش خـود حـتی حـکمرانان
مناطقی را که در آن زندگی میکردند؛
مسلمان کنند. در واقع طی دو قرن، مسلمانان نیجریه توانستند ابتدا حاکم «کانو» و سپس حـاکم « کـاتیسنا» را
مسلمان کنند، به طوری که در اواخر قرن نهم هجری، بزرگترین دستاورد حضور سـیاسی پیـروان
اسـلام یعنی اتحاد دو پادشاهی «هوسا» و «فولانی»، پدید آمد. از منظرپژوهشگران، مسلمانان در نیجریه بسیار موفق عمل کرده انـد و این توفیق به دو عامل عمده پیشرفتهای مادی و معنوی ایشان باز می گـردد. در واقع پیشرفت مادی و اخـلاقی مـسلمانان در آن منطقه باعث گسترش
اسلام در سرتاسر نیجریه شد.
به سبب وجود جنگلهای انبوه میان شمال و جنوب،
اسلام نتوانست بزودی بـه بـخشهای جنوبی نیجریه گام نهد و این بخشها در قرن پانزدهم و شانزدهم هدف هجومهای پرتغالیها و انگلیسیها قرار گرفتند.
از آنجا که بیشتر مسلمانان آفریقایی تمایلات صوفیانه دارند، لذا این طریقتها، بـا انتشار گسترده خود در سراسر نـیجریه، نـقش مهم و بارزی را در رواج
اسلام ایفا کردند. همچنین طریقههای تـصوف در نشر و تاسیس امپراتوری فولانی نقش مهمی ایفا کردهاند.
طریقتهای صـوفیه بویژه تیجانیه و قادریه کـه حـضور غالب در نیجریه دارند، توجه و احترام خاصی برای
اهل بیت (علیهالسّلام) و سیرت و سنت ایشان قائلند و از آغاز تاریخ
اسلام فرزندان امامان معصوم (علیه
السّلام) جایگاه ممتازی در این
مناطق داشتهاند و به آنان «شرفا» گفته مـی شد. این نوع فضای مذهبی، زمینههای مساعدی را برای رشد افکار و تعالیم اهل بیت (علیه
السّلام) و مذهب تشیع فراهم میکند.
فرقه قادریه نیز از کهنترین طریقه تصوفی است که به وسیله شیخ عثمان بن فودی فولانی وارد این کشور شد و توانست امپراتوری
اسـلامی وسـیعی را بنیان نهد که شریعت
اسـلامی را بـرپا داشت و نظام
اسلامی دقیقی پیاده کرد. بعد از او فرزندان و پیروانش مدت یک قرن حکومت کردند و همان روش پدر خود در اداره امور کشور را پیگرفتند.
یکی دیگر از این فرقهها،
فرقه قادیانی است. این فرقه که در نیجریه به «احمدیه» معروف است در قرن نوزده میلادی توسط
احمد قادیانی در
هند پایهگذاری شد و زمانی که قدم به خاک افریقا گـذاشت نام خود را به احمدیه تغییر داد. فرقه یاد شده برای خود مدارس، انستیتوها و بیمارستانهای خاصی در نیجریه دارد.
البته نباید فراموش کرد که حـضور بازرگانان
مسلمان و صوفیان فرقههای گوناگون دو بال ورود
اسلام و توسعه آن در سرزمین آفریقا بوده اسـت، زیرا بازرگانان با فـعالیت هـای مردمی و اخـلاق نـیکو، مـردم داری کرده و زمینههای انـتقال دین و مذهب را فراهم آوردهاند.
در گرماگرم رقابت استعمارگران غربی برای تسلط بر قاره افـریقا، در سـال ۱۴۷۲ م پرتغالیها به ساحل جنوبی نیجریه رسیدند و سپس درسال ۱۵۵۳ م انگلیسیها به آنـان پیـوستند. ایـن، آغاز ارتباط دنیای مسیحیت با نیجریه بود. در جریان تقسیم قاره افریقا به
مناطق تحت نـفوذ، نـیجریه سـهم استعمار بریتانیا شد. هیاتهای تبشیری مسیحی به همراه استعمار وارد
مناطق جـنوبی شدند که این امر به انتشار
مسیحیت درایـن
مناطق منجر شد.
از هنگامی که استعمارگران این قاره را کشف کردند، نـیجریه هـمواره محل برخورد
اسلام و مسیحیت در آفریقا بوده است.
تقریباً در هیچ دوره و زمان میان مسلمانان و مسیحیان در نیجریه سازگاری پایداری وجود نداشته و همواره درگیریهای متعددی میان مسیحیان و مسلمانان درباره مسائل و موضوعات مـتعدد از جـمله اجرای قانون «شریعت
اسلامی» طی سالیان اخیر رخ داده که به وقوع تشنجهای مکرر منجر شده است.
بـا شروع جنگ ویرانگری که انگلیسیها به وسیله قوای «شرکت سلطنتی نیجر» در
مناطق اسـلامی شـمال به راهانداختند، درگیری میان مـسلمانان و مـسیحیان نـیز آغاز شد و تـا آغـاز استقلال درسال ۱۹۶۰ م همچنان ادامـه یـافت. بارزترین رویداد این درگیری پس از استقلال، کودتای سال ۱۹۶۰ م بود که فرماندهان متعصب مسیحی آن را تـدارک دیـده بودند و سپس کودتای سال ۱۹۷۱ م به رهـبری یـکی از پیروان
آیین پروتستان بـه نام یعقوب غوون پدیـدآمد. آتش جـنگ داخـلی کـه در پیایـن رویداد روشن شـد بـرای مدتی یعنی تا آغاز آشتی ملی که بهطور نسبی به جنگ یاد شده خاتمه داد، همچنان شـعلهور مـاند.
در قرن هجدهم میلادی حرکتی
اسلامی از سوی مسلمانان به رهبری «شیخ عـثمان دان فـودیو» شکل گرفت که منجر به تشکیل
خلافت اسلامی شد. این حکومت یکصد سال پایدار بود و در نهایت توسط استعمارگران انگلیسی برچیده شد.
قیام
اسلامی به رهبری شیخ عثمان دن فودیو و تشکیل خلافت
اسـلامی، در قرن دوازدهم ه. ق (هجدهم میلادی) در غرب آفریقا یـکی از فـرازهای حساس تاریخ مسلمانان غرب افریقا و خصوصا نیجریه است. این قـیام تـوسط مسلمانان به رهبری شیخ عثمان دن فودیو بر علیه سلطه سلاطین وقت بود و در نتیجه آن خلافت
اسلامی سوکوتو بنیانگذاری شد. خـلافت
اسلامی سوکوتو از سال ۱۲۱۸ ه. ق پا به عرصه وجود نهاد و شیخ عثمان بن فودیو به عـنوان «امیر المؤمنین» رهبری مـسلمانان این ناحیه را بـه دست گرفت. وی توانست بخش وسیعی از آفریقای غربی را تحت تسلط خلافت
اسلامی سوکوتو درآورد و قوانین
اسلامی را در این سرزمین به اجرا گذارد. برادر شیخ عثمان به نام شیخ عبدالله الفودی که او هم عالمی دینی بود در تمام مراحل جهاد همراه او بود و در خلافات
اسلامی سوکوتو مقام نخست وزیری را به عـهده داشـت. پس از مرگ شیخ عثمان دن فودیو مسلمانان با فرزند او به نام شیخ محمد بللو بیعت نمودند و وی به عنوان «امیر المؤمنین» رهبری خلافت
اسلامی سوکوتو را پس از پدر به عهده گرفت. شـیخ به مدت ۱۴ سال رهبری خلافت را به عهده گرفت و سرانجام در سوم
جمادیالاول سال ۱۳۲۲ ه. ق در شهر سوکوتو پایتخت خلافت
اسلامی دار فانی را وداع گفت. بـعد از وی پیـروانش رو به ضعف و سستی رفتند و استعمار هم از طرف دیگر در حال قوت گرفتن بود، تـاایـنکه سرانجام پس از صد سال خلافت سوکوتو به زانو درآمد و استعمار حاکمیت یافت. در نهایت خلافتی که در سال ۱۸۰۴ میلادی به دست شیخ عـثمان دان فـودیو پایه گذاری شده بود، درسـال ۱۹۰۲ مـیلادی بـه دست انگلیسیهـا بـرچیده شد.
تـا پیـش از اشغال استعماری، نیجریه از نظام آموزشی
اسلامی خوبی بهرهمند بود. مدارس قرآنی در سراسر کشور رواج داشت و دانـشآموزان
قرآن میآموختند و حفظ میکردند. در سال ۱۹۱۴ م در
مناطق مختلف نیجریه ۵۲ هزار مدرسه قرآنی وجودداشت. طـلاب برجسته از مدرسهای به مـدرسه دیـگر میرفتند و سرانجام در رشتههای مختلف
فقه،
فلسفه و غیره فارغالتحصیل میشدند.
بریتانیا به وسیله نیروهایی موسوم به «شرکت سلطنتی نـیجر» جنگی را در
مناطق اسلامی شمال نیجریه به راهانداخت و آنجا را زیر سلطه مستقیم خود درآورد، آنگاه کوشید تا
فرهنگ غربی خود را جایگزین
فرهنگ اسلامی حاکم بر جوامع افریقایی کند. رهبران و علمای
اسلامی به بـرانگیختن مـردم علیه استعمار انگلیس پرداختند، اما استعمار انگلیس برای مقابله بـاایـن حرکت دست به عملیّات سرکوبگرانه زد و طی آن به تصفیه رهبران و علمای انقلابی
مسلمان و جایگزین کردن افراد وابسته و سازشکار پرداخت. چندی نگذشت که انگلیسیها، برای سرپرستی امور دین و شریعت، گـروهی را مـنصوب کردند که مورد قبول و رضایت آنها بودند و از سیاست استعماری بریتانیا که بر شالودهای موسوم به حکومت غیرمستقیم مبتنی بود، بیپروا دفاع میکردند.
اسـتعمار انگلیس در اهتمام به تعلیم مسلمانان نیجریه روشـی مـکارانه را دنـبال کـرد تـا مـسلمانان در عین حالی که شعائر مذهبی خود چون
نماز و
روزه و
حج و غیره را به جا میآورند به لحاظ فکری و فرهنگی
تسلیم غرب و در برابر تمدن آن خودباخته باشند. این سیاست بـه پیدایش مدارس و دانشکدهها و دانشگاههایی به سبک غربی و نتیجه ظهور طبقه جدیدی انجامید که زیر پوشش انواع نامها و اصطلاحهای نو، به نحوی از انحا، معامله و سازش با استعمارگر را میپذیرد. این غربباوران تـشویق شـدند که اندکی از
اسلام را با
لائیسم درهم آمیزند تا بدین وسیله بتوانند تودههای مسلمانان را مطابق با دیدگاه غربی مورد خطاب قرار دهند. حقیقت آن است که این طبقه غربباور، همان اسـت کـه در مواردی مسؤولیت سازمانهای پلیسی و سـرکوبگر نـیجریه را به عهده گرفت و سیاستهای غربباورانه آنها را به نفع غربیان و در راستای سرکوب مسلمانان و جلوگیری از هرگونه ظهور نیرومند
اسلام در صحنه یک کشور دارای اکثریت
مسلمان دنبال کـرد.
نیجریه امروزه با داشتن حدود هشتاد میلیون
مـسلمان، نـه تنها در غرب افریقا بلکه در کلّ جهان
اسلام موقعیت حساسی دارد، به همین دلیل مسلمانان نیجریه چه در دوران مبارزه استقلالطلبانه بر ضد استعمار بـریتانیا و چه پس از استقلال از ثقل سیاسی، اقتصادی، مذهبی و اجتماعی برخوردار بوده و هستند. آنان برای خـود تشکیلاتی اجتماعی و مذهبی دارنـد کـه مسؤولیت حفظ شؤون آنها، پاسداری از شخصیت
اسلامی ایشان و انجام وظیفه دعوت
اسلامی را، از طریق آموزش دادن و تالیف کتب و آماده ساختن مبلّغان و راهنمایان و آموزگاران، بر عهده دارند.
گروه «جمعیت دانشجویان
مسلمان» در زمینه دعوت
اسلامی، در در مدارس و دانشگاههای نیجریه فعالیت چشمگیری دارد و در موارد بسیاری با سازمانهای مسیحی رقیب وارد بحث و مـناظره مـیشود و از سختگیری عقیدتی و نیز بهرهبرداری آنها از نیازمندی و فقر مسلمانان به منظور وادار ساختنشان به تغییر عقیده، پرده برمیدارد. مؤسسههای
اسلامی دیگری نیز در نیجریه وجود دارد که همه مردم آنها را به رسمیت مـیشناسند؛ نـامدارترین این مؤسسهها عبارتند از:
۱- شورای عالی امور اسلامی؛
۲- جماعت نصر الاسلام؛
۳- جمعیّت انـصار الدیـن؛
۴- دفتر پژوهشهای اسلامی؛
۵- جـمعیّت زدودن بـدعتها و بـر پا داشتن سنّت؛
۶- مرکز آموزش زبان عربی.
در چند دهه اخیر، جنبشهای سلفی جهادی در
مناطق مختلف جهان بـه وجود آمدند و اقدامات نظامی فراوانی علیه دولتها و مردم
مسلمان و غیرمسلمان انجام دادند. یکی از
مناطق مهم فـعالیت سـلفی جهادی، کشورهای شمال و شمال غرب آفریقا، به خصوص کشورهای نیجریه و تونس است.
از جمله عوامل شـتابزا در گسترش و تقویت سلفیه جهادی و ایجاد پایگاه نظامی در این
مناطق، ظهور نهضتهای موسوم به بیداری
اسلامی در شمال آفریقا و جنوب غرب آسیا بود که حضور و دخالت برخی کشورهای غربی، زمینه را برای رشد و تـوسعه و قـدرت یافتن جنبشهای جهادی ـ تکفیری در کنار نهضتهای اصیل
اسلامی به وجود آورد. رواج افراطگرایی در میان مسلمانان در اواخر قرن بیستم، نگرانی مسلمانان از تبلیغات گسترده مسیحیت و نیز رشد مذاهب و فرق مختلف، گسترش تبلیغات و اقتدار آمریکا و دیگر قدرتهای جهانی دراین منطقه
و تاثیرپذیری از تبلیغات فرقههای انحرافی مانند وهابیت و حمایت دولتهای ثروتمند عرب را میتوان از مهمترین دلایل این شکل گیری دانست.
دو گروه سلفی ـ جهادی «
بوکوحرام» و «
جماعة انصار المسلمین فی بلاد السودان» عهدهدار حرکت سلفیه جهادی در این کشور هستند. بیشترین تمرکز بوکوحرام بر دشمن نزدیک، یعنی مسلمانان نیجریه و به خصوص شیعیان اسـت. در مـقابل انصار المسلمین بر مقابله با دشمن غربی و دولت فاسد و نیز غیرمسلمانان این کشور تاکید دارد؛ اختلاف رویهای که در تفاوت بین اربابان این دو گروه یعنی داعش و القاعده نیز به وضوح مـشاهده مـیشود.
گروه تروریستی بوکوحرام از سال ۲۰۰۱ میلادی در شمال نیجریه فعالیت دارد
البته برخی شروع آن را به سالهای قبل نسبت دادهاند.
و رهبری آن را فردی به نام
محمد یوسف بر عهده داشت.
گروه تروریستی «جماعة انصار المسلمین فی بلاد السودان» نیز از زیر شاخههای گروه سلفیه-جهادی
بوکوحرام است که فعالیت خود را از سال ۲۰۱۲م و در پی حمله بوکوحرام به شهر کانو در نیجریه آغاز کرد.
شیعیان نیجریه، بزرگترین اقلیت مذهبی در قاره افریقا هستند. نیجریه با جمعیت نزدیک به ۱۷۰ میلیون نفر مشتمل بر مسلمانان در شمال و مسیحیان در جنوب است. مسلمانان این کشور عموما سنی مذهب و مالکی هستند. این در حالی است که جمعیت شعیان در این کشور طی سالهای اندکی چند برابر شده است. زاریا به عنوان مرکز ایالت کادونا در شمال این کشور، محل تجمع و تمرکز شیعیان به حساب می آید. شهرهای لاگوس و کانو نیز از شهرهای مهم شیعیان به شمار می روند. بخش قابل توجه این افزایش جمعیت نه به خاطر فرزندآوری شیعیان این کشور، بلکه شامل کسانی میشود که پیش از این مذهب و دین دیگری داشتهاند و سپس به تشیع گرویدهاند و به «مستبصرین» شهره هستند. تا قبل از سال ۲۰۰۰ میلادی، جمعیت شیعیان این کشور به سختی به چند هزار نفر میرسید و این در حالی است که در سالهای اخیر جمعیت شیعیان این کشور در حدود ۱۲ تا ۱۴ میلیون نفر برآورد میشود.
رهبری شیعیان این کشور بر عهده شیخ ابراهیم الزکزاکی است. وی با همکاری جمع قلیلی از جوانان
مسلمان در مراکز علمی با پیگیری اخبار و جریانات مربوط به انقلاب
اسلامی و تحت تاثیر پیروزی انقلاب
اسلامی اقدام به تاسیس یک طیف انقلابی کرد. این رویکرد، درگیریهایی میان آنان و دستگاههای امنیتی در پی داشت که در اثر آن بارها رهبران این جریان زندانی شدند. در تمام طول این سالها شیعیان نیجریه از سوی دو طیف به چالش کشیده شدند: گروه مسیحیان و مسلمانان تندرو و ارتش و سازمانهای امنیتی نیجریه.
بهطور کلی عناصر زمینهساز مذهب اهلالبیت در نیجریه را میتوان در چند بند خلاصه کرد که عبارتند از:
- سابقهی توجه مردم به موضوع مهدویت در شمال و غرب آفریقا؛
- پیروزی قیام عثمان دان فودیو و استمرار آن؛
- پیروزی انقلاب اسلامی ایران؛
- رشد آگاهی مردم مسلمان نیجریه؛
- فعالیتهای سازمان یافته در نشر مذهب اهل بیت از سوی علاقمندان به این مکتب؛
- بازگشت دانشجویان علوم اسلامی از کشورهای اسلامی، بهویژه ایران.
•
حسینی، سیدحمید، فصلنامه نامه جامعه، برگرفته از مقاله «وضعیت مسلمانان و شیعیان نیجریه از ظهوراسلام تا قبل از انقلاب اسلامی ایران»، تاریخ بازیابی:۱۳۹۹/۳/۱. •
مزروعی، محمدحسن، ماهنامه کیهان فرهنگی، برگرفته از مقاله «اسلام در نیجریه»، تاریخ بازیابی:۱۳۹۹/۳/۱.