استناد به قرآن در سیره امام کاظم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله برخی از مواردی که
امام کاظم علیه السلام به
قرآن کریم استناد کرده اند، ذکر می شود.
روزی پیشوای هفتم به یکی از کاخهای مجلل
هارون الرشید، در
بغداد رفت. هارون با
نخوت و
غرور پرسید: این قصر از آن کیست؟ و هدفش این بود که این
قدرت و شکوه ظاهری را به رخ
امام بکشد. حضرت بدون این که کوچکترین اهمیتی به سرای پر زرق و برق او بدهد، با کمال صراحت فرمود: این خانه، ماوای فاسقان است، همان کسانی که
خداوند درباره آنان میفرماید: «ساصرف عن ءایتی الذین یتکبرون فی الارض بغیر الحق وان یروا کل ءایة لا یؤمنوا بها...»،
هارون از این پاسخ عصبانی گردید و در حالی که
خشم خود را به سختی پنهان میکرد، با التهاب پرسید: پس این مکان از کیست؟ امام بی درنگ فرمود: (در
حقیقت ) این خانه از آن پیروان ماست که دیگران با زور و قدرت تصاحب نمودهاند.
هارون آشکارا بر انتساب به
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم تکیه میکرد و چون در
مدینه به
مرقد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم رسید، گفت: درود بر توای فرستاده خدا وای پسر عمو!
در این موقع
امام کاظم علیهالسّلام که از مقصد وی آگاهی داشت، نزدیک
قبر جدش رفت و با صدای بلند گفت: درود بر توای
پیامبر خدا! وای پدر!
هارون از این
سخن به حدی ناراحت شد که رنگ از چهره اش پرید و بی اختیار گفت: واقعا این افتخاری است! سپس از
موسی بن جعفر پرسید: چگونه ادعا میکنید فرزند پیامبرید در حالی که فرزند
علی هستید. زیرا هرکس به جد پدری خود منسوب میشود نه جد مادری!
امام در پاسخ وی این
آیه را
قرائت نمود: «ووهبنا له و اسحق ویعقوب کلا هدینا ونوحا هدینا من قبل ومن ذریته ی داوود وسلیمن وایوب ویوسف وموسی و هرون وکذ لک نجزی المحسنین• وزکریا ویحیی وعیسی والیاس کل من الصلحین»
؛ آنگاه امام افزود: در این آیه، «عیسی» از فرزندان پیامبران بزرگ پیشین شمرده شده است، در صورتی که او پدر نداشت و تنها از طریق مادرش،
مریم ، نسب به
پیامبران میرساند. ما نیز به واسطه مادرمان
فاطمه ، فرزند پیامبریم. هارون در برابر این
استدلال و استناد قرآنی سکوت کرد.
امام کاظم علیهالسّلام به هارون فرمود:
دین همه اش حساب است. اگر غیر از این بود، خداوند از بندگانش حساب نمیخواست. سپس این آیه را
تلاوت فرمود: «و ان کان مثقال حبة من خردل اتینا بها و کفی بنا حسبین»
؛ و اگر عملی به سنگینی خردلی هم باشد، به حسابش میآوریم که ما حساب کردن را بسندهایم.
علی بن یقطین میگوید: مهدی عباسی از امام کاظم علیهالسّلام پرسید: آیا در
کتاب خدا دلیلی برای حرمت
شراب خواری آمده است؟ زیرا مردم
نهی آن را دیدهاند، اما حرمت آن را نمیدانند. امام فرمود: بلی، در کتاب خدا
حرام است. مهدی گفت: کجای
قرآن است؟ فرمود: آنجا که میفرماید: «انما حرم ربی الفو حش ماظهر منها
ومابطن والاثم و البغی بغیر الحق»
؛ منظور از «ماظهر» زنای علنی است و «
مابطن»
ازدواج با
محارم و «الاثم» شراب خواری است. همچنان که در جای دیگر میفرماید: «یسالونک عن الخمر والمیسر قل فیهمآ اثم کبیر ومنفع للناس»،
مهدی عباسی به علی بن یقطین گفت:
سوگند به خدا! که این فتوای هاشمیین است.
دانشنامه کلام و عقاید، برگرفته از مقاله«استناد به قرآن در سیره امام موسی کاظم».