استمرار امامت پس از پیامبران
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
این مقاله در مورد نیاز بشر به
امام و استمرار
امامت بعد از
پیامبران تا
قیامت و اینکه
امامت منصبی الهی است اشاره میکند.
از مقامات و شئون یاد شده، دو مقام
نبوت و
رسالت از ویژگیهای
پیامبران بوده است و با ختم نبوت و رسالت، کسی دارای خیال مقامی نخواهد بود، اما مقام
خلافت و
امامت، از ویژگیهای پیامبران به شمار نمیرود؛ چرا که از یک سو خلیفهی
خداوند در
زمین،
فلسفهی وجودی
آفرینش آسمانها و
زمین است، و از سوی دیگر، افراد
بشر در مسیر بندگی و
عبادت خداوند و رسیدن به کمال مطلوب و
سعادت برین، به
امام و پیشوایی الهی که هدایت کنندهی آنان باشد، نیازمندند.
به عبارت آمد،
خلافت الهی در زمین، و
امامت و رهبری
بشر ، به عصر و
زمان خاصی اختصاص ندارد. تا زمین باقی است و
حیات دنیوی ادامه دارد و بشر در حیات دنیوی به سر میبرد،
خلافت و
امامت الهی، به مقتضای
حکمت و هدایت الهی، ضرورت دارد.
این مطلب که
امامت به عنوان مقام و منصب الهی، پیوسته در میان بشر ادامه خواهد داشت، از
قرآن نیز به روشنی استفاده میشود. یکی از آن
آیات، آیهی شریف مربوط به
امامت حضرت ابراهیم علیهالسّلام است؛ زیرا، در این
آیه، پس از آن که خداوند مقام
امامت را به آن حضرت اعطا میکند، ابراهیم علیهالسّلام آن را برای برخی از فرزندانش درخواست میکنند، ولی خداوند در پاسخ او میفرماید: «لاینال عهدی الظالمین»؛ یعنی
امامت - که عهدی است الهی - نصیب
ظالمان از
ذریهی ابراهیم نخواهد شد، و تنها به آن دسته از ذریه و فرزندان او اختصاص دارد که از هر گونه ظلم و ستمی منزه و پیراستهاند و از مقام
عصمت برخوردارند. بنابراین، تا هنگامی که ذریهی
حضرت ابراهیم در دنیا باقیاند، مقام و منصب
امامت در
معصومان از
ذریه ی او ادامه خواهد یافت.
این مطلب، از آیات دیگری که مربوط به حضرت ابراهیم علیهالسّلام است، به دست میآید: «واذ قال ابراهیم لابیه وقومه اننی براء مما تعبدون؛ الا الذی فطرنی فانه سیهدین، وجعلها کلمة باقیة فی عقبه لعلهم یرجعون»
آن گاه که ابراهیم به پدر و قوماش گفت: «من، از آن چه شما پرستش میکنید، بیزاری میجویم، مگر از پرستش آن کسی که مرا آفریده و مرا
هدایت خواهد کرد.» و خداوند، آن
هدایت را حقیقتی جاودانه در
نسل او قرار داد، شاید
گمراهان (با وجود چنین هدایتی) به سوی خداوند باز گردند.
امام خمینی امامت را از منصبهای الهی و حکمی الهی میداند که انتخاب مردم در آن نقشی ندارد.
به اعتقاد امام خمینی،
امامت و خلافت ظاهری از مناصب الهی و از شئون رسالت نبوت است که اظهار آن لازم و واجب است.
ایشان معتقد است بهحکم عقل ممکن نیست که خداوند به اطاعت از حاکمان و سلاطین امر کند از این روی مبتلا نشدن به حاکمان فاسد و جائر اقتضا میکند پس از
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) امام نصب شود که استمرار دین و آیین الهی باشد و آن را زنده نگه دارد و بر اساس هویوهوس خود عمل نکند و چگونه ممکن است دینی که وصیت را بر افراد لازم میداند، وصیت در امر خلافت و
امامت را مهمل بگذرد و مردم را در دین خود در حیرت و سرگردانی بگذرد.
امام خمینی با استناد به روایتی معتقد است جعل و نصب امام از ناحیه خداوند استمرار
امامت و خلافت بعد از پیامبر است که دلایل متعددی دارد. از جمله:
۱- حفظ مردم در راه درست و تجاوز نکردن از حدود و قوانینی که در دین دچار فساد خواهند شد.
۲-هیچیک از ملتها و پیروان مذاهب بدون یک رهبر و امام نمیتوانند به حیات خود ادامه دهند.
۳- اگر خداوند امام را تعیین نکند، دین به کهنگی و فرسودگی خواهد رفت، سنتها و احکام دگرگون و وارونه خواهد شد و بدعتگذاران و بیدینها در آن چیزهایی اضافه خواهند کرد و امر بر مردم مشتبه میشود.
به اعتقاد امام خمینی تصریح قرآن به اسم
امام معصوم (علیهالسلام) به صلاح امت اسلامی نبوده و با وجود افرادی که دنیاطلب بوده و طمع در ریاست داشتن، ممکن نبود که دست از مکر و حیله بردارند و این سبب نابودی اصل
اسلام و اختلاف میان مسلمانان میشد، زیرا اسلام در آن زمان نهالی نوپا بوده است. همچنین ممکن بود با تصریح اسم امام (علیهالسلام) در قرآن دست به
تحریف آن بزنند و همان اتفاقی که برای کتابهای یهود و نصاری پیش میآمد، برای قرآن اتفاق بیفتد و یا با جعل حدیثی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قائل به نسخ آیه و خلع امام (علیهالسلام) از منصب
امامت شوند.
روشن است که جملهی «فانه سیهدین» بر هدایت ویژهای از جانب
خداوند دلالت میکند. که فراتر از
هدایت فکری و عقلانی است، این هدایت، همان هدایت ویژهای است که حضرت ابراهیم علیهالسّلام به واسطهی آن، به مقام
امامت رسید. آن هدایت، از جملهی «انی جاعلک للناس اماما» به دست میآید. خداوند، این
هدایت ویژه را در
خاندان او، برای همیشه قرار داده است و
فلسفهی آن، این است که هدایت کنندهی بشر به
راه حق باشد تا افراد بشر با بر خورداری از چنین
هدایت الهی به
صراط مستقیم حق باز گردند.
این مطلب که از تامل در آیات به دست میآید. در احادیثی که از ائمهی
اهلالبیت علیهمالسّلام روایت شده نیز وارد شده است. در این روایات، «کلمه باقیه» به
امامت تفسیر شده است که در
اهلبیت پیامبر اکرم علیهمالسّلام و در ذریهی
امام حسین علیهالسّلام تا
قیامت ادامه خواهد داشت. (در
تفسیر البرهان، یازده
حدیث که مضمون فوق در آنها بیان شده، روایت شده است.)
آیهی دیگری که بر ادامهی
امامت حق تا
روز قیامت دلالت میکند، این آیه است که میفرماید: «یوم ندعوا کل اناس بامامهم فمن اوتی کتابه بیمینه فاولائک یقرؤون کتابهم ولایظلمون فتیلا؛ ومن کان فی هذه اعمی فهو فی الآخرة اعمی واضل سبیلا.
»
روز قیامت، هر گروهی را با امامشان فرا میخوانیم. کسانی که
نامهی عمل آنان به دست راستشان داده شود، نامهی خود را میخوانند. و کمترین ظلمی به آنان نخواهد شد. (
پاداش عمل خود را کاملا دریافت میکنند) و هر کس در
دنیا نابینا باشد (امام حق را نشناسد)، در
آخرت نابینا و گمراهتر خواهد بود.
مفاد دو آیهی یاد شده، این است که روز قیامت،
انسانها به صورت گروه گروه و دسته دسته، وارد
صحرای محشر خواهند شد تا سرنوشت آنان از نظر
سعادت و
شقاوت و
بهشت و
دوزخ، روشن گردد. برای تحقق این هدف، افراد را با امام و پیشوای آنان دسته بندی میکنند و در محکمهی
عدل الهی، در قیامت حاضر میسازند. آن گاه نامهی کسانی که در دنیا از
امام حق پیروی کردهاند، به دست راستشان داده میشود و آنان
پاداش اعمال خود را به طور کامل دریافت میکنند. اینان،
اهل نجات و
رستگاری خواهند بود. کسانی که در دنیا،
چشم حقیقت بین آنان
کور بوده است و
امام حق را نشناختهاند و از او پیروی نکردهاند، در قیامت از رستگاری و سعادت محروم خواهند بود.
از آن چه گفته شد، روشن شد که مقصود از «امام» در آیه ی مزبور، اعم از امام حق و
باطل است، ولی در هر حال، مفاد آیه، این است که امام حق تا
قیامت در بین بشر باقی خواهد بود. البته، پیوسته، در برابر امام حق، امام باطلی هم وجود خواهد داشت.
با توجه به بحثهای گذشته، روشن شد که امام حق، کسی است که
امامتاش از
مشیت و جعل الهی ناشی گردد. او، کسی است که از مقام خلافت الهی برخوردار است و
اسرار و
حقایق مربوط به
آفرینش انسان و
جهان را میداند و در طول
حیات خود،
ظلم و گناه نمیکند: «لاینال عهدی الظالمین»
مطلب یاد شده، در
احادیث اهلبیت علیهمالسّلام نیز بیان شده است.
امام صادق علیهالسّلام روایت شده که فرمود: «لایترک الارض بغیر امام یحل حلال الله ویحرم حرامه؛
زمین ، هرگز، به دل امامی که
حلال خداوند را حلال و
حرام خداوند را حرام سازد، نخواهد بود»؛ یعنی، وجود امام، برای شناخت درست
احکام الهی، پیوسته ضرورت دارد. آن گاه
امام علیهالسّلام فرمود: «این مطلب، مفاد آیهی کریمهی «یوم ندعو کل اناس بامامهم» است امام علیهالسّلام در پایان، به
حدیث نبوی معروف «من مات بغیر امام مات میتة جاهلیة» استشهاد کرده است.
ضرورت وجود امام و حجت خداوند در زمین، در احادیث ائمهی طاهر علیهمالسّلام به صورت مکرر و مؤکد، بیان شده است. در شبهای گذشته، نمونههایی را یادآور شدیم. در این روایت، بر نکات دیده تاکید شده است.
۱ -
وجود امام و پیشوای الهی، در هر زمان، امری است ضروری و اجتناب ناپذیر.
۲ -
پیشوایان و
حجتهای الهی،
خلفای خداوند در زمیناند: «اولائک خلفاء الله فی ارضه».
۳ - حجتها و رهبران الهی، کاملترین انسانهای عصر خویشاند.
۴ - رهبران و حجتهای خداوند،
فلسفهی آفرینش انسان و جهان به شمار میروند. (جهت آگاهی از حدیث یاد شده به کتاب الحجة از
اصول کافی رجوع شود.
)
•
دانشنامه عقاید و کلام، برگرفته از مقاله قرآن کریم و فلسفه امامت. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.