توصل از معلومات به مجهول در برهان یا از طریق استلزام است و یا از طریق اشتمال. در استلزام از ملزوم به لازم انتقال صورت میگیرد؛ مانند انتقال از معلومات به مجهول در قیاساتاستثنائی. در طریق اشتمال، انتقال از امری به امر دیگری صورت میگیرد که میان آن دو با هم یا با امر سومی، نوعی رابطه اشتمالی موجود باشد. «... اما چون استلزام تصدیق، تصور را واجب است، مانند استلزام صورت یا مرکب ماده را، و استلزام تصور تصدیق را واجب نیست، پس اکتساب قیاس برهانی، مستلزم اکتساب حدّ حقیقی باشد و مشتمل بر آن مانند اشتمال کل بر اجزاء».
«چون تصورات عقلی حاصل شود، میان آن بسبب تعلقاتی که ماهیات آن تصورات را به یکدیگر باشد از اشتمال، و استلزام، و عروض، و تقابل، نسبی ایجابی و سلبی ادراک کند».
ملازمه، مترادفتلازم و استلزام است، اما منطقیان بین تلازم و استلزام فرق گذاشته و در اینباره گفتهاند: تلازم، عدم جدایی از دو طرف و استلزام، عدم جدایی از یک طرف است.