استغفار انبیا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
استغفار (طلب
آمرزش )، از ریشه
غفران در اصل به معنای پوشیدن چیزی میآید که
انسان را از آلودگی نگه دارد؛ بنابراین، استغفار، درخواست
مصونیت از
عذاب با گفتار و رفتار است.
در این مقاله ایات مرتبط با استغفار انبیاء معرفی میشوند.
نمونه های درخواست
آمرزش ، از سوی پیامبران و پیروانشان :
«و کاین من نبی قـتل معه ربیون کثیر... • و ما کان قولهم الا ان قالوا ربنا اغفر لنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا...؛
و چه بسیار پیامبرانی که همراه او تودههای انبوه کارزار کردند ... و سخن آنان جز این نبود که گفتند پروردگارا
گناهان ما و زیاده روی ما در کارمان را بر ما ببخش و گامهای ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران یاری ده»
عدم جواز
استغفار پیامبران برای
مشرکان دوزخی:
«ما کان للنبی والذین ءامنوا ان یستغفروا للمشرکین ولو کانوا اولی قربی من بعد ما تبین لهم انهم اصحـب الجحیم؛
برای پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و مؤ منان شایسته نبود که برای مشرکان (از خداوند) طلب
آمرزش کنند، هر چند از نزدیکانشان باشند، پس از آنکه بر آنها روشن شد که این گروه اصحاب
دوزخ اند.»
بیان موضوع استغفار ابراهیم علیهالسّلام برای پدرش آزر در آیه بعد نشان دهنده این است که هیچ پیامبری حق استغفار برای مشرکان ندارد.
درخواست
آمرزش لغزش ها از سوی پیامبران و پیروانشان از خداوند:
«وکاین من نبی قـتل معه ربیون کثیر... • وما کان قولهم الا ان قالوا ربنا اغفر لنا ذنوبنا واسرافنا فی امرنا...؛
چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی به همراه آنها جنگ کردند ...•سخنشان تنها این بود که: پروردگارا
گناهان ما را ببخش! و از تندرویهای ما در کارها صرفنظر کن...»
برداشت یاد شده بر این پایه است که مرجع ضمیر «قولهم» پیامبران و ربیون باشد.
استغفار
آدم علیهالسلام، از
ستم به خويش:
«قالا ربنا ظـلمنآ انفسنا وان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخـسرین؛
گفتند پروردگارا ما بر خویشتن ستم کردیم و اگر بر ما نبخشایی و به ما رحم نکنی مسلما از زیانکاران خواهیم بود.»
اعتقاد آدم علیهالسلام به زيانكارى خويشتن، در صورت پذيرفته نشدن استغفار وى از سوى پروردگار:
«قالا ربنا ظـلمنآ انفسنا وان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخـسرین؛
گفتند پروردگارا ما بر خویشتن ستم کردیم و اگر بر ما نبخشایی و به ما رحم نکنی مسلما از زیانکاران خواهیم بود.»
درخواست
آمرزش و رحمت خدا از سوى
ابراهیم علیهالسلام:
«وإذ يرفعإبرهيم القواعد من البيت وإسمعيل ربّنا تقبّل منّا ...• ربّنا ... و تب علينا إنّك أنت التّوّاب الرّحيم؛
(و نيز بياد آوريد) هنگامي كه ابراهيم و اسماعيل پايه هاي خانه (كعبه) را بالا ميبردند (و ميگفتند) پروردگارا! از ما بپذير... پروردگارا! ... و توبه ما را بپذير، كه تو تواب و رحيمي.»
وعده استغفار براى
آزر (
عمو يا
جدّ مادرى او) از سوى ابراهيم علیهالسلام:
۱. «قال اراغب انت عن ءالهتى يإبرهيم ...• قال سلم عليك ساستغفر لك ربّى انّه كان بى حفيّا؛
گفت اي ابراهيم آيا تو از خدايان من روي گرداني ؟... (ابراهيم) گفت سلام بر تو! من به زودي برايت از پروردگارم تقاضاي عفو ميكنم چرا كه او نسبت به من مهربان است.»
۲. «... الّا قول ابرهيم لابيه لاستغفرنّ لك ...؛
... جز آن سخن ابراهيم كه به پدرش (عمويش آزر) وعده داد كه براي تو طلب
آمرزش ميكنم....»
استغفار ابراهيم علیهالسلام براى آزر (عمو يا جدّ مادرىاش) به دنبال
وعده پيشين به او:
۱. «و ما كان استغفار ابرهيم لابيه الّا عن موعدة وعدها ايّاه ...؛
و استغفار ابراهيم براي پدرش (عمويش آزر) فقط بخاطر وعده اي بود كه به او داده بود (تا وي را به سوي ايمان جذب كند) ....»
۲. «و اتل عليهم نبا ابرهيم• و اغفر لابى انّه كان من الضّالّين؛
و بر آنها خبر ابراهيم را بخوان.و پدرم (عمويم) را بيامرز كه او از
گمراهان بود.»
طلب
آمرزش ابراهيم علیهالسلام براى والدينش:
«ربّنا اغفرلى و لولدىّ و للمومنين يوم يقوم الحساب؛
پروردگارا من و
پدر و مادرم و همه مؤ منان را روزي كه حساب بر پا ميشود بيامرز.»
دعا و طلب
آمرزش ابراهيم علیهالسلام براى خود و پيروانش:
۱. «و اذ قال ابرهيم ...• ربّنا اغفرلى و لولدىّ و للمومنين يوم يقوم الحساب؛
(به ياد آوريد) زماني را كه ابراهيم گفت... پروردگارا من و
پدر و مادرم و همه مؤ منان را روزي كه حساب بر پا ميشود بيامرز.»
۲. «قد كانت لكم أسوة حسنة فى إبرهيم والّذين معه ...• ربّنا لاتجعلنا فتنه للذين كفروا و اغفرلنا ربّنا انّك انت العزيز الحكيم؛
براي شما تاسي نيكي در زندگي ابراهيم و كساني كه با او بودند وجود داشت...پروردگارا! ما را مايه گمراهي كافران قرار مده، و ما را ببخش اي پروردگار ما كه تو عزيز و حكيمي.» برداشت فوق بر اين اساس كه جمله «اغفر لنا»، ادامه سخن ابراهيم علیهالسلام و پيروان وى باشد.
استغفار
داود علیهالسلام، در پى
آزمایش او از سوى خدا و شتابزدگىاش در
داوری:
«و هل أتك نبؤا الخصم إذ تسوّروا المحراب• قال لقد ظلمك بسؤال نعجتك إلى نعاجه ... و ظنّ داود أنّما فتنَّه فاستغفر ربّه ...؛
آيا داستان شاكيان هنگامي كه از محراب (داود) بالا رفتند به تو رسيده است؟!(داود) گفت: مسلما او با درخواست يك ميش تو براي افزودن آن به ميشهايش بر تو ستم كرده...، داود گمان كرد ما او را (با اين ماجرا) آزموده ايم، از پروردگارش طلب
آمرزش نمود ....»
استغفار
سلیمان علیهالسلام پس از آزمايش وى از سوى خداوند:
«ولقد فتنّا سليمن ...• قال ربّ اغفر لى ...؛
ما سليمان را آزموديم...گفت: پروردگارا مرا ببخش....»
پیامبر صلیاللهعلیهوآله، موظّف به استغفار به درگاه خداوند:
۱. «واستغفر اللّه إنّ اللّه كان غفورا رّحيما؛
و از خداوند طلب
آمرزش نما، كه خداوند آمرزنده و مهربان است.»
۲. «و قل رّبّ اغفر وارحم ...؛
و بگو پروردگارا! مرا ببخش و مشمول رحمتت قرار ده....»
۳. «فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ واستغفر لذنبك ...؛
صبر و شكيبائي پيشه كن كه وعده خدا حق است و براي
گناهت استغفار نما ....»
۴. «فاعلم أنّه لا إله إلّااللّه واستغفر لذنبك و للمؤمنين و المؤمنت ...؛
پس بدان كه معبودي جز الله نيست، و براي
گناه خود و مردان و زنان با ايمان استغفار كن....»
۵. «فسبّح بحمد ربّك واستغفره إنّه كان توّابا؛
پروردگارت را تسبيح و حمد كن، و از او
آمرزش بخواه كه او بسيار توبه پذير است.»
فرمان خدا به
محمّد صلیاللهعلیهوآله، جهت
استغفار براى خويشتن:
۱. «وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً؛
و از خداوند طلب
آمرزش نما، كه خداوند آمرزنده و مهربان است.»
۲. «وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ ...؛
و بگو پروردگارا! مرا ببخش و مشمول رحمتت قرار ده، ...ندگاني.»
۳. «... وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ ...؛
... و براي
گناهت استغفار نما ....»
۴. «... وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ ...؛
... و براي
گناه خود و مردان و زنان با ايمان استغفار كن....»
محمّد صلیاللهعلیهوآله، موظّف به طلب
آمرزش از خدا براى
مؤمنان:
۱. «... فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ ...؛
... پس از آنان درگذر و برايشان
آمرزش بخواه....»
۲. «... أُولئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ ...؛
... آنها براستي ايمان به خدا و پيامبرش آورده اند، در اين صورت هر گاه از تو براي بعضي از كارهاي مهم خود اجازه بخواهند، هر كس از آنها را ميخواهي (و صلاح ميبيني) اجازه ده، و براي آنها استغفار كن....»
۳. «... وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ ...؛
... و براي
گناه خود و مردان و زنان با ايمان استغفار كن....»
دستور خداوند به پيامبر صلیاللهعلیهوآله، جهت استغفار براى زنان مؤمن:
۱. «... وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ ...؛
... و براي
گناه خود و مردان و زنان با ايمان استغفار كن....»
۲. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا جاءَكَ الْمُؤْمِناتُ ... وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛
اي پيامبر هنگامي كه زنان مؤ من نزد تو آيند ... و براي آنها از درگاه خداوند طلب
آمرزش نما كه خدا آمرزنده و مهربان است. »
••• بىاثر بودن استغفار پيامبر صلیاللهعلیهوآله براى
منافقان:
۱. «اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ؛
چه براي آنها استغفار كني و چه نكني، (حتي) اگر هفتاد بار براي آنها استغفار كني هرگز خداوند آنها را نميآمرزد، چرا كه آنها خدا و پيامبرش را انكار كردند، و خداوند جمعيت فاسقان را هدايت نميكند.»
۲. «سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ؛
براي آنها تفاوت نميكند خواه استغفار برايشان كني يا نكني، هرگز خداوند آنها را نميبخشد، زيرا خداوند قوم فاسق را هدايت نميكند. » آيه، مربوط به «
عبداللّه بن ابیّ» منافق و اصحاب وى است.
••• اثر بخشيدن استغفار پيامبر صلیاللهعلیهوآله براى منافقان، پس از استغفار و
توبه آنان:
«أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ .... وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً؛
آيا نديدي كساني را كه گمان ميكنند به آنچه (از كتب آسماني) بر تو و بر پيشينيان نازل شده ايمان آورده اند ... و اگر اين مخالفان هنگامي كه به خود ستم ميكردند (و فرمانهاي خدا را زير پا ميگذاردند) به نزد تو ميآمدند و از خدا طلب
آمرزش ميكردند و پيامبر هم براي آنها استغفار ميكرد خدا را توبه پذير و مهربان مييافتند.»
اثر بخشيدن استغفار پيامبر صلیاللهعلیهوآله، براى
آمرزش گناهكاران و خطاكاران:
۱. «... وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً؛
...و اگر اين مخالفان هنگامي كه به خود ستم ميكردند (و فرمانهاي خدا را زير پا ميگذاردند) به نزد تو ميآمدند و از خدا طلب
آمرزش ميكردند و پيامبر هم براي آنها استغفار ميكرد خدا را توبه پذير و مهربان مييافتند.»»
۲. «... أُولئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛
... آنها براستي ايمان به خدا و پيامبرش آورده اند، در اين صورت هر گاه از تو براي بعضي از كارهاي مهم خود اجازه بخواهند، هر كس از آنها را ميخواهي (و صلاح ميبيني) اجازه ده، و براي آنها استغفار كن كه خداوند غفور و رحيم است.»
۳. «وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ ...؛
هنگامي كه به آنها گفته شود بيائيد تا رسول خدا براي شما استغفار كند ....»
۴. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا جاءَكَ الْمُؤْمِناتُ ... وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛
اي پيامبر هنگامي كه زنان مؤمن نزد تو آيند ...، و براي آنها از درگاه خداوند طلب
آمرزش نما كه خدا آمرزنده و مهربان است. »
ممنوعيّت استغفار محمّد صلیاللهعلیهوآله براى
مشرکان، با علم داشتن به دوزخى بودن آنان:
«ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ ... مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحِيمِ؛
برای پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و مؤ منان شایسته نبود که برای مشرکان (از خداوند) طلب
آمرزش کنند، هر چند از نزدیکانشان باشند، پس از آنکه بر آنها روشن شد که این گروه اصحاب دوزخ اند»
استغفار پيامبر صلیاللهعلیهوآله، در
روز قیامت:
«... يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ ...يَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا ...؛
... در آن روزي كه خداوند پيامبر و كساني را كه با او ايمان آوردند خوار نميكند، ... و ميگويند پروردگارا! نور ما را كامل كن، و ما را ببخش ....»
اعراب متخلّف از
جهاد، خواستار استغفار پيامبر صلیاللهعلیهوآله براى آنان:
«سيقول لك المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا وأهلونا فاستغفر لنا ...؛
به زودي متخلفان از اعراب باديه نشين (عذرتراشي كرده) ميگويند: حفظ اموال و خانواده، ما را به خود مشغول داشت (و نتوانستيم در سفر حديبيه تو را همراهي كنيم) براي ما طلب
آمرزش كن....»
ذیل برخی آیات الهی نظیر آیه
(لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَمَا تَاَخَّرَ) از بخشش
گناه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سخن به میان آمده است که ممکن است با عصمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سازگار نباشد.
امام خمینی استغفار را به معنای
گناه نمیداند و بر این باور است که استغفار تنها منحصر به
گناه منافی عصمت نیست؛ بلکه مغفرت، ذنب و
گناه بهاصطلاح عرف عام نیست.
همچنین ایشان تعبیر «ذنب» در برخی آیات را به معنای
گناه اصطلاحی یعنی ارتکاب حرام یا ترک واجب ندانسته؛ بلکه مراد از آن را اموری میداند که با شخصیت و شئون اولیای الهی مغایرت دارد. ایشان با ذکر برخی آیات الهی و روایات درباره نسبت «ذنب» به پیامبر پرداخته چند احتمال را بررسی میکند از جمله:
۱- مراد از
گناه ترک مستحب است.
۲- مراد از مغفرت و
گناه باتوجهبه آیات الهی تعظیم آن حضرت و در مقام حسن خطاب است.
۳- مراد از استغفار و
گناه،
گناه دیگران نسبت به پیامبر و امت است.
۴- مراد از غفران و ذنب نسبت به امت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میباشد.
امام خمینی وجه اخیر را از نگاه عرفانی میپسندد و معتقد است عین ثابت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مظهر اسم الله است و اعیان تمام وجودات، مظهر عین
انسان کاملاند و ازاینرو هر نقص و
گناهی که در عالم محقق میشود طبق حکم ظاهر و مظهر بهظاهر نسبت داده میشود و این انتساب مجازی نیست.
بلکه مراد از ذنب و
گناه، ذنب وجودی است؛ زیرا از لوازم
سلوک معنوی و عبور از مدارج و رسیدن به اوج کمال انسانی، غفران ذنوبی است که این ذنوب لازمه آن
مقامات و مدارج است؛ زیرا اگر انسان بخواهد از این عالم به عالم دیگر و به مقامات قرب مطلق سفر کند باید این مدارج را طی کند و به هر مرتبهای که رسید،
گناه مرتبه باید بخشیده شود تا در تحت
تجلیات ذاتی احدی تمام ذنوب بخشیده شود.
حضرت موسی علیهالسلام برای خود و برادرش به درگاه خداوند طلب استغفار کردند.
آمرزشطلبى
موسی علیهالسلام براى خود و برادرش
هارون علیهالسلام:
«و لما رجع موسى ...• قال ربّ اغفر لى و لأخى ...؛
و هنگامي كه موسي بازگشت ... (موسي) گفت پروردگارا! من و برادرم را بيامرز....»
استغفار موسى علیهالسلام براى خود و برگزيدگان
قوم بنیاسرائیل:
«واختار موسى قومه سبعين رجلا لّميقتنا فلمّآ أخذتهم الرّجفة قال ربّ لو شئت أهلكتهم مّن قبل و إيَّى ... أنت وليّنا فاغفر لنا وارحمنا ...؛
و موسي از قوم خود هفتاد تن از مردان را براي ميعادگاه ما برگزيد، و هنگامي كه زمين لرزه آنها را فرا گرفت (و هلاك شدند) گفت: پروردگارا! اگر ميخواستي ميتوانستي آنها و مرا پيش از اين نيز هلاك كني،... تو ولي مائي، ما را بيامرز ....»
آمرزشخواهى موسى علیهالسلام با يادكرد صفت «
خیرالغافرین»:
«واختار موسى ... أنت وليّنا فاغفر لنا وارحمنا وأنت خير الغفرين؛
و موسي برگزيد... تو ولي مائي، ما را بيامرز و بر ما رحم كن و تو بهترين آمرزندگاني.»
استغفار موسى علیهالسلام از
ستم به خويش:
«... فوكزه موسى فقضى عليه ...• قال ربّ إنّى ظلمت نفسى فاغفر لى فغفر له ...؛
... موسي مشت محكمي بر سينه او زد و كار او را ساخت (و بر زمين افتاد و مرد!) ... عرض كرد پروردگارا! من به خويشتن ستم كردم، مرا ببخش، خدا او را بخشيد....»
توجّه موسى علیهالسلام به ولايت خداوند، هنگام
آمرزشخواهى:
«واختار موسى ... أنت وليّنا فاغفر لنا ...؛
و موسي برگزيد... تو ولي مائي، ما را بيامرز ....»
اعتراف موسى علیهالسلام به ستم بر خويش به هنگام استغفار:
«و دخل المدينة على حين غفلة مّن أهلها فوجد فيها رجلين يقتتلان هذا من شيعته وهذا من عدوّه فاستغثه الّذى من شيعته على الّذى من عدوّه فوكزه موسى فقضى عليه قال هذا من عمل الشّيطن إنّه عدوٌّ مّضلٌّ مّبين• قال ربّ إنّى ظلمت نفسى فاغفر لى فغفر له إنّه هو الغفور الرّحيم؛
او در موقعي كه اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد، ناگهان دو مرد را ديد كه به جنگ و نزاع مشغولند، يكي از پيروان او بود، و ديگري از دشمنانش، آن يك كه از پيروان او بود از وي در برابر دشمنش تقاضاي كمك كرد، موسي مشت محكمي بر سينه او زد و كار او را ساخت (و بر زمين افتاد و مرد!) موسي گفت: اين از عمل شيطان بود كه او دشمن و گمراه كننده آشكاري است.عرض كرد پروردگارا! من به خويشتن ستم كردم، مرا ببخش، خدا او را بخشيد كه او غفور و رحيم است.»
یکی از اوصاف حضرت نوح علیهالسلام، استغفار ایشان بود.
استغفار نوح علیهالسلام براى خويش:
۱. «قالَ يا نُوحُ ... قالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْئَلَكَ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ إِلَّا تَغْفِرْ لِي وَ تَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخاسِرِينَ؛
فرمود: اي نوح! ... عرض كرد: پروردگارا! من به تو پناه ميبرم كه از تو چيزي بخواهم كه از آن آگاهي ندارم، و هر گاه مرا نبخشي و بر من رحم نكني از زيانكاران خواهم بود.»
۲. «وَ قالَ نُوحٌ ... رَبِّ اغْفِرْ لِي ...؛
نوح گفت:... پروردگارا! مرا بيامرز....»
استغفار و
آمرزشطلبى نوح علیهالسلام، در پى درخواست نجات فرزندش از
غرق شدن:
«وَ نادى نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ ... قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ... قالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْئَلَكَ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ إِلَّا تَغْفِرْ لِي وَ تَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخاسِرِينَ؛
نوح به پروردگارش عرض كرد پروردگارا! پسر من از خاندان من است و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است ... فرمود: اي نوح! او از اهل تو نيست! او عمل غير صالحي است، بنابراين آنچه را از آن آگاه نيستي از من مخواه، من به تو اندرز ميدهم تا از جاهلان نباشي!عرض كرد: پروردگارا! من به تو پناه ميبرم كه از تو چيزي بخواهم كه از آن آگاهي ندارم، و هر گاه مرا نبخشي و بر من رحم نكني از زيانكاران خواهم بود.»
اعتقاد نوح علیهالسلام به زيانكارى خويش، در صورت پذيرفته نشدن استغفارش از سوى پروردگار:
«قال ربّ إنّى أعوذ بك أن أسلك ما ليس لى به علم وإلّاتغفر لى وترحمنى أكن مّن الخسرين؛
عرض كرد: پروردگارا! من به تو پناه ميبرم كه از تو چيزي بخواهم كه از آن آگاهي ندارم، و هر گاه مرا نبخشي و بر من رحم نكني از زيانكاران خواهم بود.»
استغفار نوح علیهالسلام براى
والدین خويش :
«وَ قالَ نُوحٌ ... رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ ...؛
نوح گفت:... پروردگارا! مرا بيامرز و همچنين پدر و مادرم را....»
آمرزشخواهى نوح علیهالسلام براى مردان و زنان مؤمن:
«و قال نوح ...• رّبّ اغفر لى ... وللمؤمنين و المؤمنت ...؛
نوح گفت:... پروردگارا! مرا بيامرز ... و جميع مردان و زنان باايمان را....»
آمرزشطلبى نوح علیهالسلام براى خانواده مؤمن خويش:
«و قال نوح ...• رّبّ اغفر لى ... ولمن دخل بيتى مؤمنا ...؛
نوح گفت:... پروردگارا! مرا بيامرز ... و تمام كساني را كه با ايمان وارد خانه من شدند....»
وعده استغفار
یعقوب علیهالسلام به فرزندانش در پى درخواست آنان:
«قالوا يأبانا استغفر لنا ذنوبنآ إنّا كنّا خطين• قال سوف أستغفر لكم ربّى ...؛
گفتند پدر! از خدا
آمرزش گناهان ما را بخواه كه ما خطاكار بوديم.گفت به زودي براي شما از پروردگارم
آمرزش ميطلبم ....»
•
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۱۷۵، برگرفته از مقاله « استغفار انبیاء». •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.