استغاثه پدر (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
قرآن خداوند
استغاثه پدر و
مادر و
استغاثه حضرت نوح علیهالسّلام برای فرزندشان را بیان کرده است.
پدر و
مادر مؤمن به درگاه
خدا، جهت
هدایت فرزند خودشان
استغاثه کردند:
والذی قال لولدیه اف لکما اتعداننی ان اخرج وقد خلت القرون من قبلی وهما یستغیثان الله ویلک ءامن ان وعد الله حق فیقول ما هـذا الا اسـطیر الاولین.
و کسی که به
پدر و مادرش میگوید: «اف بر شما! آیا به من
وعده میدهید که من
روز قیامت مبعوث میشوم؟! در حالی که پیش از من اقوام زیادی بودند (و هرگز مبعوث نشدند)! و آن دو پیوسته فریاد میکشند و خدا را به یاری میطلبند که: وای بر تو،
ایمان بیاور که وعده خدا
حق است اما او پیوسته میگوید:» اینها چیزی جز افسانههای پیشینیان نیست!
در
آیات قبل
سخن از مؤمنانی در میان بود که در پرتو
ایمان و
عمل صالح و
شکر نعمتهای
حق، و توجه به
حقوق پدر و مادر و فرزندان، به مقام قرب الهی راه مییابند، و مشمول الطاف خاص او میشوند.
اما در این
آیه سخن از کسانی است که در نقطه مقابل آنها قرار دارند، افرادی بیایمان و حقنشناس و
عاق پدر و مادر، میفرماید:
و آن کسی که به
پدر و مادرش میگوید: اف بر شما! آیا به من وعده میدهید که من روز قیامت مبعوث میشوم؟ در حالی که قبل از من
اقوام زیادی بودند و مردند و هرگز مبعوث نشدند! (و الذی قال لوالدیه اف لکما ا تعداننی ان اخرج و قد خلت القرون من قبلی).
اما
پدر و مادر مؤمن در مقابل این فرزند خیره سر
تسلیم نمیشدند، آنها فریاد میکشند و خدا را به یاری میطلبند که وای بر تو ای فرزند! ایمان بیاور که وعده خدا حق است: (و هما یستغیثان الله ویلک آمن ان وعد الله حق). اما او هم چنان به
لجاجت و خیره سری خود ادامه میدهد، و با
تکبر و بیاعتنایی میگوید: اینها چیزی جز افسانههای پیشینیان نیست! (فیقول ما هذا الا اساطیر الاولین).
اینکه میگوئید معادی و حساب و کتابی در کار است از خرافات و داستانهای دروغین اقوام گذشته است، و من هرگز در برابر آن تسلیم نخواهم شد.
حضرت نوح علیهالسّلام به درگاه خداوند، جهت نجات
فرزند خویش از غرق شدن
استغاثه کرد:
ونادی نوح ربه فقال رب ان ابنی من اهلی وان وعدک الحق وانت احکم الحـکمین.
نوح به پروردگارش عرض کرد: «پروردگارا! پسرم از
خاندان من است و
وعده تو (در مورد نجات خاندانم)
حق است و تو از همه
حکم کنندگان برتری!»
این
آیه شریفه دعائی است که نوح برای پسرش کرده، البته آن پسری که از سوار شدن بر کشتی تخلف ورزید، و آخرین باری که نوح او را دید همان روزی بود که با یاران خود سوار بر کشتی شد، و دید که او در کناری ایستاده صدایش زد که پسرم بیا سوار کشتی شو، ولی او نپذیرفت و بعد از آنکه
طوفان شروع شد و موج بین او و پسرش حائل شد، در این هنگام به
خیال اینکه او نیز مانند سایر فرزندانش به
خدا ایمان دارد و چون قبلا از خدای تعالی این وعده را شنیده بود که اهل او را نجات میدهد لذا او را صدا زد، وگرنه این کار را نمیکرد.
و اگر در آیه شریفه آمده که: و نادی نوح ربه، نوح پروردگار خود را نداء کرد و نفرموده: و سال نوح ربه، نوح از پروردگار خود درخواست کرد، و یا، و قال نوح، نوح گفت، و یا، و دعا نوح، نوح
دعا کرد، برای این است که نوح علیهالسّلام در آن لحظه دچار اندوه شدیدی از
هلاکت فرزند خود بوده، و از این تعبیر میفهمیم که آن جناب صدای خود را به
استغاثه و دعا بلند کرده و این عکسالعمل از کسی که دچار اندوه شدید باشد امری طبیعی است، و درخواست نوح از خدای تعالی که جمله: و نادی نوح ربه فقال رب ان ابنی من اهلی... آن را بیان میکند، هر چند که در این
آیات بعد از جمله، و استوت علی الجودی..
آمده، و هر چند ظاهرش این است که این
استغاثه و دعای نوح بعد از غرق شدن
کفار و فرو نشستن طوفان بوده لیکن مقتضای ظاهر حال این است که
استغاثه وی بعد از حائل شدن موج بین او و فرزندش واقع شده باشد، پس اگر در این آیات آن
استغاثه را بعد از تمام شدن ماجرا ذکر کرده، برای این بوده که به بیان همه جزئیات داستان در یک جا عنایت داشته، جزئیاتی که همهاش هول انگیز است، تا نخست اصل داستان را بطور کامل در یک آیه بیان کند و سپس به بعضی جهات باقیمانده بپردازد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۱۷۱، برگرفته از مقاله «استغاثه پدر».