استصحاب حکم شرعی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
استصحاب
حکم شرعی به حکم به بقای
احکام کلّی یا جزئی مستند به
شرع اطلاق میشود.
استصحاب حکم شرعی، مقابل
استصحاب حکم عقلی است و به استصحابی گفته میشود که مستصحب آن، حکمی از احکام شرعی، مثل
وجوب ،
حرمت ،
طهارت و
نجاست میباشد؛ برای مثال،
نماز جمعه در عصر حضور واجب بوده، ولی در عصر
غیبت در بقای وجوب آن
شک میشود و سپس بقای وجوب آن استصحاب میگردد. یا
یقین به
وضو وجود دارد، آن گاه شک میشود که آیا خروج
مذی ناقض آن است یا نه، و سپس بقای وضو استصحاب میشود. و یا این که یقین وجود دارد که آب کر با نجس ملاقات کرده و یکی از اوصاف سه گانه آن تغییر یافته، ولی بعد از مدتی این تغیر به خودی خود از بین میرود، و شک به وجود میآید که آیا الآن هم نجاست باقی است یا خیر، سپس بقای نجاست استصحاب میشود.
به طور کلی، حکم شرعی در دو معنا استعمال میشود:
۱. حکم شرعی بالمعنی الاخص، که به معنای خصوص
احکام شرعی کلی است؛ یعنی احکامی که بیان آنها وظیفه
شارع مقدس است، مثل این که آب متنجس با زوال تغیر، پاک میشود یا خیر؛
۲. حکم شرعی بالمعنی الاعم، که هم شامل احکام شرعی کلی و هم
احکام شرعی جزئی ، میگردد. ویژگی حکم شرعی جزئی آن است که شارع وظیفهای نسبت به بیان آن ندارد، بلکه وظیفه
مکلف است که کلی را بر موارد خاص تطبیق نموده و
حکم آنها را
استخراج کند، مانند این که شخص شک میکند که آیا لباسی که بر تن دارد با نجس ملاقات کرده تا متنجس شده باشد یا ملاقات نکرده تا پاک باشد.
بعضی از
اصولیون ، استصحاب را در احکام شرعی، چه احکام کلی و چه
احکام جزئی ، جاری میدانند، ولی در موضوعات خارجی جاری نمیدانند.
اخباریها اعتقاد دارند استصحاب در احکام شرعی کلی جاری نیست، ولی در احکام شرعی جزئی و موضوعات خارجی جاری است. بعضی نیز معتقدند
استصحاب در احکام شرعی جزئی جاری است، ولی در احکام شرعی کلی و موضوعات خارجی جاری نیست.
فرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۱۶۶، برگرفته از مقاله «استصحاب حکم شرعی».